کد خبر: ۱۴۰۲۳
زمان انتشار: ۱۳:۳۷     ۲۲ خرداد ۱۳۹۰
رجانیوز - فیلم "خيابان بيست و چهارم" با یک جنایت انجام شده آغاز می شود و از ابتدا به بیننده یک فیلم جنایی اکشن را نوید می دهد. تیتراژ ابتدایی فیلم خوب ساخته شده اما چيزي كه از همان ابتدا آزاردهنده است، ديالوگ های فیلم است و بدتر از آن حس بازیگران که به سردی دیالوگ هایش است. 
 
دیالوگ ها انگار برای روبات ها نوشته شده اند و بازیگران فیلم چه مشهور و چه تازه کار به خوبی نقش این روبات ها را بازی می کنند. با وارد شدن در ماجرای فیلم، این احساس به‌وجود مي آيد که این فیلم باید برگرفته از یک فیلم خارجی باشد. داستان فیلم، نماهای طراحي شده، لوکیشن ها، ادبیات حاکم بر دیالوگ ها، برخی صحنه ها و میزانسن ها که انگار مستقیما از فیلم‌های خارجی سطح پایین تقلید شده و در سطح نازل تری از آنها در فیلم به کار گرفته شده است (مثل اداهای نمایشی خبرنگار در تلاش برای درآوردن سیگار و یا جشن آخر هفته با حضور همسایه ها و پختن همبرگر در حیاط روي اجاق کباب پزي و...) 
 
این نماها نه تنها هیچ کمکی به تقویت فیلم نمی کند بلکه آن را از مسیر خود خارج و به فیلم کمدی تبديل می کند و گاهی موجب انبساط خاطر تماشاگران در حین تماشای یک فیلم جنایی می شود. مثل دیالوگ های خواهر مقتوله با افسر پلیس و به‌ويژه صحنه داخل دفتر اسناد با دیالوگ های مسخره اش. همه اینها یک نظریه را تقویت می کند اینکه کارگردان و نويسنده فيلمنامه، شناخت كافی نسبت به جامعه ایرانی ندارد. به طوری که روابط، صحبت ها، نماها و حتی داستان کاملا به سبک فیلم‌های هالیوودی سطح نازل بوده و انگار به طور ناشیانه‎ای به فارسی برگردانده شده بود و فیلمنامه نویس و کارگردان علائم مذکور را بومی سازی نکرده اند بلکه گویا دیالوگ ها هم به صورت تحت اللفظی و کتابی ترجمه شده. 
 
این گونه اشكال‌ها در فیلمنامه که در اجرا هم وارد شده، اساسا گاهی فیلم را به حالت ماقبل نقد برگردانده و منتقد را از ورود به نقد و بحث بر سر فیلم باز می دارد. با دقت در داستان و روایت "خیابان بیست و چهارم" روشن مي شود كه مشکلات بزرگ‌تری وجود دارد. 
 
شايد در کل فيلم يک پلان، حرفي براي گفتن داشته باشد و خوب پرداخته شده و و پيام خود را به صورت نمادين به نمايش مي گذارد؛ آن هم در انتهای فیلم و جایی است که لانه پرنده با اره توسط دختر بچه قطع می شود. این پلان دانسته یا ندانسته در کنار روايت نابودی بقایای قاتل از خانه (يعني لانه پرندگان) مفهوم خطرناک خانواده ستیزی و پرهیز از تشکیل مجدد خانواده و اعتماد نكردن به افراد را در خود جاي داده است. 
 
مبناي اين خانواده ستيزي، شخصيت مرد قاتل است و دو تجربه همسركشي او. او يك قاتل بالفطره و حرفه اي نیست اما شخصیتی روانی دارد كه بي اعتمادي فرزندخوانده اش را برانگيخته و در عين حال زنش همچنان به او اعتماد دارد و در آخر نیز تاوان اعتمادش را می دهد. 
 
بازي نيكي كريمي را نيز در نقش روانشناسي -كه در انتها به قتل مي رسد- بايد به حساب علائق فمينيستي او براي بازي كردن در اين نقش‌ها دانست. سال گذشته نيز او با فيلمي به جشنواره آمد كه مضموني ضدقصاص و فمينيستي داشت و از نظر سبك و سياق تکنیکی، تقليد مضحكي از كارهاي كيارستمي محسوب مي شد. 
از همه جالب‌تر و البته تأسف‌بارتر براي سينماي ايران، اينكه براي اين فيلم "فرش قرمز" هم پهن مي‌شود.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها