کد خبر: ۱۱۸۲۲۳
زمان انتشار: ۱۰:۲۸     ۱۶ اسفند ۱۳۹۱
سفیر ایران در رم با بیان اینکه اقدامات ضد ایرانی دولت‌های آمریکا در 60 سال گذشته دیوار بلندی از بی اعتمادی به آن کشور برای ملت ایران ایجاد کرده، تصریح کرد که ملت ایران زیر بار زور تن به سازش نمی‌دهد.

به گزارش598، به نقل از خبرگزاری فارس، سید محمدعلی حسینی سفیر جمهوری اسلامی ایران در رم در مقاله‌ای در روزنامه ایل مانیفستو به موضوع مذاکره ایران و آمریکا می‌پردازد.

این مقاله به شرح زیر است.

این روزها بحث احتمال یا حتی ضرورت مذاکره مستقیم بین جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا به کرات در مطبوعات و رسانه‌ها شنیده می‌شود. برخی مقامات ارشد آمریکایی نیز در هفته‌های اخیر از آمادگی دولت آمریکا برای گفت‌وگو با ایران برای یافتن یک راه‌حل دیپلماتیک برای موضوع هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران سخن گفته‌اند. از سوی دیگر، بسیاری از تحلیلگران سیاسی و حتی مقامات ارشد کشورهای مختلف، تعامل و مذاکره مستقیم بین این دو کشور را راه‌حل بسیاری از مسائل و مشکلات فعلی منطقه خاورمیانه و حتی جنوب آسیا می‌دانند.

این بحث البته موضوع تازه‌ای نیست و پس از قطع روابط دیپلماتیک دو کشور در سال 1979، در طول سه دهه گذشته به دفعات مطرح شده است؛ اما با به قدرت رسیدن آقای باراک اوباما در آمریکا، وی با شعار تغییر، همواره بر ضرورت مذاکره مستقیم با جمهوری اسلامی ایران تاکید داشته و پس از آنکه در طول دوره اول ریاست جمهوری خود - به ویژه در سال نخست آن- بارها از این موضوع به عنوان رویکرد اصلی خود در قبال ایران یاد کرد، اکنون می‌بینیم که وی در آغاز دور دوم ریاست جمهوری خود نیز از مذاکره و گفت‌وگوی مستقیم به عنوان راه‌حل مسائل و سوء تفاهمات بین ایران و آمریکا یاد می‌کند.

اما چنانکه یک ضرب المثل قدیمی ایرانی می‌گوید دو صد گفته چون نیم کردار نیست، باید دید آیا این موضع‌گیری آقای اوباما در رفتار و عملکرد دولت آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران نیز تبلوری داشته است یا خیر. این بررسی اجمالی نشان می‌دهد که آیا دولتمردان آمریکایی و در راس آنها آقای اوباما واقعا قصد گفت‌وگو و تعامل با جمهوری اسلامی ایران را دارند یا از این موضوع به مثابه یک شعار و به عنوان یک حربه سیاسی برای فریب افکار عمومی جهانیان و بی علاقه و مقصر نشان دادن ایران نزد افکار عمومی و همراه ساختن بقیه کشورها با خود در مقابل جمهوری اسلامی ایران استفاده می‌کنند.

الف- نگاهی به اقدامات ضد ایرانی

روسای جمهوری آمریکا از کارتر تا اوباما با استفاده از اختیارات خود فرمان‌های اجرایی (executive order) در جهت تحریم علیه ایران صادر کرده‌اند، لیکن جدی‌ترین این دستورات از زمان بیل کلینتون به بعد صادر شده است. بررسی آمار تطبیقی دوره سه رئیس جمهور اخیر آمریکا نشان می‌دهد که بیشترین دستورالعمل‌های اجرایی و تنفیذ قوانین مصوب کنگره علیه ایران در دوره آقای اوباما صورت گرفته است.

ده فرمان اجرایی رئیس جمهور آمریکا بین سال‌های 2010 – 2012 با هدف اعمال تحریم‌های هوشمند علیه ایران اعمال و یا به منظور توسعه وضعیت فوق العاده صادره شده که باید بدان دوازده مصوبه وزارت امور خارجه و وزارت خزانه داری آمریکا را افزود.

سخت‌ترین و شدیدترین تحریم‌ها عبارتند از منع سرمایه گذاری، تحریم‌های یکجانبه علیه بانک مرکزی ایران و تحریم نفتی و بحث مربوط به دفاع ملی که زمینه ساز استفاده از قوه قهریه می‌باشد توسط اوباما صورت گرفته و هیچگاه با مخالفت دموکرات‌ها که در انتخابات سال 2010 در کنگره و سنا اکثریت را بر عهده گرفتند،  مواجه نشد.

گرچه روسای جمهوری قبلی آمریکا نیز بعضا افرادی را به اتهام حمایت از تروریسم در فهرست تحریم قرار داده بودند، لیکن گسترش ملموس تحریم‌های یکجانبه به حوزه‌های غیرمرتبط با برنامه هسته‌ای نظیر حقوق بشر، تروریسم و حتی دخالت برخی مقامات ایرانی در قاچاق مواد مخدر (!) و تحولات سوریه امری بود که در دوره اوباما اتفاق افتاد. از طرف دیگر، شمول تحریم‌ها بر کل نظام بانکداری از جمله بانک مرکزی و حوزه‌های کلیدی مانند شرکت ملی نفت ایران نیز از ویژگی‌های تحریم‌های دوره اوباما بوده است.

تا قبل از دوره آقای اوباما، فقط سپاه قدس به عنوان یک بخش حاکمیتی نظام مورد هدف سیاست‌های افراطی دولت آمریکا قرار گرفته بود، لیکن در دوره اوباما چندین مقام بلندپایه ایرانی از جمله وزرای کابینه (اطلاعات، کشور، دفاع، فرهنگ و ارشاد اسلامی، ارتباطات و مخابرات) و نیز فرماندهان ارشد نظامی و امنیتی به اتهامات سه گانه اشاعه هسته‌ای، تروریسم و نقض حقوق بشر در فهرست تحریم‌ها قرار گرفتند.

در بحث تحریم‌ها، شمول آن از طرح حکومتی به غیرحکومتی تسری یافته و مردم و اقتصاد ایران را هدف قرار داده است. این تحول نشان می‌دهد که هدف دولت اوباما از تقابل با جمهوری اسلامی ایران، امری فراتر از مسئله هسته‌ای و در چارچوب تلقی برخورد با چالش چندوجهی ایران چه در سطح موضوعات دوجانبه و چه در سطح موضوعات منطقه‌ای و بین‌المللی بوده است. هدف سیاست‌های آمریکا، قراردادن ملت در برابر دولت و «تغییر در رفتار رژیم» یا «تغییر رژیم» می‌باشد.

ب- جنگ پنهان

- نقض حقوق مسلم بین‌الملل از طریق تجاوز هواپیماهای بدون سرنشین نظیر RQ170 در آذرماه 1390 به قلمرو جمهوری اسلامی ایران که موجب فرود اجباری آن توسط نیروهای مسلح ایران شد، تعرض هواپیماهای جاسوسی مشابه در آبان ماه 1391 در خلیج فارس و دریای عمان.

- ارتباط و حمایت سیستماتیک از گروه‌های تروریستی منافقین، پژاک، تندر، جندا... در انجام اقدامات تروریستی در ایران به منظور ایجاد ناامنی و بی ثبات سازی که با دستگیری عبدالمالک ریگی، رهبر گروهک تروریستی جندا... که صراحتا به کمک و تشویق آمریکا برای تداوم اقدامات تروریستی گروهک مزبور در داخل ایران اعتراف کرد

- حمایت از اقدامات نرم و جنگ مخفی برای ضربه زدن به زیرساخت‌های ملی کشور از جمله حملات سایبری به تاسیسات هسته‌ای، وزارت نفت و ... و نیز حمایت از ترور دانشمندان هسته‌ای ایران.

- اقدام برای مخدوش کردن میراث تاریخی و تمدنی ایران از جمله به کارگیری نام مجعول برای خلیج فارس مشخصا از طریق صدور بخشنامه رسمی و علنی نیروی دریایی آمریکا برای کاربرد عناوین خلیج و خلیج عربی!

- با توجه به ارتباطات گسترده وزارت امور خارجه آمریکا با نهادهای داخلی، اقدام سایت گوگل و موسسه نشنال جئوگرافی آمریکا در تحریف نام خلیج فارس نیز نمی‌تواند امری مستقل از تمایل دولت آمریکا تلقی شود؛

- خارج کردن نام گروهک تروریستی منافقین با سابقه ترور بیش از 12000 ایرانی و جنایات مستند علیه ملت ایران از جمله همکاری با صدام در جنگ علیه ملت ایران که از منفورترین گروه‌ها نزد ملت ایران به شمار می‌روند، از فهرست سازمان‌های تروریستی وزارت خارجه آمریکا در سپتامبر 2012 به منظور ایجاد فضای مانور در سطح بین‌المللی برای آنها بدون در نظر گرفتن سوابق تاریک و اقدامات تروریستی آنها؛

- در حالی که آقای اوباما از زمان مبارزات انتخاباتی خود شعار گفت‌وگو با ایران را سر داده بود، وی از پاسخگویی به پیام تبریک رئیس جمهوری اسلامی ایران پس از انتخاب آقای اوباما در سال 2008 به عنوان رئیس جمهوری آمریکا سر باز زد؛

- در حالی که به گواه مستندات موثق و اظهار مقامات مرتبط در برزیل و ترکیه، روسای دولت‌های برزیل و ترکیه با نظر مساعد شخص آقای اوباما توافقنامه هسته‌ای تهران بین ایران، ترکیه و برزیل را به امضاء رسانده بودند، آقای اوباما این توافقنامه را پس از امضاء رد کرد؛

ث- هدف گرفتن مردم ایران

به رغم شعارهای اوباما در حمایت از مردم ایران، مروری بر اقدامات وی نشان می‌دهد که هدف گیری وی تنها به دولت و مجموعه حاکمیتی ایران محدود نبوده است.

ایجاد مانع عملی در مسیر مراودات بانکی برای صدور حتی دارو به ایران علی‌رغم ادعای معافیت دارو و غذا از شمول تحریم‌های یکجانبه و تسری دادن دامنه شمول تحریم‌ها به بخش‌های مدنی و خدماتی غیرمرتبط از جمله بانک‌ها و موسسات مالی و اعتباری و شرکت‌های بیمه‌ای و خدماتی و هدف گیری افراد و نهادها و موسسات بین‌المللی در این حوزه مصداق بارز تشدید روند یکجانبه گرایی دولت اوباما و تلاش وی برای درگیر کردن منافع سایر کشورها به موضوع روابط آمریکا - ایران و تقسیم هزینه‌های آن از جیب دیگر کشورهایی است که با ایران روابط حسنه و متعادلی دارند.

تشدید تحریم‌های آمریکا و اعمال آن بر اشخاص حقیقی و حقوقی متعلق به کشورهای ثالث مصداق بارز اعمال فرامرزی قوانین ملی و یکجانبه گرایی است.

علی‌رغم اعمال شدید قوانین فرامرزی آمریکا، افزایش صادرات آمریکا به ایران در دوره آقای اوباما نشان دهنده برخورد مزورانه با دیگر کشورها و تلاش برای اعمال این قاعده است که بازار ایران یا برای آمریکا خواهد بود یا برای هیچکس.

ارزیابی و نتیجه

نقش منفی ایالات متحده آمریکا در ایران البته به دوره ریاست جمهوری آقای اوباما یا حتی به دوران بعد از انقلاب اسلامی در ایران محدود نمی‌شود، بلکه مصادیق بارزی در طول حداقل 60 سال گذشته داشته است. حمایت از کودتای نظامی علیه نهضت ملی سال 1332، تحریک نظامی همسایگان علیه ایران، حمایت همه جانبه از تجاوز نظامی صدام حسین در طول هشت سال علیه ملت ایران، معارضه سخت و نرم، تشدید فشار امپراطوری رسانه‌ای و وارونه جلوه دادن واقعیت‌های ایران در سراسر دنیا و تحریم‌های شدید و روزافزون نمونه‌ای از این اقدامات ضد ایرانی دولت‌های مختلف آمریکا است.

از آنچه در سطور بالا گفته شد، به خوبی می‌توان دریافت که شعار گفت‌وگو و تاکید بر ضرورت گفت‌وگوهای مستقیم و بدون واسطه با جمهوری اسلامی ایران از سوی مقامات آمریکایی با اهدافی غیر از آنچه از این عبارات برمی آید، بیان می‌شوند. در این وضعیت، دو حالت متصور است: یا آقای اوباما از ابتدا بدون اعتقاد به شعار تغییر در سیاست کشورش در قبال جمهوری اسلامی ایران این موضوع را مطرح کرده و اهدافی متفاوت را دنبال می‌کرده و یا اینکه لابی‌ها و گروه‌های ذینفوذی در داخل آمریکا هستند که در تعیین مسیر سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا حتی قدرتی بیش از رئیس جمهور دارند و آراء و نظرات وی را به راحتی تحت تاثیر قرار داده و در عمل وی را به جهت کاملا مخالف با نظرات اولیه وی سوق می‌دهند.

در سوی مقابل، جمهوری اسلامی ایران پیش از این نیز بارها نظر خود را در قبال طرح پیشنهاد گفت‌وگوی مستقیم با طرف آمریکایی به صراحت بیان کرده و انجام هرگونه مذاکره‌ای را مستلزم اثبات عملی حسن نیت آمریکا و توقف روند اقدامات ضد ایرانی دولت آمریکا دانسته است. متاسفانه اقدامات ضد ایرانی دولت‌های آمریکا در طول 60 سال گذشته دیوار بلندی از بی اعتمادی به آن کشور برای ملت ایران ایجاد کرده که تخریب آن و بازسازی روابط سازنده و مثبت نیازمند اقدامات جدی از سوی دولت آمریکا خواهد بود. نتیجه اعتماد جمهوری اسلامی ایران به دولت وقت آمریکا در سال 2002 این شد که آنان به محض رفع نیاز خود، ایران را از نظر خود در محور شرارت قرار دادند که اهانتی بزرگ به ملت ایران بود.

مقامات آمریکایی به ویژه در دو سال اخیر اعلام کرده‌اند که سیاست آنها در قبال ایران پیگیری همزمان دو مسیر گفت‌وگو و فشار است که نشانه دیگری از عدم حسن نیت آنها است؛ چه روشن است که استمرار سیاست فشار و تحریم و تهدید حاکی از فقدان حسن نیت است. اما ظاهرا آنها هیچ شناختی از سابقه تاریخی و روش زندگی ایرانیان و طبع بلند این ملت بزرگ ندارند و تصمیمات خود را بدون تفکر و بدون توجه به واقعیتهای موجود و در خلاء اتخاذ می‌کنند و مرز پررنگ بین توافق و سازش را نمی‌شناسند، چرا که ملت ایران در طول تاریخ بارها نشان داده که ملتی نیست که زیر بار زور و فشار تسلیم شود و تن به سازش دهد. مذاکره زمانی معنا پیدا می‌کند و به نتیجه منجر می‌شود که دو طرف با حسن نیت، با شرایط برابر و بدون قصد فریب با یکدیگر گفت‌وگو کنند؛ وگرنه ملت بزرگ و آزاده ایران به هیچ وجه وارد فرآیند فریبکارانه «مذاکره برای مذاکره»، «مذاکره تاکتیکی» یا «پیشنهاد مذاکره برای فروختن ژست ابرقدرتی به دنیا» نخواهد شد.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها