کد خبر: ۱۰۱۶۰۲
زمان انتشار: ۱۰:۰۰     ۰۲ دی ۱۳۹۱
بازخوانی فرمایشات مقام معظم رهبری پیرامون «فتنه» در سال ۱۳۸۸/
مقام معظم رهبری فرمودند: وقتى داخل محیط فتنه، کسانى با زبانشان صریحاً اسلام و شعارهاى نظام جمهورى اسلامى را نفى و با عملشان جمهوریت و یک انتخابات را زیر سؤال می‌برند، انتظار از خواص این است که مرزشان را مشخص کنند.

به گزارش 598 به نقل از گروه سیاسی خبرگزاری فارس با توجه به نزدیک‌شدن به سالروز حماسه 9 دی‌، خبرگزاری فارس قصد دارد تا فرمایشات مقام معظم رهبری پیرامون «فتنه» که ایشان مطرح کرده‌اند را بازخوانی نماید که متن آن به شرح زیر است:

بیانات در دیدار گروه کثیری از پرستاران نمونه کشور (1389/02/01)

آنچه که از بیانات زینب کبرى باقى مانده است و امروز در دسترس ماست، عظمت حرکت زینب کبرى را نشان می‌دهد. خطبه فراموش نشدنى زینب کبرى در بازار کوفه یک حرف زدن معمولى نیست، اظهارنظر معمولى یک شخصیت بزرگ نیست؛ یک تحلیل عظیم از وضع جامعه اسلامى در آن دوره است که با زیباترین کلمات و با عمیق‌ترین و غنى‌ترین مفاهیم در آن شرائط بیان شده است.

قوّت شخصیت را ببینید؛ چقدر این شخصیت قوى است. دو روز قبل در یک بیابان، برادر او را، امام او را، رهبر او را با این همه عزیزان و جوانان و فرزندان و اینها از بین برده‌اند، این جمع چند ده نفره زنان و کودکان را اسیر کرده‌اند، آورده‌اند در مقابل چشم مردم، روى شتر اسارت، مردم آمده اند دارند تماشا می‌کنند، بعضى هلهله می‌کنند، بعضى هم گریه می‌کنند؛ در یک چنین شرائط بحرانى، ناگهان این خورشید عظمت طلوع می‌کند؛ همان لحنى را به کار میبرد که پدرش امیرالمؤمنین بر روى منبر خلافت در مقابل امت خود به کار میبرد؛ همان جور حرف میزند؛ با همان جور کلمات، با همان فصاحت و بلاغت، با همان بلندى مضمون و معنا: «یا اهل الکوفه، یا اهل الغدر و الختل»؛ اى خدعه گرها، اى کسانى که تظاهر کردید! شاید خودتان باور هم کردید که دنباله رو اسلام و اهل بیت هستید؛ اما در امتحان اینجور کم آوردید، در فتنه اینجور کورى نشان دادید. «هل فیکم الّا الصّلف و العجب و الشّنف و الکذب و ملق الاماء و غمز الاعداء»؛ شما رفتارتان، زبانتان با دلتان یکسان نبود.

به خودتان مغرور شدید، خیال کردید ایمان دارید، خیال کردید همچنان انقلابى هستید، خیال کردید همچنان پیرو امیرالمؤمنین هستید؛ در حالى که واقع قضیه این نبود. نتوانستید از عهده مقابله با فتنه بربیائید، نتوانستید خودتان را نجات دهید. «مثلکم کمثل الّتى نقضت غزلها من بعد قوّة انکاثا»؛ مثل آن کسى شُدید که پشم را می‌ریسد، تبدیل به نخ می‌کند، بعد نخ‌ها را دوباره باز می‌کند، تبدیل می‌کند به همان پشم یا پنبه نریسیده. با بى‌بصیرتى، با نشناختن فضا، با تشخیص ندادن حق و باطل، کرده‌هاى خودتان را، گذشته خودتان را باطل کردید. ظاهر، ظاهر ایمان، دهان پر از ادعاى انقلابیگرى؛ اما باطن، باطن پوک، باطن بى مقاومت در مقابل بادهاى مخالف. این، آسیب شناسى است.

با این بیان قوى، با این کلمات رسا، آن هم در آن شرائط دشوار، اینگونه صحبت می‌کرد. اینجور نبود که یک عده مستمع جلوى حضرت زینب نشسته باشند، گوش فرا داده باشند، او هم مثل یک خطیبى براى اینها خطبه بخواند؛ نه، یک عده دشمن، نیزه داران دشمن دور و برشان را گرفته‌اند؛ یک عده هم مردم مختلف الحال حضور داشتند؛ همان‌هائى که مسلم را به دست ابن زیاد دادند، همان‌هائى که به امام حسین نامه نوشتند و تخلف کردند، همانهائى که آن روزى که باید با ابن زیاد در مى افتادند، توى خانه هایشان مخفى شدند - اینها بودند توى بازار کوفه - یک عده هم کسانى بودند که ضعف نفس نشان دادند، حالا هم نگاه می‌کنند، دختر امیرالمؤمنین را مى‌بینند، گریه می‌کنند.

حضرت زینب کبرى با این عده ناهمگون و غیر قابل اعتماد مواجه است، اما اینجور محکم حرف می‌زند. او زن تاریخ است؛ این زن، دیگر ضعیفه نیست. نمی‎شود زن را ضعیفه دانست. این جوهر زنانه ى مؤمن، اینجور خودش را در شرائط دشوار نشان میدهد. این زن است که الگوست؛ الگو براى همه مردان بزرگ عالم و زنان بزرگ عالم. انقلاب نبوى و انقلاب علوى را آسیب شناسى می‌کند؛ می‌گوید شماها نتوانستید در فتنه، حق را تشخیص بدهید؛ نتوانستید به وظیفه تان عمل کنید؛ نتیجه این شد که جگرگوشه ى پیغمبر سرش بر روى نیزه رفت. عظمت زینب را اینجا می‎شود فهمید.

 

بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی (1389/01/01 - 21:51)

حالا همت برتر و کار بیشتر، همت مضاعف و کار مضاعف بر این اساس باید انجام بگیرد. عرصه‌هاى گوناگونى وجود دارد؛ ما نباید بگذاریم وقت بگذرد. هر سالى از سال‌هائى که دوران انقلاب گذرانده است و در هر سالى هر ماهى، و در هر ماهى هر روزى، وزن و مقدارى دارد، ارزشى دارد؛ نباید این را از دست داد. ممکن است در هشت ماه از سال 88 که اشتغالات فتنه‌انگیزان بعضى از ذهن‌ها را به خود مشغول کرد، برخى از کارها نیمه کاره مانده باشد؛ باید جبران بشود. باید حرکت، یک حرکت سریعى باشد.

عرصه‌هاى گوناگونى وجود دارد: عرصه علم و تحقیق در درجه اول، دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتى در همه زمینه‌ها، علوم تجربى، علوم انسانى در همه بخشهائى که براى کشور مورد نیاز است، باید همتشان را در تحقیق و علم افزایش بدهند؛ مراحل دورترى را در مقابل چشمشان و مد نظرشان قرار بدهند؛ کار را باید متراکمتر کنند.

من امروز بار دیگر اعلام می‌کنم؛ دولتهائى که با حالت استکبارى، با روحیه استکبارى بخواهند با ملت ایران و با مسئولین جمهورى اسلامى مواجه بشوند، بدانند از سوى ملت ایران و از سوى مسئولین جمهورى اسلامى محکوم و مردود هستند. شما نمی‌توانید دم از میل به صلح و دوستى بزنید، اما در همان حال توطئه بکنید، فتنه بکنید؛ به خیال خودتان بخواهید به نظام جمهورى اسلامى ضربه بزنید.

بیانات در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى (1388/12/06)

در این فتنه‌هاى بعد از انتخابات، آن چیزى که اساس قضیه است، این است که رأى مردم و حضور مردم از نظر یک عده‌اى نفى شد، مورد خدشه قرار گرفت، نظام تکذیب شد، مورد تهمت قرار گرفت. گناه بزرگى که انجام دادند، این بود. اینها بایست تسلیم می‌شدند. بالاخره وقتى انتخابات با همین معیارهائى که در اسلام وجود دارد - که حالا بعضى از معیارها و شاخصهائى که براى انتخابات در نظر ما معتبر است، که نظر اسلام است، من عرض می‌کنم - اتفاق افتاد، بایستى در مقابل قانون، در مقابل داورى قانون تسلیم شد؛ همچنان که باید در مقابل آن داورى که قانون او را معین میکند، تسلیم شد. اگر قانون در مسئله مهمى مثل مسئله انتخابات یک داورى را مشخص کرده است، یا یک شیوه داورى را مشخص کرده است، باید تسلیم این بشوند، ولو برخلاف میلمان باشد؛ این می‎شود انتخابات سالم.

بیانات در دیدار جمعی از مردم آذربایجان (1388/11/28)

امام بزرگوار ما با اینکه با تبریز آشنائى نزدیکى نداشتند، اما مردم تبریز را خوب شناخته بودند. در آن قضایاى فتنه ى اول انقلاب که در جاهاى مختلف فتنه انگیزى شد، از جمله در تبریز، امام فرمودند که خود مردم تبریز جواب فتنه گران را خواهند داد، و دادند؛ همین جور شد. جز نیروى ایمان و غیرت و همت و آگاهى و بصیرت، چیز دیگرى نمیتوانست آن فتنه ها و آن آتشها را خاموش کند.

 

بیانات در دیدار فرمانده و پرسنل نیروى هوائى ارتش ( 1388/11/19)

آنچه که مهم است، این است که ملت عزیز ما اتحاد خود را حفظ کنند، وحدت کلمه را حفظ کنند. این وحدت کلمه، خارى در چشم دشمنان است. سعیشان این است که وحدت کلمه ملت را به هم بزنند. به گمان من مهمترین هدف از حوادث دوران فتنه بعد از انتخابات - این چند ماه - این بود که بین آحاد ملت شکاف بیندازند؛ سعیشان این بود. می‌خواستند بین آحاد مردم شکاف بیندازند، و نتوانستند. امروز معلوم شده است که آن کسانى که در مقابل عظمت ملت ایران، در مقابل کار بزرگ ملت ایران در انتخابات ایستادند، آنها بخشى از ملت نیستند؛ افرادى هستند یا ضد انقلاب صریح، یا کسانى که بر اثر جهالت خود، بر اثر لجاجت خود، کار ضد انقلاب را می‌کنند؛ ربطى به توده مردم ندارند. توده مردم راه خود را ادامه می‌دهد؛ راه خدا را، راه اسلام را، راه جمهورى اسلامى را، راه پیاده کردن احکام الهى را، راه رسیدن به عزت و استقلال در پناه اسلام را. ملت حرکتش اینجورى است.

دیدار با اعضای شوراى هماهنگى تبلیغات اسلامى (1388/10/29)

نکته دوم - که من مکرر در ماه‌هاى گذشته عرض کرده ام - این است که دشمنان ملت از شفاف بودن فضا ناراحتند؛ فضاى شفاف را برنمی‌تابند؛ فضاى غبارآلود را می‌خواهند. در فضاى غبارآلود است که می‌توانند به مقاصد خودشان نزدیک شوند و به حرکت ملت ایران ضربه بزنند. فضاى غبارآلود، همان فتنه است. فتنه معنایش این است که یک عده‌اى بیایند با ظاهرِ دوست و باطنِ دشمن وارد میدان شوند، فضا را غبارآلود کنند؛ در این فضاى غبارآلود، دشمنِ صریح بتواند چهره خودش را پنهان کند، وارد میدان شود و ضربه بزند.

اینى که امیرالمؤمنین فرمود: «انّما بدء وقوع الفتن اهواء تتّبع و احکام تبتدع»، تا آنجائى که می‌فرماید: «فلو انّ الباطل خلص من مزاج الحقّ لم یخف على المرتادین»؛ اگر باطل، عریان و خالص بیاید، کسانى که دنبال شناختن حق هستند، امر برایشان مشتبه نمی‎شود؛ می‌فهمند این باطل است. «و لو انّ الحقّ خلص من مزج الباطل انقطع عنه السن المعاندین»؛ حق هم اگر چنانچه بدون پیرایه بیاید توى میدان، معاند دیگر نمیتواند حق را متهم کند به حق نبودن. بعد میفرماید: «و لیکن یؤخذ من هذا ضغث و من ذاک ضغث فیمزجان»؛ فتنه گر یک تکه حق، یک تکه باطل را میگیرد، اینها را با هم مخلوط میکند، در کنار هم میگذارد؛ «فحینئذ یشتبه الحقّ على اولیائه»؛ آن وقت کسانى که دنبال حقند، آنها هم برایشان امر مشتبه می‎شود. فتنه این است دیگر.

وقتى در داخل محیط فتنه، کسانى با زبانشان صریحاً اسلام و شعارهاى نظام جمهورى اسلامى را نفى می‌کنند، با عملشان هم جمهوریت و یک انتخابات را زیر سؤال می‌برند، وقتى این پدیده در جامعه ظاهر شد، انتظار از خواص این است که مرزشان را مشخص کنند، موضعشان را مشخص کنند. دوپهلو حرف زدن، کمک کردن به غبارآلودگى فضاست؛ این کمک به رفع فتنه نیست، این کمک به شفاف سازى نیست. شفاف سازى، دشمنِ دشمن است؛ مانع دشمن است. غبارآلودگى، کمک دشمن است. این، خودش شد یک شاخص. این یک شاخص است: کى به شفاف سازى کمک می‌کند و کى به غبارآلودگى کمک می‌کند. همه این را در نظر بگیرند، این را معیار قرار بدهند.

حرف آخر هم اینکه: برادران عزیز! خواهران عزیز! شما بدانید و می‌دانید که انقلاب اسلامى یک حقیقت است، برخاسته از یک سنت الهى است؛ این را نمی‎شود از بین برد، این را نمی‎شود متزلزل کرد. تا وقتى که آحاد مردم ایمان دارند، علاقه دارند، عشق دارند، اقدام می‌کنند، بدانند اگر همه قدرت‌هاى عالم هم دست به دست بدهند، نخواهند توانست به این انقلاب و به این نظام و به این ملت صدمه‌اى وارد کنند.

وظیفه‌هائى است، باید انجام داد؛ گذرگاه‌هائى است، باید از آنها گذشت و عبور کرد. بعضى از این گذرگاه ها سخت است، بعضى آسانتر است. الحمدلله ملت ما از خیلى گذرگاه‌هاى سخت و دشوار عبور کرده که خیلى خیلى دشوارتر از آن چیزهائى بوده است که امروز هست، بعد از این هم خواهد بود. حضرت آقاى جنتى فرمودند که ملت ایران خیالشان از فتنه‌گران راحت بشود. من به ایشان عرض می‌کنم که فتنه‌گر و دشمن همیشه هست؛ امروز یک دشمن است، فردا یک دشمن دیگر است، پس فردا یک کس دیگر است، یک جور دیگر است. یک ملت وقتى بیدار بود، آگاه بود، عازم بود، ایمان خودش را حفظ کرد، زنده بود، رویش داشت، با همه این معارضه‌ها با آسانى - که روزبه روز آسانتر هم خواهد شد - ایستادگى می‌کند، دست و پنجه نرم می‌کند، بر همه این معارضه‌ها هم فائق مى‌آید.

ما بحمدالله امروز نشانه این رویش‌ها را مى‌بینیم؛ این جوان‌هائى که توى انقلابند و من توصیه می‌کنم به مجموعه دوستان که براى هرچه بهتر پیش بردن کار، از این جوان‌هاى امروز، از این نوخاسته‌هاى انقلاب، رویش‌هاى انقلاب، هرچه بیشتر استفاده کنند. خیلى از این جوان‌ها یا انقلاب را ندیده‌اند یا در پیروزى انقلاب سنین خیلى کمى داشته‌اند؛ اما امروز از کارى که ماها آن روز می‌کردیم، خیلى بهتر دارند عمل می‌کنند، خیلى قوى‌تر دارند عمل می‌کنند، هوشیارانه‌تر دارند کار می‌کنند. انقلاب بحمدالله برگ و بارش روزافزون است.

 

بیانات در دیدار مردم قم در سالگرد قیام 19 دى  (1388/10/19)

در شرائط فتنه، کار دشوارتر است؛ تشخیص دشوارتر است. البته خداى متعال حجت را همیشه تمام میکند؛ هیچ وقت نمیگذارد مردم از خداى متعال طلبگار باشند و بگویند تو حجت را براى ما تمام نکردى، راهنما نفرستادى، ما از این جهت گمراه شدیم. در قرآن مکرر این معنا ذکر شده است. دست اشاره الهى همه جا قابل دیدن است؛ منتها چشم باز میخواهد. اگر چشم را باز نکردیم، هلال شب اول ماه را هم نخواهیم دید؛ اما هلال هست. باید چشم باز کنیم، باید نگاه کنیم، دقت کنیم، از همه ى امکاناتمان استفاده کنیم تا این حقیقت را که خدا در مقابل ما قرار داده است، ببینیم.

تحلیل حوادث جارى کشورمان تحلیلى نیست که از حوادث عالم جدا باشد. حوادث عالم، حوادث منطقه، اینها به هم متصل است. بخشى هم مربوط به کشور ماست، که البته آن بخش اصلى و اساسى است. علت هم این است که استکبار لنگى کار خود را از اینجا مى‌بیند؛ و این نشان می‌دهد که یک ملت و یک مجموعه ى انسانى چه نقشى می‌تواند ایفاء کند. اینى که امام بزرگوار ما هى خطاب می‌کرد به امت اسلام، با توجه به این حقیقت است.

یک ملت وقتى بیدار می‎شود، اینجور می‌تواند همه محاسبات استکبار را به هم بریزد. کارخانه‌اى که آنها درست کردند، خط تولیدى که براى به ثمر رساندن اهداف استکبارىِ خودشان به وجود آوردند، این خط تولید را بیدارى یک ملت اینجور کُند یا متوقف میکند. اگر همه ی ملت‌هاى مسلمان بیایند توى میدان، چه می‎شود! اگر همه ملت‌هاى مسلمان همین بصیرت را، همین آمادگى را، همین حضور را پیدا کنند، چه اتفاقى در دنیا مى افتد! از این می‌ترسند. می‌خواهند صداى من و شما خاموش بشود و به گوش ملت‌هاى دیگر نرسد. می‌خواهند کارى کنند که ملت‌هاى دیگر نفهمند تأثیر بیدارى و بصیرت یک ملت در حوادث عالم چقدر است.

یک نکته را هم به جوانان عزیز انقلابى، به فرزندان عزیز انقلابى خودم، به فرزندان بسیجى - از زن و مرد - عرض بکنم: جوانان از اطراف و اکناف کشور، از آنچه که تهتّک بیگانگان از ایمان دینى به گوششان می‌خورد یا با چشمشان مى‌بینند، عصبانى هستند؛ وقتى مى‌بینند روز عاشورا چگونه یک عده‌اى حرمت عاشورا را هتک می‌کنند، حرمت امام حسین را هتک می‌کنند، حرمت عزاداران حسینى را هتک می‌کنند، دلهاشان به درد مى‌آید، سینه‌هاشان پر می‎شود از خشم؛ البته خوب، طبیعى هم هست، حق هم دارند؛ ولى میخواهم عرض بکنم جوان‌هاى عزیز مراقب باشند، مواظب باشند که هرگونه کار بى رویه‌اى، کمک به دشمن است.

اینجا جوان‌ها تلفن می‌کنند - می‌فهمم من، می‌خوانم، غالباً تلفن‌ها و نامه‎ها را خلاصه می‌کنند، هر روز مى‌آورند، من نگاه می‌کنم - مى بینم همین طور جوان‌ها گله‌مند، ناراحت و عصبانى؛ گاهى هم از بنده گله می‌کنند که چرا فلانى صبر می‌کند؟ چرا فلانى ملاحظه می‌کند؟ من عرض می‌کنم؛ در شرائطى که دشمن با همه وجود، با همه امکاناتِ خود درصدد طراحى یک فتنه است و می‌خواهد یک بازى خطرناکى را شروع کند، باید مراقبت کرد او را در آن بازى کمک نکرد. خیلى باید با احتیاط و تدبیر و در وقت خودش با قاطعیت وارد شد.

دستگاه‌هاى مسئولى وجود دارند، قانون وجود دارد؛ بر طبق قانون، بدون هیچگونه تخطى از قانون، بایستى مُرّ قانون به صورت قاطع انجام بگیرد؛ اما ورود افرادى که شأن قانونى و سمت قانونى و وظیفه ى قانونى و مسئولیت قانونى ندارند، قضایا را خراب می‌کند. خداى متعال به ما دستور داده است: «و لایجرمنّکم شنئان قوم على ان لاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتّقوى».(1) بله، یک عده‌اى دشمنى می‌کنند، یک عده‌اى خباثت به خرج می‌دهند، یک عده‌اى از خباثت کنندگان پشتیبانى می‌کنند - اینها هست - اما باید مراقب بود. اگر بدون دقت، بدون حزم، انسان وارد برخى از قضایا بشود، بى گناهانى که از آنها بیزار هم هستند، لگدمال میشوند؛ این نباید اتفاق بیفتد. من برحذر میدارم جوانهاى عزیز را، فرزندان عزیز انقلابىِ خودم را از اینکه یک حرکتى را خودسرانه انجام بدهند؛ نه، همه چیز بر روال قانون.

بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون (1388/09/22)

یک نمونه، همین تبلیغات ماه محرّم است که به مناسبت عزادارى محرّم انجام می‌گیرد. این، بهترین فرصت براى تبلیغ کردن است. از این فرصت باید استفاده کرد براى همان مطلبى که عرض شد؛ شاخص ایجاد بشود؛ مایز، شاخص سازى، معالم الطریق. اگر چنانچه سر دو راهى تابلوئى نباشد که نشان بدهد راهِ فلان جا از کجاست، طرف راست است یا طرف چپ است، این سیر کننده و رونده، به خطا خواهد افتاد. اگر چند راهى باشد، گمراه خواهد شد؛ شاخص باید معین کرد، انگشت اشاره را بایستى واضح مقابل چشم همه قرار داد تا بتوانند گمراه نشوند. در دنیائى که اساس کار دشمنان حقیقت بر فتنه سازى است، اساس کار طرفداران حقیقت بایست بر این باشد که بصیرت را، راهنمائى را، هرچه می‌توانند، برجسته‌تر کنند و این شاخص‌ها را، این مایزها را، این معالم الطریق را بیشتر، واضح تر، روشن تر در مقابل چشم مردم قرار بدهند، که مردم بفهمند، تشخیص بدهند و گمراه نشوند.

مهمترین برهه‌اى و زمان و مکانى که تبلیغ، آنجا معنا می‌دهد، جائى است که فتنه وجود داشته باشد. بیشترین زحمت در صدر اسلام و در زمان پیغمبر، زحمات مربوط به منافقین بود. بعد از پیغمبر، در زمان امیرالمؤمنین زحماتى بود که از درگیرى و چالش حکومت اسلامى با افرادى که مدعى اسلام بودند، به وجود مى‌آمد. بعد هم همین جور؛ در دوران ائمه (علیهم السّلام) هم همین جور؛ دوران غبارآلودگى فضا. والّا آن وقتى که جنگ بدر هست، کار، دشوار نیست؛ آن وقتى که در میدان‌هاى نبرد حاضر می‌شوند، با دشمنانى که مشخص است این دشمن چه می‌گوید، کار دشوار نیست. آن وقتى مسئله مشکل است که امیرالمؤمنین در مقابل کسانى واقع می‎شود که اینها مدعى اسلامند و معتقد به اسلام هم هستند؛ اینجور نبود که معتقد به اسلام هم نباشند، از اسلام برگشته باشند؛ نه، معتقدند به اسلام، راه را غلط می‌روند، هواهاى نفسانى کار دستشان میدهد. این، مشکلترین وضع است که افراد را به شبهه مى اندازد؛ به طورى که اصحاب عبداللَّه بن مسعود مى آیند خدمت حضرت، می‌گویند «انّا قد شککنا فى هذا القتال»!(11) چرا باید شک کنند؟ این شک خواص، پایه حرکت صحیح جامعه اسلامى را مثل موریانه میجود. اینى که خواص در حقایق روشن تردید پیدا کنند و شک پیدا کنند، اساس کارها را مشکل میکند. مشکل کار امیرالمؤمنین، این است. امروز هم همین است. امروز در سطح دنیا که نگاه کنید، همین جور است؛ در سطح داخل جامعه ى خودمان که نگاه کنید، همین جور است. تبیین لازم است.

حقیقت قضیه این است؛ اما زبانى که به کار می‌برند، آن چیزى است که گفتم: ما با قانون شکنى مخالفیم! دولت‌هاى قانون شکن باید پاسخگو باشند! ببینید، فتنه یعنى این. چه چیزى میتواند این توطئه ها را، این جریان گندابِ فاسد را از مجموعه ى افکار عمومى عالم جمع بکند جز روشنگرى؛ و این ظلمات را بشکند. چه میتواند بشکند، جز چراغ و مشعل بیان حقیقت؟ ببینید چقدر وظیفه، سنگین است.

در زمینه هاى مسائل دینى هم همین جور است. یکى از کارهائى که امروز دستهاى فتنه انگیز در دنیا بجد دنبالش هستند، اختلافات مذهبى در بین مسلمانهاست. چون منطقه اى که مسلمانها در آن زندگى میکنند، منطقه ى حساسى است، منطقه ى پر فایده اى است، منطقه ى راهبردى است، منطقه ى نفت است و آنها به اینجا احتیاج دارند؛ اسلام هم مزاحم است. پس بایستى یک جورى مشکل اسلام را براى خودشان حل کنند. یکى از راه هاى خوبى که پیدا کرده اند، ایجاد اختلاف بین مسلمانهاست؛ وسیله ى اختلاف هم تعصبات مذهبى. چه چیزى میتواند در مقابل این، ایستادگى بکند؟ بصیرت، روشنگرى، تبلیغ صحیح، در دام دشمن نیفتادن. این، عرصه ى بین المللى است.

خب، اینها ایجاد فتنه می‌کند؛ یعنى فضا را فضاى غبارآلود می‌کند. شعار طرفدارى از قانون می‌دهند، عمل صریحاً بر خلاف قانون انجام می‌دهند. شعار طرفدارى از امام می‌دهند، بعد کارى می‌کنند که در عرصه طرفداران آنها، یک چنین گناه بزرگى انجام بگیرد؛ به امام اهانت بشود، به عکس امام اهانت بشود. این، کار کمى نیست؛ کار کوچکى نیست. دشمنان از این کار خیلى خوشحال شدند. فقط خوشحالى نیست، تحلیل هم می‌کنند.

بر اساس آن تحلیل، تصمیم می‌گیرند؛ بر اساس آن تصمیم، عمل می‌کنند؛ تشویق می‌شوند علیه مصالح ملى، علیه ملت ایران. اینجا آن چیزى که مشکل را ایجاد می‌کند، همان فریب، همان غبارآلودگى فضا و همان چیزى است که در بیان امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) هست: «و لکن یؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فیمزجان فهنالک یستولى الشّیطان على اولیائه»؛(13) یک کلمه ى حق را با یک کلمه ى باطل مخلوط میکنند، حق بر اولیاء حق مشتبه می‎شود. اینجاست که روشنگرى، شاخص معین کردن، مایز معین کردن، معنا پیدا می‌کند.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها