
به گزارش پایگاه خبری 598، روزنامه جوان نوشت:
رئیسجمهور فردا عازم مقر سازمانملل در نیویورک میشود؛ فرصتی که چند دهه است رئیسانجمهور از دست نمیدهند و تقریباً هیچگاه دستاورد مشخص یا عینی برای ما نداشته، گاهی در چند مصاحبه با خبرنگاران بیادب و متوقع امریکایی با صحنهسازی تاریک و خشن، و گاهی در جستوجوی خوشبختی میان دالانها و دستشوییهای سازمانملل خلاصه شده است. از همین حالا نیز اصلاحطلبان پرخطا و فاقد بینشی مثل مطهری و کرباسچی علناً و دیگران تلویحاً از دکتر پزشکیان خواستهاند یکجوری خودش را به ترامپ برساند. وااسفاها از این همه حمق و نفاق و سادهلوحی.
فارغ از اصل رفتن این سفر که گویی برای رئیسان جمهور از هر جریان سیاسی اعم از اصولگرا و اصلاحطلب به یک «واجب عینی» تبدیل شده و صد البته اگر برای رساندن پیام حقطلبی ملت ایران به جهانیان از این فرصت و تریبون بینالمللی باشد و در مسیر منطقی خود مدیریت شود، بسیار مفید و اثرگذار خواهد بود، برخی زمزمهها و سازهای ناسازگار، از هفتههای پیش آغاز شده که اگر نگوییم انداختن پوست خربزه زیر پای رئیسجمهور است، ناشی از نوعی بدفهمی از تحولات کنونی جهان و منطقه نزد این قبیله است.
ملت ایران از یاد نبرده است که آن شیخ دیپلمات در سالهایی که با برجام، بزرگترین خسارت را به کشور تحمیل کرد و دهه نود را به دهه رکود و عقب ماندگی تبدیل کرد، چگونه و با لطایفالحیل در راهروهای سازمان ملل، گفتوگو و مصافحه «اتفاقی» با رئیسجمهور وقت امریکا را گدایی میکرد؛ همان برجامی که دیپلماتهای وقت برای خلق آن سکهباران شدند و اکنون کشور درگیر عوارض ناشی از آن یعنی مکانیسم ماشه (اسنپ بک) است که امروز با وقاحت همان قهرمانان دیپلماسی، اساساً وجود اسنپ بک را انکار میکنند و میگویند چنین چیزی در برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ وجود خارجی ندارد و «مندرآوردی امریکاییهاست».
کشور وارث خسارتهایی است که دولت برآمده از اصلاحات بر کشور تحمیل کرده است، اما اکنون به جای اینکه زبان به کام گیرند و سیاست پیشگی واداده را برای همیشه به طاقچه خاطراتشان بسپارند، در مقام مشاوره و پیشنهاد به رئیسجمهور برآمده و از او میخواهند برای پیشگیری از فعال شدن مکانیسم ماشه به دیدار ترامپ برود و با او دست بدهد. غلامحسین کرباسچی فعال سیاسی اصلاحطلب و از مؤسسان حزب متمول سازندگی روز گذشته در گفتوگو با جماران، با اشاره به سفر دکتر پزشکیان به نیویورک گفته: «اگر قرار است سفر آقای پزشکیان مانند سفر سال قبل و سفر سایر رئیسان جمهور در سالهای گذشته باشد، بهتر است نرود. شاید یک سخنرانی انجام دهند و تأثیری هم در روحیه مردم داشته باشد، اما اگر میخواهند یک تحولی برای مردم و کشور ایجاد کنند، باید با یک اراده و اختیار کامل به این سفر بروند، یعنی لازم است که خدمت مقام معظم رهبری و هر فرد و نهاد دیگری که صاحب اختیار هستند برود و اختیارات لازم را برای این سفر دریافت کند تا برای مردم آرامش و زندگی در شأن آنان را به ارمغان بیاورند. آقای پزشکیان باید اختیار لازم را به دست بیاورد و در این سفر با مقامات ارشد امریکایی، اروپایی و... دیدار و گفتوگو داشته باشد».
تحول و آرامش (بخوانید رؤیافروشی) مورد اشاره کرباسچی، دیدار رئیسجمهور با ترامپ، همان مزاحم دیروز برجام و ناجی امروز آن است! کرباسچی و امثال او بیش از سه دهه است که به اذعان واقعیتهای اثبات شده، هیچ تحلیل درستی از مسائل نداشتهاند و یکسره بافتههای ذهنی خود را بازگو میکنند و آنچه به عنوان پیشنهادهای مشفقانه و مردمی طرح میکنند، ناشی از منافع شخصی است نه منافع مردم. پس باید مراقب بود اسیر این صحنهسازیهای دروغین و غیرواقعی نشد. کرباسچیها و علی مطهریها که اکنون با ادبیات و اهداف متفاوت، ملاقات با ترامپ را تجویز میکنند، باید امروز در مقام پاسخگو باشند، نه طلبکار. مگر با دو سال مذاکره و در نهایت برجام، قرار نبود تحریمها بالمره لغو شود؟ مگر رسانههای همسو در فردای امضای برجام با تیترهای اغوا کننده: صبح بدون تحریم، فروپاشی تحریم، خلاص شدیم، تحریمها به تاریخ پیوست و پیروزی بدون جنگ به استقبال آن نرفتند، چه شد که این رؤیافروشیها کمتر از سه سال با یک دستور اجرایی ترامپ به تاریخ پیوست و دیگر کشورهای اروپایی هم در تبعیت از او همان راه را رفتند.