کد خبر: ۱۷۲۱۴۳
زمان انتشار: ۱۳:۳۶     ۱۶ مهر ۱۳۹۲
خاتمی این روزها علاقه زیادی به دیده شدن داشته و می‌کوشد با هر روش ممکن جلب توجه کند. یک روز سر صحنه فیلمبرداری فلان سریال غیرتلویزیونی حاضر می‌شود، روز دیگر از اینجا و آنجا بازدید می‌کند و خلاصه برای رسانه‌های هماهنگ با خود، اخبار دسته اول جور می‌کند.
به گزارش 598 به نقل از فرهنگ نیوز، با گشتی میان اخبار روزنامه‌های پرشمار و سایت‌های متعدد(۱) و لابد کاملا خودجوش! اصلاح‌طلبان و البته جریانات هم‌سود ایشان، در می‌یابیم که تعدادی نام شناخته‌شده، حال‌وهوای بازگرداندن ایران اسلامی به سال ۷۸ را در سر می‌پرورانند. سال ۱۳۷۸  همان سالی است که فتنه کوی دانشگاه به فاصله دو سال از روی کار آمدن دولت خاتمی در ۱۸ تیر به‌وقوع پیوست(۲). همان سالی که آشپزخانه وزارت کشور در اختیار آشوب‌طلبان و قداره‌بندها قرار گرفت(۳) تا هم این عزیزان! گرسنه نمانند هم انگیزه کافی برای حفظ سنگر خود در کوی دانشگاه تهران را داشته باشند. در این بین البته آنچه مهم نبود، بی‌خانمان شدن هزاران دانشجو بود و عقب‌افتادن امتحانات. مهم‌تر از همه این بود که با ساختن شعارهای احساسی از کلیدواژه‌های «دانشجو» و «نسل‌جوان» و موارد مشابه، در کنار فضاسازی ناشی از ترورها و قتل‌های مشکوک، دولت هشتم و مجلس ششم به‌دست جریان اصلاحات بیفتد.
 
"کلید"واژه ترور را چه کسی تکرار کرد؟
 
خاتمی این روزها علاقه زیادی به دیده شدن داشته و می‌کوشد با هر روش ممکن جلب توجه کند. یک روز سر صحنه فیلمبرداری فلان سریال غیرتلویزیونی حاضر می‌شود، روز دیگر از اینجا و آنجا بازدید می‌کند و خلاصه برای رسانه‌های هماهنگ با خود، اخبار دسته اول جور می‌کند.
 
یکی دیگر از شیوه‌های خاتمی برای جلب توجه و شاید قوت قلب گرفتن، ترتیب دادن دیدار با جمع‌هایی است که نهایتا با دو اتوبوس به محل دیدار آمده و خانواده شهدا و ایثارگران نام می‌گیرند. بگذریم که این روش از سوی افراد دیگر هم مورد استفاده واقع می‌شود و از این رهگذر کوشش شده است تا جمعیت میلیونی ایثارگران و خانواده آنها را حامی اصلاحات و یا جریان‌های نزدیک نشان دهند.(۴)
 
خاتمی طی دیداری که گفته شد با جمعی از ایثارگران و جانبازان و آزادگان انجام داده است، با انتقاد شدید از حوادث پیش آمده در حاشیه استقبال از رئیس‌جمهور در فرودگاه مهرآباد، معترضان را جریانات تخریبی نامیده و آنها را سازماندهی شده (و نه خودسر دانست) وی همچنین گفت: «اگر جلوی جریانات تخریبی گرفته نشود مثل زمان اصلاحات می‌شود که اوایل اینطور بود و بالاخره منجر به ترور شد!»(۵)
 
در این بین اگر چه بعید به‌نظر می‌رسد که رییس‌جمهور اسبق کشورمان دچار عارضه فراموشی شده باشد، اما بد نیست بعضی اتفاقات  که شاید در ذهن ایشان گمرنگ شده باشد، به شخص ایشان یادآوری شود.
 
 
 
مماشات با طالبان کار کدام جریان بود؟
 
کافیست به یاد بیاوریم که انفعال سوال‌برانگیز دولت وقت ایران که از قضا کاملا اصلاح‌طلب بود و رییس‌جمهوری با نام سیدمحمدخاتمی داشت، زمینه تسلط طالبان بر بیش از ۹۰درصد از خاک افغانستان را فراهم آورد تا جنایت‌های پرشماری در حق مردم مظلوم این کشور انجام شده و تلاش های تخریبی علیه اسلام، با افراط ‌گری‌های این افراد به اوج خود برسد.
 
نهایتاً نیز مماشات و ندانم‌کاری دستگاه دیپلماسی اصلاح‌طلبان موجب شد تا خون جمعی از فرزندان این مرزوبوم در افغانستان بر زمین ریخته شود.(۶)
 
همکاری با افراطگران آمریکایی در اشغال افغانستان
 
اصلاح‌طلبان در رسانه‌های خود، اگر چه برای آمریکا و حتی آمریکایی بودن بی‌تابی نشان می‌دهند اما نویسندگان عموماً تندرو آنها مجبورند تا به‌حکم حفظ ظاهر هم که شده، اشتباهات آمریکا را سرزنش کنند. به‌عنوان مثال چندی قبل در روزنامه شرق مطلبی به قلم سعید لیلاز منتشر شد و در خلال بعضی ادعاهای آنچنانی، ماجرای حمله بوش پسر به افغانستان را تندروی و افراطگری (رادیکالیسم) دانست.(۷)
 
این درحالی است که همین رفتار افراط گرایانه آمریکایی‌ها، با لبخند رضایت و بعضی اعمال سوال‌برانگیز دولت آقای خاتمی درآمیخت. البته ایشان ظاهراً این خاطره را چندان در یاد ندارند.
 
خاتمی و آلزایمر مصلحتی یا توهم رییس‌جمهور بودن؟!
 
این روزها خاتمی گویی خواب‌نما شده است و خود را در مقام رییس دولت می‌بیند. او با اتفاقات چنان برخورد می‌کند که در زمان ریاست‌جمهوری خود برخورد می‌کرد. روزی که برای سخنرانی به دانشگاه تهران رفت و چندبار به وی اعتراض شد، وی دانشجویان را تهدید به دستگیر شدن از سوی پلیس و دستگاه‌های انتظامی کرد! جالب آنجاست که وی در یکی از آخرین اظهارات خود گفته است: «یکی از بهترین خاطرات من سال ٨٣ بود که در دانشگاه تهران به عنوان رئیس جمهور و رئیس شورای عالی امنیت ملی و دومین مقام کشور صحبت می کردم و دانشجویان اعتراض‌های تندی کردند و من مطمئن بودم جوانی که بلند شده و اعتراض می کند ذره‌ای نگران نیست که با او برخورد خواهد شد!!!»
 
 
 
خاتمی امروز هم برای قوه قضائیه و دستگاه‌های امنیتی تعیین تکلیف می‌کند که با معترضان چگونه برخورد شود. البته شعار پوشالی "زنده‌باد مخالف من" مدت‌ها است که به‌ عنوان سند ادعاهای دروغین اصلاح‌طلبان در حافظه ملت شریف ایران جای گرفته است و کسی از ایشان توقع ندارد سعه‌صدری بیشتر از آنچه در سال۸۳ از وی دیده شد، امروز هم مشاهده شود.
 
آقای خاتمی ترور بر چند بخش است!
 
باید به رییس دولت هفتم و هشتم یادآوری کرد که ترور بر چند بخش است. ترور فیزیکی معادل همان اتفاق مشکوکی است که برای سعید حجاریان افتاد. البته اینجا قصد پرداختن به این امر را نداریم که ضارب حجاریان در سال ۸۸ سر از ستاد میرحسین موسوی درآورد اما تکرار این امر بد نیست تا ایشان به‌خاطر بیاورند که سوار شدن بر موج همان ترور و سوء استفاده از پرونده قتل‌های زنجیره‌ای بود که زمینه ریاست‌جمهوری مجدد ایشان در سال۸۰ را فراهم آورد.
 
نوع دیگر ترو را می‌توان ترور شخصیت دانست. همان کاری که منافقان در ابتدای انقلاب علیه شهید مظلوم بهشتی مرتکب شدند و رسانه‌های زنجیره‌ای اصلاح‌طلب یدی طولا در اجرای آن علیه روحانیت و مخالفان سیاسی خود دارند.  
 
ترور تشکیلاتی هم نوع دیگری از ترور است که نمونه بارز آن در حق خانم «راستگو» از اعضای اصلاح‌طلب شورای شهر تهران اتفاق افتاد.
 
نکته جالب اما حضور ردپای اصلاحات در انواع گوناگون ترور است که شاید توجه به آنها برای رییس‌جمهور اسبق، چندان جالب نباشد.
 
 
 
بازهم اصلاحات و باز هم داستان‌های تکراری
 
این یک حقیقت است؛ اصلاحات قدرت خود را مدیون فضاسازی نشأت گرفته از قتل‌های زنجیره‌ای و ترورهایی مانند ماجرای حجاریان است. اکنون هم قابل درک است که چرا خاتمی دوباره هوای ترور به‌سرش زده است. یقیناً باید این فضاسازی‌ها ادامه پیدا کند تا اصلاح‌طلبان بتوانند سهم مناسبی از کرسی‌های مجلس را کسب کنند.
 
این امر هرگز قابل کتمان نیست و در آینده نه‌چندان دور که حملات علیه شورای نگهبان با هدف اثرگذاری بر انتخابات آتی مجلس شدت گرفت، حقیقت سخنان امروز خاتمی بیشتر مشخص خواهد شد و بذله‌گویی‌های نه‌چندان جذاب وی در توجیه سخنان افراطی اخیرش نیز اثری در رو شدن دست وی و رفقایش نخواهد داشت.(۸)
 
حال باید دید باز هم خاتمی از ژست‌های آنچنانی استفاده کرده و جامعه را از مقام یک مصلح بزرگ! به اخلاق دعوت خواهد کرد؟
 
منابع:
 
۱) با وجود انتشار دهها نشریه اصلاح‌طلب اعم از روزنامه، هفته‌نامه، ماهنامه و ... حضور سایت‌های مرتبط و هماهنگ با این جریان، هنوز از سوی این جریان، توضیحی درباره منابع مالی آنها به مردم ارائه نشده است. این در حالیست که طی هشت سال حکمرانی اصلاحات بر دولت، همین شیوه از سوی نشریات زنجیره‌ای در پنهان و کتمان کردن منابع مالی خود در پیش گرفته شده بود.
 
۲) حقایق ناگفته از درون فتنه ۱۸ تیر (فرهنگ‌نیوز۱۹/۴/۹۱)
 
۳) «سیدمصطفی تاج‌زاده» که در دولت وقت به عنوان معاون وزیر کشور فعالیت می‌کرد، خود یکی از سران هدایتگر اغتشاشگران بود و با پیگیری دقیق و لحظه به لحظه حوادث، به عنوان رابط اصلی دولت با این افراد نقش ایفا می‌کرد؛ تا جایی که حتی گفته می‌شود به سفارش او، آشپزخانه وزارت کشور در میدان فاطمی موظف به تهیه غذای گرم برای اغتشاشگران بود!(تابناک ۴/۱۲/۸۹)
 
۴) اوج این عملیات روانی در فتنه ۸۸ و روز قدس این سال تجلی یافت. همان روزی که فتنه‌گران در خیابان‌های شهر تهران، شعار "نه‌غزه‌نه‌لبنان" سر دادند و گفتند "بسیجی واقعی، همت بود و باکری"، "همت اگر زنده بود، شک نکنید با ما بود"؛ لذا کوشش برای مصادره شخصیت‌های انقلابی به موازات تلاش برای مصادره انقلاب از سوی این جریان همواره به‌عنوان یک خط‌مشی دایمی دنبال شده است.
 
۵) وجود جریانات طالبانی، دهن‌کجی به آراء ملت و تصمیمات رهبری است/دولت از نقد استقبال می‌کند (ایسنا۸/۷/۹۲) 
 
۶) شرح ماجرای شهادت دیپلمات‌های ایرانی در «مزار شریف» از زبان تنها بازمانده این حادثه (فارس ۱۹/۵/۹۲) 
 
۷) لیلاز؛ چرا آمریکا از اصلاح‌طلبان حمایت می‌کند؟ (فرارو۱۱/۲/۱۳۹۲) 
 
۸) خاتمی:فقط هشدار دادم افراطی‌گری ممکن است به تروربینجامد/جامعه رابه رعایت اخلاق دعوت می‌کنم (ایسنا ۱۴/۷/۹۲) 
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۳
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها