کد خبر: ۱۲۹۴۵۰
زمان انتشار: ۱۲:۰۰     ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۲
کنگره علما و بیداری اسلامی از این حیث اتفاق مهمی در پویش تاریخی 40 ساله بیداری و مقاومت اسلامی است که به اذن الهی آثار مبارک خود را در سیمای انقلاب‌های منطقه عیان خواهد کرد.
به گزارش پایگاه 598، محمد ایمانی در سرمقاله امروز کیهان نوشت: اجلاس جهانی «علما و بیداری اسلامی» دیروز با حضور700 چهره برجسته از 80کشور جهان در تهران آغاز به کار کرد. این کنگره که با بیانات حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای افتتاح شد، در واقع هم‌اندیشی نخبگان جهان اسلام درباره موج دوم بیداری اسلامی طی 3 سال گذشته و ترسیم افق آینده است. نفس برگزاری این کنگره بزرگ، نشانه ظرفیت جهان اسلام از یک سو و نقش منحصر به فرد جمهوری اسلامی در برافروخته نگه داشتن شعله بیداری اسلامی از طرف دیگر است. این که صدها اندیشمند مسلمان ازکشورهای مختلف دور هم بنشینند و ضمن ارزیابی راه طی شده به شناسایی آسیب‌ها و ترسیم چشم‌انداز تمدن درخشان اسلامی بپردازند، حرکت چشمگیری است که شاید اهمیت آن به اندازه کافی درک نشود. چنین کنگره‌هایی که نوعا برگزاری آن در تراز ظرفیت جمهوری اسلامی است، به یک معنا به تقویت سازمان خودجوش رهبری بسیج و بیداری اسلامی یاری می‌رساند و بنیان‌های اصلی این جنبش کم‌سابقه را استوار می‌سازد.

در واقع 2 سال پس از به هیجان آمدن و موج برداشتن بیداری اسلامی که شور و انرژی نهفته در میان امت اسلام به ویژه در شمال آفریقا و غرب آسیا را به رخ کشید، اکنون فرصت ذی‌قیمتی است که عمق و عقبه این شور و شورش اجتماعی به مدد علما و نخبگان جهان اسلام تقویت شود. در واقع عنصر مردم در کنار سازمان و رهبری و گفتمان مبارزه است که عمق انقلاب را به یک جنبش می‌دهد و آن را به مرحله تاسیس نظم جدید و تمدن نوین رهنمون می‌کند. فقدان سازمان نخبگان هدایتگر که مقتضیات روزمره را در ظرف گفتمان انقلاب تجزیه و تحلیل کنند و تدبیر و تصمیم جمعی برای ادامه مسیر اتخاذ نمایند، غالبا باعث نیمه کاره ماندن نهضت‌ها شده و آنها را پس از مدتی هیجان از رمق انداخته است؛ مخصوصا که جبهه معارض با انقلاب شامل استکبار و خودکامگان مرتجع به آسانی تسلیم انقلابیون نمی‌شوند و می‌کوشند با فشار و تهدید و تطمیع و سرکوب و فریب یا دور زدن مردم و نخبگان آنها، نظام‌های مرتجع سابق را بازسازی کنند یا اساسا مانع از پیروزی انقلاب شوند. اینجاست که نقش نخبگان و عالمان مجاهد دینی در برابر جریان‌های سازشگر و خیانتکار برجسته می‌شود. اجلاس بین‌المللی تهران از این جهت فرصت مهمی برای تبادل تجربیات انقلابیون کشورهای مختلف و تحلیل علل فراز و نشیب انقلاب‌های نیمه تمام است.

وقتی از موج دوم بیداری اسلامی سخن گفته می‌شود، اشاره به این حقیقت کتمان‌ناپذیر است که موج اول بیداری اسلامی 35 سال پیش با وقوع انقلاب اسلامی ایران به راه افتاد. آن هنگام شرق کمونیست با سرکوب دین، آن را افیون تخدیرکننده توده‌ها و در خدمت امپریالیسم می‌دانست. در مقابل غرب لیبرال ادعا می‌کرد دین مختص دوره افسون‌زدگی و بی‌خبری است و اکنون مدلی از «توسعه و تجدد» ساخته که دیگران به جای انقلاب باید به آن مدل اقتدا کنند و سر بر این معبد جدید بسایند. غرب به ضرب و زور کودتا و با روکش تجدد وسترن، نمونه‌ای نمادین از این مدل تقلیدی را در ایران ساخته و نام جزیره ثبات و ژاندارم منطقه بر آن نهاده بود. آنها 25 سال پس از عملیات آژاکس و کودتای 19 آگوست 1953 (28 مرداد 1332) تصور می‌کردند مدلی شعبده‌گون از ترکیب «تسلط» و «تجدد» ساخته‌اند که ارعاب و اقتدار را در کنار اقناع و فریبندگی با خود دارد و انرژی اعتراض و انقلاب را تخلیه می‌کند. این مدل «تجدد غارتگر مسلط» را می‌شد به دیگر کشورهای اسلامی نیز بسط داد و خاورمیانه بزرگ را زیر یوغ کشید. اما خداوند بار دیگر با دست قدرت خود ماجرای شگفت موسی(ع) و فرعون را در ایران بازسازی کرد و این بار نیز آتشفشان از نقطه‌ای جوشید که حاشیه امن اقتدار و ثبات برای غرب ارزیابی می‌شد.

از متن این بیداری اسلامی و مقاومتی که در آینه آن بازتاب یافت، موج اول مقاومت اسلامی در منطقه- به ویژه لبنان و فلسطین- شکل گرفت. 2 سال از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود که صهیونیست‌ها به جنوب لبنان حمله کردند و تا نزدیکی پایتخت پیش رفتند. تمام برآوردها به روال جنگ‌های 34 سال قبل از آن، حکم به پیروزی اشغالگران صهیونیست می‌داد اما به برکت مجاهدت‌های خاموش بزرگمردانی چون امام موسی صدر، مصطفی چمران، حاج احمد متوسلیان و... سیلی مقاومت اسلامی در گوش پنجمین ارتش بزرگ دنیا (ارتش صهیونیستی) صدا کرد. مقاومت اسلامی نهال زودبازده نیست و مرارت و سختی به همراه دارد اما هنگامی که قد کشید و به بار نشست، خبره‌ترین اهل فن را به تحسین و شگفتی و ابراز تواضع وامی‌دارد و این همان داستان حزب‌الله و سپس حماس و جهاد اسلامی است که حماسه‌های جنگ 33 روزه، 22 روزه و 8 روزه را نقش زدند. اکنون در میان مجاهدان مرزهای تصنعی شیعه و سنی رنگ باخته بود و جمهوری اسلامی به شکلی شاخص و شامخ از پشت فرزندان مقاومت اسلامی درمی‌آمد. این هم به یک شاخص در سیر تطور بالنده بیداری اسلامی تبدیل شد تا آنجا که در آخرین تهاجم صهیونیست‌ها به غزه در سال گذشته، دوست و دشمن شهادت دادند که جنبش حماس به اتکای پشتیبانی‌های جمهوری اسلامی، دست به تادیب صهیونیست‌ها گشود و دفاع را تا عمق تل‌آویو و هرتزلیا کشاند.

اکنون بالغ بر 2 سال است که موج دوم بیداری اسلامی از تونس و مصر و لیبی تا بحرین و یمن و عربستان راه افتاده است. مطالبه حاکمیت بر سرنوشت خویش (مردم‌سالاری دینی) آن روی سکه نفی رژیم‌های وابسته به جبهه استکبار و هم‌پیمان رژیم صهیونیستی است. به یک معنا دموکراسی و حاکمیت رای شهروندان در کشورهای مسلمان منطقه با نفی استکبار و استعمار و اشغالگری که عامل اصلی تحمیل رژیم‌های بی‌ریشه و مستبد می‌باشد، ملازم شده است. بنابراین قطب‌بندی و مرزبندی حقیقی نه شیعه و سنی و عرب و عجم و آفریقایی و آسیایی بلکه مرزبندی «بیداری و مقاومت اسلامی» در برابر استکبار و استبداد و ارتجاع و وابستگی است. این همان منطق جامع و شامخ جمهوری اسلامی در قبال قضایای مصر و لیبی و بحرین و سوریه و عربستان است. نه در سوریه و نه در بحرین و نه هیچ جای دیگر، دعوا میان شیعه و سنی نیست آن گونه که متحدان سعودی و قطری شیطان بزرگ و شیطان کوچک (آمریکا و اسرائیل) با هزینه‌های هنگفت از محل درآمدهای نفتی متعلق به مسلمین سعی بر القای آن دارند. امروز شیعه بحرینی با همان منطقی سرکوب می‌شود که سنی فلسطینی، همچنان که راز به خاک و خون کشیده شدن شهروندان جنوب لبنان و نوار غزه در جنگ‌های اخیر یکی است. این یک شاخص و فرقان مهم است که هیچ کس نمی‌تواند در برابر آن بی‌تفاوت بماند. جرم بزرگ القاعده و جریان‌های دروغگوی مدعی سلفی‌گری این است که چه در افغانستان و عراق و چه در سوریه و مصر به عنوان آچار دست سرویس‌های اطلاعاتی غرب عمل می‌کنند و از یک سو با وحشی‌گری و بی‌عقلی‌های خود، فرصت تبلیغات علیه اسلام و پیشگیری از رشد بیداری اسلامی در جهان را فراهم می‌سازند و از دیگر سو، در قواره سیاهی لشکر جبهه استکبار برای جبهه‌سازی و ایجاد نزاع و اختلاف و درگیری در درون جبهه امت اسلامی عمل می‌کنند. این گونه بود که در سوریه جنبش مصنوعی و جنگ نیابتی برساخته شد تا فرصتی برای سرکوب در بحرین و یمن و فشار علیه انقلابیون در مصر و تونس فراهم گردد. آنها بازوان سیاست انگلیسی- آمریکایی «تفرقه بینداز و نابود کن» بودند.

مطابق آنچه گفته می‌شد می‌توان موج سوم بیداری اسلامی- و موج دوم مقاومت اسلامی را که غنی شده موج بیداری اسلامی است- انتظار کشید و البته با وجود سختی‌ها و مخاطرات، برای آن تدارک کرد. بی تردید خاورمیانه اسلامی آبستن حوادث مهمی است. این منطقه قطعا به خاورمیانه مورد توقع آمریکا و اسرائیل که 15 سال پیش طراحی شده و در دهه گذشته میلادی به اجرا درآمده بود بازنخواهد گشت، هرچند که جبهه آمریکا و اسرائیل و انگلیس به همراه رژیم‌های پوسیده‌ای نظیر عربستان و قطر تمام ظرفیت اطلاعاتی، تسلیحاتی و مالی خود را به انضمام «عالمان خائن و دست‌ساز»- که به تفرقه میان امت اسلام دامن می‌زنند- به میدان آورده است. آنها با رصد حوادث سال‌های اخیر بو برده‌اند که تعمیق و تجمیع و سازمان‌یابی موج اخیر بیداری اسلامی به انضمام توجه و اهتمام مضاعف به مقوله رهبری می‌تواند مفهوم انقلاب و ایجاد نظام و تمدن اسلامی در مقیاس منطقه‌ای را به فرجام برساند. این یک جنگ توأمان نرم و سخت است که تدبیر و سازماندهی نیروها و شناسایی خطوط اصلی نبرد در آن حرف اول را می‌زند و این نقش اصلی علمای دین در فاز سوم بیداری اسلامی است. به همین دلیل نیز از چند سال پیش بارها در محافل اطلاعاتی و رسانه‌ای غرب گفته شد که بهار عربی بهار انقلاب اسلامی است و سکه این انقلاب‌ها را باید به نام آیت‌الله خمینی و آیت‌الله خامنه‌ای زد.

این راه، مسیری پرزحمت و دست‌انداز و البته پر بهجت و سرشار از پیروزی است. آنها که اهل خطرپذیری و مجاهدت نیستند قطعا قدرت کافی برای به دوش کشیدن بار این جهاد بزرگ مبتنی بر صبر و درایت و دوراندیشی را نخواهند داشت. طبعاً تحولات توأم با فراز و فرود 2 سال اخیر انقلاب‌ها همه توقعات را برآورده نمی‌کند و شاید هم برخی کم‌مایگان خطرگریز مدعی شوند که چون این انقلاب‌ها به غایت کامل خود نرسیده‌اند، پس اصلا سزاوار حمایت نبوده‌اند. اما بر فراز همه این تحلیل‌های دم دستی و نوک دماغی سزاوار است گفته شود که راه‌نمایان و راه‌بران تراز انقلاب اسلامی لاجرم در بوته همین سختی‌ها و هزینه دادن‌ها و مدیریت بحران‌هاست که رو می‌آیند و ممتاز و متمایز می‌شوند. امام خمینی و امام خامنه‌ای و سیدحسن نصرالله و اسماعیل هنیه و شیخ نمر و شیخ عیسی قاسم و راشد غنوشی و... مطابق سنت الهی در متن همین حوادث سخت فراز آمدند و هر یک در اندازه خود اعتبار و نفوذ کلام یافتند. قطعا با عافیت‌طلبی و سازشکاری و آلودگی به چرب و شیرین و بارقه مطامع دنیا نمی‌شود با قدرت‌های مستکبر و مستبد پنجه در پنجه انداخت.

کنگره علما و بیداری اسلامی از این حیث اتفاق مهمی در پویش تاریخی 40 ساله بیداری و مقاومت اسلامی است که به اذن الهی آثار مبارک خود را در سیمای انقلاب‌های منطقه عیان خواهد کرد.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۱
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
مرتضی خاکپور
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۰:۳۰ - ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۲
۰
۰
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
هَلْ جَزَاء الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ ... مگر پاداش احسان جز احسان است .؟!

رزمندگان فراموش‌شدگان جنگ
تاریخ ایران
اگر از موضوع فراموش شده ترویج فرهنگ ایثار و شهادت عبور کنیم نوبت به رزمندگان جنگ می‌رسد. آن‌هایی که هشت سال جنگیدند و امروز در غبار زمان و سختی‌های زندگی فراموش شده‌اند. هر چند گروه زیادی از رزمندگان جنگ از فیض شهادت و جانبازی بی‌نصیب ماندند ولی تاثیرات پس از جنگ هنوز در روح و جسم آنان باقی مانده است. سوال اینجاست آیا سازمان‌های مسوول اقدامی برای پایش سلامت رزمندگان کرده‌اند؟ آیا رزمندگان دوران دفاع مقدس تسهیلات دریافت می‌کنند؟ آیا خانواده آن‌ها از خدمات رزمنده‌ای سرپرست خانوار بهره‌مند هستند؟ که پاسخ‌ها مشخص است! چرا که لایحه حمایت از ایثارگران سال‌هاست در کش و قوس مجلس و مجمع تشخیص مصلحت خاک می‌خورد.
جانبازان همچنان به دنبال اثبات جانبازی

ولی ماجرای بعد از جنگ همین جا به پایان نمی‌رسد. در این میان ده‌ها هزار جانباز شیمیایی و اعصاب و روان که مدرکی برای اثبات قربانی بودن خود ندارند سال‌هاست در انتظار رای کمیسیون‌های پزشکی بنیاد شهید هستند تا جانبازی خود را اثبات کنند. در این میان تعداد زیادی از این جانبازان در این سال‌ها غریبانه شهید شده و نامشان هیچ گاه به عنوان شهید ثبت نشده است.
سید هادی کسایی‌زاده: هنوز جنگ ادامه دارد
بله ما داریم در مورد مشکلات رزمندگان، جانبازان و جامعه پس از جنگ تحمیلی سخن می‌گوییم.
ما از هشت سال جنگ تحمیلی سخن می‌گوییم که ۲۲ سال از آن گذشته ولی آثارش همچنان باقی است . آری هنوز آثار جنگ باقی است انگار هنوز جنگ ادامه دارد. وقتی صدای نعره‌های جانباز اعصاب و روان را از خانه اجاره‌ای در یافت‌آباد می‌شنوم، وقتی دستان پینه بسته همسر جانباز ۵ درصد شیمیایی در شالیزار را می‌بینم که برای تامین داروی همسرش کار می‌کند به خود می‌گویم آری هنوز جنگ ادامه دارد.
تعطیلی ترویج فرهنگ ایثار و شهادت . .

بهتر است برای یک بار هم شده گروهی متخصص و کار‌شناس و دلسوز دور هم بنشینند و محاسبه کنند برای بازماندگان از جنگ چه اقداماتی انجام شده، وضعیت ترویج فرهنگ ایثار چیست؟ چقدر هزینه شده و چه پول‌هایی به بهانه‌های واهی هدر رفته است. کدام راه را اشتباه رفتیم و در کدام برنامه موفق بودیم. و سوال آخر اینکه ما بعد از شهدا چه کردیم.
منبع: خبرگزاری مهر
شنبه 1 مهر 1391 14:56
http://mkhakpour9.persianblog.ir
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها