کد خبر: ۵۲۲۷۲۸
زمان انتشار: ۱۹:۰۴     ۳۰ بهمن ۱۴۰۱
کارشناس مسائل چین و اوراسیا
امروز جهان دنیای منافع هست و اگر کشورها بتوانند از ظرفیت‌های خودشان نهایت بهره را ببرند می‌توانند بهترین بازی را در سطح جغرافیا و روابط بین‌الملل داشته باشند.
چینی‌ها در این سفر بدنبال دلجویی از ایران بودند / ایران ازنظر ژئوپولیتیکی و ژئواکونومیکی اهمیت غیرقابل انکاری در نزد ابرقدرت نوظهوری همچون چین دارد

به گزارش سرویس سیاسی پایگاه تحلیلی خبری 598، پس از دعوت‎های پیاپی دولت چین سرانجام رئیسی در هیاتی بلندپایه عازم چین شد که با استقبال گرم آنها روبرو گردید. استقبال بی‌نظیر دولت چین و رسانه‌های این کشور و همچنین میزان و کیفیت قرادادها و تفاهم نامه‌های منعقده، بازخوردهای متعددی را در جامعه بین‌المللی به همراه داشت.

یکی از جنجالی‌ترین واکنش‌ها، بیانیه ضدایرانی مجمع کشورهای عرب خلیج فارس به همراه آمریکا بود که همزمان با گفتگوهای هیات بلندپایه ایران در چین صورت گرفت.

در این گزارش با گفتگو با دکتر خورسند کارشناس مسائل چین و اوراسیا به بررسی و تحلیل اتفاقات اخیر پرداختیم. دکتر خورسند دراینباره گفت:

پس از سفر رئیس جمهور چین به کشورهای حاشیه خلیج فارس مشخصا حضور در اجلاس مجمع کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس و بیانیه‌هایی که صادر شده بود، آمریکایی‌ها بشدت نگران بودند که جای آنها با سرمایه‌ها و تکنولوژی چینی‌ها جایگزین شود. چینی ها هم در آن فضا آمدند و توانستند بازار خیلی خوبی را در کشورهای حاشیه خلیج فارس پیدا کنند و قراردادهای بسیارهای بزرگی را ببندند که این مسئله آمریکایی‌ها را نگران کرد.

چینی ها هم به تجربه دریافته بودند که اگر عبارات ضدایرانی و ایران هراسانه را در دل اعراب حاشیه خلیج فارس ایجاد کنند می‌توانند امتیازات بیشتری را از کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس اخذ کنند کمااینکه ایران هم با این مسئله برخورد کرد و واکنش بسیار تندی را نشان داد اما واکنش چینی‌ها و دعوت چینی‌ها از رئیس جمهور ایران که به شخصه عرض میکنم که سفر رئیس جمهور به چین بشدت از سوی آنها پیگیر ی شد تا آقای رئیسی سفری را به چسن داشته باشند.

همچنین نوع استقبال، نوع برگزاری جلسات عالی رتبه ، نوع قراردادها و تعداد روزهای سفر نشان از نیت چینی‌ها برای دلجویی از جمهوری اسلامی بودند. آمریکایی ها این سفر را بدلیل اهمیتی که جمهوری اسلامی ایران، جغرافیای ایران و منافعی که ایران برای چینی‌ها دارد، بخوبی این فرصت را بهترین زمان دیدند که دوباره اعراب را به دامن خودشان برگردانند و اعلام کنند که درست است که چین با شما قراردادهایی را به امضا رسانیده اما ببینید که چه همکاری‌هایی با ایران دارد و من هستم که امنیت شما را تامین می‌کنم.

آمریکایی‌ها همچنان نیاز به پترودلارهای منطقهدارند و قاعدتا از حضور جمهوری اسلامی ایران در چین و قراردادهایی که مابین دو کشور بسته شده، فضا را بسیار مناسب برای دلجویی از اعراب بدلیل دور شدن آمریکا از کشورهای عربی-آسیایی حاشیه خلیج فارس دیدند.

آمریکا در طول سال‌های گذسته بدلیل تغییر راهبردی که از غرب آسیا به شرق آسیا داشته خیلی توجه لازمی را به کشورهای عربی ندارد و این مایه نگرانی و ناراحتی کشورهای عربی بوده و به نظر من آمریکایی‌ها حضور رئیس جمهور ایران در چین را فضای مناسبی برای این عقده گشایی دیدند تا دوباره اعراب را به زیر چتر خودشان برگردانند.

کما اینکه خود آمریکا و حتی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس هم میدانند که حتی اگر پترودلارهای زیادی را هم هزینه کنند ایران بدلیل اهمیت ژئوپولیتیکی و ژئواکونومیکی که دارد غیرقابل چشم پوشی برای ابرقدرت نوظهوری همچون چین خواهد بود که چین بخواهد احیانا ایران را کنار گذاشته و کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس را جایگزین کنند.

بنابراین آمریکایی‌ها تلاش کردند در این فضا عقب ماندگی خود را در چندسال گذشته به طریقی جبران کنند. البته این را هم عرض کنم که این هم یک رویکرد پوشالی بیش نیست چراکه آمریکایی‌ها دیگر توان گذشته خود را ندارد که هم بر شرق آسیا در رقابتش با چین متمرکز باشد و هم در رقابت با روسیه در اوراسیا باشد و هم نیازهای سیری ناپذیر اعراب خلیج فارس را برآورده کند.

کمااینکه کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس اتفاقا در تنگنا ومنگنه بیشتری هستند و از طرفی دیگر ناز آنها خریداری ندارد و باید به ازای هر درخواستشان پترودلارهای زیادی را هزینه کنند و دیگر اینطور نیست که با یک خواهش و تمنا، آمریکایی‌ها تمام قد در حمایت از آنها بایستند. یا اینکه انتظار داشته باشند که چینی‌ها تمام قد در اختیار آنها بایستند.

امروز جهان دنیای منافع هست و اگر کشورها بتوانند از ظرفیت‌های خودشان نهایت بهره را ببرند می‌توانند بهترین بازی را در سطح جغرافیا و روابط بین‌الملل داشته باشند.

رئیس جمهور ایران در این شرایط به کشور چین که یک سفر حاکمیتی و عالی‌ترین سفری بود که یک رئیس جمهور می‌توانست داشته باشد، سفر کرد. آمریکایی‌ها هم سعی کردند که از این فضا به نفع خودشان استفاده کنند. البته این را هم تصریح می‌کنم که بیانیه‌ها و دیدارهایشان برنامه‌ریزی شده بود و شاید اهمیت بیش از پیش ایران را هم برای اعراب و هم برای آمریکا و چین مشخص کرد.

 

سئوال: باتوجه به اینکه آمریکا دیگر توان گذشته را ندارد، آیا اعراب خلیج فارس در آینده مجبور به کنار گذاشتن آمریکا و جایگیزینی  آن با کشوری دیگر برای تامین نیاز خود خواهد بود؟

ببینید، ما در حال حاضر در دوران گذار نظم بین‌الملل قرار داریم. از این جهت احساس میکنم که 3 سناریو پیش روی جهان وجود داشته باشد:

  • آمریکا بتواند دوباره قدرت خود را بازیابی کرده و همچنان ابرقدرت بماند و همزمان مقابل چین، روسیه و قدرت‌های نوظهور دنیا همچون ایران را بگیرد. این سناریو کاملا مطلوب برای آمریکایی‌ها و نامطلوب برای چین و احتمال وقوع این سناریو 20% می‌باشد که در صورت وقوع، اعراب خلیج فارس همچنان زیر چتر آمریکا باقی خواهند ماند.
  • سناریوی دوم تبدیل جهان به یک دنیا دوقطبی است که یک سمت چین و سمت دیگر امریکا خواهد بود که این سناریو بسیار مطلوب برای چینی‌ها و نسبتا مطلوب برای آمریکا با احتمال وقوع 30% است.
  • سناریوی سوم از بین رفتن ابرقدرت در دنیا و بوجود آمدن قطب‌های بزرگ که هر منطقه در دنیا یک قطب برتر داشته باشد. قدرت‌های نوظهور همچون روسیه، چین، اتحادیه اروپا و... هرکدام یک سهمی را در هر منطقه از دنیا خواهند داشت. این سناریو نامطلوب برای آمریکا، نسبتا مطلوب برای چین و کاملا مطلوب برای قدرت‌های نوظهور همچون روسیه، ایران و...
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها