
به گزارش پایگاه خبری 598، در جامعه امروزی ایران که با چالشهای پیچیدهای همچون تغییرات جمعیتی، فشارهای اقتصادی و دگرگونیهای فرهنگی روبروست نقش زن به عنوان ستون اصلی خانواده بیش از پیش برجسته میشود. خانواده به عنوان هسته بنیادین جامعه اسلامی ایرانی نیازمند تعادلی ظریف میان پیشرفت فردی زنان و حفظ پیوندهای عاطفی و تربیتی است. با کاهش نرخ باروری به سطوح نگرانکننده و افزایش نرخ طلاق در میان خانوادهها، بررسی نقش زنان در تحکیم بنیان خانواده، تشویق فرزندآوری و مقابله با بحرانهای جمعیتی ضروری به نظر میرسد. در این مصاحبه با دکتر فاطمه رضایی کارشناس خانواده، به کاوش این موضوعات میپردازیم. دکتر رضایی با تکیه بر آموزههای اسلامی و آمار جمعیتی، الگوهایی برای اشتغال زنان پیشنهاد میکند که نه تنها به رشد اجتماعی آنان کمک کند بلکه خانواده را تقویت کرده و به حل چالشهای جمعیتی یاری رساند.
سلام دکتر رضایی. ممنون که وقتتون رو در اختیار ما گذاشتید. امروز میخوایم بحثی در مورد نقش زن در تحکیم بنیان خانواده داشته باشیم با تمرکز ویژه روی چالشهای جمعیتی و فرزندآوری در جامعه ایرانی. از دیدگاه اسلامی ایرانی، زن چطور میتونه معمار اصلی خانواده باشه و این نقش رو با چالشهای زندگی شهری مثل اشتغال و فشارهای اقتصادی، هماهنگ کند؟
سلام و ممنون. در سبک زندگی اسلامی ایرانی، زن نه تنها معمار و ستون اصلی خانوادهست، بلکه جامعهساز هم محسوب میشه. اسلام به عنوان مکتبی جامع و پیشتاز، میدان فعالیتهای علمی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی رو برای زنان کاملاً باز گذاشته. چنانکه امام خمینی (ره) در پاسخ به خبرنگاری آمریکایی در اوایل انقلاب فرمودند: «اسلام از همه متجددتر است»، اما این حضور باید بدون جلب توجه نامناسب و با رعایت حدود شرعی و حفظ حریمهای اخلاقی باشه. نقش اصلی زن در خانواده شامل مادری، همسری، کدبانوگری و مدیریت امور داخلی میشه که نباید تحتالشعاع فعالیتهای بیرونی قرار بگیره. این نقشها بنیان خانواده رو محکم میکنن، چون در الگوی اسلامی، هر عضو خانواده وظایف مشخصی داره: مرد عمدتاً عهدهدار تأمین معاش بیرونی و حمایت مالی، و زن مسئول ایجاد آرامش عاطفی و تربیتی داخل خانه. در زندگی شهری مدرن با چالشهایی مثل هزینههای بالای زندگی، تورم و فشارهای کاری روبهرو هستیم که گاهی زنان رو به سمت اشتغال تماموقت سوق میده، اما اسلام تأکید داره که این اشتغال نباید به قیمت آسیب به خانواده باشه. مثلاً، فقیهان شیعه مثل آیتالله خامنهای، اشتغال زن رو جایز میدونن تا جایی که با وظیفه خانوادگی تداخل نداشته باشه و اگر خروج از منزل لازم باشه، با موافقت شوهر همراه باشه. این دیدگاه میانه، بین سنتی (که اشتغال رو محدود میکنه) و رادیکال (که برابری کامل رو طلب میکنه)، تعادل ایجاد میکنه و زن رو به عنوان ریحانهای ظریف میبینه که نیاز به حمایت داره.
یکی از چالشهای بزرگ امروز، تأثیر اشتغال زنان روی بنیان خانوادهست. چطور اشتغال تماموقت میتونه به روابط خانوادگی آسیب بزنه و نقش زن رو در تحکیم خانواده ضعیف کند؟ آیا مطالعات خاصی در این زمینه وجود داره؟
دقیقاً، اشتغال تماموقت زنان میتونه تعادل خانواده رو بهم بزنه. در خانوادههایی که زن شاغل تماموقته، سبک زندگی تغییر میکنه و اغلب رنگ و بوی غربی میگیره. مثلاً مهدکودکها جای آغوش گرم مادر رو میگیرن، غذاهای آماده و فستفودها جایگزین وعدههای خانگی سالم میشن و فرصت برای تعامل عاطفی بین اعضای خانواده کم میشه. این مسئله به تربیت غلط فرزندان منجر میشه، چون کودکان نیاز به حضور مداوم مادر برای رشد عاطفی و اخلاقی دارن. همچنین، روابط زن و شوهر کمرنگ میشه؛ حس استقلال اقتصادی در زنان، نیاز متقابل رو کاهش میده و خانه رو به یک خوابگاه مشترک تبدیل میکنه. نتیجه اش سستی بنیان خانوادهست؛ آمارها نشون میدن که در چنین خانوادههایی، نرخ طلاق با کوچکترین اختلافی افزایش پیدا میکنه، چون هزینه عاطفی و مالی جدایی پایین میآد. مطالعات اقتصادی هم این رو تأیید میکنن؛ مثلاً، در ایران، نرخ اشتغال زنان حدود ۱۳.۴% گزارش شده، اما این اشتغال اغلب با کاهش رضایت خانوادگی همراهه. مثال عملی: در شهرهای بزرگ مثل تهران، زنان شاغل اغلب از خستگی جسمی و روحی شکایت دارن که به روابط جنسی و عاطفی با همسر آسیب میزنه و حتی به افزایش افسردگی در میان مادران شاغل منجر میشه. در شش ماه اول سال، نسبت ازدواج به طلاق حدود ۲.۵ به ۱ بوده، که نشاندهنده افزایش شش برابری نسبت به دهههای گذشته است.
حالا بیایم سراغ چالشهای جمعیتی. اشتغال زنان چطور روی فرزندآوری تأثیر میذاره و این مسئله چه تبعاتی برای جامعه داره؟
یکی از آسیبهای جدی اشتغال تماموقت زنان، تأثیر مستقیمش بر کاهش جمعیت کشوره. زنان شاغل برای حفظ شغل تمایلی به فرزندآوری ندارند چون فشار جسمی، زمانی و اقتصادی زیاده. مثلاً، در ایران نرخ باروری از بیش از شش فرزند در دهههای گذشته به حدود ۱.۷ فرزند به ازای هر زن رسیده که زیر نرخ جانشینی ۲.۱ قرار داره. پیشبینیها برای ۲۰۲۵ نشان میده که این نرخ ممکنه به زیر ۱.۳۶ برسه و سازمان ملل تخمین زده که برای ۲۰۲۴-۲۰۲۵ حدود ۱.۶۸ باشه. این کاهش ۴۰ درصدی نرخ باروری بحران عمیقی ایجاد کرده؛ جمعیت ایران در سال ۲۰۲۵ حدود ۹۲ میلیون تخمین زده میشه، اما با روند فعلی، تا ۵۰ سال آینده سیز نزولی ادامه داره و به پیری جمعیت منجر میشه. عوامل مؤثر شامل تأخیر در ازدواج (که میانگین سن ازدواج زنان به بالای ۲۵ سال رسیده)، تأخیر در فرزند اول، افزایش ناباروری به دلیل استرس کاری و ناامنیهای اقتصادی و روانی هستن. در مناطق کمبرخوردار، نرخ باروری بالاتره چون اشتغال زنان کمتره اما در شهرها، مشارکت زنان در بازار کار مستقیماً با کاهش فرزندآوری مرتبطه. تبعاتش برای جامعه: کاهش نیروی کار جوان و خلاق، افزایش هزینههای تأمین اجتماعی برای سالمندان (که تا ۲۰۵۱ حدود ۲۶% جمعیت سالمند میشن) و تهدید امنیت ملی. در اسلام یکی از اهداف ششگانه ازدواج، مشارکت در حیات مادی و توالد نسل هست، اما استقلالطلبی ناشی از اشتغال، این تعادل رو بهم میزنه. مرد نیاز داره که تأمینکننده باشه و زن با مدیریت خانه وابستگی عاطفی ایجاد کنه. اگر این نباشه، فرزندآوری کم میشه و خانوادهها کوچکتر میشن، که خلاف آموزههای اسلامی ایرانیست که خانواده رو هسته جامعه میدونه.
برای غلبه بر این چالشها چه الگوهایی برای اشتغال زنان پیشنهاد میکنید که هم نقششون در تحکیم خانواده حفظ بشود و هم فرزندآوری تشویق شود؟
باید الگوی اشتغال زنان رو اساسی تغییر بدیم تا متناسب با شرایط روحی و جسمیشون باشه متفاوت از مردان. پیشنهاد میکنم قوانین کارمندی رو بازنگری کنیم؛ مثلاً کار نیمهوقت برای زنان کارمند با نصف حقوق و مزایا، تا قوای جسمیشون تحلیل نره و فرصت برای فرزندآوری و خانواده بیشتر بشه. این کار نه تنها خانواده رو حفظ میکنه، بلکه فرصتهای شغلی بیشتری ایجاد میکنه و به اقتصاد کمک میکنه. دورکاری گزینه عالیه، چون زن میتونه در خانه بمونه، امور خانوادگی رو مدیریت کنه و همزمان در جامعه مشارکت کنه، بدون اینکه به ترافیک شهری و فشارهای بیرونی برخورد کنه. همچنین، سیاستهای تشویقی مثل مرخصیهای طولانیتر برای مادران، حمایتهای مالی برای فرزندآوری و آموزشهای فرهنگی برای مردان تا نقش حمایتیشون رو بهتر ایفا کنن. اگر سیاستگذاران این تغییرات رو اعمال کنن، با الهام از دیدگاههای اسلامی مثل تأکید بر نفقه مرد و مدیریت داخلی زن، زنان میتونن جامعهساز باشن و تمدنی نوین بسازن که پیشرفت مادی رو با معنویت الهی پیوند بزنه. مثلاً، دولت میتونه مصوباتی مثل کاهش ساعات کاری زنان باردار یا تسهیلات برای مادران شاغل تصویب کنه تا فرزندآوری افزایش پیدا کنه به ویژه با توجه به شکست قانون رشد جمعیت در افزایش نرخ باروری.
در نهایت، پیامتون به زنان چیست؟ چطور میتونن بین نقش خانوادگی و اجتماعی تعادل ایجاد کنند؟
پیامم اینه که زنان ایرانی با پایبندی به آموزههای اسلام، میتونن هم در خانواده موفق باشن و هم در جامعه. اولویت رو به مادری و همسری بدید، چون این نقشها پایه تمدن اسلامیست، اما از فعالیتهای اجتماعی غافل نشید. با انتخاب الگوهای مناسب مثل کار پارهوقت یا دورکاری و حمایت خانواده، تعادل ایجاد کنید. امیدوارم این بحثها به تقویت خانوادهها و حل بحران جمعیتی کمک کند.