کد خبر: ۱۳۴۰۷
زمان انتشار: ۱۹:۴۷     ۰۹ خرداد ۱۳۹۰

ناصر حجازی را از بازیهای آسیایی سال 1376(1998) بیشتر به خاطر می آورم و البته قبل تر از آن هم محبوب دل من استقلالی بود. اما خاطره جام باشگاه های آسیا در ورزشگاه آزادی که بلافاصله بعد از دهه محرم بود مرا بیشتر با ناصر حجازی آشنا کرد. آشنایی که البته با قهرمانی شیرین نشد و ناصر حجازی که در مقایسه با امروز تقریبا با دست خالی به مقابله با غول های آن روز فوتبال آسیا رفته بود به نایب قهرمانی بسنده کرد و عصر جمعه ی فینال، من و بسیاری از استقلالی های دو آتشه تا ساعاتی مبهوت و شاید مثل من اشک ریزان، حسرت قهرمانی شیرین آسیا را خوردیم.

اما این باخت و نایب قهرمانی هرگز باعث نشد تا چهره کاریزما و دوست داشتنی ناصر حجازی در ذهن من و سایر استقلالی ها خراب شود. در حقیقت ناصر حجازی تا آنجا که من می دانم محبوب ترین استقلالی تاریخ باشگاه است، همانطور که علی پروین محبوب دل پرسپولیسی ها است. البته با این تفاوت که علی پروین با چندین قهرمانی در دوران مربیگری و لابی های پیدا و پنهانی که دارد این محبوبیت را به دست آورده است اما ناصر حجازی با یک قهرمانی لیگ و نایب قهرمانی آسیا و عملکرد نه چندان موفق در دوران بعد از آن همین میزان محبوبیت را دارد.

ناصر حجازی حتی مواقعی که بیرون از گود مربیگری بود در کانون توجه مطبوعات و رسانه های مختلف قرار داشت و نوع بیان و گفتارش مورد توجه جامعه مطبوعاتی بود و همواره او را فردی رک و با صراحت بیان معرفی کرده اند.

به نظر من حجازی در زمینه ورزش، مدیریت ورزشی و کارشناسی مسائل ورزش، کارشناسی خبره بود که از ظرفیت علمی و تجربی او به نحو احسن استفاده نشد اما او در سایر زمینه های دیگر مانند اقتصادی، فرهنگی و سیاسی دارای تخصص نبود اما اظهار نظرهایی داشت که به خاطر کاریزما بودن و مورد توجه بودنش به تیتر یک مطبوعات تبدیل می گشت.

ناپختگی حجازی در مسائل سیاسی به حدی بود که وی در انتخابات ریاست جمهوری به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری ثبت نام کرد و با اعلام این مطلب که سی میلیون رای دارد موجب تعجب طرفداران دوآتشه خود گردید.

تصویر دیگر حجازی روی اعتراض گونه وی به مسائل به خصوص مسائل ورزشی بود که بعضی به ظاهر دوستان سعی در این داشتند که این اعتراض کارشناسی و ورزشی را به حیطه های دیگر منتقل کنند و از این آب گل آلود برای خود ماهی بگیرند.

بحث امروز من با ناصر حجازی عزیز نیست، روی سخنم با مطبوعات کشور و بعضی به ظاهر طرفداران حجازی است.نگاهی به تیترهای روزنامه های ورزشی در روز بعد از درگذشت وی بیاندازید. به جای آنکه ورزشی و حاکی از رنج و اندوه فراق یا یک کار جوانمردانه باشد بیشتر رنگ و بوی سیاسی داشت.

" خداحافظ آقای عاصی خسته "،" مردی که کرنش نکرد"،"عقاب از سرزمین کلاغ ها پر کشید" نمونه ای است از آشفته بازار روزنامه ها و مطبوعات کشور که تمام سعی شان سیاسی کردن یک چهره ورزشی بود.

آیا روزنامه ی محترمی که تیتر زده است "عقاب از سرزمین کلاغ ها پر کشید" معنی تیتر خود را می داند !؟

آیا ما همه کلاغ هستیم و ایران عزیز و شکوهمند سرزمین کلاغ هاست؟ به چه مجوزی سردبیر این روزنامه به خود اجازه داده است به بهانه ی حمایت از یک نفر به یک ملت و یک سرزمین توهین کند؟

این سیاه نمایی که حتی گمان می کنم روح ناصر حجازی نیز از آن آزرده شده باشد با چه مجوزی و یا بهتر است بگویم با چه قیمتی انجام شده است ؟

بهتر نیست بگوییم بعضی از این مطبوعاتی ها جو زده شده بودند و بیشتر به فکر تیترهای جنجالی جهت فروش روز بعد خود بودند تا اینکه به فکر تکریم ناصر حجازی و خانواده داغ دار او باشند.

همیشه از افراط و تفریط بیزار بوده ام، هم به جهت اینکه از نظر اخلاقی و روانشناسی نشان دهنده ی مشکلات روحی و روانی و بعضا عقده های فروخورده است و بیشتر از این جهت که در آموزه های دینی از آن نهی شده است. اما سکانس یا به قول برنامه ی هفت شبکه سوم سیما "سیزن" بعدی این داستان در برنامه نود و در رسانه ملی! رخ داد.

عادل فردوسی پور که ظاهرا ناصرحجازی را خیلی دوست دارد سعی داشت برای ناصر خان حجازی سنگ تمام بگذارد اما آیا نباید یک مجری با سابقه ده ساله که الان تبدیل به یک سرمایه ملی شده است به این وزن و افتادگی رسیده باشد تا سلیقه و علاقه خود را به مردم تحمیل نکند؟

مشکی پوشیدن در برنامه ای که در شب میلاد عزیز ترین خلق خدا یعنی حضرت زهرا )سلام الله علیها( برگزار می شود آیا باید یک سوگنامه باشد؟ و مجری برنامه که حتی در ایام سوگواری مذهبی کمتر با لباس سیاه در برنامه حاضر می شود در این برنامه به شکلی دیگر ظاهر شود؟

به هیچ عنوان قصد تخریب عادل فدوسی پور عزیز و برنامه بسیار خوب نود را ندارم چرا که هم فردوسی پور را دوست دارم و هم به برنامه نود علاقه و اعتقاد دارم اما این اعتقاد باعث نمی شود که اگر نقدی دارم نقد خود را به زبان نیاورم.

تاکید چندباره بر رک گویی و صراحت بیان حجازی چه معنایی می تواند داشته باشد؟

آیا فقط کسی که مخالفت می کند رک و حقیقت گو است؟ آیا هیچ وقت در موافقت با جریانی نمی توان رک و صریح بود؟

به نظر شما خود فردوسی پور که این همه سنگ فوتبال انگلیس را به سینه می زند پاچه خوار رییس فدراسیون فوتبال انگلیس است؟

چرا همه مخالف خوانی های حجازی را (فارغ از درست یا غلط بودن) تایید می کنند ولی اگر شخص دیگری حرفی در تایید سیستم ورزشی بزند (فارغ از درست یا غلط بودن) او را متهم به جانبداری یا چاپلوسی می کنیم ؟

مسئله دیگر جریانی است که این روزها حیات انگل گونه را برای خود انتخاب کرده است. جریانی که به علت نداشتن جمعیت و طرفدار سعی می کند خود را بر هر مراسمی تحمیل (بخوانید آویزان) کند، خواه مراسم 22 بهمن باشد خواه مراسم تدفین یک ستاره ملی ، به هر جهت در پی اهداف شوم و ننگین خود است.

روزنامه ها و رسانه هایی که با تیترهای سیاه و منفی خود در روز درگذشت ناصر حجازی جو بدی را ایجاد کردند آیا می توانند جواب بعضی اتفاقات محدودی که در جریان تدفین حجازی زده شد را بدهند؟ آیا خود را در این اتفاق زشت سهیم نمی دانند؟

خارج نشینان و ماهواره نشینان نیز چاره ای ندارند؟ پول میگیرند که حرف مفت بزنند و افتخارات ملی ما را با چند شعار در مراسم وی به نام خود سند بزنند. مقصر کسانی هستند که در داخل با استفاده از امکانات دولتی فضا را برای استفاده انگل های سیاسی باز می کنند.

در پایان یک نکته باقی مانده است، همیشه ورزشی ها از ورود سیاسیون به ورزش گله می کنند و از هر فرصتی برای نقد و تخریب مدیران سیاسی(موفق یا ناموفق) استفاده می کنند اما در این مورد خاص هیچ کس، نه آدم های همیشه معترض به این جریان، نه روزنامه های ورزشی سینه چاک شفاف سازی و نه هیچ جریان دیگر ورود این همه شائبه سیاسی به حیطه زندگی و اظهار نظرهای ناصر حجازی را محکوم نکرد.

در واقع به جای اینکه بیشتر در فکر تکریم و گرامی داشتن چهره های ملی باشند، در پی فرصتی برای بهره کشی سیاسی از این افراد هستند.

این یادداشت را به مناسبت هفتمین روز درگذشت ناصرحجازی نوشتم برایش فاتحه خواندم و برای روحش طلب آمرزش کردم و جایش را در ذهن و خاطراتم " در قسمت ورزشی" همیشه سبز نگه خواهم داشت اما حرفهای خود را نیز زدم تا مثل کسانی خود مرده پرست هستند و دیگران را متهم به مرده پرستی می کنند، نباشم.

یاد و خاطره همه قهرمانان ایران اسلامی عزیزمان را گرامی می دارم علی الخصوص شهدای دفاع مقدس.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۳
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۳:۱۷ - ۱۰ خرداد ۱۳۹۰
۰
۰
من هم موافق هستم بعضی روزنامه ها خیلی به مردم بی احترامی کردند. جالب است در زمان حجازی همیشه از او انتقاد می کردند.
پاسخ
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۶:۱۴ - ۱۰ خرداد ۱۳۹۰
۰
۰
damet garm
esteghlalie ba vojdan kam peida nemishe
nevisandeye in yaddasht az oon daraje yek hashe
baes shodi delam ba oon marhoom ke jaryanate bad az fotesh badjoori shakim karde bood saaaff beshe
roohesh shad
be ravaane pake shohada dorood o salavaat
پاسخ
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۲۳:۲۰ - ۱۲ خرداد ۱۳۹۰
۰
۰
ای ول ابوذر!
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها