کد خبر: ۵۴۶۵۰۲
زمان انتشار: ۱۲:۵۴     ۲۶ مرداد ۱۴۰۴
تحلیل روز

همگرایی یا فروپاشی: نقد راهبردی ظریف و تهدید تسلیم ایران در معادلات جهانی

ظریف بر پایه ایده «پیوستگی فرهنگی و تاریخی» پیشنهاد همکاری منطقه‌ای داده است، اما واقعیت آن است که منافع متضاد قدرت‌های منطقه‌ای و رقابت‌های ژئوپلیتیک، مانع تحقق چنین همگرایی است. تجربه تلاش‌های پیشین در خلیج فارس و قفقاز نشان داده که همگرایی منطقه‌ای بدون قدرت و بازدارندگی ملموس، به سرعت ناکام می‌ماند و حتی می‌تواند به کاهش نفوذ و اعتبار ایران منجر شود.

به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری 598-دکتر محمدمهدی بهداروند/ دکتر محمدجواد ظریف در یادداشت اخیر [1]خود بر گذار از پارادایم تهدید به پارادایم توانمندساز و فرصت‌محور تأکید می‌کند ومعتقد است ایران باید از تمرکز بر مقابله با تهدیدات دائمی فاصله بگیرد و به بهره‌برداری از فرصت‌ها، تقویت مردم و همکاری منطقه‌ای بپردازد. این تغییر پارادایم شامل موارد زیر است:

گسترش روابط با همسایگان و کشورهای جنوب جهانی

ایجاد مشارکت منطقه‌ای جدید در میان کشورهای مسلمان غرب آسیا.

ازسرگیری گفت‌وگو با اروپا و ایالات متحده.

تأکید بر استفاده از تاب‌آوری و ظرفیت مردم ایران به جای محدودسازی آنان.

بهره‌گیری از پیوندهای تاریخی و فرهنگی منطقه برای ایجاد همکاری واقعی.

فرصت‌سازی از تحولات منطقه‌ای، مانند توافق‌های جدید در قفقاز، به جای نگرش تهدیدمحور

دیپلماسی جهانی به عنوان ابزار تحقق فرصت‌ها و جلوگیری از جنگ‌های بی‌پایان.

وی نتیجه می‌گیرد که مسیر آینده یا تکرار فاجعه گذشته است یا شجاعت برای ساختن مشترک آینده؛ بنابراین تغییر پارادایم اکنون ضروری است

محور اصلی یادداشت ایشان بر گذار ایران از پارادایم مقاومت به پارادایم همگرایی و بهره‌برداری از فرصت‌ها استوار شده است. اگرچه این پیشنهاد در ظاهر جسورانه و دیپلماتیک به نظر می‌رسد، اما بررسی دقیق آن نشان می‌دهد که این رویکرد نه تنها با واقعیت‌های ژئوپولتیک و ژئواستراتژیک ایران سازگار نیست، بلکه می‌تواند پیامدهای خطرناکی برای امنیت ملی، تمامیت ارضی و نفوذ منطقه‌ای ایران داشته باشد و در صورت اجرایی شدن، به تدریج موجب کاهش قدرت سخت و تأثیرگذاری ایران در سطح منطقه و جهان خواهد شد.

اولاً، بازگشت از نظریه مقاومت به همگرایی در واقع معنایی جز تسلیم ندارد

. نظریه مقاومت، نه تنها یک رویکرد دفاعی بلکه یک استراتژی بقا و استقلال است که ایران طی دهه‌ها با اتکا به آن توانسته تهدیدهای داخلی و خارجی را دفع کند. این نظریه در طول جنگ تحمیلی، تحریم‌های سنگین و فشارهای اقتصادی و سیاسی غرب، به ایران امکان داد تا نه تنها از فروپاشی داخلی جلوگیری کند، بلکه در سطح منطقه نیز نفوذ خود را حفظ نماید. پیشنهادی که ظریف مطرح کرده، یعنی تمرکز بر همگرایی صرف و دیپلماسی گسترده، اگرچه ممکن است در نگاه اول شبیه به «فرصت‌آفرینی» باشد، اما در عمل به معنای پذیرش نقش محدود ایران در نظام بین‌الملل و اتکا به حسن نیت قدرت‌های خارجی است. تجربه تاریخی نشان می‌دهد که هیچ کشوری در موقعیت ایران، صرفاً با اعتماد به گفت‌وگو و همکاری، نمی‌تواند مدلی مشابه مالزی یا کشورهای توسعه‌یافته منطقه‌ای ایجاد کند. حتی کشورهایی که در شرق آسیا مسیر توسعه اقتصادی را با سیاست تعامل شروع کردند، همچنان برای تضمین امنیت خود، قدرت نظامی و بازدارندگی را حفظ کرده‌اند. ایران یا باید مقاومت و قدرت سخت خود را حفظ کند یا با خطر کاهش نفوذ استراتژیک، تضعیف امنیت ملی و حتی تجزیه مواجه خواهد شد.

ثانیاً، واقعیت‌های ژئوپولتیک و ژئواستراتژیک ایران غیرقابل انکار است.

 ایران با موقعیت بی‌نظیر در چهارراه اوراسیا، همسایگی با پانزده کشور و منابع انرژی فراوان، یک قدرت منطقه‌ای کلیدی است. هرگونه سیاست خارجی که این واقعیت‌ها را نادیده بگیرد و صرفاً بر گفت‌وگو و فرصت‌های اقتصادی و فرهنگی تمرکز کند، فاقد تکیه‌گاه عملی است. ایران هرگز مالزی نمی‌شود، چرا که شرایط تاریخی، جمعیتی، امنیتی و استراتژیک آن کاملاً متفاوت است و هرگونه تکیه صرف بر همکاری‌های منطقه‌ای، بدون توجه به قدرت نظامی و توان دفاعی، به فروپاشی سیاست خارجی منجر می‌شود. نمونه‌هایی از کشورهای خاورمیانه نشان داده‌اند که تلاش صرف برای دیپلماسی بدون قدرت سخت، اغلب به محدودسازی نفوذ و حتی تهدید تمامیت ملی منجر شده است.

ثالثاً، نادیده گرفتن اهداف و رفتارهای آمریکا و غرب، یکی از ضعف‌های بنیادین این رویکرد است. غرب دیگر ایران یکپارچه و مستقل را نمی‌خواهد، بلکه هدف اصلی، تقسیم قدرت و کنترل آسان‌تر منطقه است. سیاست‌های گذشته آمریکا نشان داده که حتی توافقات دیپلماتیک معتبر مانند برجام نیز به راحتی نقض می‌شوند. اعتماد کامل به گفت‌وگو و همکاری، بدون در نظر گرفتن نقشه‌های استراتژیک دشمن و ظرفیت‌های تهدیدآفرینی آن‌ها، ایران را در موقعیت آسیب‌پذیر قرار می‌دهد. نمونه‌هایی از تجربه عراق و لیبی نشان می‌دهد که کاهش قدرت سخت در سیاست خارجی، می‌تواند به فروپاشی و اشغال خارجی منجر شود. بر خلاف تصور مقاله، غرب و برخی همسایگان ایران نه به دنبال همکاری استراتژیک بلکه به دنبال محدودسازی توان منطقه‌ای و تقسیم ایران به بخش‌های کنترل‌شدنی هستند.

چهارم، تجربه تاریخی ایران تأکیدی بر اهمیت مقاومت دارد.

 از فشار حداکثری تحریم‌ها تا شکست برجام و ناکامی‌های متعدد دیپلماتیک در منطقه نشان داده است که تسلیم یا اعتماد نابجا به غرب و همسایگان، پیامدهای جدی دارد. دکتر ظریف در مقاله خود بر تاب‌آوری تاریخی مردم ایران و ظرفیت بومی پیشرفت علمی و دفاعی تأکید کرده است، اما همزمان پیشنهاد می‌دهد که برای بهره‌برداری از فرصت‌ها باید از مقاومت صرف دست کشید. این تناقض، همخوانی با تجربه‌های تاریخی ندارد و می‌تواند منجر به کاهش اقتدار و آسیب‌پذیری کشور در مقابل تهدیدهای خارجی شود. حتی در عرصه اقتصادی، کشورهای منطقه که رویکرد وابستگی صرف به سرمایه‌گذاری خارجی را اتخاذ کرده‌اند، با بحران‌های سیاسی و اقتصادی مواجه شده‌اند.

پنجم، چالش ایجاد گفت‌وگوی منطقه‌ای با وجود رقابت‌های ژئوپلیتیک.

 دکتر ظریف بر پایه ایده «پیوستگی فرهنگی و تاریخی» پیشنهاد همکاری منطقه‌ای داده است، اما واقعیت آن است که منافع متضاد قدرت‌های منطقه‌ای و رقابت‌های ژئوپلیتیک، مانع تحقق چنین همگرایی است. تجربه تلاش‌های پیشین در خلیج فارس و قفقاز نشان داده که همگرایی منطقه‌ای بدون قدرت و بازدارندگی ملموس، به سرعت ناکام می‌ماند و حتی می‌تواند به کاهش نفوذ و اعتبار ایران منجر شود. نمونه‌هایی از تلاش برای گفت‌وگوی منطقه‌ای در دهه‌های اخیر، از پیمان‌های اقتصادی گرفته تا مذاکرات امنیتی، نشان می‌دهد که بدون حضور قدرت سخت و بازدارندگی، این مذاکرات اغلب به شکست یا محدودیت‌های شدید منجر شده‌اند.

در نهایت، راهبرد مطلوب ترکیبی از مقاومت و بهره‌گیری از فرصت‌هاست.

 پیشنهاد ظریف برای تمرکز بر پارادایم فرصت و امکان، اگرچه از نظر دیپلماتیک جذاب است، بدون درک واقعیات ژئوپلیتیک، تهدیدهای خارجی و ظرفیت مقاومت تاریخی ایران، بیشتر شبیه یک آرمان ذهنی است تا یک راهبرد عملی. ایران باید اولویت خود را بر حفظ قدرت سخت، تاب‌آوری ملی و امنیت استراتژیک قرار دهد و هرگونه همگرایی را مبتنی بر قدرت و مصالح واقعی کشور پیش ببرد، نه صرفاً بر امید به همکاری و اعتماد متقابل. راهبرد مطلوب، ترکیبی از مقاومت، حفظ قدرت سخت و بهره‌گیری محدود از فرصت‌های دیپلماتیک است؛ سیاست صرفاً مبتنی بر اعتماد و همکاری، بدون تقویت توان دفاعی و حفظ نفوذ منطقه‌ای، ایران را به سمت انفعال و تهدید تجزیه و کاهش امنیت ملی هدایت خواهد کرد.

 

.

 

 



[1] رک  خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا )26 مرداد 1404

نظرات بینندگان
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
جدیدترین اخبار پربازدید ها
نیازمندیها
خدمات نصب و اجرای سیستم اعلام حریق در تهران
09107726603 تماس یا پیام در پیام رسان های ایتا و تلگرام