کد خبر: ۵۴۶۵۳۹
زمان انتشار: ۰۹:۵۶     ۲۸ مرداد ۱۴۰۴

آخرین تابلوی زندگی استاد، به نگارگری مردم اصفهان + تصاویر

وداع امروز، پایان یک زندگی نبود؛ آغاز یک جاودانگی بود. استاد محمود فرشچیان از این پس، نه فقط در قاب‌های نقاشی، بلکه در قاب دل‌های مردم خواهد زیست؛ نگارگری که با رنگ و خط، ایمان و عشق را به تصویر کشید و برای همیشه در تاریخ این سرزمین ماندگار شد.

به گزارش پایگاه خبری 598، جهان شهر اصفهان را به شاخصه های زیادی در دنیا می شناسند، از علم و ادب، تمدن و صنعت گرفته تا ایثارو شهادت و فرهنگ ومهد هنر، اما آنچیزی که اصفهان را به نصف جهان مشهور ساخته، عاملان، عالمان و هنرمندانش در طول تاریخ بوده است، این فرهیختگی به یک سال و دو سال و نیم قرن گذشته بازنمی گردد و قرن های متمادی و مکرر را شامل می شود

وداع مردم این دیار فرهنگ خیز با مفاخرش همواره در کتاب تاریخ ایران اسلامی، برگ زرینی بوده است که جهانن ان را ستوده است.

اگر از دریچه لنز دوربین یک تصویربردار هوایی یا شیشه خودروی پشت ترافیک مانده از فاصله نه چندان دور به جمعیت امروز مردم اصفهان بنگرید، هر حدسی خواهید زد جزء حقیقت، در بدترین حالت حدس میزنید که اعتصابی رخ داده دراین شرایط نابسامان و یا خوشبیانه اش حدس می زنید مردم اصفهان در سوگ عالم ربانی خویش این چنین ضجه کنان ، پیکرش را با شکوه تشییع می‌کنند.

اما در باور جهانیان نمیگنجد یا سخت می گنجد که مردم نصف جهان، در این شرایط سخت اقتصادی، در گرمای بالای ۴۵ درجه عصر تابستان، باآن همه مشغله و گرفتاری روزانه، چنین فرهنگ دوست و یا بهتر بگویم هنرمند دوست باشند که استاد معظم، یکتاز عرصه هنر خود را بر دستان پر مهر خود تا خانه ابدیت رهسپار کنند.

اما باید اینجا باید کمانکی(پرانتز) باز کنم و بگویم البته به شرط ها و شروطها، اینچنین پای کار بودن مردم برای هر هنر و هنرمندی نیست، هنر می خواهد تا هنرمندی این چنین دلهای مردم را تسخیر کند.

امروز هنرمندی بر دستان مردم فرهنگ دوست اصفهان تشییع و بر منزلگاه ابدیش خاکسپاری می شود که در تخصصش کم از بزرگان دنیا چون پیکاسو، در تعهدش کمتر از شهدای مقاومت، در ملی گراییش از رئیسعلی دلواری ها و در تمسک و مسلکش به اهل بیت کمتر از عارفان و عالمانی چون جهانگیرخان قشقایی ها نیست.

این هنرمند در ۴ بهمنِ ۱۳۰۸ در اصفهان دیده به جهان گشود، پدرش که نماینده فرش اصفهان بود، او را به کارگاه نقاشی میرزا آقا امامی برد و امامی به استعداد او در زمینه نقاشی پی برد. پس از آموزش نزد او و عیسی بهادری و دانش‌آموختگی از مدرسه هنرهای زیبای اصفهان، برای گذراندن دوره هنرستان هنرهای زیبا به اروپا سفر کرد و چندین سال به مطالعهٔ آثار هنرمندان غربی در موزه‌ها پرداخت. بنا بر گفته خودش، در اروپا اول کسی بود که با بسته‌ای از کتاب و قلم وارد موزه می‌شد و آخر از همه از موزه خارج می‌شد.

آخرین تابلوی زندگی استاد، به نگارگری مردم اصفهان


پس از بازگشت به ایران، کار خود را در اداره کل هنرهای زیبای تهران آغاز کرد و به مدیریت اداره ملی و استادی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران برگزیده شد. این هنرمند گرچه به ظاهردر نیوجرسی، ایالات متحده ساکن بود و سفرهای دوره‌ای و فصلی به ایران داشت اما از بسیاری از مدعهیان، ملی گرا تر بود، آنجایی این ادعا به اثبات می رسد که دخترش وقتی به همراه همسرش فریفته سازمان مجاهدین خلق می شوند و درعملیاتمرصاد کشته می شوند، خم به ابرو نیاورد و چون برخی جمهوری اسلامی ایران را مقصر ندانست و گره پیوند خود با زلف نظام نگشود و بارها در مصاحبه هایش، آرزوی بلندی و سرافرازی پرچم سرزمینش ایران را خواستار شده بود.

این هنرمند بنیان‌گذار مکتب خود در نقاشی ایرانی بود که پایبند به شکل کلاسیک همراه با استفاده از تکنیک‌های جدید برای توسعه دامنه نقاشی ایرانی بود. او به این شکل هنر، روح جدیدی بخشید و آن را از رابطه همزیستی تاریخ با شعر و ادبیات تغذیه کرد تا استقلالی به این هنر بدهد که پیش از آن کمتر داشت

اما هنر زنده یاد ، استاد معظم نگارگری، محمود فرشچیان به تخصصش در هنر نقاشی و نگارگری ختم نمی شد، او با تمسک به ساحت بلند اهل بیت و آمیخته کردن ذوق هنر با معنویت و خلق آثاری شگرفت متاثر از مضامین دینی چون عصر عاشورا، ضامن آهو، پنجمین روز آفرینش، ابراهیم نبی، یتیم نوازی علی و طراحی ضریح ثامن الحجج، اباعبدالله الحسین، عبدالعظیم حسنی شهر ری و ...کاری کرد کارستان که دلهای مردم ایران و شیعیان جهان را به خود مجذوب کرد.

آخرین تابلوی زندگی استاد، به نگارگری مردم اصفهان


اما امروز، ۲۷مرداد ۱۴۰۴، مردم جهان شهر اصفهان، با حضور پرشور و معنادار خود در مراسم تشییع پیکر زنده یاد استاد فرشچیان، ارادت خود را به خادمان اهل بیت عصمت و طهارت در هر لباس و شمایلی ثابت میکنند و با شور، اشتیاق، عشق، مهرو محبت آخرین صفحه از تابلوی زندگی حیات مادی آن هنرمند نگارگر را ( خاکسپاری) به بهترین نحو نقاشی خواهند کرد تا به یادگار بماند در اذهان جهانیان.
توصیفی:

پا به پای مردم زیر تابوت استاد فرشچیان

از نخستین دقایق، جمعیت آرام‌آرام به هنرستان آمدند؛ پیر و جوان، استاد و شاگرد، مردمان کوچه و بازار، و هنرمندانی که هر یک خود یادگار شاگردی مکتب فرشچیان بودند، همه‌ی نگاه‌ها پر از اشک بود و دل‌ها آکنده از اندوه، هر کس که می‌آمد، می‌دانست امروز تنها با یک هنرمند وداع نمی‌کند، بلکه با بخشی از هویت و روح این سرزمین خداحافظی خواهد کرد.

صدای همهمه آرام‌آرام خاموش شد و جای خود را به سکوتی پرمعنا داد، همه چشم به درِ اصلی هنرستان دوخته بودند؛ دَری که لحظاتی بعد، گنجینه‌ای از تاریخ هنر ایران از آن عبور می‌کرد.

آخرین تابلوی زندگی استاد، به نگارگری مردم اصفهان


ورود پیکر استاد

نیم ساعتی گذشت تا صدای شیپور، همچون نوایی آسمانی، فضا را شکافت، سکوت جمعیت سنگین‌تر شد، بغض‌ها در گلو شکست و اشک‌ها بر گونه‌ها روان شد، پیکر استاد محمود فرشچیان، در میان پرچم‌های متبرک امام رضا(ع)، حضرت عباس(ع) و سیدالشهدا(ع)، وارد محوطه شد؛ پرچم‌هایی که خادمان حرم‌های مطهر بر دوش می‌کشیدند و با حضورشان یادآور پیوند عمیق آثار استاد با اهل‌بیت(ع) بودند.

در همان لحظه، سرود ملی جمهوری اسلامی ایران به‌صورت زنده اجرا شد، تمام حاضران ایستادند، اشک‌ها و احترام، باهم در چهره‌ها موج می‌زد؛ در آن ثانیه‌ها، وطن، دین و هنر به هم گره خوردند؛ گویی همه برای استاد فرشچیان سرود می‌خواندند.
همراهی هنرمندان و صداهای آشنا

در میان این نغمه‌ها، صدای مداح اهل‌بیت(ع)، حاج علی ملائکه، پیچید؛ نوحه و مرثیه‌ای که پیوندی آشکار با فرهنگ عاشورا داشت و یادآور آن بود که فرشچیان، خود با تابلوهایش روضه‌خوان بی‌صدا بود، اشک‌ها دیگر پنهان‌شدنی نبودند، بسیاری آرام‌گریه می‌کردند و برخی بی‌اختیار ضجه می‌زدند.
در بخش دیگری از مراسم، مهدی جمالی‌نژاد، استاندار اصفهان، سخنرانی کرد و از شکوه مکتب اصفهان گفت؛ مکتبی که فرشچیان از آن برخاست و هنر ایران را به قله‌ای تازه رساند.

وی تأکید کرد که فرشچیان تنها یک نقاش نبود، بلکه روحی بزرگ بود که هنر را به زبانی جهانی و قدسی تبدیل کرد.

آخرین تابلوی زندگی استاد، به نگارگری مردم اصفهان


بدرقه‌ای با نغمه عشق

پس از سخنرانی‌ها، پیکر استاد در میان اشک و آه جمعیت، روی دست‌ها قرار گرفت.

نوای منم خاک درت یا امام، نوکرت در فضا پیچید، این صدا، نه فقط یک نوحه، بلکه فریادی از عمق دل‌های شکسته بود که با ایمان و عشق استاد پیوند می‌خورد. جمعیت همراهی می‌کردند و هر کس با زمزمه‌ای یا قطره اشکی، سهمی در این بدرقه داشت.

استاد فرشچیان به سوی صائبیه حرکت داده شد؛ جایی که قرار بود مراسم تشییع ادامه یابد. کوچه‌ها و خیابان‌ها مملو از جمعیت بود. بسیاری از مردم شاخه‌های گل به دست داشتند و برخی نیز پرچم‌های یا حسین(ع) را همراه خود آورده بودند. این بدرقه، تنها وداع با یک هنرمند نبود؛ بلکه تجلی یک عشق جمعی به مردی بود که هنر را از جنس ایمان می‌دانست.

آخرین تابلوی زندگی استاد، به نگارگری مردم اصفهان


پایان و آخر

وقتی پیکر استاد آرام‌آرام از هنرستان دور می‌شد، نگاه‌ها هنوز دنبال تابوتی بود که در میان پرچم‌های متبرک حرکت می‌کرد، بسیاری باور نداشتند که خالق عصر عاشورا دیگر در میانشان نیست، اما در حقیقت، فرشچیان رفته بود تا در جایی دیگر زنده بماند؛ در دل تابلوهایش، در روح ملت، و در حافظه‌ی فرهنگی یک سرزمین.

وداع امروز، پایان یک زندگی نبود؛ آغاز یک جاودانگی بود. استاد محمود فرشچیان از این پس، نه فقط در قاب‌های نقاشی، بلکه در قاب دل‌های مردم خواهد زیست؛ نگارگری که با رنگ و خط، ایمان و عشق را به تصویر کشید و برای همیشه در تاریخ این سرزمین ماندگار شد.

وحال، همزمان با غروب آفتاب روزگار، هنگام اذان مغرب، مطابق با وصیت استاد فرشچیان ، پیکر آن هنرمند متعهد و متخلق به ادب و هنر، در منزلگاه ابدیش، جنب مقبره صائب آرام گرفت.

گزارش از سید امیر حسین ابطحی و حدیثه وهابی

نظرات بینندگان
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
جدیدترین اخبار پربازدید ها
نیازمندیها
09107726603 تماس یا پیام در پیام رسان های ایتا و تلگرام