کد خبر: ۲۰۳۷۷۱
زمان انتشار: ۱۸:۱۰     ۲۰ بهمن ۱۳۹۲
به گزارش پایگاه 598، حجت‎الاسلام مهدي طائب را همه به روشنگري و صراحت لهجه مي ‎شناسند. دلبستگي ايشان به انقلاب و آرمان‎ها بر کسي پوشيده نيست. از سويي نگاه‎‎هاي عميق و ظريف تاريخي وي ما را بر آن داشت در خصوص رابطه گذشته و آينده دکتر روحاني و آيت الله هاشمي با او به گفت‎وگو بنشينيم.

نظر شما در مورد اين گفته منتسب به روحاني که گفته روش من همان روش هاشمي است چيست؟

به نظر من ماجرا به اين شکل نبود؛ يعني ايشان هيچ جا نگفتند که من همان روش آقاي هاشمي را پيش ميبرم و همان کار آقاي هاشمي را انجام مي‎دهم بلکه ايشان سعي کرد يک چهره اعتدالي از خود نشان بدهد. اگر به گفتماني که ايشان ارائه کرد دقت کنيم بر اين اساس اينکه مي‎گويند آقاي هاشمي منفور، دوباره در جامعه زنده شد، نه اين‎طور نيست. اگر به راي‎ها دقت کنيم، آقاي هاشمي در بين جامعه ما، هميشه به‎صورت سنتي هفت تا هشت ميليون راي دارند. اينکه اين آرا چيست و چه کسي اين راي ها را ميدهد، بايد برويم و بررسي کنيم که چه اقشاري هستند. چه کساني هستند که شيوه، منش و روش ايشان را قبول دارند.

اگر دقت کنيم مشخص است که راي آقاي روحاني، بسيار بالايي نيست که ما يک رجوعي را در جامعه ملاحظه بکنيم. يکسري آرايي وجود دارند که به‎دنبال راه‎‎هايي جديد براي بهتر شدن امور جامعه هستند. آقاي روحاني در مناظره ها گفت کاري مي‎کنم که چرخ اقتصاد بچرخد. اين تعبير ايشان ماندگار شد که چرخ سانتريفيوژ بايد بچرخد مشروط بر اينکه چرخ اقتصاد هم بچرخد. برداشت برخي از شعار مقاومت اين بود که مي‎خواهيم مقاومت بکنيم؛ حالا اقتصاد چرخيد، چرخيد، نچرخيد هم نچرخيد. اگر چنين مطلبي ارائه بشود طبيعتا قشري از مردم که دچار معضلات اقتصادي هستند به سراغ جمع اين دو نگاه مي روند. لذا بنده اين تحليل را که رايآوري روحاني، رايآوردن هاشمي است قبول ندارم و مهم‎ترين دليلم هم اين است که اگر شما آرا را جمع بکنيد، آراي آقاي روحاني خيلي شکننده‎ است.

يعني آراي تعيين‎کننده در اين بين اصلا وجود ندارد و تنها يکسري آراي سنتي آقاي هاشمي است. البته از ابتدا اعتقاد هاشمي اين بود که با يک مشارکت هفت يا هشت ميليوني، انتخابات برگزار کنيم و حضور حداکثري نيز خيلي نياز نيست.

راي سلبي به آقاي روحاني را چگونه ارزيابي مي‎کنيد؟ تا چه حد مي‎توان راي به آقاي روحاني را نه گفتن به آقاي احمدي‎نژاد يا کانديدا‎هايي که به ايشان شباهت داشتند دانست؟ در واقع بين وزن‎کشي ميان راي سلبي و ايجابي آقاي روحاني، سهم کدام را بيشتر مي‎دانيد؟

بايد مدت‎ها بگذرد تا مشخص شود افکار و جريان انحرافي که آقاي احمدي‎نژاد به‎ويژه در دور دومشان وارد اقتصاد کردند تا چه ميزان به حرکتي که به‎عنوان حرکت سازندگي سالم جلو مي‎رفت، آسيب رساند. ورود اين جريان انحرافي از يک طرف و تشديد تحريم‎‎هاي دشمن از سوي ديگر- تحريم‎هايي که خود آن‎ها، آن را کشنده نامگذاري کردند- زمينه هاي آسيبپذيري در زمينه اقتصاد را ايجاد کرد. البته اين تحريمها کشورهاي غربي را هم کشته و اينکه چندکشور زانو مي‎زنند و مي‎گويند بياييد با ما صحبت کنيد حاکي از آن است که اين تحريمها، خودشان را هم به زانو درآورده؛ و الا پاي ميز مذاکره نمي‎نشستند.

ببينيد وقتي ماشيني در مسيري با سرعت خيلي بالايي حرکت مي‎کند ممکن است شما زودتر به مقصد برسيد اما افرادي که سوار اين ماشين هستند به علت سرعت بالا، دچار هيجانات و خستگي‎ها مي‎شوند. واقعا سرعت حرکت ماشين دولت آقاي احمدي‎نژاد بالا بود. اولا ورود جريان انحرافي، ثانيا تشديد تحريم‎ها و ثالثا سرعت بالا، يک نوع خستگي ايجاد کرده بود. آقاي روحاني در مناظرات از اين سه نکته بهخوبي استفاده کرد و آرامشي ارائه داد و تعدادي که از اين وضعيت خسته شده بودند و اميد داشتند که اوضاع اقتصادي بهتر بشود، به ايشان راي دادند. من اعتقادي به آراي سلبي ندارم. مردم مي‎خواهند زندگي بکنند. به غير از جريانهاي سايت‎ها و مطبوعات و درگيري‎‎هاي جناحي بين آن‎ها، مردم در مشکلات خودشان درگير هستند.

يعني اگر آقاي جليلي در انتخابات نبود و اين دوقطبي سازش و مقاومت ساخته نمي‎شد، به‎نظر شما راي آقاي روحاني همين اندازه بود؟

بله، همين بود. مگر شما فکر مي‎کنيد افرادي که اين مسائل برايشان مهم است چند نفر هستند؟ توده‎هاي مردم را در نظر بگيريد. براي مردم، معيشت اصل است. اما يک مسئله غيرقابل ترديد وجود دارد و آن اينکه ملت ما در هر وضعيت معيشتي که باشند، نگاه اصليشان استقلال، آزادي و حفظ جمهوري اسلامي است. اگر به شعار‎‎هاي آقاي روحاني دقت کنيم، ايشان هيچ‎وقت ضد‎مقاومت حرف نمي‎زد. تدبير خاصي را ارائه مي‎داد. اين‎طور نبود که قطب مقاومت آقاي جليلي و قطب سازش مطلق آقاي روحاني ساخته شود. در طول مذاکرات گذشته هستهاي آقاي روحاني، هرگز بحث تعطيلي تاسيسات هسته‎اي را نپذيرفته‎ايم. حالا ممکن است افرادي که در مسائل سياسي خيلي دقيق هستند، بيايند و بگويند نهايت فرايند، اين مي‎شود که ما دست از مقاومت برداشتهايم. ببينيد اين برآيند‎ها و فهم‎‎هاي دقيق، خيلي در کف جامعه ما پهن نيست.

با توجه به شناختي که در گذشته از رفتار‎هاي تيم حاکم و پروژه عبور از آقايان هاشمي و خاتمي داشته‎ايم، به نظر شما اين بار از آقاي روحاني عبور خواهد شد يا برعکس؟

من خيلي علاقه دارم که فردي بيايد و اين تيمي را که در دولت بر سر کار هستند بررسي بکند. يعني شما واقعا در اين تيم وحدت و هماهنگي مي‎بينيد؟

دليل اين سوال، همين است. بالاخره تا يک جايي اين‎ها همديگر را تحمل مي‎کنند.

احسنت. در دولت آقاي خاتمي، هيئت دولت به نوعي يکدست بود. اما هيئت دولت آقاي روحاني، يک هيئت دولت يکدست نيست. مجموعه‎اي که سرکار آمده‎اند، نمي‎توانند با هم هماهنگ باشند. از آن طرف مي‎خواهم عرض کنم معضلات بين‎المللي و مشکلات ارتباطي که با دنيا داريم، آنقدر هست که اين‎ها در اين غرق مي‎شوند و براي چنين مسائلي، دنبال مفري مي‎گردند. به‎نظر من از همان روز اول و تشکيل دولت به اين فکر بوده‎اند که نمي‎توانند مطلقا به ‎سمت تفکر آقاي هاشمي بروند. مطلقا هم نمي‎توانند به‎سمت آن جناح خيلي تندرو اصلاح‎طلب‎ها بروند. يعني آقاي روحاني، ضمن طرح اعتدال، اين آينده را هم در نظر گرفت.

يعني عبور از آقاي هاشمي هست؟

بله! اگر به هيئت دولت نگاه کنيد، تفکر آقاي هاشمي بهصورت مطلق از دل آن بيرون نمي‎آيد.

رفتار اصلاح‎طلب‎ها را چگونه ارزيابي مي‎کنيد؟ چون آن‎ها به‎نحوي خودشان را پيروز صحنه مي‎دانند و سهمخواهي مي‎کنند.

اعتقادم بر اين است که اگر اصلاح‎طلبان بخواهند همان چهره‎‎هاي سابق باشند، هزار سال هم کار کنند سرنوشت خوبي نخواهند داشت. خوب بود که در اين انتخابات، آقاي عارف انصراف نمي‎داد تا وزن اين گروه مشخص مي‎شد. آقايان وزن خودشان را خوب مي‎فهميدند.

اين انتخابات نشان داد که تندروي‎‎هاي درون خودشان، باعث روشن شدن ماهيت آنان در جامعه ميگردد و اين چهره‎‎هاي جديدي که از خود نشان ميدهند، موجب پس‎رفت‎شان مي‎شود و جامعه اين را نمي‎پذيرد. اما اگر تغيير رفتاري و فکري بدهند و در عين‎حال با چهره‎‎هاي جديد به‎ ميدان بيايند، طبيعتا بايد حرف بزنند و خودشان را نشان بدهند. بايد سرمايه‎گذاري بکنند تا بتوانند با رويکرد جديد به موفقيتي دست يابند که اين به عوامل متعددي از جمله اينکه آيا آمريکايي‎ها مي‎توانند خودشان را جمع و جور کنند يا نه بستگي دارد. به‎صراحت عرض مي‎کنم که جريان اصلاحات، به‎نوعي حرکت کرده که آبرويش بند به آبروي آمريکا شده است. به هر ميزاني که آمريکايي‎ها در دنيا موفق باشند، اين‎ها هم در ايران موفق مي‎شوند.

شما آقاي روحاني را اصلاح‎طلب مي‎دانيـد يا اصولگرا؟

قبل و بعد از انتخابات متفاوت است. شاهد من هم اين است که در مناظره ها که دقت مي‎کردم، کمتر مي‎شنيدم بگويند ان‎شاءالله، به ياري خدا، ولي وقتي به سطح کار آمدند و متوجه سطح مشکلات شدند خيلي اين واژه‎ها را به‎کار مي‎برند. انسان قبل از ورود به واقعيت‎ها يک تصوري دارد و بعد که با آن‎ها روبه‎رو شد يک تصور ديگري پيدا ميکند. مدل فکر کردن تغيير مي‎کند.

حمايت‎هاي مقام معظم رهبري از روساي جمهور را چگونه ارزيابي مي‎کنيد؟

به هر تقدير، مقام معظم رهبري اشراف اطلاعاتي دارند. ايشان در قله اطلاعات ايستادهاند و ميتوانيم بگوييم در تجربه، کسي مانند ايشان نداريم؛ مبارزات قبل از انقلاب، هشت سال رياست‎جمهوري در دوران دفاع مقدس و بيش از ۲۰ سال رهبري. همه ديده‎اند که سلامت نفس دارند. با توجه به جميع شرايط اگر اين ياري‎ها نباشد، ماشين در اين سربالايي و در اين دست‎انداز‎ها به سختي مي‎تواند عبور کند.

اعتقاد شخصي من بر اين است که هرچه جلوتر مي‎رويم، به‎دليل آشکار شدن جايگاه ولايت فقيه و تاثير شخص ولي‎فقيه بر امور، اين‎جايگاه در نظر مردم محکم‎تر شده و اقبالشان به اين جايگاه بيشتر مي‎شود. اينکه بگويند حرف‎‎هاي رهبر انقلاب دوتاست در درون يک چيز و در بيرون چيز ديگري است، من چنين اعتقادي ندارم. ايشان هرجا که صلاح بدانند بهطور صريح در تاييد يا رد، نظر مي‎دهند. جايي هم خودشان اشاره کرده‎اند که دو نظر دادن از من، درست نيست.

حمايت‎‎هاي ايشان در مقاطع مختلف متفاوت است. ايشان نگاه به فرد ندارند، بلکه به نظام ما در ميان نظام بين‎الملل نگاه مي‎کنند و به تاثير متقابلي که اينها نسبت به هم دارند، توجه ميکنند. راهنمايي‎ها، تاييد‎ها و تشر‎ها همه و همه در راستاي حرکت درست اين ماشين است. در زمان همه روساي جمهور، همين‎طور بوده است. در زمان آقاي احمدي‎نژاد، فراز و نشيب‎‎هاي بسيار بيشتري وجود داشت.

دشمن اصلا کاري با مدل گفتمان ما ندارد. ما نبايد نسبت به طرف مقابل، دچار ساده انديشي بشويم. آن‎ها بچه نيستند، دنبال منافع خودشان هستند. وقتي آقاي اوباما مي‎گويد مسئله هسته‎اي ايران به امنيت ملي ما ربط دارد يعني اينکه مدل گفت‎وگو‎ها براي آن‎ها مهم نيست. مقام معظم رهبري وقتي اين واقعيت‎ها را مي‎بينند که هجوم‎ها بر ايران به بالاترين حد خودش رسيده است، تدابير مناسبي ميانديشند.

با توجه به اشراف حضرتعالي به مسائل انقلاب، تاريخ انقلاب و تاريخ صدر اسلام، اگر بنا باشد به آقاي روحاني يک توصيه بکنيد چه مي‎گوييد؟  

به اعتقاد من، آقاي روحاني اگر بخواهند موفق بشوند، شرط عقل و تدبير ايجاب مي‎کند ببينند منافع انقلاب، مردم و نظام کجاست. آنجا حرکت کنند و در تشخيص اين مسئله، نه اينکه خرد خودشان را تعطيل کنند، بلکه به اقتضاي خرد به فاسئل به خبيرا عمل کنند. بدانند که مقام معظم رهبري در خبره بودن، به شهادت بزرگان بين‎الملل، همتا ندارند.

در مورد آقاي هاشمي به همان مطلبي که شوراي نگهبان درباره ايشان گفت که ايشان کهولت سن داشته و ناتواني دارد، به اين دقت داشته باشند. نمي‎خواهم بگويم آقاي هاشمي خدمات نداشته‎اند. اين را خلاف انصاف مي‎دانم ولي به هر تقدير، ايشان دقت کنند که اگر قرار باشد آقاي هاشمي به‎عنوان يک ليدر ارائه طريق بکند، در روند تاريخ انقلاب ديده شده که خيلي وقت‎ها ايشان نظراتي داده‎اند ولي حضرت امام (رضوان‎الله‎تعالي‎عليه) راه ديگري را در پيش گرفته‎اند.

بعد‎ها به تجربه ديده شده که راه ارائه شده توسط آقاي هاشمي راه بهتري نبوده و راه‎‎هاي ديگر مناسب‎تر بوده است. در يک مقطعي کنترل مواليد را گفتند و مدام روي آن پافشاري کردند. حالا امروزه مي‎بينيم که جامعه ما با چه بحراني روبه‎رو مي‎شود و چه خطري آن را تهديد مي‎کند. به اين دقت داشته باشند آن حرف‎هايي را که آقاي هاشمي بيان کرد و به‎نظر درست نبود، بگويند ما قبول نداريم. براي ارائه طريق و اخذ حرف‎ها به‎طور مطلق ايشان مناسب نيستند. شاخص را ر‎ها نکنند.
منبع:پنجره
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها