کد خبر: ۱۸۴۵۳۵
زمان انتشار: ۱۰:۱۸     ۰۴ آذر ۱۳۹۲
سرمقاله روزنامه های کیهان،خراسان،رسالت،وطن امروز و ... را میتوانید در این قسمت بخوانید:
حسین شمسیان ستون سرمقاله روزنامه کیهان را به مطلبی با عنوان«باز هم پیمان‌شکنی»اختصاص داد که در زیر مطالعه میکنید:

وقتی فرزندی از فرزندان کشورمان برای رویارویی با حریفی قدرتمند در آوردگاهی بین‌المللی به روی تشک کشتی می‌رود، همه چشم‌ها به اوست تا با موفقیت و کسب مدالی ارزشمند به کشور بازگردد. گاهی او طلا می‌گیرد و گاهی برنز. گاهی تلاشش را می‌کند اما به هر علت در شکست دادن حریف توفیقی ندارد و حتی گاهی حریف از کشور اشغالگر و مجعول اسرائیل است و فرزند کشورمان به احترام آرمان‌های مردمش، تشک را ترک می‌کند. در همه این عرصه‌ها، و به خصوص در این وضعیت آخر، مردم تلاش فرزند خودشان را فراموش نمی‌کنند و قدردان جدیت و همتش برای افتخار‌آفرینی هستند.

مذاکرات تیم هسته‌ای کشورمان پس از چند روز تلاش فشرده و گفتگوهای طولانی در سحرگاه دیروز به پایان رسید و بلافاصله بیانیه‌ای - که به گفته منابع غربی تدوینش نبرد کلمه‌ها بود - منتشر شد. همین مقدار تلاش و جدیت برای احقاق حق مردم در مقابل حریفانی زورگو و باج‌خواه، جای تشکر دارد و مردم - صرفنظر از نتیجه - این کوشش‌ها را فراموش نمی‌کنند.اندکی پس از اعلام حصول توافق و پیش از انتشار مفاد آن، اظهارات متناقضی در خصوص ماهیت توافق حاصله از سوی طرفین گفتگوها بیان شد! از یکسو وزیرخارجه کشورمان دست‌آوردهای حاصله را خوب و موفقیت‌آمیز توصیف کرد و اعلام کرد که حقوق کشورمان در آن لحاظ شده است و از دیگر سو جان کری وزیر امور خارجه آمریکا کمتر از یک ساعت بعد از امضای توافقنامه ژنو، از یکسو این توافق را پیروزی آمریکا و تامین‌کننده امنیت متحدان آمریکا در منطقه به ویژه اسرائیل توصیف کرد! و از سوی دیگر در اقدامی عجیب گفت؛ در توافقنامه ژنو حق غنی‌سازی ایران به رسمیت شناخته نشده است! جان کری با اشاره به ماده 4 معاهده NPT، این ماده از معاهده یاد شده را فاقد اشاره به حق غنی‌سازی برای کشورهای عضو NPT دانست و گفت؛ نه فقط در ماده 4 بلکه در هیچیک از چهار گوشه معاهده NPT نشانه یا اشاره‌ای به برخورداری کشورهای عضو معاهده از حق غنی‌سازی در خاک خود نشده است. انکار جان کری در حالی است که وزرای خارجه روسیه و فرانسه مواضع بهتری داشتند و این حق را به رسمیت شناختند!

صرف نظر از ماهیت توافق و فارغ از اینکه چه دستاوردی در این ماراتن نفس‌گیر نصیب کشورمان شده است، مخالف‌خوانی‌های آمریکا، حکایت از تزلزل آنها در برداشتن کوچکترین گام برای به رسمیت شناختن حق مسلم مردم کشورمان دارد. آنها با این که بهتر از هر کسی می‌دانند براساس ماده 4 ان‌پی‌تی، بهره‌مندی از انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای حقی مشروع و مسلم برای تمامی اعضای آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای است، پس از سال‌ها حق‌کشی و جفا در حق مردم ایران همین توافق را هم کمتر از چند ساعت بعد از امضاء، مورد تشکیک و تردید قرار می‌دهند! این البته همان پیش‌بینی مقام معظم رهبری در خصوص خوی استکباری آمریکا و عهدشکنی آنهاست که سابقه‌ای طولانی دارد و بیان مصادیق آن از حوصله این نوشتار خارج است.

همزمان شاهد ترویج خطی رسانه‌ای از آن سوی مرزها هستیم که تلاش می‌کند در داخل کشور، حالت برد و باخت یا موافقت و مخالفت با عملکرد فرزندان کشور را دامن بزند این نگاه که با هدف رخنه در وحدت ملی شکل گرفته، ناشی از عدم شناخت صحیح از مردم ایران است و غافل است از این که مردم ما در هر حالی چه در جنگ و چه در صلح، ید واحد هستند که پیروی از رهبر خود را بر تحلیل‌ها و اما و اگرهای رسانه‌ای ترجیح می‌دهد و آن را راه برون‌رفت از همه مشکلات می‌داند در مکتب او درس صبر را آموخته‌اند.توجه به آنچه ذکر شد و نیز عنایت به اظهارات روز گذشته مقامات غرب و واکنش‌های متقابل، چند نکته را پیش روی ما قرار می‌دهد؛

1- بدعهدی آمریکایی و غیرقابل اعتماد بودن آنها، خیلی زودتر از آنچه که تصور می‌شد معلوم و مسلم شد.
2- ساختار اصلی تحریم‌ها به قوت خود باقی است و قرار است درباره آن صحبت شود اما شاهد برخی گشایش‌ها در متن توافقنامه هستیم.
3- غنی‌سازی 5 درصدی ادامه دارد و درباره حق غنی‌سازی ما قرار است طی یک سال آینده مذاکره شود.
4- این توافق، توافقی موقت و شش ماهه است و نمونه اول در نوع خودش نیست و ایران قبلا حداقل 3 توافق مشابه با غرب داشته است.
5- توافق حاصله شروع «امری فرایندی و روندی» است که بستگی بسیاری به گام‌های بعدی و مذاکرات آتی دارد و نباید با ایجاد هیجان‌های رسانه‌ای به جای یک پیروزی به مردم غالب گردد که حداقل نتیجه حاصل از آن، پدید آمدن انتظاراتی است که به دلیل ماهیت توافق حاصله امکان قابل تامین نبودن آن دور از انتظار نیست.

علاوه بر اظهارات پیمان‌شکنانه جان کری که با لبخندهای آنچنانی وی در جریان مذاکرات ناهمخوان و شاید برای برخی از دوستان خوش‌باور داخلی، عجیب به نظر می‌رسید، باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا نیز ساعتی بعد از امضای توافقنامه ژنو از سوی دکتر ظریف، کاترین اشتون و وزرای خارجه 6 کشور عضو گروه 5+1، با ژستی پیروزمندانه! و لحنی که سعی داشت مقتدرانه تلقی شود، به قانون‌شکنی جمهوری اسلامی ایران در فعالیت هسته‌ای خود اشاره کرد و با حالتی متکبرانه مدعی شد با امضای این توافقنامه به جمهوری اسلامی ایران اجازه داده است، طی 6 ماه پیش روی که در توافقنامه به آن اشاره شده است، اعتماد جامعه بین‌الملل- بخوانید آمریکا و چند کشور متحد اروپایی آن- را نسبت به صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای خود جلب کرده و به آنان اطمینان بدهد که در پی تولید سلاح هسته‌ای نیست.

 این اظهارات در حالی است که در تمامی نظام‌های حقوقی جهان، ارائه دلیل و سند بر عهده مدعی است- البینه علی‌المدعی- و برای راستی‌آزمایی فعالیت هسته‌ای ایران اسلامی و اطمینان از غیرنظامی بودن آن، روش قانونی و تعریف شده بازرسی‌های آژانس از تاسیسات هسته‌ای کشور عضو در نظر گرفته شده است و این بازرسی‌ها در طول 10 سال گذشته در حال انجام بوده و در هیچیک از گزارش‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی هیچ سند و نشانه و شاهدی حاکی از انحراف برنامه هسته‌ای کشورمان به سوی تولید سلاح گزارش نشده است و طی 10 سال گذشته تیم‌های مذاکره‌کننده جمهوری اسلامی وقت و فرصت فراوانی را برای پاسخگویی به ادعاهای آژانس هزینه کرده است و بعد از اثبات بی‌اساس بودن ادعاهای مطرح شده، ادعاهای باز هم بی‌اساس تازه‌تری پیش کشیده شده است و انتظار آن بود که در فاز جدید مذاکرات، به این روند نامطلوب و غیرقانونی پایان داده شود ولی مقامات آمریکایی بار دیگر با پیمان‌شکنی‌های خود نشان دادند که قابل اعتماد نیستند.در هر حال تلاش فرزندان کشورمان در این جبهه سخت و نفسگیر برای تامین منافع ملی ستودنی است و به تاسی از رهبر معظم انقلاب آرزومند آنیم که دستیابی به آنچه که رئیس جمهور محترم در نامه‌شان به معظم‌له مرقوم داشته‌اند محقق شده و ملت گامی دیگر به اهداف خود نزدیک شود.

دکتر علی ماروسی در مطلبی با عنوان«توافق هسته اي و حق غني سازي ايران»واقع در ستون سرمقاله روزنامه خراسان اینطور نوشت:

کساني که مختصر آشنایي با پروسه مذاکرات بين المللي دارند، همگي بر اين امر اذعان دارند که دفاع از حقوق ملي و مديريت همزمان مذاکرات پيچيده حقوقي- سياسي با 6 کشور که هر کدام از آنها سابقه و امکانات بسياري در زمينه مذاکرات بين المللي دارند امري است بسيار دشوار. نگاهي به حاصل هفته ها مذاکره و مشورت بين تيم مذاکره کننده کشورمان با 6 کشور ديگر، مبين اين واقعيت است که تيم مذاکره کننده از اين نبرد حقوقي- ديپلماتي سر بلند بيرون آمده است و واقعا بايد به آنها خسته نباشيد گفت. بديهي است که هر مذاکره و توافقي موافقان و مخالفان خود را دارد لذا طبيعي است که طرفين سعي دارند که از اهرم رسانه اي در جهت توجيه مفاد و دستاوردهاي آن استفاده حداکثري نمايند، خصوصا اينکه اين سند به عنوان مقدمه يک توافق نامه جامع در آينده است.

از منظر حقوقي متن مورد توافق طرفين در ژنو يک معاهده و يا قرارداد نيست بلکه يک نقشه راه براي رسيدن به يک توافقنامه جامع است. بر همين اساس است که طرفين عنوان سند مورد توافق را " Joint Plan of Action” اعلام کرده اند. به ديگر سخن اين توافق به عنوان يک قدم اوليه براي رسيدن به يک توافق جامعي است که آن توافق نيازمند مذاکرات و اقدامات بسياري توسط طرفين در طول شش ماه آينده است. ولي سوالي که اکنون مطرح است اين است که آيا حق غني سازي ايران به رسميت شناخته شده يا خير؟ نگاهي به مصاحبه هاي وزراي خارجه شرکت کننده در مذاکرات، اين نکته را القا مي کند که از همان ابتدا بين طرفين در خصوص اين حق اختلاف وجود دارد! زيرا از سويي وزير امور خارجه ايران صراحتا اعلام مي دارد که طرفين حق غني سازي ايران را به رسميت شناخته اند و بر آن تصريح کرده اند و از سوي ديگر بعضي از وزراي خارجه 1+5 معتقدند که تصريحي به اين حق نشده است. سوال اين است که واقعيت چيست؟ مي توان گفت با در نظر داشتن بعضي از مسائل که در ذيل به آن پرداخته مي شود، حق غني سازي ايران در روند پيش رو به رسميت شناخته شده و خواهد شد.

نگاهي به محتويات سند منتشر شده، مبين اين واقعيت است که طرفين به روشني ولي مشروط پذيرفته اند که در آينده و پس از انجام تعهدات قيد شده در سند مورد توافق ،از جمله تعليق غني سازي 20درصد در نهايت کشور ايران نيز مانند ديگر کشورهاي عضو NPT، حق برخورداري از حقوق تصريح شده در آن را دارا مي باشد. اين يعني شناسايي حق ايران بر اساس حقوق ناشي از NPT است. لذا در صورتي که طرفين خود را ملزم به انجام اقدامات قيد شده در متن نمايند و مشکلي در روند اجراي آنها پيش نيايد، به طور مسلم يکي از موضوعاتي که نهايتا در سند نهايي که پس از شش ماه بين طرفين منعقد خواهد شد، شناسايي حقوق ايران در چارچوب NPT خواهد بود.

علاوه بر مورد فوق، طرفين صراحتا پذيرفته اند که عليرغم الزامات ناشي از قطعنامه هاي شوراي امنيت در خصوص الزام ايران به تعليق کامل برنامه هسته اي خويش و همچنين وضع تحريمها، ايران مي تواند در طول شش ماه نيز روند غني سازي خود را تا سقف 5درصد به انجام برساند، اين به معني قبول ادامه روند غني سازي در ايران است و به نحوي طرفين به سمت بي اثر کردن آثار قطعنامه هاي شوراي امنيت پيش خواهند رفت.

اکنون سوال اين است که چرا بعضي از کشورها، اعلام داشتند که حق غني سازي ايران به رسميت شناخته نشده است؟ در اين خصوص چند موضوع قابل ذکر است:

اولا اينکه در سند مورد توافق ايران و ۱+۵ حقوق ايران بر اساس NPT به رسميت شناخته شده و از آنجايي که تا کنون تفسير حقوقي مشخصي توسط يک نهاد صالح براي تفسير معاهده NPT به عمل نيامده است لذا برداشت کشورها از حقوق ناشي از NPT متفاوت است. بعضي از کشورها بر اين نظرند که NPT صراحتا حقي را براي اعضا در خصوص غني سازي قائل نشده، بلکه چارچوبي براي فعاليت هاي هسته اي کشورها تعريف کرده و مفاد آن قابل تفسير است در حالي که بسياري از کشورهايي که داراي فعاليت هاي هسته اي هستند بر اين عقيده مي باشندکه معاهده مذکور حق دارا بودن تکنولوژي هسته اي از جمله حق غني سازي توسط اعضا را به رسميت مي شناسد.

دوم اينکه، همانگونه که قيد شد، توافق بين ايران و ۱+۵ فقط به عنوان يک قدم اوليه و يک نقشه راه است براي هدايت طرفين به سمت يک موافقتنامه جامع در شش ماه آينده. لذا هر گونه شناسايي حق و انجام تعهدات مشروط است و هيچ تعهدي هنوز قطعي نيست. بر همين اساس است که در اين سند يکي از اصول حاکم بر قرارداد ها " nothing is agreed until everything is agreed” به صراحت قيد شده است اين بدان معني است که حقوق و تعهدات طرفين در اين سند فقط زماني قابل استناد و اجرا است که تمام مفاد آن به طور کامل مورد قبول و اجرا قرار گيرد. به ديگر سخن، تا زماني که موارد قيد شده در سند مورد نظر اجرايي نشود، طرفين هيچ تعهدي نسبت به شناسايي حق ايران ندارند و اين مسئله مي تواند مايه تفسير به رأي و بهانه جويي هاي غيرحقوقي طرف مقابل شود در حالي که بر اساس منطق حقوقي با انجام تعهدات قيد شده در توافق، ديگر نبايد از شناسايي حق غني سازي ايران سر باز زنند.

نتيجه اينکه، از منظر حقوقي و انصاف و با در نظر گرفتن اقدامات فراقانوني بسياري از کشورها خصوصا در قالب قطعنامه هاي شوراي امنيت که به نحوي حق مسلم کشورمان را مورد ترديد قرار داده بود، سند مورد توافق طرفين در ژنو را مي توان يک گام اساسي و قابل احترام در جهت شناسايي حقوق ايران در چارچوب NPT قلمداد کرد. بديهي است که مخالفين مذاکرات از هيچ تلاشي براي به بيراهه کشاندن اين روند و سنگ اندازي در روند به ثمر نشستن حاصل تلاشهاي صورت گرفته فروگذار نخواهند کرد. لذا وظيفه جامعه حقوقي- سياسي کشور و رسانه ها اين است که ضمن رصد کردن مسائل، از هيچ تلاشي در جهت حمايت و تقويت تيم مذاکره کننده کشورمان، فرو گذار ننمايند.

محمد کاظم انبار لویی مطلبی را با عنوان«مقاومت 10ساله جواب داد»در ستون سرمقاله روزنامه رسالت به چاپ رساند که در ادامه میخوانید:

10 سال مقاومت ملت ايران در برابر زورگويان و زياده‌خواهان جهان، جواب داد. شعار "انرژي هسته‌اي حق مسلم ماست" يك شعار ملي بود و هيچ يك از جريان‌ها و گروه‌هاي سياسي در باره آن مناقشه نداشته و در استيفاي حقوق ملت در اين باره يك اجماع ملي وجود داشت.
20 آبان ماه سال جاري كه تيم مذاكره كننده از ژنو برگشتند در مصاحبه با ايرنا گفتم "سربازان ايران اسلامي با دست پر از ژنو برگشتند." حال آنكه ظاهر مذاكرات اين بود كه مذاكرات دستاوردي نداشت. اما عصبانيت نتانياهو از نتايج و جيغ و داد وزير خارجه فرانسه و خرابكاري نمايندگان آنها در مذاكرات 1+5 نشان مي‌داد اتفاق مهمي دارد مي‌افتد.

حمايت مقام معظم رهبري از تيم مذاكره كننده و اين تعبير مهم كه آنها از بچه‌هاي انقلاب هستند، اين اطمينان را در ملت به وجود آورد كه آنها در چارچوب سياست‌ها و راهبردهاي جمهوري اسلامي عمل خواهند كرد و به امانتي كه ملت به آنها سپرده خيانت نكرده‌اند.صبح ديروز كه خبرگزاري‌ها توافق ايران با 1+5 را با حفظ حقوق ملت ايران واتاب دادند، معلوم شد كه تيم مذاكره كننده، هم دست‌شان در مذاكرات پر بوده و هم با دست پر بازگشته‌اند.ظريف در اولين مواجهه با خبرنگاران، خطوط كلي توافق را اين طور توصيف كرد:

1- هيچ يك از مراكز غني‌سازي ايران تعطيل نمي‌شود.
2- هيچ ماده‌اي از كشور خارج نمي‌شود.
3- حق غني‌سازي اورانيوم از سوي 1+5 به رسميت شناخته شد.
4-هيچ تحريمي اضافه نمي‌شود و تحريم‌هاي موجود رو به كاهش مي‌رود
5- هرگونه بدقولي و نقض عهد، بازگشت به نقطه صفر است.
6- در گام اول قرار است تحريم طلا، پتروشيمي، فلزات گرانبها و همچنين خودرو برداشته شود.

جمع جبري نتايج را مي‌شود در زير فهرست كرد:

1- براي اولين بار طرف گفتگو مجبور به دادن امتياز شد. اگر چيزي داده شد، چيزي هم گرفته شده است. شرارت و ادامه خصومت غربي‌ها در قالب تهديدها و تحريم‌ها متوقف شده است و اين دستاورد كمي نيست.
2- پذيرش حق غني‌سازي براي دولت ايران پايه حقوقي تمام قطعنامه‌هاي  صادره از سوي شوراي امنيت سازمان ملل و تحريم‌هاي يكجانبه را زير سئوال مي‌برد. چون در تمامي اين قطعنامه‌هاي  ظالمانه آمده است ايران حق غني‌سازي ندارد و بايد همه فعاليت‌هاي خود را در اين مورد متوقف كرده و تاسيسات هسته‌اي خود را تعطيل نمايد.

حال آنكه ايران عضو ان‌پي‌تي است و طبق ماده 4 ان‌پي‌تي اين حق براي همه كشورهاي عضو به رسميت شناخته شده است. اما 1+5 با قلدري اعلام مي‌كردند اين ما هستيم كه مي‌گوييم چه كسي حق غني‌سازي دارد يا ندارد.بيانات قاطعانه مقام معظم رهبري در هفته گذشته در ديدار با فرماندهان نظامي بسيج و نيز راهپيمايي عظيم يوم‌الله 13آبان، آب پاكي را روي دست دشمنان اسلام و نظام ريخت و به آنها فهماند كه ملت ايران از حق غني‌سازي و برخورداري از انرژي صلح‌آميز هسته‌اي ذره‌اي كوتاه نخواهد آمد. تلاش دولت‌هاي پيشين در تكميل چرخه سوخت و ورود به باشگاه هسته‌اي جهان قابل تقدير است. توافق نشان مي‌دهد ما در باشگاه همچنان حضور خواهيم داشت و جزء 11 كشور برجسته جهان در بهره‌مندي از مواهب فناوري‌هاي هسته‌اي خواهيم بود.

3- بي‌اعتمادي دولت و ملت ايران به 1+5 همچنان باقي خواهد ماند. چون يك بار هم در سال 82 چنين توافق‌هايي داشتيم اما آنها به اقدامات صادقانه ايران وقعي ننهادند و به تعهدات خود عمل نكردند. آمريكا هم كه كينه شتري با ملت ايران دارد، يك بار سابقه زدن زير تعهدات خود را دارد. در اوايل انقلاب كه آزادي گروگان‌ها منجر به امضاي قرارداد الجزاير و عادي شدن روابط و مناسبات ايران و آمريكا شد، آمريكايي‌ها به هيچ يك از تعهدات خود عمل نكردند و به نبرد سخت و نرم با ايران ادامه دادند و به قول خودشان از آن زمان تاكنون در يك "نبرد غير رسمي" با ايران به سر مي‌برند.

پس هر زمان امكان به هم زدن توافقات و زدن زير ميز مذاكرات وجود دارد. خوشبختانه پيش‌بيني‌هاي لازم شده است و ما چيزي را از دست نمي‌دهيم و به قول آقاي ظريف اگر در اين شرايط قرار گيريم؛ "انتخاب‌هاي ديگر در اختيار داريم." توافق نشان مي‌دهد غربي‌ها به اين نتيجه رسيده بودند كه تحريم‌ها فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران را متوقف نكرده بود. لذا افزايش سانتريفيوژ‌ها را به بيش از اين مقدار كه هست، يك كابوس براي خود مي‌دانستند. لذا مجبور به تن دادن به توافقات بودند. ملت و دولت ما بايد هوشمندانه نسبت به نيات طرف مقابل بر خورد كند. هر لحظه انتظار بدعهدي و نقض عهد وجود دارد.

4- توقف خصومت ظاهري دشمن با تدبير ديپلماتيك جمهوري اسلامي نبايد ما را از خصومت پنهان و باطني آنها غافل كند. ضمن آنكه، مشكلات اقتصادي كشور به قوت خود باقي است. نبايد سطح انتظارات را بالا برد و از دولت توقع داشته باشيم در رفع گراني‌ها و نگراني‌ها و بيكاري و تورم معجزه كند.دولت بايد در مديريت مشكلات داخلي با تدبير عمل كند و به مردم اميد رهگشايي و برون رفت از مشكلات را نويد بدهد.بسياري از مشكلات كشور ناشي از بي‌تدبيري و نيز ناآگاهي نسبت به راه‌حل‌هاي دقيق كارشناسي، علمي و همچنين غفلت از ظرفيت‌هاي عظيم ناشناخته ملت در حل اين نارسايي‌هاست.

لذا همبستگي ملي، اتحاد و همدلي دولت و ملت، بسيار مهم است. چهارسال پيش وقتي انتخابات رياست جمهوري با مشاركت 85 درصدي برگزار شد و رئيس جمهور با دو سوم آرا دوباره به مسند رياست جمهوري تكيه زد، كشور در اوج اقتدار و امنيت ملي بود. اما عده‌اي پرچم ذلت و خيانت را بر پا كردند و با طرح دروغ تقلب در انتخابات، بزرگترين ضربه را به اقتدار ملي زدند و كشور را 8 ماه دچار آشوب كردند. منطق آنها اين بود كه، "ديگي كه براي ما نجوشد نمي‌خواهيم براي هيچ كس بجوشد" به همين دليل حركت آنها مورد استقبال سران رژيم صهيونيستي و دولت‌هاي متجاوز غربي بويژه آمريكا و انگليس قرار گرفت و خيلي زود تحت الحمايه آنها قرار گرفتند. آنها فرصت‌هاي پيشرفت را از كشور گرفتند و به مدد قدرت‌هاي جهاني شتافتند تا تهديدها و تحريم‌ها را تشديد كنند. امروز كه عقلانيت سياسي بر كشور حاكم است دولت آقاي روحاني مورد تاييد همه جناح‌ها و گروه‌ها قرار دارد و اين همبستگي متضمن اقتدار ملي است. به همين دليل دشمن در برابر اتحاد ملت زانو زده است. اين نعمت‌الهي را كه با تدبير مقام معظم رهبري و تلاش‌هاي دولت به دست آمده، بايد قدردان باشيم و خداوند را به خاطر لطف بيكرانش شكر گوييم.همين مقدار كه نتانياهو توافق ژنو  را بد توصيف كرده و "گفته ايران هر چه مي‌خواست در اين مذاكرات به دست آورد" نشان مي‌دهد دستاوردهاي ژنو 3 مثبت و قابل تقدير است.

روزنامه وطن امروز مطلبی را با عنوان«برگ‌هاي رفته و نگراني گام نهايي»در خصوص نتیجه مذاکرات ژنو به قلم سید عابدین نور الدینی در ستون یادداشت روز خود به چاپ رساند:

 هدف از مذاکرات ژنو چه بود؟ توافق روز گذشته ایران و 1+5 بر بستر این سوال باید ارزیابی شود. و در واقع، واقع‌بینانه‌ترین ارزیابی نیز همین است. در کنار احترام به ضرورت‌های روانی مذاکرات در جامعه اما اغماض از ذکر وقایع این توافق ولو در اندازه‌ای محدود و قالبی کوچک، جایز نیست.لغو همه تحریم‌ها در کنار تثبیت حقوق هسته‌ای مردم، هدف اظهارشده دولت درباره مذاکرات هسته‌ای بوده است. آیا گام نخست طرح جامع ایران و 1+5 چشم‌انداز روشنی از این هدف را نشان می‌دهد؟ به عبارتی، مسیری که روز گذشته ایران نخستین گام را در آن نهاد، در نهایت به رفع همه تحریم‌ها و تثبیت حقوق هسته‌ای ایران منجر خواهد شد؟ با بررسی اجمالی 2 نکته می‌توان تا حدودی به این سوال جواب داد.

1- توازن تعهدات: براساس آنچه در متن توافقنامه ژنو آمده، تعهدات و وظایف طرفین در گام نخست متوازن نبوده است. داد و ستد هسته‌ای صورت گرفته باید براساس یک فرمول روشن و متضمن تعهد به برخورداری یکسان طرفین از امتیازات باشد. به عبارتی، مفهوم برد - برد باید به صورت عینی و در تمام گام‌ها ملموس باشد. این توازن در توافقنامه ژنو دیده نمی‌شود. توقف غنی‌سازی 20 درصد و از بین بردن این سرمایه چه از طریق تبدیل به میله‌های سوختی و چه با رقیق کردن آن به اورانیوم 5 درصد؛ به معنای از دست دادن یکی از برگ‌های برنده ایران در چانه‌زنی با طرف مقابل بود. ایران همچنین متعهد به توقف توسعه تاسیسات آب سنگین اراک و نطنز و فردو شده است. یکی از معانی این توقف، عدم چرخش سانتریفیوژهای نسل جدید ایران در تاسیسات مربوطه است. سانتریفیوژهایی که در صورت کاربردی شدن، قطعا غنی‌سازی ایران را از هجوم ویروس‌هایی نظیر استاکس‌نت در امان نگه‌می‌داشت.

 نظارت‌های سرزده و نیز برخی پاراگراف‌های مشکوک که شائبه تعهد ایران به حل و فصل مطالعات ادعایی و مخدوش شدن امنیت مراکز نظامی ایران را مطرح می‌کند؛ نیز از دیگر وظایفی است که در این توافقنامه برای ایران تعریف شده است. موضوع بازرسی‌های سرزده روزانه نیز می‌تواند محل مناقشه شود اما طرف مقابل در مقابل این اقدامات چه امتیازاتی برای ایران قائل شده است؟ آیا اقدامات طرف مقابل فراتر از امکان محدود برای یک تجارت 8 میلیارد دلاری در یک بازه زمانی 6 ماهه است؟ قطعا این امکان هیچ آسیبی به ساختار و شاکله تحریم وارد نمی‌کند و همانطور که در بیانیه 1+5 درباه این توافقنامه تصریح شده، زیرساخت تحریم‌ها همچنان به جای خود باقی است و تضمینی است برای انجام تعهدات احتمالی ایران در آینده مذاکرات. حال این سوال مطرح می‌شود که در صورت تداوم مذاکرات، ایران برای گام نهایی با چه ابزار و برگ‌هایی به چانه زنی می‌پردازد؟ گام اول، به مثابه یک پیش‌شرط برای اجرایی شدن گام نهایی است. و از سوی دیگر گام نهایی مشروط به اجرای همه تعهدات ایران چه در گام نخست و چه در محدوده کلیت طرح جامع است. تیم مذاکره‌کننده با کدام یک از اهرم‌های هسته‌ای خود می‌تواند از حقوق هسته‌ای كشور حراست کند؟

2- بن‌بست در حق غنی‌سازی: وزیر خارجه آمریکا دقایقی پس از امضای توافقنامه، لازم دید صراحتا اعلام کند این توافقنامه حق غنی‌سازی ایران را به رسمیت نشناخته است. یک تجربه 10 ساله مذاکره با غرب در موضوع هسته‌ای نشان می‌دهد آمریکایی‌ها و به طور کلی طرف غربی، در توافقنامه از درج عباراتی که متضمن و تثبیت‌کننده حق غنی‌سازی اورانیوم برای ایران باشد؛ امتناع کرده ‌است. حتی آقای هاشمی رفسنجانی نیز به این واقعیت اذعان کرده است. پس ادعاهای محکم رئیس‌جمهور و وزیر امورخارجه مبنی بر تثبیت حق غنی‌سازی ایران در این توافقنامه برای چیست؟! این رفتار در نهایت می‌خواهد به کجا منتهی شود؟ ایالات متحده در همین گام نخست نیز حاضر به پذیرش بدیهی‌ترین حق هسته‌ای ایران نیست و مشخص است که بنا به کدام دلایل حاضر نیست این حق را از این پس برای هیچ کشور دیگری به رسمیت بشناسد. این نشانه‌ای است که آنها تمایلی به پذیرش حق غنی‌سازی ایران در گام نهایی نیز ندارند. بنابراین در نهایت در گام نهایی قرار است چه چیزی به‌رسمیت شناخته شود. با توجه به این رفتار آمریکایی‌ها، آیا می‌توان گزاره لغو همه تحریم‌ها را در کنار گزاره تثبیت حق غنی‌سازی ایران به عنوان 2 عنصر یک فرمول هسته‌ای فهم کرد؟ روز گذشته 1+5 در بیانیه‌ای به تشریح توافقنامه خود با ایران پرداخت. یکی از ده‌ها نکته مستتر در این بیانیه به اندازه کافی گویای برخی واقعیت‌های پنهان حاکم در مذاکرات هسته‌ای است.

در این بیانیه در ضرورت امضای توافقنامه با ایران دراین مرحله از مذاکرات آمده است: «بدون این رویکرد مرحله‌ای، ائتلاف تحریم‌های بین‌المللی تضعیف خواهد شد، زیرا ایران این استدلال را برای جهان مطرح خواهد کرد که درباره رسیدن به یک راه‌حل دیپلماتیک جدی بود و ما نبودیم. در آن صورت نمی‌توانستیم شرکای‌مان را در زمینه عمل مهم اعمال تحریم‌های‌مان با خود همراه کنیم. ما با این گام اولیه برنامه هسته‌ای ایران را متوقف می‌کنیم و به عقب می‌رانیم و یک گزینه مشخص را در اختیار ایران قرار می‌دهیم؛ به تعهداتش عمل کند و با حسن‌نیت برای رسیدن به یک توافق نهایی مذاکره کند یا کل جامعه بین‌المللی با انزوا و فشار بیشتر واکنش نشان خواهد داد».گفتنی‌های زیادی درباره توافقنامه ژنو هست. توافقنامه‌ای که در آلماتی و با هزینه‌ها و امتیازات کمتری نیز می‌توانست امضا شود اما به دلیل عدم تضمین‌های محکم طرف مقابل، مورد پذیرش واقع نشد.

«پيروزي منطق»عنوانی است که در ستون سرمقاله روز دوشنبه روزنامه ی جمهوری اسلامی به چاپ رسیده است:

امضاء توافق نامه هسته‌اي ژنو ميان ايران و كشورهاي عضو گروه 1+5 بدون شك يك موفقيت براي ملت ايران است كه البته در فرآيند حاكميت جريان اعتدال به دست آمده است. به همين دليل، اين موفقيت را بايد "پيروزي منطق" ناميد.چنين توافقي را ما مي‌توانستيم در سال‌هاي گذشته نيز داشته باشيم اما به دليل عدم برخورداري دولت گذشته از منطق و استفاده مديران ارشد آن دولت به ويژه شخص رئيس‌جمهور دولت‌هاي نهم و دهم از ادبيات خشن، مذاكرات پيشرفتي نداشت و نه تنها به نتيجه نمي‌رسيد بلكه همواره تنگناها افزايش مي‌يافت و ديوار بي‌اعتمادي بلندتر و ضخيم‌تر مي‌شد. مسئولان ارشد دولت جديداز شخص رئيس‌جمهور گرفته تا وزير خارجه و گروه مذاكره كننده، از همان ابتدا با تكيه بر منطق وارد صحنه شدند و با منطق قانون و استفاده از راهكارهاي حقوقي شناخته شده به گفتگو با طرف مقابل پرداختند و سرانجام توانستند به موفقيتي برسند كه در مقطع كنوني نه تنها براي ايران بلكه براي منطقه و جهان آثار مثبت و مفيدي به همراه خواهد داشت.

ويژگي مهم توافق ايران با 1+5 اينست كه غني‌سازي در ايران، چه در بيان و چه در عمل ادامه خواهد يافت، تحريم جديدي وجود نخواهد داشت، تحريم‌هاي گذشته كاهش خواهد يافت و در آينده تحريم‌ها از بين خواهند رفت. علاوه بر اينها در شرايط كنوني نيز مقداري از دارائيهاي بلوكه شده ايران در آمريكا آزاد شده و بقيه نيز آزاد خواهد شد و راه براي بازگشت پول‌هاي نفت كشورمان كه به خاطر تحريم‌ها در خارج مانده بود باز خواهد شد.توجه به اين نكته نيز مهم است كه اين امتيازات را گروه مذاكره كننده ايراني درحالي به دست آورده كه از خطوط قرمز ترسيم شده عبور نكرده، از حقوق هسته‌اي ايران ذره‌اي عقب نشيني ننموده و هيچيك از تأسيسات هسته‌اي نيز تعطيل نخواهند شد. در اين توافق، تعهداتي براي ايران در نظر گرفته شده كه با حقوق قانوني شناخته شده در مقررات آژانس بين‌المللي انرژي اتمي منافات ندارد. خودداري از ادامه بعضي فعاليت‌ها براي مدت 6 ماه، بازرسي‌هاي گسترده توسط بازرسان آژانس و تبديل نمودن مواد غني سازي شده به موادي كه در داخل كشور كاربرد دارند نيز خدشه‌اي به حقوق شناخته شده ايران در زمينه هسته‌اي وارد نمي‌كنند.

در مقابل، با امتيازاتي كه ايران از امضاء توافق نامه هسته‌اي به دست آورده، زمينه براي گشايش‌هاي اقتصادي در كشور فراهم خواهد شد و نيرو، وقت و امكاناتي كه در سال‌هاي گذشته براي شكستن بن‌بست هسته‌اي صرف مي‌شد، از اين پس براي امور ديگري كه ضرورت اقتضائات كشور است بكار گرفته خواهند شد. به عبارت ديگر، موفقيت دولت در سامان دادن به مسأله هسته اي، حلقه تكميل كننده شعار سال 1392 مي‌باشد كه با عنوان "سال حماسه سياسي و حماسه اقتصادي" توسط رهبر معظم انقلاب اعلام شد. بخش اول اين شعار در24 خرداد امسال با انتخابات رياست جمهوري و روي كار آمدن دولت اعتدال محقق شد و مقدمات تحقق بخش دوم آن نيز با امضاء موافقت نامه هسته‌اي ميان ايران و 1+5 توسط دولت اعتدال فراهم شده است و در ماه‌هاي آينده خود حماسه اقتصادي نيز محقق خواهد شد.

ترديدي نيست كه توافق هسته‌اي ايران با 1+5 مخالفاني نيز در داخل و خارج دارد. در خارج از كشور، سران رژيم صهيونيستي و سران رژيم‌هاي مرتجع عرب از سحرگاه ديروز خشم خود را از اين توافق نامه بروز دادند و با ناراحتي و بي‌تابي شديد هرچه توانستند گفتند و هرچه خواستند كردند. بعضي از سران مرتجع عرب بقدري خشمگين هستند كه با صراحت اعلام كرده‌اند خطر اصلي منطقه براي اعراب، نه رژيم صهيونيستي بلكه ايران است! سران رژيم صهيونيستي نيز با افشاي هماوائي رژيم‌هاي مرتجع عرب با خود در سنگ اندازي عليه توافق هسته‌اي ايران و 1+5 بر عزم خود براي كارشكني در اين زمينه تأكيد كرده‌اند.

روشن است كه سران ارتجاع عرب به دليل اينكه جايگاهي در ميان ملت‌هاي خود ندارند، از وجود هر كشوري كه داراي پشتوانه مردمي باشد در منطقه نگران هستند. روابط پنهاني رژيم‌هاي مرتجع عرب با صهيونيست‌ها چيز تازه‌اي نيست و همين رابطه است كه ماهيت مشترك آنها را نشان مي‌دهد. هم سران رژيم صهيونيستي و هم سران ارتجاع عرب، از وجود يك نظام مردمي در منطقه براي خود احساس خطر مي‌كنند زيرا آن را الگوي حاكميت مردم مي‌دانند و اين واقعيت را درك مي‌كنند كه وجود چنين نظام مردمي قدرتمندي موجب بيداري ملت‌ها و سست شدن پايه‌هاي حاكميت عناصر غيرمردمي خواهد شد.

مخالفان داخلي توافق هسته‌اي ژنو البته حق نقد آن را دارند ولي آنچه غير قابل قبول است سنگ اندازي آنها و تبليغات غيرواقعي عليه اين توافق است. اكنون كه رهبر انقلاب نيز در پاسخ به نامه رئيس جمهور، توافق هسته‌اي ژنو را تأييد كرده‌اند، مخالف خوان‌هاي بي‌منطق البته چاره‌اي غير از سكوت نخواهند داشت، ولي مخالف خواني‌هاي هفته‌ها و ماه‌هاي گذشته آنها كه همنوائي‌شان با مخالفان خارجي را به اثبات رساند، برگ سياهي در كارنامه سياسي آنها بر جاي خواهد گذاشت.

برخلاف فضاسازي‌هاي دشمنان و مخالفان بي‌منطق داخلي، به فرد فرد اعضا و هيأت مذاكره كننده كشورمان به خاطر تلاش‌هاي مدبرانه‌شان خسته نباشيد مي‌گوئيم و اين واقعيت را يادآور مي‌شويم كه مقاومت مردم ايران و هوشمندي سياسي آنها كه در انتخابات 24 خرداد با رأي دادن به جريان اعتدال آن را به اثبات رساندند، مهم‌ترين عوامل اين موفقيت بودند و از اين پس نيز همين عوامل مي‌توانند موفقيت‌هاي بعدي را تضمين نمايند.

دکترعباس ملکی در مطلبی با عنوان«هفت نکته مهم بعد از ژنو 3»ضمن اشاره به نکاتی پیرامون ژنو3 در ستون سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد اینگونه نوشت:

دیروز در ساعات اولیه بامداد، جمهوری اسلامی ایران و کشورهای عضو دائم شورای امنیت به‌علاوه آلمان به یک توافق تاریخی دست یافتند. این توافق در مورد پرونده‌ای بود که بیش از 10 سال از یک طرف موجب تحریم‌ها و تضییقات فراوان علیه مردم و دولت ایران شده و از طرف دیگر دست‌مایه مباحثات و مذاکرات فراوان یک جانبه، چندجانبه و بین‌المللی شده بود. متن تفاهم مسوولیت‌هایی بر عهده ایران و اقداماتی را به عهده کشورهای 1+5 گذاشته است. به نظر می‌رسد نکاتی چند در حاشیه این توافق قابل ذکر است:

1- هر مصالحه‌ای در هر سطحی نیازمند «بده بستان» است. به عبارت دیگر برای رسیدن به توافق، گام‌هایی از هرطرف به سمت مواضع طرف دیگر باید برداشته شود؛ یعنی هرگونه توافق پایدار به کمتر شدن فاصله مابین دو رقیب و به معنای فاصله گرفتن از مواضع قبلی است. البته همه طرف‌های درگیر مناقشه، با نوعی هوشیاری مواظبند که فاصله گرفتن از نگرش‌های قبلی به معنای عدول از رسالت‌ها، ماموریت‌ها، اهداف و راهبردهای حاکم بر مجموعه خود نباشد. تغییر در سیاستگذاری و راهبردهای عملیاتی، انعطافی است که بدون آنها، کمتر امکان مصالحه وجود دارد. پس اگر تیم مذاکره‌کننده ایرانی در برخی از سیاست‌های گذشته تجدیدنظر کرده باشند، این خود پیش نیاز توافق است و حتما طرف‌های دیگر نیز چنین کرده‌اند. نرمش در چنین مذاکراتی، اصل اساسی مذاکرات چندجانبه است؛ بنابراین به نظر می‌رسد که اگر در پی آن باشیم که با محاسبه مقدار امتیازاتی را که ایران به طرف مقابل داده است و تعدادی را که به‌دست آورده، جمع جبری کنم، این روش در عالم سیاست کمتر به نتیجه‌گیری مناسب ما را هدایت می‌کند.

2- بحث در نکات مثبت و منفی تفاهم‌نامه ژنو کار نیکویی است؛ اما باید به یاد داشت که این تفاهم‌نامه ما را از وضعیت به‌سوی جنگ به وضعیت به‌سوی توسعه و آبادانی می‌کشاند. نیازی به توضیح نیست که بدترین وضعیت برای ایران افتادن در دام گروه‌های تندروی آمریکایی و اسرائیلی بود که بدترین حالت برای منافع خودشان را در دادن زمان به تهران می‌دانستند. به نظر من هم اگر ایران بتواند تهدید بخش‌های طرفدار جنگ را به آینده موکول کند، به نقطه‌ای خواهد رسید که دیگر نیرویی در جهان نمی‌تواند این کشور را به حمله نظامی تهدید کند. این بازدارندگی جامع نه از راه دستیابی به بمب هسته‌ای، بلکه از راه ترجمان قدرت بالقوه ایران به قدرت بالفعل آن امکان‌پذیر است. قدرت بالقوه ایران وجود منابع سرشار انرژی در این کشور، داشتن ژئوپلتیک منحصربه‌فرد و دستیابی به بیشترین همسایگان، منابع نیروی انسانی بی‌نظیر و سیستم سیاسی نیازمند مشارکت بیشتر مردم است. ترکیب این چهار مولفه به این کشور امکان حرکت به سمت توسعه همه‌جانبه و پایدار را می‌دهد که در ایران آینده علاوه‌بر قدرت حفاظت این کشور، راه‌های نفوذ نرم به دیگر جوامع نیز برنامه‌ریزی می‌شود.

3- بر سر در وزارت خارجه ایران نوشته‌ای از شعارهای مردم ایران در جریان انقلاب بی‌همتای اسلامی خودشان نقش بسته است که «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی.» حفظ واقعی این شعار مستلزم هزینه‌های مادی و معنوی است. نباید از اینکه برخی از سیاستمداران کشورهای دیگر به‌رغم توافق ژنو همچنان از محروم کردن ایران از برخی از حقوق خود یا به تعویق انداختن رفع تحریم‌ها سخن می‌گویند، ناامید شد. این هزینه‌ای است که یک کشور برای عدم وابستگی ذاتی خودش به قدرت‌های بزرگ می‌پردازد. توافق ژنو بخشی از ثمرات انقلاب ایران است. انقلابی که برای استقلال این کشور بهای سنگینی همچون خون شهدای این مرزوبوم در قبل و بعد از انقلاب، ایثار مردم در جریان جنگ تحمیلی و هزینه‌های مادی و معنوی تحریم‌های ظالمانه قدرت‌های بزرگ علیه پیشرفت کشور در سال‌های اخیر پرداخته است. این موافقت‌نامه با توجه به روابط بین‌الملل، سیاست میان ملت‌ها، دیپلماسی چندجانبه و واقع‌گرایی برای کشوری مستقل و بدون مشارکت در مافیای سیاسی و کارتل‌های مطرح در روابط بین‌الملل، نهایی‌ترین دستاوردی است که دیپلمات‌های کارکشته و آشنا به ظرافت‌های کار چندجانبه برای مردم ایران به ارمغان آوردند.

4- باید رو به آینده داشت. ایران باید به تعهدات خود در این تفاهم نامه گردن نهد. از مواضع سیاسی و اظهارنظرهای مسوولان کشورهای دیگر-حتی اگر برخلاف روح تفاهم نامه باشد-هراسی به دل راه ندهد. هر مسوول سیاسی در هر کشوری دارای محدوديت‌هايي است و بنابراین حفظ وجهه طرف‌های مقابل خودمان هم بخشی از سنت میهمان‌نوازی ما ایرانیان است. روابط ایران و آمریکا تا عادی شدن نیازمند مذاکرات جدی و طولانی است. در اینجا مجال روشن کردن این واقعیت که عادی شدن روابط این دو کشور تا چه اندازه بر سیاست جهانی تاثیرگذار است، نیست، تنها از رفتار رژیم اسرائیل و دغدغه‌های عربستان سعودی می‌توان فهمید تا چه اندازه مذاکرات ایران و آمریکا در بازچینش موقعیت بازیگران در منطقه خاورمیانه و آسیای غربی مهم و تاثیرگذار است.

5- به نظر من سیاست خارجی ما دوباره باید به گفتمان «منطقه‌گرایی» بازگردد. ایران در جهان از یک تنهایی استراتژیک برخوردار است. نمی‌دانم این امتیاز است یا نقطه ضعف، ولی هر چه هست هیچ کشوری مثل ما نیست و ما هم مانند هیچ واحد سیاسی دیگر نیستیم؛ اما اگر کشورهایی باشند در جهان که با ما به‌لحاظ ارزشی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نزدیک باشند، بلاشک آنها همان همسایگان و کشورهای منطقه هستند. نعمت داشتن همسایه خوب از داشتن خانه‌ای خوب، مهم‌تر است. پیشنهاد می‌کنم سیاست خارجی ما در گرم کردن روابط با کشورهایی نظیر عربستان سعودی و دیگر کشورهای خلیج فارس بکوشد. به نظر من رفتار عربستان در خلال گفت‌وگوهای ژنو با توجه به سخنان ولید بن طلال، یک واکنش طبیعی در برابر یک تغییر استراتژیک و عمیق در منطقه بود. باید به ریاض فهماند که ایران خطری برای منطقه نیست.

6- اما از همه مهم‌تر آن است که دست‌ها را بالا بزنیم و نقاط ضعف و چالش‌های جامعه خودمان را شناسایی کنیم و به دنبال راه‌حل برای رفع آنها باشیم. واقعیت آن است که بخش بزرگی از مشکلات این کشور در زمینه‌های اقتصادی، فناوری، اجتماعی و سیاست داخلی، ربطی به رفتار قدرت‌های بزرگ نداشته و نیازمند راه‌حل‌های بومی برای رفع آنهاست. ما نیازمند بالا بردن بازدهی، بهره‌وری و اثربخشی مجموعه‌های بزرگ اقتصادی و فنی خودمان هستیم. ما نیازمند ارتقای فرهنگ عمومی و آگاهی بر حقوق شهروندی هستیم. ما همچنان باید به روش‌های درست صرفه‌جویی و درست بهره‌برداری کردن از منابع طبیعی، مواد غذایی و حامل‌های انرژی خودمان بیندیشیم. ما می‌توانیم بازه وسیعی از فعالیت‌های فرهنگی و هنری داشته باشیم. این قبیل سازوکارها، نیازمند تفکر و تعمق بیشتر از طرف نخبگان و مشارکت عمومی لایه‌های اجتماعی است.

7- و بالاخره ما نیازمند تعریف یک پروژه برای بهسازی و تعریف مجدد از تصویر ایران در سطح جهانی هستیم. ذهنیت مردمان دیگر جوامع در طول سال‌های اخیر در مورد ایران به شدت خدشه‌دار و اریب‌دار شده است. ما نیازمند یک برنامه با طراحی درست برای دوباره نشان دادن ایران، میراث این کشور، ارزش‌های ما ایرانیان و ... به مردمان کشورهای دیگر هستیم. این کار باید در سه سطح دولتی، رسانه‌ای و جامعه مدنی طراحی شود. این کاریست کارستان.

روزنامه تهران امروز ستون یادداشت اول خود را به مطلبی با عنوان«توافق ژنو و آزمون اراده‌ها» نوشته شده توسط دکتر حجت کاظمی اختصاص داد:

بعد از گذشت يك دهه از آخرين توافق ايران و غرب در ماجراي هسته‌اي؛ توافق ژنو گام مثبت، مهم و روبه جلويي است كه مي‌تواند بسترساز حركت‌هاي بعدي به سوي حل نهايي اين موضوع و عادي شدن مسئله باشد.جمهوري اسلامي ايران و غرب در سند چهار صفحه‌اي امضا شده توافق كرده‌اند كه برنامه 6 ماهه‌اي را به اجرا بگذارند كه معناي عملي آن اجراي يك پروژه«محدوديت در برابر محدوديت»است.در اين قالب جمهوري اسلامي ايران پذيرفته است كه به صورتي داوطلبانه ضمن پرهيز از گسترش برنامه هسته‌اي، برخي از محدوديت‌ها را در برنامه‌هاي خود اعمال كند.در مقابل غرب نيز پذيرفته است كه ضمن پرهيز از گسترش دامنه تحريم‌هاي اعمال شده؛برخي از تحريم‌ها را لغو و رويكرد سهل‌گيرانه‌تري درخصوص اعمال تحريم‌ها داشته باشد.اين توافق محدوديت در برابر محدوديت قرار است گام اول حركتي به سوي توافقي جامع و كامل باشد كه در آن طرفين مسائل في‌مابين را به صورت كامل حل مي‌كنند.درخصوص اين توافق چند نكته قابل اشاره است:

- از چشم‌انداز موقعيت كنوني و مسائل مطروحه در پرونده هسته‌اي ايران،توافق ژنو؛«يك توافق خوب» براي ايران تلقي مي‌شود؛ همانطور كه براي غرب نيز يك «توافق خوب» است.لذا طرفين موفق به تعريف چارچوبي شده‌اند كه صحبت از پيروزي و شكست بازيگران در مورد آن صدق نمي‌كند.داده‌ها و ستانده‌هاي طرفين متوازن و برابر است و مهم‌تر از همه آنكه دو طرف ماجرا موفق به تعيين چارچوبي زمانمند و نسبتا قابل راستي آزمايي براي آينده شده‌اند كه بسيار مهم و حياتي است.اين بدان معناست كه در چارچوب ترسيم شده همواره امكان راستي آزمايي اقدامات طرفين وجود دارد و بنابراين گام‌هاي داوطلبانه از سوي طرفين قابل بازگشت خواهد بود.

- درخصوص بحث حق غني‌سازي و تصريح آن در متن توافقنامه،تا حدي اختلاف تفسير وجود دارد.تفسير ايران،فرانسه و روسيه از متن توافقنامه دال بر آن است كه حق غني‌سازي براي تهران به رسميت شناخته شده است؛ حال آنكه آمريكايي‌ها در چارچوب تفسير هميشگي خود از بند چهار «ان‌پي‌تي» معتقدند كه حقي براي ايران تصريح نشده است.فارغ از بعد تفسير بردار توافقنامه كه تابعي از يك دعواي تاريخي درخصوص حق غني‌سازي كشورهاست؛تصريح بر ادامه غني‌سازي ايران و به‌تبع آن عدم تاكيد بر ضرورت توقف غني‌سازي از سوي ايران؛تاييديه‌اي است بر تفسير جمهوري اسلامي ايران از متن توافقنامه؛هرچند كه آمريكايي‌ها تلاش دارند تا موضوع تصريح بر«حق»بودن غني‌سازي را به آينده و تفاهم نامه نهايي موكول كنند.

- چنانكه گفته شد آنچه در ژنو به دست آمده است؛ گام اول از يك فرايند است كه طبعا دشواري‌هاي آن در مرحله اجرا مشخص خواهد شد. بازخواني تاريخي پرونده هسته‌اي ايران و نيز ساير پرونده‌هاي پيچيده بين‌المللي نشان مي‌دهد كه در مرحله اجرايي توافقنامه‌هاي امضا شده، معمولا دشواري‌هايي بروز مي‌كند كه بي‌اعتمادي‌ها را دامن زده و باعث واگشت‌هاي تندي در مسير حركتي مي‌شود.

به ياد داريم كه در ماجراي توافق سال 2003 جمهوري اسلامي ايران و سه كشور اروپايي،در مسير آنچه فرايند اعتمادسازي خوانده مي‌شد؛ عدم اجراي تعهدات از سوي طرف غربي باعث شد تا ايران اقدامات داوطلبانه خود در راستاي تعليق غني‌سازي را متوقف سازد.مي دانيم كه پرونده هسته‌اي ايران با تعدد حضور بازيگران طرف مذاكره؛حضور بازيگران اخلالگر مصمم و كينه توز،ابهامات حقوقي و اختلاف در تفسير مفاد حقوقي،گره خوردن موضوعات با سياست داخلي كشورها به ويژه در ايالات متحده،شكل‌گيري يك نظام تحريم و نيز رويه‌هاي اجرايي تحكيم شده روبه روست؛لذا مي‌توان انتظار داشت كه طي 6‌ماه آينده شاهد اختلافاتي در روند اجراي توافقنامه باشيم.ايران بازيگري است كه مبتني بر اجماع داخلي و با چشماني باز مجموعه‌اي از تعهدات را پذيرفته است و حتي پيش از اين توافقنامه اخير، اقدامات اعتمادساز خود را آغاز كرده است.

آنچه باعث نگراني در ماه‌هاي آينده است عدم اجراي تعهدات از سوي طرف غربي است كه تجربه نشان مي‌دهد به دلايل متعددي ممكن است چندان در بند اجراي تعهدات متقابل خود نباشد.نبايد فراموش كرد كه از اين پس كشورهاي عربي خليج‌فارس، اسرائيل،لابي‌هاي قدرتمند حاضر در پايتخت‌هاي غربي،كنش گران تندروي مستقر در كنگره آمريكا و رسانه‌هاي بين‌المللي خواهند كوشيد تا در فرايند شكل‌گرفته اخلال ايجاد كنند و مانع از تحكيم مسير تفاهم باشند.در اين ميان آنچه بيش از هرچيزي چونان پادزهري در مقابل كارشكني‌ها عمل خواهد كرد؛تداوم اراده سياسي‌اي است كه منجر به تفاهم صورت گرفته در ژنو شد.اراده سياسي هم چون نيرويي قوام بخش عمل مي‌كند كه قوت آن مي‌تواند موانع را كنار زده و راه تفاهم‌هاي موثرتر را فراهم كند.از سوي ديگر ضعف و سستي در اين اراده مي‌تواند باعث عملكردي نااميدكننده شود كه پيامد آن بازگشت به قبل باشد.

- توافق ژنو در حالي به دست آمده است كه تنش‌هاي ميان جمهوري اسلامي ايران و غرب و در راس آن آمريكا به نحو بي‌سابقه‌اي اوج گرفته بود.رهبران دو كشور در اين موقعيت تصميم سياسي تاريخي‌اي براي معكوس كردن اين فرايند تشديد يابنده اتخاذ كردند كه داراي ارزش تاريخي بالايي است.جمهوري اسلامي ايران نشان داده است كه تحميل را نخواهد پذيرفت؛ ولي در عوض داراي اراده سياسي مشخصي براي ورود به گفت‌وگوهاي چندجانبه و دوجانبه با غرب براي حل مسائل است.تجربه نشان مي‌دهد كه زبان تكريم و سخن گفتن از منظري برابر و متوازن،منجر به نتايج بهتري در تعامل با ايران شده است تا به كارگيري زبان زور.جان كري در صحبت روز گذشته خود در جايي عنوان كرد كه 10 سال پيش و در حالي كه ايران تنها 164 سانتريفيوژ نصب شده داشت؛ فرصت تفاهم از دست رفت و اكنون ايران داراي 19‌هزار سانتريفيوژ است.مطابق آنچه جك استراو در خاطرات خود مي‌گويدآن فرصت به خاطر عدم صداقت و كارشكني مجموعه‌اي از سياستمداران تندرو و غيرمسئول در واشنگتن از دست رفت و ماجرا در مسير ديگري افتاد.6 ماه آينده بايد همچون آزموني براي اراده‌ها در پايتخت‌هاي غربي تلقي شود؛ چرا كه تاريخ نيز در مورد اين تجربه قضاوت خواهد كرد.

هادی وکیلی در مطلبی با عنوان«توافق «قهرمانانه»»چاپ شده در ستون سرمقاله روزنامه ابتکار این چنین نوشت:

بالاخره پس از ده سال کشمکش و سه دوره مذاکرات نفسگير در صبحگاه روز يکشنبه به وقت تهران، توافق هسته اي فيمابين ايران و 1+5 صورت واقعيت پيدا کرد. اين توافق اگر چه موقت و به عنوان گام نخست بحساب مي‌آيد ولي داراي اهميت فوق العاده و به عنوان نقطه عطف هسته اي بحساب مي‌آيد. بي شک توافق روز گذشته”قهرمانانه» خواهد بود. چرا که کف خواسته ي طرفين در اين توافقنامه رعايت شده است. طرف ايراني به دنبال رسميت يافتن حق هسته اي خود بودکه در اين توافق ادامه ي غني سازي و تصريح بر حقوق ايران مطابق ان پي تي ذکر شده است و بر اساس قرائت رايج، حق هسته اي روح حقوق ان پي تي را تشکيل مي‌دهد. از طرف ديگر حفظ فعاليت کنوني مراکز هسته اي شامل نطنز، فردو، اراک و بندرعباس مورد توافق قرار گرفته است.

 از سويي تعليق غني سازي 20 درصد مورد تعهد ايران است و تخفيف تحريمها بخصوص تحريم‌هاي بانکي و رفع توقيف دارايي‌هاي ايران جزو تعهدات طرف مقابل مي‌باشد. آنچه توافق را براي ايران قهرمانانه و پيروزمندانه کرده است امکان ادامه غني سازي و شکسته شدن تحريم‌ها و توقف قطار تحريم‌هاي جديد مي‌باشد. البته”توافق قهرمانانه» نتيجه ي راهبرد”نرمش قهرمانانه» بحساب مي‌آيد. به اين معنا که اگر راهبرد”نرمش قهرمانان» پشتوانه تيم هسته اي قرار نمي‌گرفت، امکان رسيدن به توافق”قهرمانانه» را محال مي‌کرد. وقتي در نظام چنين عزم و حمايت و رويکردي اتخاذ گرديد در صحنه سياسي اينچنين نتيجه مثبت بدست آمد. بي ترديد زين پس هم در ايران عده اي از افراطيون با مبنا قرار دادن خواست‌هاي حداکثري تلاش خواهند کرد که توافق ژنو 3 را نه”قهرمانانه» که”ذليلانه» تفسير و بهانه حمله عليه دولت روحاني قرار دهند. آنچنانکه در غرب نيز طرف آمريکايي سعي کرد بر اساس تفسير خودش توافق مذکور را با منافع غرب”قهرمانانه» بحساب آورد و آنرا کارت برنده غرب قرار دهد. رئيس جمهور و وزير خارجه آمريکا با اين استدلال که در متن توافق به حق هسته اي اشاره نشده و بر فعاليت هسته اي صحه گذاشته شده؛ کوشش کردند که دل اسرائيل و سعودي‌ها را خوشنود نمايند، اما حقيقت اين است که توافقنامه بر اساس بازي برد – برد بدست آمد کف خواسته طرفين در اين توافق حاصل آمده است.

 ديوار بي اعتمادي ايران و غرب همچون ساختار تحريم‌ها با اين توافق ترک برداشته است ولي افراطيون داخلي و صهيونيستها و سعوديها ساکت نخواهند نشست و تلاش خواهند کرد تا در ظرف زمان مورد اجرا با تشکيک و ترديد در تعهدات امکان نقض تعهدات را فراهم آورند بر هيمن اساس لازم است نتيجه اي را که با اين همه سختي بدست آمده به راحتي از دست نرود و براي اين مهم هوشياري دستگاه ديپلماسي ايران و همچنين 1+5 شرط لازم بحساب مي‌آيد. به هر روي آنچه به دست آمد گرانمايه، ارجمند و شکوهمند مي‌باشد و بايد به دست اندرکاران دست مريزاد گفته و آرزو کرد که طعم شيرين اين پيروزي به زودي در سفره‌هاي مردم و فضاي کسب و کار به کام مردم خوش آيد.

ستون یادداشت روزنامه حمایت را مرور میکنیم که مطلبی را با عنوان«احقاق حق در عرصه هسته‌ای مقدمه سایر پیروزی‌ها»به چاپ رساند:

همان‌گونه که ملت شریف ایران مطلع هستند در نیمه‌های شب یا ساعات اولیه صبح روز یک‌شنبه سوم آذر ماه مذاکرات دیپلمات‌های ایران با گروه 5+1 به نتیجه رسیدند و تفاهم نامه مشترک گروه 1+5 نهایی شد. خوشحالی ابراز شده در جامعه پس از انتشار اخبار این رویداد دیپلماتیک نشان داد تا چه اندازه مردم منتظر یک چنین توافقی بودند که هم حقوق هسته‌ای ملت شناسایی شود و هم اینکه مانع گسترش تحریم‌های ظالمانه علیه کشور شود. در نخستین ساعات اداری روز یک‌شنبه بین رهبر معظم انقلاب و رییس جمهور مکاتبه‌ای رد وبدل شد و رهبری ضمن تبریک به ملت ایران و تقدیر از تیم مذاکره کننده تاکید کردند که با ایستادگی می‌توان سایر حقوق ملت را نیز استیفا کرد. در پی این تحولات، رژیم صهیونیستی و برخی از تندروهای مجالس آمریکا مواضع تندی گرفتند و ادعا کردند که این تفاهم نامه نباید منعقد می‌شد زیرا همه آنچه مورد نیاز ایران بود در این توافق آمده است. از همین رو نخست وزیر رو سیاه رژیم اشغالگر قدس اعلام کردکه این رژیم به این «توافق بد» پایبند نخواهد بود. نظر به اهمیت این رویداد مهم ملی و بین المللی، لازم است در یادداشت امروز چند نکته در این خصوص تقدیم مخاطبان ارجمند شود با این امید که مفید واقع شود. نخستین نکته اینکه مذاکرات ژنو نشان داد که چه ظرفیت‌های بالایی در کشور ما برای اثبات حق ملت در عرصه جهانی وجود دارد و دیپلمات‌های ورزیده و کار کشته‌ای در کشور داریم که می‌توانند نه تنها در قبال یک همتای خود بلکه در قبال چندین کشور، با قدرت ظاهر شوند و از حقوق ملت دفاع کنند.

 این تجربه را باید بسط داد و از هم اینک به فکر این بود که نسل این گونه افراد ورزیده و کار کشته بین‌المللی را توسعه داد. خوشبختانه وزیر امور خارجه در فضای مجازی بسیار فعال است و خود شبکه گسترده‌ای از مردم را درگیر آموزش دیپلماسی و دفاع از حقوق ملت کرده که این امر بسیار ارزشمند و خود قابل مطالعه تحلیلی جداگانه است. پس نخستین سخن اینکه ما باید فعالان متخصص بین المللی در حوزه‌های مختلف را برای کشور تربیت کنیم که در عرصه جهانی با تسلط علمی لازم بتوانند فرایند تبیین دیدگاه‌های ایران را به خوبی انجام داده و از حقوق ملت دفاع کنند.

نکته دوم اینکه این موفقت نشان داد که اگر هماهنگی لازم بین مسئولان ذی‌صلاح برای تصمیم‌گیری اعم از رهبر معظم انقلاب، رییس جمهوری، دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و وزارت امور خارجه وجود داشته باشد و همراهی ملت نیز در موضوعی فراهم شود به سرعت می‌توان موانع مختلف را از سر راه برداشت و به اهداف متعالی نائل آمد. این وضعیت درست در مقابل اوضاعی است که رییس جمهور پیشین در مصاحبه تلویزیونی به صورت علنی گفت من دو سال است که هیچ ارتباطی با پیگیری‌های پرونده هسته‌ای ندارم که نشان داد تا چه اندازه در ایجاد هماهنگی های لازم ناکام بوده است. هم چنین این وضعیت درست در مقابل حالتی است که گروهی مرتب می نشستند ومذاکره می کردند ولی هیچ دستاوردی برای کشور نداشت حال آنکه چه آن زمان و چه الان هیچ یک از دست اندرکاران مستقیم مذاکره با طرف‌های خارجی، تصمیم گیر اصلی نبودند و همه تصمیمات مهم به‌طبع پس از هماهنگی با رهبر معظم انقلاب قابل اجرا بوده و است. بنابراین باید این گونه هماهنگی ها و همدلی‌ها را توسعه داد تا در عرصه‌های مختلف ثمرات مثبت آن را بتوان برای ملت عزیز به ارمغان آورد.

نکته سوم اینکه از لحظه نشر خبر توافق ایران با طرف‌های مذاکره، تندروها دست به کار شدند تا هم این موفقیت را لوث کنند و هم اینکه موانع مختلف فراروی آن ایجاد نکنند. در قبال این تندروها باید هوشیاری لازم را به کار بست تا مبادا مسایل فرعی را جای مسایل اصلی کشور بگذارند و از امری که می توان برای گسترش همدلی وهمبستگی ملی استفاده کرد در جهت ایجاد تفرقه و تنش بهره‌مند شوند. البته از تندروهای خارجی، انتظاری جز ناراحتی و فحاشی نمی‌توان داشت که این واکنش‌های آنان باید ما را در ادامه راه درستمان مصمم‌تر کند. نکته چهارم اینکه پیگیری مذاکرات ژنو فرصت مناسبی بود تا عیار برخی کشورها نیز سنجیده شود. متاسفانه برخی از کشورهای همسایه ایران و از خانواده جهان اسلام امتحان بسیار بدی پس دادند و آن گونه عمل کردند که تمام رسانه‌های جهان آنها را همراه با رژیم صهیونیستی دانستند. در خلال مذاکرات ایران، برخی از این کشورها به نمایندگان خود از جمله سفرای مقیم اروپا اعلام کردند که مصاحبه‌هایی با رسانه‌ها کرده و به صورت علنی ابراز نگرانی خود را اعلام کنند و به غرب توصیه کنند که با ایران به توافق نرسد و حقوق هسته‌ای ایران را به رسمیت نشناسد وگرنه آنها چنین و چنان خواهند کرد. این بخش، در مورد عملکرد آشکار آنها بود عملکرد پنهان آنها خدا می‌داند چه میزان باج دهی‌های مختلف را به طرف‌های غربی ارایه کرده‌اند.

 به این حکومت‌ها باید گفت چه سودی می‌برید که دوستی با ایران را کنار می‌گذارید و در راهی همراه می‌شوید که رژیم صهیونیستی خواهان آن است. مگر شما دولتمردان کشور اسلامی نیستید؟ مگر شما وظیفه ندارید که ولو در سطح حداقلی دغدغه‌های جهان اسلام را دنبال کنید نه اینکه دنباله روی صهیونیست‌ها باشید. به هر حال این آزمون در آینده حرکت ایران نباید فراموش شود چنانچه در زمان جنگ تحمیلی صدام علیه ایران برخی ازهمین دولت‌ها نهایت کمک را به صدام کردند و بعدها با بزرگواری ملت ایران روبه‌رو شدند اما متاسفانه از آن گذشته ملت ایران درس عبرت نگرفتند.

نکته آخر اینکه پیگیری‌های چند هفته اخیر مربوط به مذاکرات هسته‌ای نشان داد که اگر مسئولان هنر لازم را داشته باشند به سرعت می‌توانند نه تنها ملت خودمان را همراه فعالیت خود کنند بلکه ملل دیگر جهان و افکار عمومی کشورهای طرف مباحثه و مقابله را نیز می‌توان جذب منطق صلح جویانه و انسانی ایران کرد به نحوی که اکثریت افکار عمومی از رویکردهای صلح جویانه ایران حمایت کنند چنانچه دیدیم که در روزهای اخیر حتی افکار عمومی ملت آمریکا نیز اکثرا از توافق با ایران و رفع تحریم‌ها استقبال کردند. حال باید این شبکه ملی و بین‌المللی مردمی را تقویت کرد. در سطح داخلی مجدانه باید تلاش کرد تا نارضایتی و دلخوری برخی از اقشار جامعه سریع‌تر برطرف شود.
 
حمید رضا شکوهی مطلبی را با عنوان«زواياي داخلي توافق ژنو»در ستون سرمقاله روزنامه مردم سالاری به چاپ رساند که این مطلب به شرح زیر است:
توافق ايران و غرب در مذاکرات هسته‌اي ايران از چند جنبه داراي اهميت است که بررسي آن مي‌تواند زواياي داخلي اين توافق را روشن‌تر سازد.

1- اهميت اين توافق في نفسه و صرفنظر از هر آنچه در مفاد توافقنامه آمده، اين است که پس از نزديک به يک دهه، ايران و غرب را به تفاهم رساند؛ تفاهمي که علي لاريجاني و سعيد جليلي در راس شوراي عالي امنيت ملي و تيم مذاکره کننده هسته‌اي ايران در دوره رياست جمهوري محمود احمدي نژاد موفق نشده بودند به آن دست يابند. اينکه چرا تيم ديپلماسي جديد ايران به سرپرستي محمد جواد ظريف در دوره رياست جمهوري دکتر حسن روحاني به اين توافق دست يافت اما تيم قبلي هسته‌اي به آن رسيد در مجال کوتاه قابل بررسي نيست اما به طور خلاصه مي‌توان اين امر را حاصل تجربه بالاي تيم جديد ديپلماتيک ايران در عرصه سياست خارجي و توان بالاي تيم جديد در يافتن راه تفاهم با غرب بدون عقب نشيني از حقوق هسته‌اي دانست. مذاکرات نفس‌گير ژنو اثبات کرد که آنچه مي‌تواند مذاکرات با طرفهاي خارجي را به نتيجه برساند، سپردن سکان هدايت مذاکرات به دست تيمي متخصص و باتجربه است که طرف مقابل را به سمت هدف مورد نظر متمايل سازد. زماني که سعيد جليلي سرپرستي تيم مذاکره کننده ايران را بر عهده داشت، هيچگاه مذاکرات از سطح مديران کل و کارشناسان وزارت خارجه طرفهاي مقابل فراتر نرفت اما مذاکرات در دوره فعلي به گونه اي پيش رفت که دو بار وزراي امور خارجه کشورهاي مذاکره کننده از چهار گوشه دنيا، خود را به ژنو رساندند تا مذاکرات به نتيجه برسد و اين هنر مذاکره کنندگان ايراني بود .

2- نکته بعدي که اهميت توافق ژنو را نشان مي‌دهد، دستيابي به توافق در مدت زماني کوتاه است. رييس جمهور قول داده بود که ظرف مدت زمان 100 روز گزارشي از وضعيت کشور در حوزه‌هاي مختلف ارائه خواهد داد اما در فاصله کمتر از صد روز، مهمترين وعده دولت يعني رفع تحريمها که زيربناي تحقق ساير برنامه‌هاي دولت بويژه در عرصه اقتصاد که با معيشت مردم ارتباط تنگاتنگي دارد محسوب مي‌شد، عملي شد تا از اين پس با حاکم شدن ثبات اقتصادي در کشور، شاهد رشد و رونق اقتصادي و بهبود شاخصها باشيم. البته طبيعي است که تحريمها يکباره حذف نمي‌شود اما آغاز روند حذف تحريمها، آرامشي در جامعه و همچنين بين فعالان اقتصادي ايجاد خواهد کرد که زمينه ساز بهبود شرايط اقتصادي کشور است. ممکن بود اين توافق به جاي 100 روز در مدت زماني طولاني تر حاصل شود، اما اهميت نيل به توافق زودهنگام اين است که در شرايط کنوني کشور که بسياري از فعاليتهاي اقتصادي دچار رکود شده بود تا مذاکرات ژنو به سرانجام برسد، توافق هم در مدت زماني کوتاه حاصل شد تا آرامش و عمل به اقتصاد بازگردد.

3- توافق ژنو به معناي عملي شدن مهمترين وعده رييس جمهور در راستاي حاکم شدن آرامش و اميد در جامعه است. اگر چند ماه به عقب برگرديم کمتر کسي تصور مي‌کرد اختلافات ايران با غرب به سرعت تا اين حد کاهش پيدا کند که منجر به امضاي توافقنامه‌اي شود که هم حقوق ايران را به رسميت بشناسد هم لغو برخي تحريم‌ها و کاهش ساير تحريم‌ها را به دنبال داشته باشد. اما اين اتفاق رخ داد تا دولت به مهمترين وعده خود عمل کند. درحالي که اگر ساير کانديداهاي انتخابات رياست جمهوري يازدهم به پيروزي مي‌رسيدند بعيد بود تغييري حتي در ميان مدت در حوزه ديپلماسي ايجاد شود. مردم به روحاني راي دادند چرا که بيش از طرح وعده‌هاي اقتصادي، بر تدبير و اعتدال در همه حوزه‌ها تاکيد داشت و با توجه به گستردگي تحريمها، ديپلماسي را زيربناي رفع ساير مشکلات کشور مي‌دانست. مردم به تغيير راي داده بودند و حالا اين تغيير در عرصه ديپلماسي حاصل شده است. در اين ميان طبيعي است که برخي افراطيون در داخل کشور که منافعشان با تداوم تحريم گره خورده است با نتايج مذاکرات مخالفت کنند يا سعي داشته باشند برخي اظهارات منفي مقامات آمريکايي را برجسته کنند. مهم، نتيجه مذاکرات بود که به سود ملت ايران است.

4- اما به اعتقاد من مهمترين نکته در مورد مذاکرات هسته‌اي که بايد به آن توجه کرد نقش مقام معظم رهبري در موفقيت ديپلماتيک دولت است. البته از ابتدا آشکار بود که حسن روحاني به دليل تجربيات طولاني مديريتي در نظام جمهوري اسلامي به ويژه سال‌هاي دبيري شوراي عالي امنيت ملي و ايفاي نقش به عنوان نماينده رهبري در اين شورا، به خوبي ساختارها را مي‌شناسد و به پشتوانه همين شناخت مي‌تواند نقش مثبتي در عرصه ديپلماسي ايفا کند و قطعا تجربه دکتر حسن روحاني به عنوان پشتوانه داخلي اين مذاکرات بسيار ثمربخش بود. اما تدبير مقام معظم رهبري از زمان انتخابات رياست جمهوري يازدهم تاکنون که شاهد توافق ژنو هستيم اهميتي به مراتب افزونتر از موارد پيش گفته دارد. مقام معظم رهبري در زمان انتخابات، بر خلاف شايعاتي که در مورد حمايت ايشان از برخي کانديداها مطرح مي‌شد صراحتا در اين مورد موضع گيري کردند و همين موضع‌گيري ايشان مبني بر اينکه نزديکترين افراد هم از راي ايشان خبر ندارند، زمينه را براي برگزاري انتخاباتي مردمي فراهم ساخت. پس از تشکيل دولت، مهمترين اتفاق در حوزه ديپلماسي با واگذاري سرپرستي مذاکرات هسته‌اي از شوراي عالي امنيت ملي به وزارت امور خارجه رخ داد که اين تغيير بدون نظر مثبت مقام معظم رهبري امکانپذير نبود.

جلوگيري از موازي کاري در دستگاه ديپلماسي و شوراي عالي امنيت ملي، يکي از مسايلي بود که ضرورت آن از مدتها پيش احساس مي‌شد و دولت تدبير و اميد براي رفع اين مشکل قدم برداشت و مقام معظم رهبري زمينه واگذاري مديريت پرونده هسته‌اي به وزارت امور خارجه را فراهم ساختند. نکته بعدي، فرمايشات رهبري در آستانه آخرين دور مذاکرات در ژنو بود که ايشان اگرچه رهنمودهاي خود را در مورد چگونگي مقابله با قدرت‌هاي بزرگ بيان کردند تا بدين طريق به غرب نشان دهند توافق با ايران بدون توجه به حقوق مردم ايران با توجه به پيشينه ذهني منفي مردم نسبت به قدرتهاي غربي که وعده‌هاي خود را زيرپا گذاشته اند عملي نيست، اما در عين حال به روشني اعلام کردند که در مذاکرات دخالتي نمي‌کنند تا همگان بدانند تکليف مذاکرات، در ژنو و توسط تيم ديپلماسي ايران تعيين مي‌شود؛ همان تيمي که پيش از آن، مقام معظم رهبري در فرمايشات خود آنها را فرزندان انقلاب توصيف کرده بودند. در مجموع مي‌توان اينگونه جمع بندي کرد که دولت تدبير و اميد به خوبي با ساختارهاي نظام و خطوط قرمز موجود در عرصه ديپلماسي و سياست داخلي آشناست و به همين دليل توان عمل به وعده‌هاي خود در حوزه ديپلماسي را دارد، اما تدبير مقام معظم رهبري، چه در زمان انتخابات رياست جمهوري که به روي کار آمدن دولت تدبير و اميد منجر شد و چه در مورد انتقال سرپرستي تيم مذاکرات هسته‌اي از شوراي عالي امنيت ملي به وزارت امور خارجه و چه در حمايت‌هاي قاطع ايشان از تيم مذاکره کننده ايران، پشتوانه مهمي براي نيل به توافقنامه ژنو شد.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها