
به گزارش پایگاه خبری 598، رفتار تحسینبرانگیز مردم ایران در جریان حمله ناجوانمردانه رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران، باعث شده پس از جنگ، یکی از بحثهای جدی در محافل مختلف، ضرورت قدردانی از مردم باشد. واقعیت هم همین است. مردم ایران با وجود شرایط نامناسب اقتصادی و گلایهها و اعتراضاتی که نسبت به وضعیت معیشت و سوءمدیریتها داشتند، در مقابل تهاجم و تجاوز خارجی، مردانه ایستادند و از کشور و نظام خود حمایت کردند و جلوههای منحصربهفردی از انسجام و همبستگی را به نمایش گذاشتند.
نکته بسیار مهم درباره رفتار مردم ایران در قبال جنگ و پس از توقف آن، این بود که دشمن صهیونیست بر گلایهها و اعتراضات مردم نسبت به وضعیت معیشتی حساب ویژهای باز کرده بود. نتانیاهو در خلال جنگ چندینبار با طرح این ادعا که دوست(!) مردم ایران است و این جنگ، صرفا جنگ با جمهوری اسلامی است، از مردم ایران خواست دست به اعتراض بزنند و به خیابانها بریزند تا با پشتیبانی هوایی رژیم صهیونیستی، نظام سیاسی ایران تغییر کند. مردم ایران اما نهتنها به او یک نه بزرگ گفتند و همبستگی خود را در حراست از ایران نشان دادند، بلکه یکصدا و با حمایت از نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، خواستار تنبیه و مجازات رژیم متجاوز صهیونیستی شدند.
همین موضوع باعث شده اینک همه جریانها و طیفهای سیاسی کشور نسبت به قدرشناسی این رفتار مردم متفقالقول باشند. در این میان، بودند برخی جناحهای سیاسی که به بهانه ضرورت قدردانی از مردم، مطالبات و خواستههای جناحی - سیاسی خود را مطرح کردند. به عنوان نمونه، یکی از این جناحها مدعی بود یکی از مصادیق قدرشناسی از مردم، آزادی زندانیان امنیتی است! یا دیگری، رفع حصر یکی از سران فتنه ۸۸ را مصداقی از قدردانی نظام از مردم عنوان کرد! همینطور مصادیقی از این دست که نشانی از اقتصاد و معیشت در خود نداشت. در واقع این جناح تلاش کرده است مطالبات و منافع سیاسی خود را به عنوان مطالبات و خواستههای مردم جا زده و سپس این مطالبات جناحی را ذیل گزاره قدردانی از مردم مطرح کند.
اما ناگفته پیداست مهمترین مطالبه مردم و در واقع مطالبه مشترک و حداکثری مردم ایران، ثبات اقتصادی، مهار تورم، افزایش قدرت خرید و در یک کلمه بسامان شدن وضعیت معیشتی است. نظرسنجیها هم همین را نشان میدهد و مطالبات اقتصادی، با فاصله بسیار زیاد نسبت به سایر موضوعات، نخستین خواسته مردم از مسؤولان است. جالب اینکه پس از مطالبات اقتصادی، موضوع مبارزه با فساد و مجازات سخت مفسدان قرار دارد و مسائل سیاسی و جناحی اساسا به عنوان یک مطالبه مهم، واقعیت ندارد.
بنابراین کاملا روشن است وقتی از ضرورت قدرشناسی نسبت به مردم سخن گفته میشود، منظور، خدمت شایسته در حوزه اقتصادی و مسائل معیشتی است. در واقع نظام جمهوری اسلامی برای آنکه ثابت کند قدردان این حسننیت خالصانه مردم در جنگ اخیر است، باید تلاش صادقانه خود را نسبت به مطالبات اصلی مردم یعنی مسائل اقتصادی نشان بدهد.
دولت متولی اصلی است
وقتی صحبت از بسامان کردن وضعیت معیشتی است، قاعدتا دولت به عنوان متولی اصلی معیشت شناخته میشود. این دولت است که هم ظرفیتهای اقتصادی کشور را در اختیار دارد و هم قدرت لازم برای تصمیمگیری درباره این ظرفیتها در اختیار او است. بنابراین بدیهی است وقتی مطالبه بهبود وضعیت معیشتی مطرح است، دولت به عنوان مسؤول و متولی بهبود معیشت، باید اقدامات لازم را انجام دهد. واقعیات فضای سیاسی حاکم بر کشور نشان میدهد زمینه برای اقدامات دولت چهاردهم کاملا مهیاست. برای نخستینبار در ۳ دهه گذشته، مجادله و منازعه سیاسی میان جناحهای سیاسی اصلی کشور در پایینترین سطح قرار دارد. مقامات کشور همه از ضرورت وفاق و همدلی میگویند و در یک سال گذشته جناح منتقد دولت نشان داده تقریبا به همه لوازم این وفاق پایبند است.
مجلس شورای اسلامی که اکثریت آن را منتقدان جناح سیاسی متبوع رئیسجمهور تشکیل میدهند، در یک سال گذشته نهایت تعامل و همراهی را با دولت داشته است. حتی خوشبینترین طرفداران رئیسجمهور هم تصور نمیکردند مجلس به همه وزرای پیشنهادی مسعود پزشکیان رای اعتماد دهد. برخی گزینههای پیشنهادی آنقدر مساله داشتند که شاید خود پزشکیان نیز معتقد بود هرگز رای اعتماد نمایندگان را کسب نخواهند کرد اما مجلس با رای اعتمادی که به همه وزرای پیشنهادی پزشکیان داد، این پیام را به جامعه مخابره کرد که از نظر جریان اصولگرا، انتخابات تمام شده است و شرایط کشور ایجاب میکند بهارستان اینک دوشادوش دولت، مسیر خدمترسانی به مردم را هموار کند. اگر قرار باشد رفتار و نحوه مناسبات و تعامل مجلس با دولت پزشکیان در یک سال اخیر صادقانه قضاوت شود، باید گفت مجلس حسننیت خود را به صورت کامل به دولت نشان داد. این تعامل حداکثری حتی باعث گلایه و انتقاد برخی نمایندگان نیز شده است و آنها خواستار توجه بیشتر به شأن قانونی مجلس و تکالیف قانونی آن، بویژه در حوزه نظارت بر حسن اجرای قوانین توسط دولت شدند.
به هر حال، در کنار آرامش نسبی فضای سیاسی میان جناحهای مختلف کشور، تعامل حداکثری مجلس نیز باعث شد دولت پزشکیان نهتنها هیچ مانعی بر سر راه پیادهسازی سیاستهای خود نبیند، بلکه عملا مجلس در موضوعات مهم، به بازوی تقنینی دولت نیز تبدیل شده است. بنابراین در یک سال گذشته همه چیز برای دولت پزشکیان فراهم بود تا سیاستهای رئیسجمهور که اکثریت جامعه در انتخابات به آنها رای داده بودند، پیاده شود.
اینک یک سال از شروع به کار دولت چهاردهم گذشته است. بیاییم صادق باشیم، کارنامه اقتصادی دولت چهاردهم در یک سال گذشته، کارنامه قابل قبولی نیست.
تورم تقریبا افسارگسیخته، آشفتگی در قیمت کالاها، ضعف تنظیم بازار، خاموشیها، وضعیت مسکن، مشکلات صندوقها و سیاسیکاری مفرط در انتصابات شرکتهای وزارت رفاه و بسیاری موارد دیگر مصادیقی ملموس از ناکارآمدی است.
ضرورت تغییر در کابینه
یکسال از شروع به کار دولت چهاردهم گذشته است. طرفداران دولت پزشکیان در یک سال اخیر تلاش کردهاند با تمرکز ویژه روی حواشی، برای دولت دستاوردسازی کنند. به عنوان نمونه، حامیان دولت، رفع فیلتر واتساپ یا رفع حصر یکی از سران فتنه را به عنوان دستاوردهای دولت چهاردهم دانستهاند. یا در جدیدترین مورد، اقدام دولت در بازپسگیری «لایحه مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی» را یک دستاورد بزرگ برای دولت چهاردهم دانستهاند. واقعیت این است که دست دولت پر نیست. بویژه در حوزه اقتصاد که مطالبه اصلی اکثریت جامعه ایرانی است.
قطعا مسعود پزشکیان بیشتر از سایرین نسبت به این موضوع مطلع و نسبت به ضرورت اصلاح این وضعیت واقف است. بویژه در شرایط فعلی که عزم همه بر قدردانی و قدرشناسی از مردم است و این قدردانی به صورت مستقیم در ارتقای امنیت ملی و شکست پروژههای خطرناک دشمن موثر است، تغییر وضعیت کارآمدی دولت و اصلاح کابینه بسیار ضروریتر مینماید و پزشکیان باید تصمیماتی مهم و بدون رودربایستی با رفقای همجناحیاش اتخاذ کند.
شاید یکی از دلایلی که دوستان سیاسی پزشکیان در جناح اصلاحطلب، آدرس اشتباه از مصادیق قدردانی از مردم ارائه میدهند و به جای مسائل اقتصادی و معیشتی که مطالبه اصلی مردم و مصداق واقعی قدرشناسی از مردم است، رفع حصر میرحسین موسوی یا آزادی زندانیان امنیتی را به عنوان مطالبه مردم جا میزنند، تلاشی برای حفظ ترکیب کابینه و بقای دوستان و همفکران خود در مناصب کلیدی دولت است. با این حال تفاوت منافع آنها با پزشکیان اینجاست که مسؤولیت عملکرد دولت و ناکارآمدی بخشی از کابینه، بر عهده شخص مسعود پزشکیان به عنوان رئیسجمهور است.
به هر حال تداوم وضعیت فعلی و ادامه ناکارآمدی در بخشهای مهمی از دولت که به صورت مستقیم با زندگی و معیشت مردم مرتبط است، نهتنها برای دولت هزینهساز است، بلکه در نقطه مقابل قدردانی از مردم نیز حساب میشود. لذا پزشکیان ناچار به تغییر و اصلاح بخشی از کابینه است، البته این تقریبا یک اقدام معمول در دولتهاست. دولتها معمولا در چنین زمانی دست به یکسری تغییرات در کابینه میزنند. کما اینکه در دولت سیزدهم نیز یک سال پس از شروع به کار دولت، رئیسجمهور شهید دست به تغییراتی در کابینه زد و برخی وزرا را جایگزین کرد.
بنابراین اصلاح کابینه، هم یک رویه معمول در دولتهاست و هم با توجه به شرایط فعلی که افزایش ضریب کارآمدی دولت به مثابه قدرشناسی از مردم به واسطه رفتار سنجیده در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه است، یک الزام مرتبط با امنیت ملی است.
آقای پزشکیان باید این تصمیمات سخت را اتخاذ کند. کما اینکه خود او نیز نسبت به ناکارآمدی برخی وزرا ناراضی و نسبت به تغییر آنها متمایل است. در این میان یک نکته ظریف و البته مهم وجود دارد؛ آقای پزشکیان به اذعان موافق و مخالف، در مواجهه با موضوعات صادقانه رفتار کرده است. به همین خاطر انتظار میرود در راستای تغییر و اصلاح کابینه و جابهجایی برخی وزرا و اعضای کابینه، از سیاسیبازی اجتناب کرده و صادقانه رفتار کند. برخی اطرافیان پزشکیان تلاش میکنند تغییرات مورد نظر در کابینه، از طریق مجلس انجام شود. در واقع توپ به زمین مجلس انداخته میشود. این قبیل سیاسیبازیها به ۲ دلیل شایسته نیست:
۱- خلاف رویه، مرام و رفتار صادقانه رئیسجمهور در یک سال گذشته است.
۲- مغایر مسؤولیتپذیری رئیسجمهور است. تغییر وزرای ناکارآمد توسط رئیسجمهور به معنای مسؤولیتپذیری رئیس دولت و نشاندهنده عزم و اراده پزشکیان برای خدمت به مردم است. بنابراین اتفاقا اگر تغییر وزرا و اعضای ناکارآمد کابینه توسط خود رئیسجمهور انجام شود، این پیام به جامعه داده میشود که رئیسجمهور درصدد اصلاح ناکارآمدیها و بهبود خدماتدهی به مردم است.
به هر حال پزشکیان باید رودربایستی را کنار گذاشته و اقدامی عاجل برای اصلاح ناکارآمدی دولت انجام دهد. اتفاقا تغییر اعضای ناکارآمد کابینه مانند معاون اول، وزرای نیرو، کار و راه و شهرسازی که ناکارآمدی آنها در یک سال گذشته کاملا محسوس و ملموس و مورد اتفاق بوده، یکی از مصادیق قدرشناسی و قدردانی از مردم است. صرف این اقدام این پیام را به جامعه مخابره میکند که دولت مصمم به اصلاح وضعیت و جبران ناکارآمدیهاست. در واقع اصلاح کابینه، مقدمهای بر عزم دولت برای قدردانی از ملت است.
اعتبار دولت در افکار عمومی در یک سال اخیر تنزل یافته و این شایسته این مردم نیست. رئیسجمهور مکلف به اصلاح این وضعیت و نشان دادن عزم خود برای قدردانی از مردم است.