أمیرالمؤمنین علی علیه السلام: اِعلَموا أنَّ الأمَلَ یُسهی العَقلَ و یُنسی الذِّکرَ ***بدانید که آرزو خرد را دچار غفلت می سازد و یاد خدا را به فراموشی می سپارد. ***

امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام: منْ أَحَدَّ سِنَانَ الْغَضَبِ لِلَّهِ، قَوِيَ عَلَى قَتْلِ أَشِدَّاءِ الْبَاطِلِ. *** هر كه سر نيزه خشم خود را بخاطر خدا تيز كند، در نابود كردن سخت ترين باطلها توانا بود.

      
کد خبر: ۵۲۶۲۰۶
زمان انتشار: ۱۲:۱۱     ۱۸ خرداد ۱۴۰۲
روزنامه هم‌میهن متعلق به غلامحسین کرباسچی مدعی شد، بسیاری از میراث‌های امام خمینی تغییر کرده یا قلب واقعیت شده است.

به گزارش پایگاه خبری 598، کیهان در ویژه های خود نوشت:

هم‌میهن می‌نویسد: «احیاگری دینی، انقلاب، جمهوریت با پسوند اسلامی و... از جمله اهم میراث امام خمینی است. آیا این میراث به همان شکلی که در سال ۶۸ بود، باقی مانده است؟ آنچه که امروز می‌بینیم لزوماً همانی نیست که در سال ۶۸ تحویل گرفته‌ایم. البته این را می‌پذیریم که حتی اگر ایشان هم در این مدت بودند، حتماً تغییراتی در این میراث می‌دادند، ولی این بدان معنا نیست که تغییرات رخ‌داده در همان مسیر اولیه است، چه‌بسا آنها تغییر کرده یا قلب واقعیت شده باشند.

جمهوریت و سخن گفتن از آن در ایران پیش از انقلاب و امام یک تابو و خط قرمز بود، به‌ویژه آنکه برخی از نیروهای اسلامی نیز با آن نه‌تنها میانه نداشتند، بلکه مخالف هم بودند و هنوز هم هستند و بروز هم می‌دهند... این رویکرد بسیار روشن است. تحت عنوان اسلامیت یا هیچ‌چیز دیگری نمی‌توان ویژگی جمهوریت نظام را نادیده گرفت و نقض کرد. این ویژگی نیز قابل سنجش است و هرگاه به اصل وجود چنین حمایتی خدشه‌ای وارد شود، راه‌های قانونی از جمله رفراندوم برای سنجش آن وجود دارد. این ویژگی چنان نیست که یک‌بار رخ دهد و تا ابد باقی بماند. استمرار این ویژگی باید اثبات شود و راه اثبات آن نیز مورد اتفاق‌نظر باشد.

... رویکرد ایشان به‌طور طبیعی در مقام اثبات، دفاع و تبلیغ و اجرای اسلام و برداشت‌های خودشان از اسلام بود. ولی در مقام ثبوت این امر به پذیرش و ظرفیت و نیازهای جامعه و مردم مربوط می‌شد و این مسئله نیز امری اثباتی محسوب می‌شود. به همین علت است که ایشان قانون اساسی اولیه که به رای عمومی گذاشته نشد و فاقد اصل ولایت فقیه بود را تایید کردند، سپس قانون موجود را هم تایید کردند که در سنت اسلامی بسیاری از نهادهای آن را نداشته‌ایم.

در زمینه شریعت اسلام نیز اجتهاد و نوآوری‌های ایشان در فتاوا، مسئله تاثیر زمان و مکان بر اجتهاد، مسئله مصلحت و درک از اختیارات دینی ولی‌فقیه (و نه جایگزین قدرت مردم شدن) جملگی حرکت به‌ سوی وجه ثبوتی جمهوریت در حدوث و بقای این نظام بود... در میان مجموعه میراث ایشان شاید ایجاد اعتماد به نفس یکی مهم‌ترین‌ها است. اینکه به ملت و جوانان اعتماد به نفس دادند؛ ملتی که باید منتظر می‌ماندند تا ببینند که در واشنگتن و لندن چه تصمیمی برای آنان باید بگیرند، به خودشان باور کردند و عنان اختیار خود را به دست آوردند...

باید بیندیشیم که ما با این سه میراث مهم چه کردیم؟ جمهوریت را به یک گروه محدود و بسیار اندک تقلیل داده‌ایم. اسلامی را که پیامش عقلانیت، عدالت، رحمت، عطوفت و اخلاق محمدی بود، به مناسک که بعضاً به بدعت تنه می‌زند، به مشتی داستان‌های خرافی تقلیل داده‌ایم. و از همه بدتر اعتماد به ‌نفس و امید مردم و جوانان را در مسیر ساختن آینده زایل کرده‌ایم.

به لحاظ جمعی و اجتماعی باید ریشه‌یابی شود که چرا از آن اوج توان روحی و مقاومت ملی و اعتماد به ‌نفس بی‌نظیر به این وضعیت رسیده‌ایم؟ آیا این ناشی از سیاست‌های عمومی نیست که جوانان و نسل‌های میانسال از گردونه سیاست و ساختن آینده حذف شده‌اند و تعدادی افراد محدود که تابع شرایط و منافع خود هستند و از این راه ارتزاق می‌کنند و تعهد اخلاقی و حرفه‌ای لازم هم ندارند، میدان‌دار امور شده‌اند؟ در نتیجه وجود چنین وضعی نیست که شاهد رکود ۱۲ ساله اقتصاد کشور، گرایش به مهاجرت از کشور، رشد بی‌اعتمادی میان جامعه و سیاست، حذف نظام‌مند نیروها از عرصه سیاست و بسته بودن راه‌های پیشرفت و مشارکت و نزول چشمگیر همراهی و همدلی با اسلام و انقلاب هستیم؟»

تحلیل روزنامه هم‌میهن از ابعاد مختلف، مخدوش است. برخی مدعیان پیروی از امام (در قالب نارسای چپ و راست مصطلح) خود دچار انحراف شدند و برای اینکه انحراف خود از اصول و آرمان‌ها و خط امام را توجیه کنند، به تحریف در این زمینه پرداختند. اعتماد به آمریکا (شیطان بزرگ)، پیوند با گروهک‌های التقاطی و برانداز که حضرت امام با آنها مرزبندی قاطع داشت، نفی جامعیت اسلام و معیار بودن آن، عدم پایبندی به ولایت فقیه که بالاترین میراث امام بود، رویارویی پنهان و آشکار با جمهوریت و تلاش برای قبضه قدرت و تعطیلی انتخابات، اشرافی‌گری و امتیازطلبی و رانت‌جویی، بی‌اعتنایی به طبقات جامعه و ترویج تجمل و تبعیض، و در یک کلام، استحاله در بسیاری از ارزش‌ها و آرمان‌ها، ویژگی جریانی است که بعدها خود را طرفدار اعتدال و اصلاحات جا زد و برخی زعمای آن اعتراف کردند که برخلاف اول انقلاب، دیگر اعتقادی به «آیت‌الله خمینی» ندارند.

مدیریت اشرافی غربگرایانه در کنار امتیازطلبی و تلاش برای مصادره به مطلوب انتخابات، و سپس شورش علیه جمهوریت و اسلامیت (در پی شکست در انتخابات ۱۳۸۴ و ۱۳۸۸ و ۱۴۰۰) چهره‌ای از مدعیان اصلاح‌طلبی ساخته که جز شورش علیه میراث ماندگار امام خمینی(ره) نام دیگری بر آن نمی‌توان نهاد.

اگر امام به درستی در مقابل آمریکا به ملت اعتماد به نفس داد، جریان غربگرا ماموریت داشت تا ایران را در برابر غرب تحقیر کند و ناتوان جا بزند. و در همین مسیر بود که غربگرایان، بدترین کارنامه اقتصادی را رقم زدند اما به جای عذرخواهی از قصور و تقصیر خود، سعی می‌کنند به عنوان انحراف از میراث امام وانمود کنند!

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها