
به گزارش سرویس دین و فرهنگ پایگاه خبری 598-مرتضی ابراهیمپور/ پس از هزار و چند سال، در نقطهای از تاریخ ایستادهایم که میتوانیم در معنویترین آیین مذهبیمان؛ یعنی «هیئت امام حسین» (علیهالسلام) برای سیاسیترین مقام کشور اسلامی گریه کنیم و هیچ احساس بیگانگی با هیئت نداشته باشیم.
فراتر از اینکه با جزئیات این یا آن شیوه روضه خواندن همراه باشیم یا نه، این حقیقت را در کلیت نمیتوان انکار کرد که امروز در موقعیتی تاریخی هستیم که توانستهایم سیاست را با معنویت و معنویت را با سیاست گره بزنیم.
چه کسی فکر میکرد در هیئت بنشینیم و در غم یک مقام سیاسی مثل رئیسجمهوری، اشک بریزیم و مستمع هم پَس نزند و با آن همراه باشد؟
البته مردم برای هرکسی این کار را نکردهاند و نمیکنند. شبیه این قصه را برای سردار شهید دیدیم. مردم نام کسی را کنار نام امام حسین میپذیرند که شهیدانه زیسته و به مقام شهادت رسیده و رهروی مکتب حسین (علیهالسلام) است؛ حالا چه مجاهد در میدان جنگ باشد چه یک مقام رسمی سیاسی. تشخیص این سنخیت، برخلاف پیچیدگی و سختی که به نظر میآید، برای مردم پاکفطرت ایران آسان است.
درست که همه این روضهها، گریز و پیوندش به کربلاست اما مستمعِ هیئتی، احساس بیگانگی نمیکند و گویی همچنان که هیئت، هیئت مانده با همان شدت معنویت و خلوص، غمخوار کسی میشود که غمش بهانه اتصال به امام حسین (علیهالسلام) است. این یعنی حماسه سیاسی و معنوی اباعبداللّه، جایی در تاریخ گم نشده و تا امروز امتداد داشته است. اهمیت این نقطه سیاسی اساسی را باید فهمید و درک کرد. چیزی که سالها در لایههای اندیشهای درباره پیچیدگیها و امکان وقوعش بحثها میکردیم، حالا به چشم میبینیم که واقع شده و در میانش هستیم. این قصه، ظرائف و دقایقی دارد که در متن مفصلی باید به آنها پرداخت.