کد خبر: ۲۴۰۳۴۸
زمان انتشار: ۱۱:۰۰     ۱۴ مرداد ۱۳۹۳

به گزارش پایگاه 598 به نقل از قدس آنلاین، عبد الصالح شمس اللهی :کاریکاتور طرحیست که از به تصویر کشیدن ناهماهنگی‌های یک شیء یا یک جامعه به وجود می آید. کاریکاتور معمولا باعث خنده افراد می‌شود؛ اما در واقع نمایه حقیقتی تلخ و گریه آور است که کاستی رنج آوری از یک فرد یا یک جامعه را به نمایش در می‌آورد.

اگر با نگاه ظریف به پیرامون خود نگاه کنیم، عدم تناسب‌هایی را پیدا می‌کنیم که هر کدام پایه یک مشکل در جامعه شده است و انسان را از آن آرمان دیرینه خود که امثال فارابی، در کتب فلسفی خود سعی در ترسیم آن داشته اند دور می‌کند؛ آرمانی به اسم مدینه فاضله؛ شهری برتر، که همه چیز در آن در جایگاه خود قرار دارد و هیچ ناهم‌گونی در آن دیده نمی‌شود.
یکی از نا هماهنگی هایی که در جامعه دینی دیده می‌شود، عدم تطابق باور های دینی با معلومات دینیست که از هر طرف که نگاه کنیم خنده ای تلخ بر لب‌هایمان می‌نشیند.
باور دینی یا همان عرق دینی اعتقاد به گذاره های مذهبی است که افراد معمولا به صورت تقلیدی از پدر و مادر خود می‌گیرند که در مواردی پر رنگ تر و در مواردی کم رنگ تر است به عنوان مثال در جامعه ما اعتقاد به امامت و جریان عاشورا از باورهای دینیست که حتی کسانی که به دین حداقلی اکتفا نموده اند بر روی آن تعصب ویژه ای دارند و آن را به عنوان خط قرمز خود مطرح می‌کنند. این باور دینی اگر در کنار معلومات دینی متناسب و مناسب قرار گیرد زمینه رشد و تعالی انسان را فراهم می‌آورد ولی هر کدام از این‌ها به تنهایی نه تنها ثمره مطلوبی ندرد چه بسا خطر آفرین نیز باشد.‌‌‌‌ این در واقع ترجمان همان کلام امیرالمؤمنین(علیه السلام) است که فرمودند :” دو گروه پشت مرا شکستند: عالم لا ابالی زبان باز و جاهل متعصّب؛ اولی با علمش مردم را گمراه می‌کند و دومی مردم را به جهلش دعوت می‌کند. ‏
در وبلاگی، طنزی خواندم که ترسیمی زیبا از این عدم همانگی داشت؛ نوشته بود : طرف میخواهد ازدواج کند مقید است در مهریه یک جلد کلام الله مجید یک سفر حج حتما باشد و اصرار دارد که عروسیش حتما شب عید غدیر باشد، بعد واجب می‌داند که شب عروسیش مشروب هم در سفره باشد . این یعنی همان عدم تطابق باورهای دینی با معلومات دینی.
متاسفانه امروز جامعه ما با دو معضل عمده کمبود مطالعه از طرفی و روشنفکری بیمار از طرف دیگر روبروست که اولی باعث پائین آمدن معلومات دینی و دومی باعث کمرنگ شدن باورهای دینی شده است .
جریانهای مختلفی در طول تاریخ به این عدم هماهنگی دامن زده اند به عنوان نمونه اباحه گری صوفیانه یکی از نمونه های است که ثمره تلفیق باورهای مقدس و جهل به معارف حقیقی الهی می‌باشد ، این جریان با فریب افراد معتقدی که به گذاره های اعتقادی پایبندی ویژه ای داشته اند توانستند فرقه ای درست کنند که بسیاری از متدینین درآتش آن بسوزند.خطر این جریان به حدی بود که بارها مورد لعن اهل بیت(علیهم السلام) قرار گرفتند و اهل بیت(علیهم السلام) برائت از این گمراهان را شرط داخل شدن در دایره یاران اهل بیت(علیهم السلام) می‌دانند امام رضا(علیه السلام) در مورد این جریان فرمودند: "کسی که نزد او ذکری از صوفیه شود و ایشان را با قلب و زبانش انکار نکند از ما نیست،و کسی که انکارشان کند مانند کسی است که نزد رسول الله(صلی الله علیه و آله) با کفار جهاد کرده باشد.”
البته جریان های دیگری نیز به وجود آمدند چون بابیت و بهائیت که آن‌ها نیز از همین حربه، یعنی متدینین جاهل استفاده نمودند و به مقصود خود رسیدند.
از طرفی دیگر گروهی نیز با به دست آوردن علوم اهل بیت(علیهم السلام) تبدیل شدند به دزدانی که با چراغ آمده اند کسانی که باوری به تقدس گذاره های اعتقادی چون امامت و عاشورا نداشتند و گاه با قصد ضربه زدن به دایره علوم دینی وارد شدند؛ اینان مصداق "اذا فسد العالِم فسد العالَم” هستند عالمانی که فسادشان عالمی را فاسد می‌کند در تاریخ برای این موضوع هم نمونه های زیادی وجود دارد به عنوان مثال علی بن ابی حمزه بطائنی که از طرف امام کاظم(علیه السلام) وکیل در امور وجوهات در عراق بود پس از شهادت امام کاظم(علیه السلام) به خاطر دنیا طلبی که داشت با توجیهات دینی امامت امام رضا(علیه السلام) را منکر شد و فرقه واقفیه را تاسیس کرد او که عالمی دینی بود، قلبا به گذاره های اعتقادی ایمانی نداشت و به همین دلیل باعث گمراهی عده زیادی از مسلمین شد از این دست افراد در طول تاریخ کم نیستند.
در سیره اهل بیت(علیهم السلام) نیز که می‌نگریم تلاش برای تقویت هر دوبعد را می‌بینیم شعارهای سید الشهدا (علیه السلام) در روز عاشورا ناظر به تقویت باورهای مردم بود شعارهایی مثل مَوْتٌ فی عِزٍّ خَیْرٌ مِنْ حَیاة فی ذُلٍّ "مرگ با عزت از زندگی با ذلت بهتر است” و دانشگاه علمی که امام صادق(علیه السلام) بر پا فرمودند با هدف بالا بردن معلومات دینی در جامعه مسلمین بود.
برای رسیدن به حد مطلوب از این هماهنگی جریان آموزش عمومی در کشور باید در سطوح مختلف فعال شود . رسانه ملی در تمام سطوحش اعم از کودک و نوجوان و بزرگسال و در تمام قالب‌ها اعم از فیلم و گزارش و مستند و… و نظام آموزشی کشور در دو سطح آموزش و پرورش و آموزش عالی باید همان‌قدر که به مسائل دیگر اهتمام نشان می‌دهند سعی در بالا بردن اطلاعات دینی و عرق مذهبی داشته باشند. متاسفانه سهم نظام آموزشی و جریان رسانه ای کشور در بالا بردن اطلاعات دینی جامعه بسیار ناچیز است و این باعث شده است تا رسانه های بیگانه و مراکز تولید علم در خارج از کشور بتوانند با سوار شدن بر موج روشنفکری بیمار از طرفی و کم اطلاعی عمومی از طرف دیگر جامعه ای نا هماهنگ را به وجود آورند و این نا هماهنگی همان‌گونه که گفته شد باعث پس رفت همه جانبه جامعه خواهد شد.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها