کد خبر: ۲۱۲۲۰۳
زمان انتشار: ۱۳:۵۸     ۲۶ اسفند ۱۳۹۲
عضو مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه امام(ره) از اصلاح‌طلبان عبور کردند، گفت:‌ شهوت قدرت، کروبی را به این روز انداخت؛ البته این امتحانی است که ممکن است برای هر کسی رخ دهد.
به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، آیت الله سید محمدعلی موسوی جزایری متولد ۱۳۲۲ در شوشتر است، نماینده ولی فقیه در استان خوزستان و امام جمعه اهواز، نمایندگی مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری را نیز بر عهده دارد و مدرس دروس خارج فقه و اصول حوزه علمیه است.

آیتالله جزایری که دروس حوزوی خود را در نجف اشرف و قم گذارنده است، در زمان تصویب قانون اساسی و اصل ۱۱۰ نقش برجستهای داشته است.

این عضو مجلس خبرگان در این باره میگوید: پیش نویس قانون اساسى در اختیار ما قرار گرفت، دیدم هیچ خبرى از ولایت فقیه در آن نیست. دولت موقّت اصرار داشت به همان شکل یا با مختصر تغییر و عبارتى به تصویب برسد، ولى زمزمه انتقاد و اعتراض بر این کمبود در محافل اهل علم و حزب اللّه بالا گرفت. خدمت امام رسیدم و عرض کردم چنین مسئلهاى وجود دارد، فرمودند من گفته ام هر کس نظر و پیشنهادى دارد بگوید، خبرگان آنها را منظور کنند و نظر بدهند. و این پیش نویس قابل تغییر است. لذا طرحى نوشتم که به خطّ خودم موجود است و در یکى از سخنرانى هاى قبل از دستور مجلس آن را خواندم و به کمیسیون قوه مقنّنه که عهده دار بحث ولایت هم شده بود آن را تقدیم نمودم و از آن دفاع کردم. لحظات بررسى و تصویب قانون اساسى از خاطرات زیبا و افتخارآفرین اوایل انقلاب است.

نماینده ولی فقیه در خوزستان درباره نقش خود در ایام دفاع مقدس چنین روایت میکند: نقش من در ابتدا سر زدن به اتاق جنگ لشکر ۹۲ زرهى اهواز بود. کسب خبر مىکردیم و براى نظامىها صحبت مىکردیم، شب هاى اوّل دسته جمعى به درِ جلوى ساختمان سپاه مى رفتیم، مردم جمع مى شدند براى آنان سخنرانى مى کردیم.

استاندار وقت آقاى غرضى بود، آقاى شمخانى هم فرمانده سپاه بود. شهید علمالهدى هم از فعّالان صحنه بود. گاهى هم از خطّ مقدّم بازدید مى کردیم، ولى هنوز خاک ریز و سنگر و تشکیلاتى در کار نبود. خود را براى جنگ پارتیزانى آماده کرده بودیم. مقدار زیادى بنزین در خانه اى ذخیره کرده بودیم که اگر دشمن خداى نکرده وارد شهر شد، پمپ بنزینها را مىگیرد. در خانهها و مساجد مهمّات و اسلحه ذخیره کرده بودیم و حتى لباس شبیه لباسهاى آنها، ولى تفضّل خداوند بالاتر از فکر ما بود.

آیتالله جزایری موسس مدرسه الامامالخمینى، حوزه علمیه خواهران مکتب الزهرا و شبکه ماهوارهای الاهواز ودانشگاه امیرالمؤمنین است.

با توجه به تلاشهای آیتالله موسوی جزایری در توسعه حوزههای علمیه، پشتوانه فکری و فرهنگی دانشگاه امیرالمؤمنین و شبکه ماهوارهای الاهواز را حوزههای علمیه خوزستان تأمین میکنند.

اقدامات فرهنگی این عضو مجلس خبرگان باعث شده است، این شبکه ماهوارهای با استفاده از نظرات بزرگان دین و علمای خوزستان به شبهات موجود در رسانههای بیگانه پاسخ داده و در برابر تلاشهای دشمنان برای سیاهنمایی چهره تشیّع و تحتالشعاع قرار دادن ولایت ایستادگی کند.

آیتالله موسوی جزایری، در سفر ۶ روزه به لبنان که در مهر ماه امسال انجام شد با سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان دیدار کرد و در این ملاقات یک ساعته گزارشی از وضعیت فرهنگی استان خوزستان و تأسیس شبکه ماهوارهای الاهواز به سید مقاومت ارائه داد.

وی در این دیدار به تشریح برنامه این شبکه پرداخت و گفت شبکه الاهواز به زبان عربی و با هدف مقابله با فرقههای انحرافی و وهابیت آغاز به کار کرده است.

این مبارز انقلابی در گفتوگو با خبرنگار حوزه احزاب خبرگزاری فارس، به تشریح حوادث، جریانات موثر در انقلاب، نحوه پیروزی انقلاب اسلامی، نقش آیتالله طالقانی و شهدای محراب در نهضت امام، مصادره و تحریف انقلاب از سوی ملیمذهبیها و فتنه ۸۸ پرداخت که متن کامل این گفتوگو در ادامه میآید:

ضمن تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، لطفاً به عنوان اولین سوال نظر خود را درباره نقش امام خمینی در پیروزی انقلاب اسلامی، بفرمایید.:

آیتالله جزایری: وقتی حوادث انقلاب را در طی این ۳۵سال مرور میکنم حوادث و جریانهای مختلفی را به یاد میآورم که در جریان انقلاب رخ داد. زمانی که من در سال ۵۳ در اهواز مستقر شدم، هنوز تحولات انقلاب اوج نگرفته بود و جریان انقلاب محدود به تعداد اندکی بود که امام (ره) را مقلد خود میدانستند و درصدد تأسیس حکومت ولایت فقیه مدنظر امام بودند، اما همانطور که گفتم جمعیت زیادی را در کشور شامل نمیشدند.

چه شد که این جمعیت افزایش پیدا کرد؟

یکی از دلایلی که موجب به جوش آمدن عواطف و احساسات مردم در آن زمان شد شهادت فرزند امام خمینی(ره) حاجمصطفی بود که مراسمهای ختم متعددی صورت گرفت و در نهایت در همه شهرهای ایران به یک جریان عمومی تبدیل شد.

* مقاله توهینآمیز محمدرضا پهلوی با نام مستعار احمد رشیدیمطلق منجر به قیام ۱۹ دی شد

و در نهایت چه اتفاقی افتاد؟

رژیم پهلوی ابراز عواطف و احساسات مردم نسبت به امام خمینی(ره) که فرزندشان را مظلومانه و در غربت به شهادت رسانده بودند، برنتابید و از این رو محمدرضا پهلوی با نام مستعار احمد رشیدیمطلق مقالهای را در توهین به امام خمینی نوشت که منجر به قیام ۱۹دی شد.

مردم کشورمان اهانت به امام خمینی(ره) را قبول نکردند و اعتراضات نسبت به این امر از شهر قم شروع شد و به صورت راهپیماییهای گستردهای ادامه پیدا کرد به صورتی که چهلم شهدای قیام ۱۹ دی شهر قم، منجر به شهادت عدهای از مردم در تبریز و چهلم شهدای شهر تبریز موجب برگزاری مراسمهایی در یزد و جهرم و اهواز شد که رژیم پهلوی قصد داشت با سرکوبگری در مقابل ابراز احساسات مردم بایستد.

ما اوایل سال ۵۷ در اهواز مراسم هفت برای این شهدا در مسجد خودمان که واقع در مرکز شهر است برگزار کرده بودیم اما رژیم شاه حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر را مجروح و یک نفر را شهید کرد، بنابراین این اعتراضات گسترده مردمی نسبت به شهادت فرزند امام خمینی(ره) و اهانت به ایشان در یک روزنامه رسمی کشور آغازگر تحولات انقلاب اسلامی شد که شهر اهواز نیز از آن بینصیب نماند.

اولین واکنشتان در حادثه ۱۹ دی چه بود؟

در آن زمان به خاطر دارم یکی از اقداماتی که انجام دادیم این بود که جلسهای را به اتفاق علما تشکیل دادیم و در آن جلسه تصمیماتی گرفته و گفتیم حداقل کاری که الآن میتوانیم انجام دهیم این است که به مدت یک هفته مساجد را تعطیل و در شب اول مردم را از هدف خود آگاه و آنان را با خود همراه کنیم لذابه مدت یک هفته اعتصاب در شهر اهواز برگزار شد.

این مبارزات شما با رژیم شاه چگونه به نتیجه رسید؟

اگر بخواهم جمعبندی انجام بدهم باید بگویم امام خمینی(ره) آغازگر تحولی بود که در نهایت موجب سرنگونی رژیم شاهنشاهی شد. البته در این زمینه نباید از نقشِ همراهی آیات شهید مطهری، بهشتی، دستغیب، صدوقی، طالقانی، رهبر معظم انقلاب نیز غافل شد چراکه هرکدام از آنان از تأثیرگذاری خاصی بر مردم برخوردار بودند.

این افراد به عنوان سینهچاکان امام خمینی(ره) فرامین بنیانگذار کبیر انقلاب را در کشور اجرا میکردند و امام به عنوان محور اصلی در تحولات انقلاب اسلامی نقش برجستهای داشتند.

سؤالی که باید از خود بپرسیم این است که آیا اگر این اتفاقات برای یک شخصیت سیاسی نیز میافتاد، آیا به تنهایی میتوانست زمینهساز چنین تحولی شود که برای پاسخ به این سؤال باید جامعهشناسی مردم ایران را بررسی کنیم چرا که اکثریت جامعه مردم ایران در آن زمان قشر متدین سنتی بودند که بر اساس عقاید دینی معتقد بودند به خطر انداختن جان، حرام است مگر آنکه یک مرجع تقلید جامعالشرایط بر اساس شرایط زمان چنین دستوری را بدهند که در آن صورت عمل به وظیفه واجب خواهد بود، لذا در انقلاب اسلامی نیز چنین تحولی صورت گرفت و آن شخص شخیص امام خمینی(ره) بود.

آری امام بود که با حکم شرعی توده های مردم مسلمان را به صحنه آورد وآنانرا آماده شهادت در راه خدا نمود.

یکی از مواردی که نسبت به انقلاب مطرح میشود آن است که به جوش آمدن عواطف و احساسات موجب پدید آمدن انقلاب شد و مبنای عقلانی نداشت، ارزیابی خود را از این امر بیان کنید؟

آیتالله جزایری: عواطف دینی بر مردم تاثیر گذارند کما اینکه مردم با احساسات خود برای امام حسین(ع) عزاداری میکنند اما مسئله اصلی این است که این احساسات مبنای عقلانی دارد که موجب چنین حرکاتی میشود. اگر مردم به شکل عقلانی به امامت امام حسین معتقد نباشند، هرگز در شهادت او چنین احساساتی از خود نشان نمی دهند، شما عشق به معنویات را با عشق به مادیات قیاس نکنید چراکه عشق به امور معنوی ریشه عقلانی دارد.

چرا ملی مذهبیها اکنون در صدد هستند که به تحریف سیاسی تاریخ بپردازند و در روند انقلاب به گونهای نقش امام را کمرنگ جلوه بدهند؟

ابراهیم یزدی در آن زمان ایران نبود و ارادت به مهندس بازرگان هم روی فکر ایشان تأثیر زیادی گذاشت که واقعیت را ندید در حالی که تحولات انقلاب اسلامی با شهادت فرزند امام خمینی(ره) اوج گرفت و نقطه عطف انقلاب با هدایت گری امام به مسیر خود ادامه داد.

*نقش برجسته امام خمینی(ره) در وقایع انقلاب

نسل سوم ما که وقایع انقلاب را درک نکرده است، برداشت خود را منحصر به کتابهای خاطراتی که از آن زمان به جا مانده است، قرار میدهد، چرا که با روی کار آمدن دولت فعلی افرادی مثل ابراهیم یزدی کتاب خاطراتشان را چاپ کردند یا در روزنامههای اصلاحطلب قصد دارند که به تحریف تاریخ بپردازند، ارزیابی شما از اهداف این افراد که به طور واضح واقعیت را بیان نمیکنند، چیست؟

آنچه واضح و روشن است آن است که نقش امام خمینی(ره) در وقایع انقلاب برجسته بود، اکنون امام در بین ما نیست و من به واقع آنچه اعتقادم بود بیان کردم. این افراد در آن زمان درگیر مسائل حزبی خود بودند و به نظر من کمی از واقعیت دور افتادند چرا که در آن زمان آنان نیز مانند بسیاری از احزاب بیانیه و اعلامیه میدادند اما جریان نهضت آزادی به رهبری مصدق فعالیت میکرد و کاری به امام نداشت. بعضی از فعالین سیاسی اصلا کمونیست بودند و یا مجاهدین خلق ـ منافقین ـ نیز از جمله جریاناتی بودند که در آن زمان فعالیت میکردند اما اینگونه نبود که جمعیت زیادی پیرو آنان باشند و حدود ۳۰-۴۰ نفر بیشتر حامی نداشتند لذا کسانی که سررشته ارادت مردم را در اختیار داشتند مراجع و علماء بودند و در رأس آنها بدون شک حضرت امام خمینی (ره) بود.

*جدایی نهضت آزادی از جبهه ملی با هدایت آیت الله طالقانی

نقش آیتالله طالقانی در نهضت آزادی چه بود؟

آیتالله طالقانی نیز یکی از اعضای نهضت آزادی بودند اما بنیانگذار این نهضت، بازرگان بود و هنگامی که اعلامیه میدادند همه اعضای آن با یکدیگر زیر بیانیه را امضاء میکردند. جریانهای مختلفی در آن زمان فعالیت داشتند اما نهضت آزادی و جبهه ملی عقاید نزدیکتری به یکدیگر داشتند اما همین دو جبهه نیز با یکدیگر اختلاف داشتند چرا که اعضای نهضت آزادی از اینکه بنیصدر گاهی از جبهه ملی حمایت میکرد شاکی بودند.

اما نکتهای که در اینجا باید به آن توجه کنیم آن است که این جریانات و زندان رفتن اعضای این حزب به بازه سال ۳۲ تا ۴۲ مربوط میشد که به رهبری مصدق فعالیتهایی را انجام دادند اما بعد از مدتی نهضت آزادی از جبهه ملی به دلایل مذهبی جدا شد و اسم خود را نهضت آزادی گذاشتند که بازرگان و آیتالله طالقانی نیز جزو آنها بودند.

ارزیابی شما از فعالیت نهضت آزادی و ارتباطات آنان با امام خمینی(ره) چیست؟

آیتالله جزایری: فعالیت جریاناتی مانند نهضت آزادی و جبهه ملی به قبل از سال ۴۲ که امام خمینی حرکتهای خود را آغاز کنند، مربوط میشد چراکه تحولات انقلاب اسلامی از سال ۴۳ به بعد با تبعید امام خمینی(ره) به دلیل مطرح شدن قضیه کاپیتالسیون آغاز شد، رژیم، امام را ابتدا به ترکیه و پس از آن به نجف فرستادند در حالیکه این جریانات فعالیت خود را سالها قبل از قیام امام خمینی(ره) آغاز کرده بودند. و بعد از قیام امام، حرکات آنها خیلی کم رنگ شد.

آیتالله طالقانی ارتباط خود را با امام خمینی قطع نکرده بود و تا یکی دو ماه پیش از انقلاب اسلامی در زندان به سر میبردند اما بازرگان ظاهراً در سال ۵۵ آزاد شد اما آیتالله طالقانی به همراه افرادی چون آقای منتظری در چند ماهی مانده به انقلاب از زندان آزاد شدند. امام خمینی(ره) پس از آزادی آیتالله طالقانی پیغام دادند که شما از یک زندان کوچک آزاد شده اما به یک زندان بزرگ وارد شدید چرا که اکنون سرتاسر ایران زندان است. لذا آیتالله طالقانی را نباید در یک حزب و نهضت خلاصه کرد و اگر هم اعلامیههای آنها را امضاء میکرد، میخواست آنها را تشویق کند.

*آیتالله طالقانی کاملاً فراجناحی بود

اگر بخواهم مثالی بیاورم باید بگویم که اعضای جبهه ملی و نهضت آزادی به خون اعضای فدائیان اسلام تشنه بودند و از نگاه آنان نواب صفوی یک فرد متحجر و مرتجع بود در حالیکه محل اختفای نواب صفوی پیش از شهادتش خانه آیتالله طالقانی بود بنابراین شخصیت آیتالله طالقانی کاملاً فراجناحی بود و ایشان به عنوان یک روحانی تمام عیار به پشتیبانی امام میپرداختند.

من به خاطر دارم آیتالله طالقانی در جایی گفته بودند که هرگاه در این انقلاب احساس یأس میکنم به دیدار امام خمینی(ره) در قم میروم و از او کسب روحیه میکنم، بنابراین از سال ۴۲ تمام تحولات انقلاب اسلامی بر مبنای هدایت امام و نقش ایشان استوار بود.

*لزوم بصیرت افزایی در انتخابات خبرگان رهبری

در خبرها مطرح است اصلاحطلبان برنامهای برای تغییر ترکیب مجلس خبرگان دارند یعنی به نوعی درصددند ترکیب این مجلس را با سیاستهای خود منطبق کنند، نظر شما چیست؟

من به طور جناحی سخن نمیگویم اما کلیت این قضیه این است که آنان میتوانند فعالیت کنند و از لحاظ قانونی با منعی روبهرو نیستند اما مردم باید آگاهانه رفتار کنند و بصیرت داشته باشند که تاکیدات رهبر بر بصیرتافزایی نیز از همین رو است.

علت تغییر جهت مواضع افرادی مانند ابراهیم یزدی و کروبی که مدعی اند با امام رابطه قلبی داشتهاند، چیست؟

آقای کروبی موضع دوری نسبت به امام نداشتند مگر اینکه جزء اصولگرایان نبودند و از اصلاحطلبان به شمار میآمدند و در مجلس ششم در زمانی که نمایندگان اعتصاب و در مجلس تحصن کردند، وی به عنوان عامل بازدارنده بود و آنها را کنترل می کرد اما در جریان انتخابات ۸۸، تصور قاطع ایشان این بود که پیروز انتخابات است. عدم پیروزی در انتخابات موجب چنین جریانی شد.

*شهوت قدرت کروبی را به این روز انداخت

من خودم با او صحبت نکردم اما از کسانی که با او صحبت کردند متوجه روحیات ایشان شدم که جدا از اینکه یک نفر ممکن است شهوت قدرت داشته باشد، درباره آقای کروبی مواجه شدن او با آنچه وی به طور کامل بر خلاف آن یقین داشت، موجب چنین امری شد که البته این امتحانی است که ممکن است برای هر کسی رخ دهد.

چه دلایلی موجب میشود که فردی که از یاران صدیق امام خمینی(ره) بوده و وقایع جنگ و انقلاب را درک کرده است، اینگونه از مسیر انقلاب منحرف شود و راضی شود که به خاطر خود نظام لطمه بزرگی ببیند؟

همانطور که گفتم این امتحان الهی است که ممکن است برای هر فردی رخ دهد که درباره آقای کروبی جدا از اینکه بگوییم او شهوت مقام داشت یا خیر مواجه شدن او با آنچه که به خلاف آن یقین داشت موجب چنین امری شد اما درباره موسوی من اظهارنظر نمیکنم چراکه ارتباط چندانی با او نداشتم و تنها زمان نخستوزیری او را میشناختم که وقفه ۲۰ سالهای میان من و ایشان افتاد و بنابراین اکنون شناختی از موسوی ندارم.

به هر حال ما سال ۸۸ همراهی فتنه جویان را با سران کفر مانند آمریکا و اسرائیل شاهد بودیم که در واقع رأس کار آنها بودند و این افراد پیادهنظام آنها محسوب می شدند. آنان اشتباه کردند و توقعات ایدهآلیستی آنان و اشتباهاتشان موجب شد که به راه بدی کشیده شوند که سران کفر و شبکههای الجزیره و العربیه و گروهک منافقین نیز آنان را تایید کند، راهی که کلید آن از زمان ۱۸ تیر سال ۷۸ خورده بود و با هدایت عناصر خارج از کشور ادامه پیدا کرد.

به نظر شما اگر امام خمینی(ره) اکنون زنده بودند چه برخوردی را با کروبی و موسوی انجام میدادند؟

من جای امام نیستم و نمیدانم که ایشان چه برخوردی را انجام میدادند اما اگر بخواهم براساس رفتاری که امام در زمان حیات خود انجام دادند، پاسخ سوال شما را بگویم باید بر این امر اشاره کنم که امام در یک سال آخر عمر خود به جریان چپ میدان نمیدادند چراکه بسیاری از مسائل برای ایشان روشن شده بود و در واقع در آن یک سال مسیر را تغییر داده و از اصلاحطلبان عبور کردند.

برخورد امام با جبهه ملی که مشخص بود اما درباره نهضت آزادی که بازرگان را به رهبری قبول داشتند، امام متوجه گرایش آمریکایی آنان شدند و مقابله کردند چراکه گرایشات آمریکایی آنها برای امام به اثبات رسیده بود.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها