کد خبر: ۵۴۷۰۲۰
زمان انتشار: ۰۹:۵۸     ۲۴ شهريور ۱۴۰۴

اگر خدا همه چیز را از قبل می‌داند، پس اختیار چه معنایی دارد؟

از دیرباز ذهن فیلسوفان و متکلمان را یک پرسش بنیادین به خود مشغول کرده است: اگر خدا از ازل به همه چیز داناست، پس جایگاه آزادی انسان کجاست؟ آیا دانستن پیشین الهی، راه را بر اختیار و انتخاب ما نمی‌بندد؟

به گزارش پایگاه خبری 598، مسأله علم پیشین خداوند و اختیار انسان همچنان موضوع بحث و اختلاف‌نظر میان اندیشمندان است. در ادامه به این شبهه پاسخ داده می‌شود.

 

شبهه: «چون خدا از قبل می‌داند → پس من مجبورم»

این یک مغالطه‌ی جابجایی علت و معلوله.

خدا می‌داند، چون تو انتخاب خواهی کرد.

نه اینکه تو انتخاب می‌کنی چون خدا می‌داند!!

 

توضیح اجمالی: مسأله‌ی علم پیشین خدا و اختیار انسان در نگاه نخست پارادوکس به‌نظر می‌رسد: اگر خدا از ازل می‌داند من چه می‌کنم، پس اختیار چه معنایی دارد؟ پاسخ اینجاست که «دانستن» با «مجبور کردن» یکی نیست.

علم خدا به افعال ما، مانند مشاهده‌ی مستقیم او بر کل هستی است؛ او بیرون از زمان ایستاده و گذشته، حال و آینده را یکجا می‌بیند، همان‌طور که ما کل یک فیلم ضبط‌شده را می‌بینیم. این دیدن، سبب وقوع رویداد نیست، بلکه فقط بازتاب حقیقت است. حقیقت آن است که انسان موجودی مختار است و اراده‌ی او یکی از علل واقعی در عالم است، همان‌گونه که آتش علت سوزاندن است. بنابراین، خدا می‌داند چون من آزادانه انتخاب می‌کنم، نه اینکه من انتخاب می‌کنم چون خدا می‌داند.

 

مثال: فرض کن یک دوربین همه‌چیز را ضبط کند. اینکه فیلم نشان می‌دهد من دستم را بالا بردم، به این معنا نیست که فیلم مرا مجبور کرده دستم را بالا ببرم. فقط «واقعیتِ انتخاب من» را منعکس کرده. علم خدا هم انعکاس «واقعیت اختیار» ماست، منتها فراتر از زمان و مکان.

 

۲. نگاه فلسفی

الف) خطای نگاه خطی به زمان

ما انسان‌ها زمان را خطی می‌بینیم (گذشته، حال، آینده).

خدا بیرون از زمان است؛ برای او همه‌ی زمان یک‌جاست (مثل کسی که کل فیلم را یک‌جا می‌بیند).

پس علم خدا به آینده مثل «پیش‌بینی» نیست، بلکه مثل «مشاهده مستقیم» است.

و «دیدن» هیچ‌وقت جبر نمی‌آورد.

ب) اختیار = علت واقعی

در زنجیره‌ی علل، خواست انسان یک علت حقیقی است.

همان‌طور که آتش علت سوزاندن است، اراده‌ی انسان علت عملش است.

اگر اراده را حذف کنیم، خود پدیده‌ی انسان بی‌معنا می‌شود.

ج) مسئولیت اخلاقی

اگر جبر باشد: هیچ نظام اخلاقی یا حقوقی معنادار نیست (چون هیچ‌کس مسئول کاری نیست).

اما همه‌ی ما حتی آتئیست‌ها در زندگی روزمره، مسئولیت و انتخاب را «واقعی» می‌پنداریم.

پس اختیار یک اصل غیرقابل انکار تجربی است، و باید با هر جهان‌بینی حفظ شود.

 

۳. شواهد دینی:

قرآن: «إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِراً وَإِمَّا کَفُوراً» (انسان/۳). → دو راه، انتخاب با انسان.

امام علی(ع): «لا جبر و لا تفویض، بل أمر بین الأمرین.» → نه جبر، نه رهاشدگی مطلق. یعنی خدا خالق نظامی است که در آن، انسان آزادانه تصمیم می‌گیرد و در برابر انتخابش پاسخگوست. پس جمع میان علم مطلق خدا و آزادی انسان نه تنها ممکن است، بلکه تنها راهی است که هم توحید را حفظ می‌کند و هم مسئولیت و اختیار انسانی را واقعی و معنادار نشان می‌دهد.

 

۴. جمع‌بندی:

علم خدا به کارهای ما، مثل تماشای کسی است که دارد تصمیم می‌گیرد؛ «دانستن» =/= «مجبور کردن».

اختیار بخشی از ساختار علیت در جهان است؛ همان‌قدر واقعی که جاذبه یا انرژی.

اگر اختیار را انکار کنیم، نه اخلاق، نه قانون، نه علم تجربی (که بر فرض انتخاب محقق تکیه دارد) معنا نخواهد داشت.

پس علم پیشین الهی و آزادی انسان در تضاد نیستند؛ خدا فقط می‌داند ما آزادانه چه می‌کنیم.

 

 

 

منابع:

آیین رحمت - معارف اسلامی و پاسخ به شبهات کلامی

پرسمان دانشجویی

حوزه نت

نظرات بینندگان
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
جدیدترین اخبار پربازدید ها
نیازمندیها
09107726603 تماس یا پیام در پیام رسان های ایتا و تلگرام