
به گزارش پایگاه خبری 598، شادی و نشاط از نیازهای فطری انسان است، اما گاهی تصور میشود که دینداری با غم و ریاضت همراه است و برای رسیدن به شادی باید از مذهب فاصله گرفت. این نگاه از کجا نشئت میگیرد؟ آیا واقعاً اسلام با شادی مخالف است؟ یا این برداشت نادرست، ناشی از عملکردها و القائات غلط است؟
برای بررسی این موضوع، گفتوگوی تفصیلی با حجتالاسلام محمد ظریفی از روانشناسان حوزوی داشتهایم که این گفتوگو را با شما به اشتراک میگذاریم تا بگوییم: "مذهب، آفتابِ نشاط است، نه ابرِ اندوه."
ضمن تشکر از فرصتی که در اختیار خبرگزاری رسمی حوزه قرار دادید، به عنوان سؤال نخست بفرمایید:
* چرا در بین عموم این تفکر رایج است که مذهبی ها شاد نیستند و در غم و غصه هستند و بالعکس اگر میخواهید شاد باشید باید از مذهب فاصله بگیریم؛ چه رفتار و عملکردی موجب این تفکر شده است؟
بسم الله الرحمن الرحیم
این پرسش، بسیار مهم و رایج است. متأسفانه در بخشی از جامعه، این باور نادرست وجود دارد که مذهبیها عموماً افرادی غمگین و عبوس اند و برای رسیدن به شادی، باید از مذهب دوری کرد؛ اما اجازه دهید با استناد به منابع دینی و نگاهی عمیقتر، این موضوع را بررسی کنیم.
نگاه اسلام به شادی و سرور
برخلاف این تصور رایج، اسلام نهتنها با شادی و نشاط مخالفتی ندارد، بلکه شادی اصیل و پایدار را برای مؤمنان میخواهد و آن را فضیلتی ارزشمند میداند.
اسلام برای مسلمانان شادیهای پایدار و ماندگار را میخواهد و برای رسیدن به این مقصود، قدمهایی را پیشنهاد میکند که به بخشی از آنها اشاره میکنم.
آرامش قلبی:
قرآن کریم میفرماید:
«أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد: ۲۸)
آگاه باشید که دلها تنها با یاد خدا آرام میگیرد.
این آرامش، زیربنای شادی عمیق و پایدار است، نه صرفاً هیجانات زودگذر.
حیات طیبه (زندگی پاکیزه):
«مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَی وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً» (نحل: ۹۷)
هر مرد و زن باایمانی که عمل صالح انجام دهد، به حیاتی پاک و پسندیده زندهاش میداریم.
این حیات طیبه، شامل نشاط، رضایت و آرامش درونی است که پایههای شادی واقعی اند.
شکرگزاری و شادی از نعمتهای الهی:
«قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ» (یونس: ۵۸)
بگو به فضل و رحمت خداست که [مؤمنان] باید شاد شوند؛ این از هر چه گرد میآورند بهتر است.
شادی در سیره معصومین (ع)
پیامبر اکرم (ص): همواره چهرهای گشاده و بشاش داشتند و فرمودند:
«إِنَّ الدِّینَ یُسْرٌ» (دین آسان است.)
امیرالمؤمنین علی (ع): همواره لبخند بر لب داشتند و فرمودند:
«الْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ وَحُزْنُهُ فِی قَلْبِهِ» (مؤمن، شادیاش در چهره و اندوهش در دلش است.)
توصیه به تقسیم اوقات:
در روایات آمده که اوقات خود را به چهار بخش تقسیم کنید:
مناجات با خدا (شادی معنوی)
تلاش برای معاش (رضایت از زندگی)
معاشرت با برادران دینی (نشاط اجتماعی)
استفاده از لذتهای حلال (شادی جسمی و روحی)
و اما چرا این تصور نادرست شکل گرفته؟
ارائه ناقص از دین:
گاهی تنها جنبههای انذاری (ترس از عذاب) تبلیغ میشود، درحالیکه اسلام همزمان به بشارت و امیدواری نیز تأکید دارد.
اشتباه گرفتن حزن معنوی با افسردگی:
حزن برای گناه یا مصائب اهل بیت (ع) باید منجر به تحرک و نشاط معنوی شود، نه گوشه گیری و افسردگی.
رفتارهای نادرست برخی متدینین:
برخی با چهره ای عبوس، رفتارهای خشک و محدودکردن تفریحات سالم، تصویری نادرست از دینداری ارائه میدهند.
تبلیغات رسانهای:
رسانه ها گاه چهرهای کلیشه ای و منفی از افراد مذهبی نشان میدهند یا شادی را صرفاً در لذتهای مادی و بی قیدوبند تعریف میکنند.
راهکار چیست؟
شناخت صحیح از دین: اسلام شادیهای حلال و پایدار را توصیه میکند.
الگوبرداری از معصومین (ع): آنان همواره چهرهای شاداب و رفتاری متعادل داشتند.
ترویج شادیهای اصیل: همانطور که در عزاداری اهل بیت (ع) حضور داریم، باید در جشنهای مذهبی (مثل عید غدیر) نیز با نشاط شرکت کنیم.
اصلاح تصویر اجتماعی: متدینان واقعی باید با اخلاق نیکو، ظاهر آراسته و رفتار شاد، چهره زیبای دین را نمایش دهند.
پس نتیجه میگیریم اسلام نهتنها مانع شادی نیست، بلکه تنها راه رسیدن به شادی حقیقی را نشان میدهد. مشکل نه از دین، که از برداشتهای نادرست و عملکردهای غلط برخی افراد است.
* شادی را چگونه تعریف می کنید؟ آیا شادی فقط به معنای لذت و خوشی است یا جنبه های عمیق تری دارد؟
این سوال واقعاً اساسی است.
شادی، واژهای که در نگاه اول ساده به نظر میرسد، اما وقتی عمیقتر میشویم، ابعاد گسترده و پیچیدهاش نمایان میشود. درک عمومی از شادی، اغلب آن را با لذت و خوشیهای سطحی مترادف میداند؛ لحظهای خنده دستهجمعی یا تجربهای گناهآلود. این نوع شادی که صرفاً لذتهای آنی را در بر میگیرد، وابسته به عوامل بیرونی است؛ خرید وسیلهای جدید، خوردن غذایی لذیذ، شنیدن خبری خوش یا تجربهی تفریحی هیجانانگیز.
این مسائل، همگی بیرونی و کوتاهمدتاند. این هیجانات بهسرعت فروکش میکنند و به قول روانشناسان، باعث ترشح دوپامین میشوند؛ شادیآور، اما موقت. در مقابل، شادیهای عمیقتر، سروتونین ترشح میکنند؛ عمیقتر و ماندگارتر. این خوشیهای گذرا بیشتر جنبهی حسی و هیجانی دارند.
اما اگر بخواهیم تعریفی جامعتر از شادی ارائه دهیم، باید بگوییم شادی فراتر از لذتهای سطحی و آنی است و جنبههای عمیقتری دارد. در روانشناسی مثبتگرا و منابع دینی، شادی عمیق و پایدار را بهزیستی یا سعادت مینامیم. وقتی بهزیستی و سعادت حاصل شود، شادی را واقعاً درک خواهیم کرد؛ نه گذرا، بلکه ماندگار.
قدم اول برای رسیدن به این نوع از شادی، آرامش درونی است. دین ما آرامش درونی و طمأنینه قلبی را توصیه میکند و نتیجهی ارتباط با خداوند را آرامش درونی میداند: "أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ".
قدم دوم، رضایت از زندگی است؛ نگاهی مثبت به زندگی، قدردانی از داشتهها و پذیرش واقعیتهای زندگی، چه شیرین، چه تلخ. این رضایت، پایهی شادی است.
سوم، معنا و هدفمندی در زندگی است. انسانها بدون هدف، احساس شادی عمیق نخواهند داشت. جستجو در لذتهای مادی، معنا و هدف زندگی را از بین میبرد. خدمت به دیگران، رشد معنوی، کسب علم، ارتباط با خداوند و معنویت انسانی، هدفمندی را ایجاد میکنند و این میشود پایهی شادی و بهزیستی.
چهارم، رشد و شکوفایی استعدادهاست. خداوند در بحث "حیات طیبه"، ما را به کمالجویی و تلاش برای شکوفایی استعدادها ترغیب میکند و این میشود پایهی شادی.
پنجم، روابط مثبت و حمایت اجتماعی است. روابط سالم با خانواده، دوستان و جامعه، یکی از ارکان مهم شادی است. اسلام بر تشکیل جامعهای مبتنی بر اخوت و مودت تأکید دارد و روابط اجتماعی را شکل میدهد.
ششم، تجربهی هیجانات مثبت است. تمام این پنج مورد قبلی، به معنای نفی لذتهای روزمره نیست. لذتهای حلال، باعث میشوند انسان احساس شادی داشته باشد. تجربهی احساساتی مانند عشق، امید، شکرگزاری، مهربانی یا حتی خوشیهای سادهی زندگی، دور هم بودن، گفتن و خندیدن و شادی کردن، نه تنها منع شرعی ندارند، بلکه باعث شادی میشوند.
بنابراین، شادی در نگاه دین و روانشناسی مثبتگرا، معنایی عمیقتر دارد؛ یک "حالت بودن" است، نه یک احساس گذرا. وقتی این شش مولفه وجود داشته باشد، انسان یک شادی واقعی و ماندگار را تجربه خواهد کرد.
* خوب است یک تعریفی از مذهبی بودن ارائه دهیم؛ منظور از مذهبی بودن چیست؟
مذهبی بودن یا دینداری، مفهومی چندلایه است و صرفاً به انجام یکسری اعمال ظاهری محدود نمیشود.
اولین مؤلفه، باور و اعتقاد قلبی است که در دین ما به آن «ایمان» میگویند. هستهٔ مرکزی مذهبی بودن، مجموعهای از باورها و اعتقادات اساسی است که اصطلاحاً به آنها اصول دین یا باورهای اعتقادی میگوییم؛ باور به خدا، نبوت، عدل و معاد، و در نهایت امامت در مذهب تشیع. خداوند متعال در آیات بسیاری بر بحث ایمان تأکید میکند و حتی در آیاتی میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، ایمان بیاورید» (نساء، ۱۳۶).
یعنی ایمانتان را واقعی و حقیقی کنید. این ایمان، صرفاً یک پذیرش ذهنی نیست، بلکه یک باور قلبی و اطمینان درونی است که باید به جهتگیری کلی در زندگی تبدیل شود.
دومین مؤلفه، عمل به دستورات و مناسک دینی است؛ عمل صالح و عبادت. فردی که ایمان دارد، قطعاً این ایمان، نمود و خروجی ظاهری و بیرونی هم باید داشته باشد. خداوند متعال هر جا در قرآن بحث ایمان را مطرح میکند، عمل صالح هم پشت سرش هست: «إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» (عصر، ۳).
یا در روایتی میفرماید: «ایمان، شناخت با قلب، اقرار با زبان و عمل با اعضا و جوارح است.» البته این مناسک، صرفاً حرکات ظاهری و فیزیکی نیستند، بلکه وابسته به آن ایمان هستند که نتیجهاش، نیت خالص (اخلاص) است.
سومین مؤلفه، اخلاق و رفتار اجتماعی است؛ اخلاق دینی. وقتی ایمان داشتید و مناسک را هم انجام دادید، اخلاق دینی باید نتیجهاش باشد. اخلاق دینی، میوهٔ دینداری است.
یکی از مهمترین شاخصههای مذهبی بودن، پایبندی به اصول اخلاقی است که از دین برگرفته شده است؛ صداقت، امانتداری، عدالت، مهربانی، گذشت، احترام به دیگران، رعایت حقوق والدین و همسایگان، دوری از رذائل اخلاقی مثل دروغ، تهمت و ظلم و غیره. اینها همه، میوهٔ دینداری هستند. خداوند متعال، پیامبر را به عنوان «خلق عظیم» یاد میکند (قلم، ۴). حضرت خودشان میفرمایند: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ» (من برای به کمال رساندن مکارم اخلاق مبعوث شدهام).
چهارمین مؤلفه که شاید نتیجهٔ همهٔ اینها باشد، حضور معنویت و ارتباط باطنی با خداوند است.
روح دینداری، تقواست. فراتر از ظاهر مذهبی بودن واقعی و انجام ظاهری اعمال و رعایت حداقلی اخلاق، باید روح دینداری وجود داشته باشد؛ یعنی یک ارتباط قلبی و مستمر با خداوند، دیدن خدا در همه جا، توکل به او و تلاش در جهت رضایت او. خداوند میفرماید: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ» (حجرات، ۱۳) (گرامیترین شما نزد خداوند، با تقواترین شماست).
پس در واقع منظور ما از مذهبی بودن، یک مجموعهٔ یکپارچه است؛ باور عمیق، عمل صالح با نیت خالص، اخلاق نیکو، تقوا و معنویت. در حالی که شاید در ظاهر، برخی تصور کنند هر کس که فقط نماز میخواند، مذهبی است. این حداقلی است. باید یک پکیج و یک مجموعهٔ یکپارچه را با هم ببینیم.
لذا در بیان چند نکتهٔ مهم باید گفت:
باید درجات دینداری را در نظر بگیریم. مذهبی بودن، یک امر صفر و صدی نیست. هر کس، شاید حدی از مذهبی بودن را داشته باشد. به میزان مذهبی بودن، از او انتظار داشته باشیم.
از قضاوت ظاهری پرهیز کنیم. صرفاً انجام مناسک ظاهری، به معنای دینداری نیست.
تفاوت بگذاریم بین ادعای مذهبی بودن و مذهبی بودن واقعی. مذهبی بودن واقعی، این پکیج و این یکپارچگی را دارد. اما ادعای مذهبی بودن، مثلاً نماز میخواند، اما اخلاق خوب ندارد. روزه میگیرد، اهل مسجد است، اما کمک به همنوع نمیکند. تقوا ندارد و در جاهای مختلف پایش میلغزد.
ملاک ما، دین است، نه افراد. مذهبی بودن را اینطور معنا میکنیم.
* آیا شاد بودن در بین افراد مذهبی و غیرمذهبی متفاوت است؟
در پاسخ به سوال مطرحشده، میتوان گفت که شادی در بین افراد مذهبی و غیرمذهبی ممکن است تفاوتهایی داشته باشد. این تفاوتها به ماهیت منابع شادی و به نوعی پایداری آن مربوط میشود. در اینجا، منظور از افراد مذهبی، کسانی هستند که به معنای عمیق و اصیل کلمه به اصول مذهبی پایبندند و نه صرفاً افرادی که ادعای مذهبی بودن دارند.
البته باید توجه داشت که این نکته یک قاعده کلی نیست و استثنائاتی نیز وجود دارد. به طور کلی، تفاوتهایی که ذکر میشود، میتواند در برخی موارد قابل مشاهده باشد.
منابع شادی در افراد مذهبی و غیر مذهبی
منابع شادی از نگاه افراد مذهبی و غیرمذهبی میتواند به دو جنبه متفاوت تقسیم شود.
افراد مذهبی معمولاً منابع شادی را در ارتباط با خدا میدانند. آنها شادی را در معنا و هدف متعالی جستجو میکنند و به امید و توکل بر خدا اعتقاد دارند. عبادات و مناسک دینی نیز برای آنها شادیآفرین و لذتبخش است و حمایت اجتماعی از جامعه دینی و اخلاق اجتماعی نیز نقش مهمی در ایجاد شادی عمیق برای آنها دارد.
به علاوه، فضائل اخلاقی و تلاش برای متخلق شدن به آنها، هم در درون و هم در بیرون، میتواند شادی را برای فرد مذهبی به ارمغان آورد. استفاده از لذتهای حلال و شادیهای مشروع نیز به تکمیل این شادی عمیق و ماندگار کمک میکند. و ارتباطات اجتماعی استفاده از شادی ها و لذت های حلال مجموع آن را کاملتر میکند.
در مقابل، افراد غیرمذهبی ممکن است دیدگاههای متفاوتی داشته باشند. برخی از آنها به شدت به شادیهای زودگذر و آنی وابسته هستند. این افراد ممکن است در لحظاتی شادی را تجربه کنند، اما این شادی معمولاً کوتاهمدت است و پس از آن دوباره احساس غم و ناشادی به سراغشان میآید.
در واقع، این نوع شادی میتواند به ترشح دوپامین منجر شود، اما به سرعت از بین میرود و احساسات منفی دوباره بازمیگردند.
برخی از افراد غیرمذهبی نیز هستند که منابع دیگر شادی را در زمینههای مختلفی جستجو میکنند. برای مثال، دستاوردها و موفقیتهای شخصی در تحصیل، شغل، هنر و ورزش میتواند به عنوان منابع مهم شادی برای آنها عمل کند. این موفقیتها نه تنها احساس رضایت و افتخار را به همراه دارند، و منبع خوشحالی و شادی برای آنهاست.
روابط انسانی و عاطفی نیز نقش بسزایی در شادی این افراد دارند. مثل دوستیها و روابط خانوادگی سالم و حمایتگر میتوانند احساس تعلق و امنیت را برای آنها به ارمغان بیاورند.
همچنین، لذتهای مادی و تجربیات مانند سفر، تفریح، سرگرمیها و هنر نیز میتوانند به شادی آنها کمک کنند. در اینجا، موسیقی (متعادل)به عنوان یک منبع لذت، زمانی که به طور متعادل و سالم مصرف شود، میتواند تأثیر مثبتی بر روحیه افراد داشته باشد.
علاوه بر این، برخی از افراد غیرمذهبی با فعالیتهای بشردوستانه و کمک به دیگران، احساس شادی و رضایت درونی را تجربه میکنند. این نوع فعالیتها میتواند به آنها حس معناداری و هدف در زندگی بدهد. همچنین، ایجاد یک فلسفه زندگی منسجم و معنادار نیز میتواند به آنها کمک کند تا در زندگی خود معنا و هدف پیدا کنند و در نتیجه، احساس شادی بیشتری داشته باشند.
به طور کلی، منابع شادی در افراد غیرمذهبی میتواند بسیار متنوع و گسترده باشد و به جنبههای مختلف زندگی آنها بستگی دارد.
ماهیت و پایداری شادی
بحث دیگری که مطرح است، ماهیت و پایداری شادی است.
به طور کلی، شادی در افراد مذهبی از پایداری بیشتری برخوردار است. دلیل این امر آن است که شادی در این افراد، عمدتاً ریشه در عوامل درونی دارد؛ یعنی ابتدا درونی است و سپس نمودهای بیرونی آن مشاهده میشود. این افراد ابتدا به خدا ایمان دارند، معنای زندگی برایشان روشن شده و مسائل بنیادین انسانی را حل کردهاند. بنابراین، شادی آنها بیشتر از جنس رضایت و آرامش است تا هیجانات زودگذر و سطحی. این نوع شادی، با احساس معنا، هدفمندی و اتصال به یک نیروی بزرگتر همراه است و به همین دلیل، عمق بیشتری دارد.
اما در مورد ماهیت شادی در افراد غیرمذهبی، همانطور که قبلاً اشاره شد، منابع شادی در آنها عموماً وابسته به عوامل بیرونی است؛ یعنی این افراد برای شاد بودن، حتماً باید به یک موفقیت دست یابند یا به فردی کمک کنند.
شادی در افراد مذهبی عمیقتر و پایدارتر است، زیرا ریشه در اتصال به یک منبع معنوی و معنای زندگی دارد، در حالی که شادی در افراد غیرمذهبی ممکن است به عوامل بیرونی و تلاش برای ایجاد یکپارچگی در زندگی وابسته باشد و در نتیجه، کمتر پایدار باشد.
* آیا برخی از آموزه های مذهبی ممکن است با مفهوم شادی در تضاد باشند؟
برخی بر این گمانند که میان مذهب و مفهوم شادی، ناسازگاری و تعارضی ذاتی وجود دارد.
در نگاه نخست، شاید برخی آموزههای خاص دین در تقابل با درک رایج و سطحی از شادی که بیشتر بر لذتجویی آنی است - به نظر آید؛ اما اگر شادی را به معنای عمیقتر آن، یعنی همان سعادت، آرامش پایدار و بهزیستی معنوی بنگریم، آنگاه این تعارضهای ظاهری رنگ میبازند و حتی آموزههای دینی به عاملی یاریرسان در مسیر دستیابی به شادی راستین بدل میشوند.
بیایید با هم چند نمونه را بررسی کنیم تا دریابیم چگونه این آموزههای به ظاهر متضاد، میتوانند بستری برای شادی حقیقی فراهم آورند.
یکی از این موارد، "یاد مرگ و آخرت" است. اسلام به پیروانش توصیه میکند که همواره به یاد فرارسیدن مرگ و زندگی جاودان آخرت باشند. آیات قرآن و روایات بسیاری بر این موضوع تأکید دارند. در نگاه اول، شاید یاد مرگ، اندوهبار و مخالف شادی به نظر برسد، اما با تأملی ژرفتر درمییابیم که یاد مرگ، در حقیقت نوعی واقعبینی و کاستن از دلبستگیهای گذرای دنیوی است.
در روانشناسی وجودی نیز مفهومی مشابه با عنوان "بودن برای مرگ" مطرح است؛ این اندیشه یعنی که ما زندهایم تا روزی بمیریم. یاد مرگ، به این معنا که همواره آگاه باشیم عمری محدود داریم و روزی این دنیا را ترک خواهیم کرد، نه تنها دست شما را محدود نمیسازد و نهالی از غم در دل نمینشاند، بلکه برعکس، انگیزهبخش و حرکتآفرین است.
بهویژه در اسلام که مرگ را پایان راه نمیداند، بلکه سرآغازی برای حیاتی جاودانه میشمارد. بنابراین، یاد مرگ انسان را به تلاشی بیشتر وادار میکند تا از هر لحظهی عمر گرانمایه بهرهای بایسته ببرد. این آگاهی، نه مایهی اندوه، که محرکی است در مسیر رسیدن به شادیهای پایدار و حقیقی .
صبر در برابر سختی ها و مصائب
یکی دیگر از آموزههای دینی که در نگاه نخست ممکن است با شادی در تضاد به نظر برسد، "صبر در برابر سختیها و مصائب" است. خداوند در قرآن میفرماید:
"و قطعاً شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و کاهش در مالها و جانها و میوهها میآزماییم؛ و بشارت ده به صابران." (سوره بقره، آیه ۱۵۵)
در ظاهر، رنج و سختی ناسازگار با شادی مینماید، اما اگر عمبق تر بنگریم، درمییابیم که این آزمونهای الهی، بستری برای رشد روحی، پالایش درون و تقویت اراده هستند. صبر، تنها تحمل درد نیست؛ بلکه گذرگاهی است به سوی کمال معنوی.
* چگونه صبر و شادی با هم همراه میشوند؟
سختی ها میتوانند باعث پالایش روح و سبکبالی معنوی، تقویت اراده و باعث نزدیکی بیشتر به خداوند شود.
صبر در برابر مشکلات باعث افزایش تابآوری میشود؛ کفّاره گناهان است و پاداش اخروی دارد به زندگی ما معنا میدهد
پس صبر، نه تسلیمِ غم، که پرواز روح از دامهای دنیاست. کسی که در سایهی صبر، رنج را به فرصت تبدیل میکند، شادیاش نه شادمانیِ زودگذر، که آرامشی پایدار است؛ آرامشی که از باور به عدل و حکمت الهی میجوشد.
پس شادیِ راستین، نه در گریز از رنج، که در درک حکمت آن است.
لذتهای زودگذر یا شادی پایدار؟ نگاهی ژرف به فلسفه حرام در اسلام
از طرفی دین اسلام بعضی از لذت ها را برای ما منع کرده و آن را براز ما حرام کرده است.
در نگاه اول، ممکن است برخی حرامهای دینی مانند منع مشروبات الکلی، روابط جنسی نامشروع، قمار و موسیقیهای لهوی به عنوان محدودکنندهی لذت و آزادی انسان تلقی شوند؛ اما آیا واقعاً این ممنوعیتها به معنای محرومیت از شادی است؟ این منع برای این است که ما لذت واقعی را درک کنیم و مشمول لذت آنی نباشیم.
فرض کنید فردی سالها با سردردهای میگرنی دستوپنجه نرم میکند. دو راه پیش رو دارد:
یک راه درمان این است که پزشک به شما مسکن میدهد: درد را موقتاً تسکین میدهد، اما فرد را وابسته میکند و بیماری را درمان نمیکند.
و در درمان ریشهای ممکن است زمانبر باشد، اما پس از بهبودی، دیگر نیازی به مسکنهای مکرر نیست.
اسلام دقیقاً همین منطق را دنبال میکند. بسیاری از لذتهای حرام مانند مشروب، مواد مخدر یا روابط نامشروع مانند مسکنهای موقت عمل میکنند را از ما میگیرد که باعث ایجاد دوپامینِ کاذب میشود (احساس زودگذر شادی).
اعتیادآور هستند (نیاز به تکرار بیشتر برای همان لذت).
و عوارض جانبی دارند (تخریب سلامت جسمی، روانی و اجتماعی).
تا به تو شادیِ واقعی را هدیه دهم. و ابن خیلی منطقی تر به نظر میرسد.
حزنِ نورانی: اندوهی که نشاط میآفریند
در نگاه نخست، ممکن است، عزاداری برای اهل بیت (ع)، اشک و سینهزنی و مرثیهخوانی در تضاد با شادی به نظر برسد. اما آیا واقعاً این حزن، "اندوهی مطلق" است؟
برخلاف افسردگی که اختلالی خلقی همراه با یأس و سکون است اما حزنِ عزاداریِ اهل بیت هدفمند و زمانمند است.
باعث همدردی و پیوند عاطفی است، یاد آور ارزش هاست.
امیدبخش است. تخلیهی هیجانی سالم ایجاد میکند.
متخصصان طب سنتی هم گفته اند گریه در عزاداری ها اشک گرم است که نشاطِ معنوی میآفریند.
و اشکِ برای مسائل دنیوی اشک های سرد هستند که سکون و افسردگی برای فرد میآورد.
* آیا ممکن است افراد مذهبی به دلیل ایمان خود، در مواجهه با مشکلات و چالش ها، شادتر باشند؟ یا بالعکس؟
پرسش مهمی که مطرح میشود این است: آیا ایمان مذهبی واقعاً میتواند به افراد در مواجهه با مشکلات کمک کند تا شادتر بمانند؟ پاسخ به این پرسش نیازمند دقت و تفکیک دقیق است.
به طور کلی، آن دسته از افراد مذهبی که دارای ایمان عمیق و درک صحیح از آموزههای دینی هستند و به یکپارچگی معنوی رسیدهاند، ظرفیت بیشتری برای حفظ یا بازسازی شادی و آرامش در مواجهه با سختیها دارند. اما این یک قانون مطلق و بدون استثنا نیست و عوامل متعددی در این زمینه نقش بازی میکنند.
چرا افراد مذهبی اغلب در برابر مشکلات مقاومتر و امیدوارتر ظاهر میشوند؟ این ویژگی چند دلیل بنیادین دارد:
چارچوب معنادار برای رنج:
دین برای سختیها و مصیبتها تفسیر و تبیین ارائه میدهد. در این نگاه، مشکلات یا به عنوان آزمایش الهی مطرح میشوند که موجب رشد و تعالی انسان میگردند، یا به عنوان کفارهای برای گناهان که در نهایت به پالایش روحی و رشد میانجامد. این نگرش معنادار به رنج، ابزاری قدرتمند در اختیار مومنان قرار میدهد تا بتوانند با مشکلات کنار بیایند.
این چارچوب معنایی ویژه، یکی از مهمترین عواملی است که افراد مذهبی را در مواجهه با بحرانهای زندگی متمایز میسازد و به آنها کمک میکند حتی در سختترین شرایط، امید و آرامش خود را حفظ کنند.
توکل و امید به رحمت الهی:
اساس مقاومت مومنان بر توکل به خداوند و امید به رحمت بیپایان اوستوار است. این باور عمیق که "هرچه پیش آید خیر است" و "خداوند بهترین تدبیر را دارد"، مانند لنگرگاهی امن، اضطراب را کاهش داده و آرامش درونی ایجاد میکند. این نگرش، تابآوری روانی را به شکل چشمگیری افزایش میدهد.
دعا و مناسک آرامشبخش:
مناسک دینی مانند نماز، دعا، تلاوت قرآن و ذکر خدا - وقتی با حضور قلب انجام شود - تأثیری شگرف در کاهش استرس دارد. تحقیقات روانشناسی نشان دادهاند این اعمال نه تنها آرامش فوری ایجاد میکنند، بلکه در طول زمان ظرفیت روانی فرد را برای مقابله با چالشها افزایش میدهند.
فلسفه صبر و پاداش اخروی:
باور به اینکه صبر در برابر مصایب نزد خداوند پاداش دارد، تحمل سختیها را معنا میبخشد. این نگاه، مشکلات را از "بنبستهای رنجآور" به "مسیرهای رشد و تعالی" تبدیل میکند. چنین تفسیری به طور طبیعی از بار روانی مشکلات میکاهد.
شبکه حمایت اجتماعی قوی:
جامعه مذهبی سالم، شبکهای حمایتی است که در سختترین شرایط پشتیبان اعضای خود میباشد. از نمازهای جماعت، نماز جمعه تا مراسم مذهبی و هیئتها، همه فرصتهایی برای همدلی و یاری رسانی هستند. این "تارهای نامرئی ارتباطی" بزرگترین پشتوانه روانی مومنان در بحرانهاست.
اما چرا گاهی مؤمنان هم در برابر مشکلات کم میآورند؟
درست است که ایمان عمیق میتواند پناهگاهی امن در طوفانهای زندگی باشد، اما گاهی میبینیم برخی افراد مذهبی در بحرانها نه تنها شادی خود را از دست میدهند، بلکه حتی ایمانشان هم متزلزل میشود. این مسئله چند دلیل کلیدی دارد:
_ ایمان سطحی یا نادرست از دین
- دینداریِ صرفاً ظاهری و عاری از عمق
- برداشتهای نادرست از مفاهیم دینی
- تمرکز بر شکلگرایی به جای معنای واقعی عبادات
_ دینداریِ افراطیِ اضطرابآور دارد
- وسواس فکری نسبت به گناه و مجازات
- نگاه ترسمحور به جای امیدمحور به خداوند
- احساس گناه بیمارگونه که به جای توبه و حرکت، باعث یأس و سکون میشود
. انتظارات غیرواقعبینانه
- توقع برآورده شدن فوری دعاها بدون در نظر گرفتن حکمت الهی
- باور غلط به "تنها دعا کافی است" و غفلت از تلاش و تدبیر
- عدم پذیرش این واقعیت که آزمایشهای الهی بخشی از مسیر رشد هستند
. فقدان حمایت اجتماعی:
- انزوا و دوری از جامعه مذهبی اصیل
- نبود شبکه حمایتی برادران و خواهران دینی
- عملکرد نادرست نهادهای مذهبی در همراهی با افراد بحرانزده
لذا مشکل از ذات دین نیست، بلکه از فهم ناقص یا نادرست ما از دین نشأت میگیرد. دین واقعی - آنگونه که قرآن و سنت اصیل معرفی میکنند - همیشه منبع آرامش و تابآوری است. اما وقتی دین را با خرافات، تفکرات افراطی یا سطحینگری آلوده میکنیم، طبیعی است که کارآیی خود را از دست میدهد. راه حل، بازگشت به سرچشمههای اصیل دینی، پرهیز از افراط و تفریط، و درک واقعبینانه از رابطه انسان با خداست.
* چگونه میان اصول دینداری و زندگی شاد و رضایتبخش تعادل ایجاد کنیم؟
این پرسش دغدغهای جدی بهویژه برای جوانان است. برخی گمان میکنند التزام به اصول دینی مانع شادی است، اما حقیقت کاملاً برعکس است.
دین، راهنمای سعادت:
- هدف اصلی دین رساندن انسان به "حیات طیبه" (زندگی پاک و شاداب) است و سعادت حقیقی بدون شادی درونی معنا ندارد، احکام دینی نه برای محدود کردن، بلکه برای جهتدهی به زندگی وضع شدهاند
راهکارهایی برای ایجاد تعادل:
* فهم عمیق دین:
- نباید به ظواهر و مناسک بسنده کرد باید به فلسفه و حکمت احکام توجه کرد تا سو تفاهمات حل شود.
* توجه به اصول تسهیلگرایانه دین:
- اصل "یُسْر" (آسانی): "خداوند برای شما آسانی میخواهد نه دشواری" (بقره:۱۸۵)،
- اصل "نفی حرج" (نفی سختی غیرضروری)
- نمازهای روزانه ۱۷ رکعت در مجموع کمتر از یک ساعت وقت میگیرد
دین برای اینکه شمار را به سختی بیاندازد نیامده است دین آمده است که به زندگی ما معنا دهد و بسوی کمال هدایت کند.
* برای فهم جامع از دین به همه ابعاد دین توجه شود.
- دین فقط محدودیتهای ظاهری نیست، بلکه نظام کاملی برای زندگی است
- چهار بُعد اصلی دین:
* احکام و بایدونبایدها (فقه)
* اخلاق و فضایل انسانی
* معنویت و ارتباط با خدا
* روابط اجتماعی سالم
- غفلت از هر یک از این ابعاد، دینداری را ناقص میکند
- اسلام نه تنها با شادی مخالف نیست، که بر استفاده از لذات حلال تأکید دارد
درک عمیق از شادی حقیقی در چارچوب دین
اسلام به عنوان دین جامع و کامل، نگاه متعادلی به موضوع شادی دارد. وقتی دین از برخی شادیهای ظاهری و زودگذر نهی میکند، در حقیقت راه رسیدن به آرامش پایدار و شادی اصیل را نشان میدهد. این نگاه دقیق و حکیمانه از درک همه جانبه تعالیم دینی نشأت میگیرد.
دین تنها مجموعهای از بایدها و نبایدها نیست، بلکه نظام کامل زندگی است که چهار بعد اساسی دارد: احکام و قوانین، اخلاق و فضایل انسانی، معنویت و ارتباط با خدا، و روابط اجتماعی سالم.
متأسفانه برخی مومنان تنها به یک بعد از این ابعاد توجه میکنند و سایر جنبهها را نادیده میگیرند. در حالی که فرد دیندار واقعی باید در همه این ابعاد متعادل باشد.
شادی حقیقی که دین به ما معرفی میکند، بسیار متفاوت از هیجانات زودگذر و خندههای سطحی است. برخی برنامههای تلویزیونی با ترویج خندههای افراطی و قهقهههای بیمحتوا، تصویر نادرستی از شادی ارائه میدهند. اینگونه شادیها گرچه ممکن است موجب ترشح موقت دوپامین در مغز شوند، اما هرگز به آرامش پایدار و رضایت درونی منجر نمیشوند.
رسانهها و مسئولان فرهنگی باید تعریف صحیح شادی را که شامل آرامش پایدار، رضایت قلبی، معناداری زندگی و بهزیستی معنوی است، به جامعه به ویژه جوانان منتقل کنند. اسلام نه تنها با شادی مخالف نیست، بلکه بر استفاده از لذتهای حلال و مشروع تأکید فراوان دارد. قرآن کریم با عبارت "قل من حرم زینة الله التی اخرج لعباده والطیبات من الرزق" به صراحت بر این موضوع تأکید میکند.
اصل اعتدال که در قرآن به عنوان ویژگی امت اسلامی معرفی شده است، کلید حل این مسئله است. دینداری متعادل یعنی جمع کردن بین عبادت و لذتهای حلال، بین معنویت و زندگی اجتماعی، بین آخرتگرایی و استفاده صحیح از نعمتهای دنیوی. عبادت خود نوعی لذت معنوی است، اما این به معنای نفی دیگر لذتهای حلال نیست. معاشرت با دوستان صالح، زندگی خانوادگی شاد، تفریحات سالم و دورهمیهای حلال، همگی از مصادیق شادیهای مورد تأیید دین هستند.
نتیجه این تعادل و میانهروی، ایجاد نشاطی واقعی و پایدار در زندگی است که هم نیازهای مادی و هم معنوی انسان را تأمین میکند. این همان "حیات طیبه" یا زندگی پاکیزه و شادابی است که قرآن وعده آن را به مومنان داده است.
مدیریت زمان بر اساس تعالیم اسلامی
اسلام با توصیه به تقسیم عادلانه زمان بین عبادت، کار، معاشرت و بهرهمندی از لذات حلال، برنامهای متوازن برای زندگی ارائه میدهد. این تقسیمبندی حکیمانه نشاندهنده نگاه جامع دین به نیازهای مختلف انسان است. همانطور که امیرالمؤمنین علی(ع) فرمودند: "برای نفس خود چهار سهم قرار دهید: سهمی برای عبادت، سهمی برای تأمین معاش، سهمی برای معاشرت با برادران و سهمی برای لذتهای حلال."
بهرهمندی از نعمتهای الهی و لذت های حلال
قرآن کریم به صراحت میپرسد: "چه کسی زینتهای الهی را که برای بندگانش آفریده و روزیهای پاکیزه را حرام کرده است؟" (اعراف:۳۲). این آیه به وضوح بر مشروعیت بهرهمندی از نعمتهای حلال تأکید دارد. یک مسلمان آگاه نه تنها از این نعمتها استفاده میکند، بلکه با نگاهی توحیدی، از آنها به عنوان وسیلهای برای تقرب به خداوند بهره میبرد.
برای اصلاح نگرشهای نادرست درباره دین، چه باید کرد؟
باید به ارائه تصویری همهجانبه پرداخت:
- نمایش توأمان رحمت و عدالت الهی
- بیان همزمان امید و مسئولیت
- تأکید بر زیباییهای دین همراه با احکام
- معرفی ابعاد شادیآفرین معارف اسلامی
افراد مذهبی باید با رفتار خود نشان دهند که دینداری با شادی و نشاط منافاتی ندارد:
- مشارکت فعال در تفریحات سالم داشته باشند.
- از روابط اجتماعی گرم و صمیمی بهره ببرند
- بهرهمندی متعادل از مواهب زندگی
- حضور پرنشاط در مراسم مذهبی نیز به همان اندازه که در مراسم عزا دارند داشته باشند.
مناسبتهای بزرگی مانند عید غدیر، عید قربان و ولادتهای معصومین(ع)، فرصتی طلایی برای نمایش چهره واقعی دین به جامعه است. این مناسبتها باید با شور و نشاط خاصی برگزار شوند تا مردم به ویژه نسل جوان، زیباییها و شادیهای مشروع در دین را از نزدیک لمس کنند.
متأسفانه برخی برداشتهای افراطی و متحجرانه از دین، تصویری خشک و بیروح از اسلام ارائه دادهاند که با روح تعالیم اهل بیت(ع) در تضاد است. علمای دین و مبلغان مذهبی باید با قاطعیت اما با حکمت و تدبیر، با این تفکرات نادرست مقابله کنند. بهترین سلاح در این نبرد فرهنگی، استفاده هوشمندانه از زبان هنر و رسانه است.
سینما، تئاتر، موسیقی و هنرهای تجسمی میتوانند تصویری جذاب و دلنشین از زندگی مذهبی ترسیم کنند. زندگیای که در آن معنویت و شادی، عبادت و نشاط، آخرتگرایی و استفاده از نعمتهای حلال دنیا در کنار هم قرار دارند. این همان سبک زندگی اسلامی است که ائمه اطهار(ع) به ما آموختهاند.
برای تغییر آن طرحواره ذهنی نادرست که دین را مانع شادی میپندارد، باید برنامهریزی دقیق و بلندمدتی انجام داد. برگزاری مراسم شاد مذهبی، تولید محتواهای جذاب دینی، معرفی الگوهای دیندار شاداب و استفاده از ظرفیتهای هنری، همگی میتوانند به تدریج این باور نادرست را از ذهن مردم پاک کنند.
نشاط دینی واقعی آن است که ریشه در ایمان و معنویت دارد، اما در عین حال با زندگی طبیعی و نیازهای بشری هماهنگ است. این همان نشاطی است که میتواند هم دل را شاد کند و هم روح را سیراب، هم آخرت را تأمین کند و هم دنیا را آباد. این راه دشواری است، اما با عزم جدی و برنامهریزی دقیق، قطعاً به موفقیت خواهیم رسید.
* آیا مطالعات و تحقیقاتی در این زمینه انجام شده است؟ نتایج آنها چه بوده است؟
مطالعات گستردهای در زمینه رابطه دینداری با شادی و سلامت روان انجام شده که نتایج جالبی به دست داده است. "هم پژوهشگران مسلمان و هم محققان غیرمسلمان" به این نتیجه رسیدهاند که بین دینداری واقعی و شاخصهای بهزیستی روانی ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد.
بررسی هزاران مقاله علمی، نشان میدهد که با افزایش سطح معنویت و دینداری، سلامت روان و رضایت از زندگی نیز بهبود مییابد. البته باید توجه داشت که "معنویت در روانشناسی غربی" با "معنویت اسلامی" تفاوتهای بنیادینی دارد، اما حتی در تعریف محدودتر غربی هم اثرات مثبت معنویت بر شادی مشاهده شده است.
یافتههای کلیدی تحقیقات شامل این موارد است:
- افزایش رضایت از زندگی و سطح شادی در افراد مذهبی
- کاهش قابل توجه افسردگی در میان معتقدان واقعی
- کاهش سطح اضطراب و استرس به ویژه در شرایط سخت زندگی
- نرخ پایینتر خودکشی و سوءمصرف مواد در جوامع مذهبی
- افزایش چشمگیر تابآوری در مواجهه با بحرانها که اصطلاحا مقابله دینی به آن گفته میشود.
مکانیسم این اثرگذاری عمدتاً از طریق این عوامل است:
- ایجاد معنا و هدف در زندگی
- تقویت امیدواری از طریق باور به لطف الهی
- حمایتهای اجتماعی،درون جامعه مذهبی
- شیوههای مقابلهای دینی، با مشکلات
نکته مهم اینجاست که "این نتایج فقط درباره دینداری اصیل و درونی شده" صدق میکند، نه دینداری ظاهری و سطحی.
تحقیقات تطبیقی نیز نشان دادهاند که به طور میانگین، افراد مذهبی واقعی سطح بالاتری از شادی و بهزیستی روانی را تجربه میکنند.
در جمعبندی میتوان گفت علم امروز به خوبی نشان داده که دینداری آگاهانه و عمیق، نه تنها مانع شادی نیست، بلکه یکی از قویترین عوامل ایجاد شادی پایدار و آرامش درونی محسوب میشود. البته این به شرطی است که دین به درستی فهمیده و اجرا شود، نه به صورت افراطی یا سطحی.
* چگونه می توان شاد بودن را به عنوان یک ارزش در زندگی مذهبیها ترویج کرد؟
در ترویج شاد بودن به عنوان بخشی از سبک زندگی مذهبی، باید به چند محور اساسی توجه کنیم.
اولاً باید بدانیم که شادابی و نشاط نه تنها با تعالیم اسلام منافاتی ندارد، بلکه کاملاً همسو با روحیه حیات طیبه ای است که قرآن کریم به مؤمنان وعده داده است. این مسئله فقط محدود به جامعه مذهبی نیست، بلکه باید در کل جامعه اسلامی ایران و حتی برای غیرمذهبیها نیز تبیین شود.
همانطور که امام رضا(ع) فرمودند: "اگر مردم زیباییهای گفتار ما را بشناسند، از ما پیروی خواهند کرد." این سخن گهربار نشاندهنده آن است که باید محاسن کلام اهل بیت(ع) را به همه مردم جهان، نه فقط ایرانیان، معرفی کنیم.
برای عملی کردن این هدف، ابتدا نیازمند ارائه تفسیر دقیق و همهجانبهای از شادی در متون دینی هستیم.
شادی واقعی در اسلام، آنگونه که از سیره اهل بیت(ع) برمیآید، شادیای است که ریشه در معنویت دارد، همراه با آرامش درونی است و با اخلاق و ارزشهای انسانی سازگار است. این نوع شادی را باید از هیجانات زودگذر و لذتهای مادی صرف متمایز کرد.
در گام بعدی، معرفی الگوهای عملی بسیار مؤثر خواهد بود.
افرادی که توانستهاند دینداری را با شادابی و موفقیت در عرصههای مختلف زندگی جمع کنند، بهترین گواه برای این مدعا هستند. علمایی که در عین تقوا، خوشرو و مردمیاند، ورزشکاران متدینی که هم موفقاند هم شاداب، و هنرمندانی که آثارشان هم معنوی است هم جذاب، همه میتوانند الگوهای مناسبی برای این سبک زندگی باشند.
ترویج فرهنگ شکرگزاری نیز از ارکان اصلی ایجاد شادی پایدار است. در روانشناسی مثبتنگر امروز هم به این نکته تأکید میشود که توجه به نعمتها و داشتهها، کلید رضایت از زندگی است. شکر گزاری شادی میآورد اسلام چهارده قرن پیش بر این مسئله تأکید داشته و باید این فرهنگ را در جامعه احیا کرد.
ایجاد فضاهای نشاطآور دینی نیز بسیار مهم است. برگزاری جشنهای مذهبی با شکوه،از هنرمندان متعهد بیشتر تجلیل کنیم برنامههای جمعی سالم، توسعه ورزش همگانی و توجه به زیباییشناسی در اماکن مذهبی، همه میتوانند به شادابی عمومی جامعه کمک کنند. از سوی دیگر، باید از افراطیگریهایی که دین را خشک و عبوس معرفی میکنند، پرهیز کرد و تفسیرهای نادرست را اصلاح نمود.تقسیم زمان بین عبادت، کار، معاشرت و تفریحات سالم - الگویی عملی برای شادی پایدار ارائه میدهد.
برای ترویج شادی اصیل بهعنوان بخشی از سبک زندگی دینی، باید مجموعهای از اقدامات هماهنگ و نظاممند را در پیش بگیریم. این مسیر نیازمند بازتعریف دقیق شادی در چارچوب معارف اسلامی است. "شادی حقیقی در اسلام" نه تنها مذموم نیست، بلکه بهعنوان موهبتی الهی مورد تأکید قرار گرفته است.
نخستین گام ارائه تصویری جامع و دقیق از مفهوم شادی در متون دینی است. باید نشان دهیم که اسلام شادیهای پایدار و معنادار را ترویج میکند، نه هیجانات زودگذر و سطحی. این کار مستلزم تفسیر چندبعدی از دین است که تمام جنبههای زندگی را دربرمیگیرد. *الگوسازی* از شخصیتهای مذهبی شاداب و موفق در عرصههای مختلف علمی، هنری و اجتماعی میتواند بهخوبی این مفهوم را عینیت بخشد.
بازتعریف مفهوم حزن و اندوه
در دین نیز ضروری است. باید توضیح داد که حزن مقدس در اسلام، مانند عزاداری برای اهل بیت یا ندامت از گناه، نهتنها نافی شادی نیست، بلکه خود منشأ حرکت و تحول مثبت است. این نوع حزن، امیدآفرین و رشددهنده است.
آموزش مهارتهای زندگی
بر پایه آموزههای اسلامی گام بعدی است. کنترل استرس، مدیریت هیجانات و حل مسئله از منظر دینی میتواند به مردم کمک کند زندگی شادتری داشته باشند. "نهادهای آموزشی و فرهنگی" مانند خانواده، مدارس و دانشگاهها باید بهعنوان پایگاههای ترویج نشاط معنوی عمل کنند.
مقابله با برداشتهای افراطی
رفع این برداشت نادرست ز دین که آن را خشک و عبوس معرفی میکنند، از وظایف عالمان دینی است. *تأکید بر زیباییشناسی اسلامی* در معماری، هنر، طبیعتگردی و حتی آراستگی ظاهر، میتواند حس زیباییطلبی را که فطرت انسان است، در مسیری درست هدایت کند.
این مجموعه اقدامات وقتی در کنار هم قرار گیرند، میتوانند شادی را بهعنوان ارزشی دینی در جامعه نهادینه کنند. چنین شادیای ریشه در معنویت دارد، با فطرت انسان سازگار است و پایدارتر از لذتهای مقطعی دنیوی است. این همان "حیات طیبه" است که اسلام وعده آن را داده است.
* آیا ممکن است نوعی "شادی مذهبی" وجود داشته دارد که با شادی غیرمذهبیها متفاوت باشد؟ یا هر دو میتوانند بطور یکسان از شادیها لذت ببرند؟
هم مذهبیها و هم غیرمذهبیها میتوانند شادیهای مشترکی را تجربه کنند، اما شادی مذهبی دارای ابعاد عمیقتر و متمایزی است. اشتراکات شامل لذتهای حسی مانند خوردن غذای خوب، شنیدن موسیقی حلال یا دیدن مناظر زیبا، شادی ناشی از روابط انسانی، موفقیتها، تجربیات جدید و کمک به دیگران است.
اما شادی مذهبی ویژگیهای منحصر به فردی دارد:
- ریشه در ارتباط با خدا و معنویت دارد
- همراه با آرامش درونی و طمانینه است
- بر اساس معنا و هدفمندی زندگی شکل میگیرد
- در مواجهه با سختیها پایدارتر است
- از عبادات و اعمال معنوی نشأت میگیرد
- با شکرگزاری عمیق همراه است
هرچند هر دو گروه میتوانند شادی را تجربه کنند، اما فرد مذهبی به دلیل این ابعاد عمیقتر، شادی پایدارتر و کاملتری را احساس میکند. مثلاً در کمک به دیگران، غیرمذهبی فقط لذت انسانی میبرد، اما مذهبی علاوه بر آن، احساس رضایت معنوی و ارتباط با خدا را نیز تجربه میکند. این همان "حلاوت ایمان" است که در روایات به آن اشاره شده است.
دین و شادی عمیق، پاسخ به نیاز معنایی انسان
مذهب با ارائه چارچوبی برای معنای زندگی، به افراد کمک میکند تا از شادیهای سطحی فراتر رفته و به رضایت درونی پایدار دست یابند. درحالی که روانشناسی وجودی نیز به دنبال معناست، دین پاسخهایی عمیقتر به سوالات بنیادین بشر میدهد: از کجا آمدهایم؟ به کجا میرویم؟ و چرا آفریده شدهایم؟ این پاسخها به زندگی انسان جهت میبخشد و به او احساس اهمیت میدهد.
دین با تعریف ارزشهایی مانند عدالت، صداقت و مهربانی، چهارچوبی اخلاقی ایجاد میکند که روابط اجتماعی را معنادار میسازد. همچنین، تفسیر دین از رنج به عنوان آزمایش الهی یا کفاره گناهان، به سختیها معنا میبخشد و حتی در دل مشکلات، امید و رشد را زنده نگه میدارد. باور به زندگی پس از مرگ نیز مرگ را پایان راه نمیداند، بلکه آن را گذری به حیاتی کاملتر میشناسد.
در نهایت، ارتباط با خداوند به عنوان منبع بیپایان معنا، عمیقترین سطح شادی را برای مؤمن به ارمغان میآورد. این همان شادی اصیلی است که ریشه در ایمان دارد و با هیجانات زودگذر دنیوی قابل مقایسه نیست.
* پس چرا برخی از مؤمنین شادند در حالیکه برخی دیگر احساس نارضایتی و افسردگی می کنند؟
دین به خودی خود تضمینکننده شادی نیست، بلکه کیفیت دینداری است که تفاوت ایجاد میکند. برخی با ایمان عمیق و درک صحیح از تعالیم دینی، شادی و آرامش را تجربه میکنند، در حالی که دیگران ممکن است با وجود ظاهر مذهبی، احساس نارضایتی داشته باشند.
مهمترین عوامل این تفاوت عبارتند از: دینداری درونی و اصیل در مقابل دینداری ظاهری و سطحی، فهم متعادل و حکیمانه از دین در برابر برداشتهای افراطی یا نادرست، رابطه مبتنی بر عشق و امید با خداوند به جای ترس و اضطراب، مشارکت فعال در جامعه مذهبی در مقابل انزوا و فردگرایی، و تعادل در سبک زندگی دینی.
دینداری زمانی به شادی واقعی میانجامد که همراه با خردورزی، روابط سالم و درک صحیح از تعالیم دینی باشد. در غیر این صورت، حتی ممکن است به جای آرامش، اضطراب و نارضایتی ایجاد کند. بنابراین، شادی مذهبی محصول دینداری آگاهانه، متعادل و همهجانبه است، نه صرفاً انجام مناسک و ظواهر دینی.
* آیا برخی افراد از نام مذهب سوءاستفاده میکنند تا شادی و آزادی حلال مردم را محدود کنند؟
مسئله سوءاستفاده از مذهب برای محدود کردن شادیهای حلال و آزادیهای مشروع، نیازمند تحلیل دقیق و راهکارهای عملی است. نخست باید تمایز قائل شد بین محدودیتهای مشروع دینی که برای حفظ سلامت فرد و جامعه وضع شدهاند، و تفسیرهای نادرست و افراطی که حتی لذتهای حلال را نیز منع میکنند.
اسلام به عنوان دین فطرت، نه تنها با شادی مخالف نیست، بلکه به دنبال تأمین شادی پایدار و معنادار برای بشر است. اما برخی با ارائه تفسیرهای خشک و غیرمنعطف، چهرهای خشن از دین نشان میدهند که با روح تعالیم اسلامی در تضاد است. برای مقابله با این پدیده چند راهکار اساسی وجود دارد:
اول: بازگشت به منابع اصیل دینی و ارائه تفسیرهای مستند و متعادل از آیات و روایات توسط علمای آگاه و دلسوز. باید از تحمیل سلیقههای شخصی به نام دین جلوگیری کرد.
دوم: تقویت گفتمان انتقادی و فضای آزاداندیشی در جامعه دینی، همانگونه که بزرگان انقلاب مانند شهیدان بهشتی و مطهری الگوی آن بودند. ایجاد فضای امن برای پرسشگری جوانان و پاسخگویی عالمان دین.
سوم: تفکیک دقیق بین حوزه خصوصی و عمومی و احترام به حریم شخصی افراد، در چارچوب ضوابط شرعی و قانونی.
چهارم: ترویج کرامت انسانی به عنوان محور اصلی تعالیم اسلامی. هر تفسیری از دین که کرامت ذاتی انسان را زیر سؤال ببرد، از اساس مردود است.
پنجم: استفاده هوشمندانه از رسانهها برای ارائه تصویر واقعی از شادیهای مشروع در اسلام و معرفی الگوهای متعادل زندگی دینی.
نکته پایانی این که دین واقعی نه شادیهای سالم را سرکوب میکند و نه آزادیهای مشروع را محدود؛ برعکس، اسلام با ارائه چارچوبی معقول، به شادیهای انسان جهت میدهد و آن را از سطح لذتهای زودگذر به شاد می رساند.
گفتوگو از: سمیرا گلکار