کد خبر: ۱۷۷۴۷۷
زمان انتشار: ۱۲:۱۳     ۰۸ آبان ۱۳۹۲
روزنامه نگار برجسته لبنانی و سردبیر روزنامه الاخبار با اشاره به تغییر موضع مخالفان منطقه‌ای حزب الله و سوریه، بر نقش محوری ایران به عنوان یک قدرت منطقه‌ای تعیین کننده در حل و فصل بحران سوریه ‌ تاکید کرد.

به گزارش 598 به نقل از گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، ابراهیم الامین، روزنامه نگار سرشناس لبنانی،  سردبیر و  از بنیانگذاران روزنامه الاخبار در یادداشتی به تحول مواضع کشورهای قطر و ترکیه و گروه حماس طی دو سال اخیر در قبال سوریه و حزب الله و نیز نقش محوری ایران در تحولات منطقه ای طی 2 سال اخیر پرداخته است. 

متن کامل این یادداشت در ادامه می آید:

 کسانی هستند که کمی عجله دارند تا عقبگردی کامل در عرصه رخدادهای سیاسی منطقه‌ای مرتبط با بحران سوریه حاصل شود و این اشخاص کسانی هستند که تلاش بیهوده‌ای دارند تا واقعیت را به گونه‌ای دیگر نشان دهند، البته این اشخاص به خوبی می‌دانند که این طرز فکر آنان همیشه به ثمر نمی رسد.

در این راستا بحثی درباره نقش جنبش اخوان المسلمین به صورت کلی و جنبش حماس به صورت خاص شکل گرفته است، که در این بین نقش هریک از کشورهای ترکیه و قطر را هم در این بین نباید نادیده گرفت. البته برخی از صاحب نظران به طرح سناریوهای غیر واقعی روی می آورند، اگر چه بعضا به این سناریوها شاخ و برگ هم می‌دهند.

در این بین باید چنین گفت که شرایط حاکم بر روند فعلی امور از سوی تمام این جریان ها به اشکال مختلفی در حال دگرگونی است، این مساله در دو عرصه تحولات 5 ماهه اخیر در مصر و سوریه بیشتر نمود دارد.

اگر بخواهیم دید واقع بینانه‌تری به مسائل داشته باشیم می‌توانیم بگوییم که دگرگونی مرکزی و اصلی در این بین در روابط بین روسیه و آمریکا حاصل شد، همین امر باعث شد تا نقش ایران  پررنگ تر به نظر آید، بگونه‌ای که آمریکا را ناگزیر کرد سعی کند روابط خود را با ایران به صورت اساسی‌تری دگرگون سازد. این مساله در تابستان گذشته و پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران مشخص شد به صورت ملموس تری عینیت یافت.

 ایران در آن زمان این مساله را به درستی بررسی کرد و به این نتیجه رسید که ضروری است در این مرحله خود نیز تاکتیک جدیدی را برای رویارویی با چالش‌ها در پیش گیرد.

همین مساله باعث شد ایرانیان بعد از اطمینان یافتن از جایگاه قوی همپیمانانشان در سوریه، عراق و لبنان و در طرف مقابل تحمیل شکست‌ها بر جبهه مقابل این محور از این اندیشه بیشتر حمایت کنند. همچنین باید اشاره کرد که  سرنگونی نظام محمد مرسی رئیس جمهوری مصر در تحقق یافتن این مهم نقش بسزایی داشته است. 

با توجه به این مساله که بحران سوریه از اهمیت بیشتری برخوردار بود، ایران این نشانه ها را از خود بروز داد که آماده است برای حل این بحران تمام عرصه ها را باز باقی بگذارد و از همه علاقمندان به حل این مشکل دعوت به مذاکره کرد.

از این رو گروه ها و جناح‌های مختلفی در منطقه ناگزیر شدند به گفت وگو با ایران روی آورند، تا ببینند واقعیت از چه قرار است. همین مساله باعث گشایشی از جانب آمریکا درباره ایران شد، البته اکنون این طرف ها ناگزیر نیستند در این رابطه در یک لحظه تغییر 180 درجه ای در مذاکرات و مواضع خود نشان دهند.

برخی از کشورها و گروه ها همچون قطر و ترکیه و تا حدودی جنبش حماس ناگزیر به این امر شدند، البته ناگفته نماند که در این بین تهران از دیگر کشورها به این دلیل متمایز می باشد که روابطش با گروه های فلسطینی از قطر و ترکیه بسیار محکم تر است.  در بین ترکیه ، قطر و حماس یک مساله مشترک وجود دارد و آن جایگاه اخوان در نزد آنان است و همین مساله باعث شده تا در قبال بحران سوریه این سه گروه نقش مخالف نظام دمشق را در پیش گیرند.

آن چه در این بین تاکنون در این باره حاصل شده به قرار ذیل است:

- جنبش حماس تلاش کرد با حزب الله لبنان و مسئولانی در ایران تماس‌هایی را برقرار کند، که البته در این بین پیشرفت هایی نیز حاصل شد، و همین مساله باعث شد تا گروه‌های فلسطینی نقش میانجیگر را بین مسئولان ترکیه و قطر برای برقراری تماس‌های سریع و گسترده ای با ایران را عملی سازند. تهران نیز در این بین باب مذاکرات را بر روی کسی نبست اما ایرانیان به خوبی دانستند چگونه از این تحولات با وجود کندی روند حصول آنها به گونه‌ای که به منافعشان خدمت شود استفاده کنند و در عرصه تحولات سوریه از آن استفاده نمایند.

- هم ترکیه و هم قطر و هم جنبش حماس از ایرانیان سخنان بسیار صریح و واضحی را دریافت کردند که حکایت از این داشت که ایران کشوری راهبردی در منطقه است و باید به این مساله یقین و باور داشته باشند. ایران در این زمینه سعی کرد با وصل کردن تحولات جاری و روابط حاصل از این مساله این قضایا را با مسائل بحرانی دیگر مرتبط سازد، البته ایران در این عرصه تلاش کرد واقعیت‌ها را به گونه‌ای بیان کند که درست است که تحولات جاری هستند اما خواسته‌های خود را در این زمینه در قالب نصایح ارائه کرد، که همگی این مسائل به نفع آن چه در سوریه می گذرد خلاصه می‌شد.

- تصمیم آمریکا و غرب مبنی بر انتقال پرونده مخالفان نظام سوریه در عرصه تحولات مسلحانه از دست ترکیه و قطر به عربستان سعودی باعث ایجاد جوی از ناخشنودی در آنکارا و دوحه از عملکرد آمریکا شد، بخصوص این که عربستان نیز به صراحت به دشمنی خود با ترکیه و قطر با بیان آشکار مخالفتش با اندیشه اخوان المسلمین به این امر دامن زد. عربستان تنها به این امر بسنده نکرد و در 30 ژوئن  گروهی را نزد حماس فرستاد تا به این جنبش بگویند: امروز نوبت قاهره بود و فردا نوبت به غزه خواهد رسید، همین امر باعث شد تا ترکیه ، قطر و حماس به سرعت تصمیم بگیرند خود را به ایران نزدیک سازند.

- تهران توانست با این کشورها و طرف ها به تفاهم و نزدیکی دست یابد، و در عین حال موفق شد نظر این کشورها را با خود درباره سرزمین شام همسو و تا حدودی همراه کند. از این رو هم ترکیه و هم قطر این پیام ایران را به درستی درک کردند و فهمیدند از این رو برای بروز حسن نیتشان در این عرصه گروگان های لبنانی را در اعزاز آزاد کردند، البته این مساله باعث شد تا از دمشق و حومه جنوبی بیروت برای این کشورها نشانه های مثبتی ارسال شود.

- قطر علاقمندی خود را برای از سر گیری روابط با حزب الله بیان داشت و این مساله را از موضوع سرنوشت سوریه جدا کرد، چرا که قطر اکنون به خوبی می‌داند همانگونه که دمشق و سایرین خوب فهمیده اند که دوحه نمی تواند چرخش 180 درجه‌ای را به زودی در این باره انجام دهد، البته قطر در این زمینه تلاش هایی را هم به عمل اورد،‌آنجا که سعی کرد تمام نتایج حاصل از عملکرد غلط سیاست خارجی سابق دوحه را به حمد بن جاسم نخست وزیر سابق این کشور منسوب کنند، و البته تا آنجا که در این مرحله جا داشت قطری ها در این زمینه تلاش هایی را به عمل آورند.

- ترکیه و قطر در مناطق شمالی سوریه با مشکلاتی روبه رو شدند، چرا که عربستان سعودی در این مناطق از گروه‌های سلفی وابسته به خود که در بین گروه های داعش و جبهه النصره حضوری پررنگ دارند، خواست عملیاتی را برای جلوگیری از تحقق منافع ترکیه و قطر انجام دهند. از این رو قطر و ترکیه به گروه‌های وابسته به خود از گروه های مسلح مخالف مستقر در شمال سوریه خواستند در مقاطعی با نظام سوریه در دمشق وارد گفت وگو شوند تا از طریق کنفرانس ژنو بتوانند براساس نیاز هر مرحله پیش بروند، از این رو دولت ترکیه در بخش امنیتی اجازه داد تا در مقاطعی برای حصول این هدف مرزهایش را بر روی این گروه ها باز کند و دولت قطر نیز تصمیم گرفت حمایت مالی از این گروه های وابسته به خود را جزو برنامه های خود قرار دهد.

- حزب الله هم باب گفت وگو را با طرف قطری به صورت کامل مسدود نکرد، بلکه به صورت بسیار ضعیفی نشانه هایی را از خود به قطر نشان داد که حکایت از بی میل نبودنش برای از سرگیری روابط با قطر داشت. اما در این زمینه به اشکال مختلف بیان کرد که این مساله به موضوع سوریه مربوط خواهد بود. حزب الله برای تحقق این مهم از کانال های موجود استفاده کرد البته این کانال ها پیش از بحران سوریه به صورت خوبی عمل می کردند. البته بشار اسد رئیس جمهوری سوریه هم از همین کانال ها از ترکیه ، قطر و حماس پیام های مشابهی را دریافت کرده بود اما وی همیشه ترجیح می داد که با هوشیاری و در زمانی که گام های عملی از این سه طرف مشاهده کرد اقدام به ارسال پاسخ برای آنها نماید.

- بسیاری اکنون متوجه شده اند اگر کنفرانس ژنو 2 برگزار شود به بسیاری از مشکلات و بحران ها در باره سوریه پایان داده خواهد شد و بسیاری از کشورها تمایل به نزدیک شدن به سوریه نشان خواهند داد، از این رو عربستان سعودی که به این مساله واقف است سعی دارد همواره با برگزاری این کنفرانس مخالفت کند. اکنون سعودی ها تلاش می کنند برای ضربه زدن به نزدیکی بین ترکیه و قطر از گروه‌های موسوم به ارتش آزاد سوریه حمایت گسترده ای را به عمل آورد و همین مساله باعث شده ریاض همواره برگزاری کنفرانس ژنو 2 را به مثابه بحرانی برای خود تلقی کند.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها