به گزارش پایگاه 598، کامران دانشجو وزیر علوم دولت دهم، از حل نشدن مشکلات دانشجویان بورسیه خبر داد و با توجه به مشکلات این دانشجویان از مجلس و قوه قضائیه درخواست کرد که به داد بورسیهها برسند.
وی سیاست دولت یازدهم را گفتاردرمانی مطرح و تأکید کرد که دولت تاکنون در اکثر موارد فقط به دیپلماسی و گفتار درمانی پرداخته است، در مورد اقتصاد و خصوصاً اقتصاد مقاومتی هیچ کدام از وعدههایش محقق نشده است.
دانشجو همچنین با اشاره به طرح مباحثی درباره برجام 2 تأکید کرد که مگر برجام یک چه گلی به سر وضعیت اقتصادی مردم زده که حالا گفتار درمانی برجام 2 را نزدیک انتخابات زمزمه میکنند.
مشروح گفتوگو با کامران دانشجو در زیر ارائه میشود.
مدتی است که از اعلام نظر کمیسیون اصل 90 مجلس و مراجع نظارتی مبتنی بر اینکه تخلفی در مورد بورسیهها در زمان مسئولیت شما و دکتر زاهدی صورت نگرفته، میگذرد. مقام معظم رهبری هم تعابیر تلخی را در مورد این موضوع بهکار بردند. شاید بد نباشد اولین سؤال مربوط به وضع فعلی بورسیهها باشد. از وضعیت فعلی آنها خبر دارید؟ نسبت به گذشته تغییری کرده است؟
دانشجو: درست است، مدت زیادی میگذرد اما تا آنجا که من خبر دارم دانشگاهها و وزارت علوم از ورود فارغالتحصیلان بورسیه به دانشگاهها بهعنوان عضو هیأت علمی جلوگیری میکنند. حتی افرادی که قبلاً از دانشگاهها اعلام نیاز داشتهاند حالا که فارغالتحصیل شدهاند، دانشگاهها به آنها عدم نیاز میدهند!
بورسیههایی هم که در حال تحصیل هستند کمافیالسابق جایابی نمیشوند، در حالی که جایابی بورسیهها یکی از وظایف وزارت علوم براساس تعهدی است که محضری شده است.
در مجموع باید عرض کنم آنچه مهم و اصل بود و وزارت علوم جمهوری اسلامی ایران بر آن اساس به این عزیزان بورس داده بود و تعدادی را نیز برای صرفهجویی در هزینههای ارزی تبدیل به داخل کرده بود، الان صورت نمیگیرد، یعنی اجازه نمیدهند بورسیهها عضو هیأت علمی دانشگاهها شوند.
به نظر میرسد از ابتدا هم همین موضوع مدّنظر اتاق فکر وزارت علوم بود، بعدها هم که این دروغ بزرگ در مورد «بورسیههای خلاف قانون» با یک امتیاز حداقلی که البته امتیاز نیست بلکه حق مسلم بورسیهها است اجازه دادند تعدادی از این عزیزان یا با هزینه خودشان یا با هزینه دولت ادامه تحصیل بدهند. اما همانطور که عرض کردم چه فارغالتحصیلان و چه شاغل به تحصیلان بورسیه را نمیگذارند که وارد دانشگاهها به عنوان عضو هیأت علمی شوند.
به نظر شما بعد از فرمایشات مقام معظم رهبری، چرا مسئولین پیگیری نمیکنند این ظلمی که به تعبیر ایشان بر بورسیهها شده است، تظلم خواهی شود؟
دانشجو: به نظر من وزارت علوم و اتاق فکر مربوطه، با همان حق حداقلی ادامه تحصیل به این بورسیههای عزیز، کل مسیر را منحرف کرد و مسئولین نظارتی هم فکر کردند کار انجام شده است. در حالی که وضعیت آینده این عزیزان مبهم است و وضع فعلی اینها هم چندان تعریفی ندارد مشکلات عدیدهای از نظر روحی و جسمی و معیشتی دارند و ظلم همچنان ادامه دارد.
باید دیوان عدالت اداری یا هر مرجع ذیصلاح قضایی دیگر ورود پیدا کند و حق این مظلومان را از وزارت علوم بگیرد و با آنهایی که دو سال اطلاعات غلط به رئیس جمهور دادند و وی را به این موضعگیری انحرافی و مشهور «بورسیه و ما ادراک مالبورسیه» رساندند و خاطر 3 هزار خانواده را مشوش کردند و با آبروی 3 هزار متعهد متخصص بازی کردند، با مسببین این دروغ بزرگ که بزرگترین پرونده دروغ سیاسی تاریخ وزارت علوم است، برخورد قانونی شود تا دولتهای بعدی به خود اجازه ندهند که اینگونه عمل کنند.
کمیسیون اصل 90 قاعدتاً میبایست موضوع را به مراجع قضایی ارجاع میداد. اما اینکه چرا کاری نمیشود و این ظلم به بورسیهها و خانوادههای آنها همچنان ادامه دارد. دلایل آن را واقعاً نمیدانم.
یعنی سیاست دولت و وزارت علوم در مورد بورسیهها جلوگیری از ورود آنها به دانشگاهها به عنوان عضو هیأت علمی است و کسی هم نمیتواند کاری برای آنها بکند؟
دانشجو: عرض نکردم که کسی نمیتواند برای آنها کاری کند بلکه گفتم نمیدانم چرا برای رفع ظلم، آن هم پس از فرمایشات به قول شما تند و تلخ مقام معظم رهبری در این خصوص، کاری صورت نمیگیرد.
در مورد دولت و وزارت علوم به عنوان بخشی از دولت که کاملاً واضح است، انتظاری غیر از این نمیرفت و نمیرود.
منظورتان چیست؟ بالاخره انتظار این بود که خود وزارت علوم و دولت دلجویی کنند و بورسیه و خانوادههای آنها را از سرگردانی و تشویش خاطر به آرامش برسانند تا این سههزار بورسیه هم بتوانند مثل بقیه در آرامش خاطر ادامه تحصیل بدهند و این قدر نگران آینده خودشان نباشند.
* دولت تاکنون در اکثر موارد فقط به دیپلماسی و گفتار درمانی پرداخته است
دانشجو: واقعاً انتظار شما این بود؟! به نظر من این دولت تاکنون در اکثر موارد فقط به دیپلماسی و گفتار درمانی پرداخته است. در مورد معیشت مردم کدام وعده اینها محقق شده است؟
در مورد اقتصاد و خصوصاً اقتصاد مقاومتی کدام وعده محقق شده است؟ وعده در مورد ارزش پاسپورت ایرانی کجا محقق شده است؟ ایرانیهایی که قبلاً راحت میآمدند و میرفتند حالا اگر بیایند باید دوباره ویزا مجدد بگیرند، یعنی دوباره چک میشوند.
چرا آمریکا ایران را پس از برجام همچنان حامی تروریسم مینامد؟ چرا اسم ایران را در کنار سودان، عراق و سوریه میگذارد و...، چرا انواع و اقسام توهینهای لفظی و عملی از طرف مقامات آمریکایی و اروپایی نسبت به این ملت شریف صورت میگیرد. هیچ سؤال کردهاید چرا هر وقت دولتهایی با تفکر اصلاحطلبها سر کار میآیند قیمت نفت یکدفعه سقوط میکند؟
چرا عربستان، قطر و سایر کشورها احترام نگه نمیدارند؟ چرا نرخ تورم پایین میآید و قیمتها مرتب در حال افزایش سرسامآور؟ چرا قیمت برق و آب هر چند ماه یکبار افزایش مییابد؟
مگر قرار نبود در پسابرجام دنیا امنتر شود، سایه جنگ برداشته شود؟ چرا حالا به تحریک آمریکا حتی عربستان و کشورهای عربی دیگر و ترکیه دنبال لشکرکشی هستند؟ آیا اینها واقعاً آرامتر شدند یا جریتر؟ آیا مؤدبتر شدند یا گستاختر؟ منطقه امنتر شده یا آنهایی که تا دیروز جرأت نداشتند به ایران بالای چشمت ابروست بگویند حالا برای ما خط و نشان میکشند؟
چرا هندوستان به جای اینکه طلب ما را بدهد فقط به ما جنس میدهد؟ چرا همه چیز به برجام گره خورده بود و حالا در پسابرجام همه چیز باز هم به آیندههای دور؟ چرا رقمهای متفاوت در مورد پولهای بلوکهشده ایران اعلام میشود؟
کی قرار است قیمتها پایین بیاید؟ کی قرار است وضع معیشتی مردم بهتر شود؟ کی و چه زمانی قرار است اثرات این قراردادهای هنگفت با اروپاییها در معیشت مردم و وضع اقتصادی کشور خودش را نشان دهد؟ و اگر به فرض محال نشان داد آیا قیمتهایی که اینهمه به صورت سرسامآور افزایش یافته پایین میآید؟ آیا خودرو ارزان میشود؟
* سیاست دولت یازدهم گفتاردرمانی است
همانطور که عرض کردم این دولت تا به حال فقط وعده داده، دیپلماسی داشته و از این کشور به آن کشور رفته و گفتار درمانی کرده است. در مورد بورسیهها هم همین سیاست را به کار برده، فقط گفتار درمانی کرده است چرا که سیاست این دولت گفتار درمانی است.
عملاً بورسیهها را مثل بقیه امور فلج کرده اما هیچ ظلمی از آنها برطرف نکرده است. دو سال و نیم گذشته و هیچ اتفاق خاصی نیفتاده است، یک سال دیگر هم اتفاقی نخواهد افتاد. باز هم وعده و باز هم وعده.
* مجلس و قوه قضائیه به داد بورسیهها برسند
در مورد بورسیهها هم اینها قرار نیست کاری کنند اما انتظار از مجلس و قوه قضائیه است که به داد این مظلومان برسند و فریاد تظلمخواهی اینها را پاسخ دهند و اینها را به حق مسلم خودشان که ادامه تحصیل و جایابی در دانشگاهها و عضو هیأتعلمی شدن است برسانند.
سههزار خانواده دو سال و اندی است که سرگردانند، آینده خودشان را نمیتوانند ترسیم کنند. با آبرویشان بازی شده است.
اخیراً در برخی از دانشگاهها به بهانههای متفاوت با اعضاء هیأت علمی پیمانی و قراردادی که در دورههای نهم و دهم ریاست جمهوری بهکارگیری و استخدام شده بودند، برخورد میشود و سعی میشود عرصه را بر آنها تنگ کنند که از دانشگاه بروند.
دانشجو: بله، من هم این اخبار را شنیدهام، قراردادها را بهجای اینکه یکساله تمدید کنند ششماهه تمدید میکنند. این در حالی است که افرادی بودهاند و هستند که 7 سال و حتی 11 سال هم سالیانه تمدید قرارداد شدهاند.
ببینید کلاً اگر با ظلمی که بر بورسیهها روا شده بود سریع و قاطع و بدون ملاحظات سیاسی برخورد میشد دیگر این ظلم به بقیه اعضاء هیأت علمی تازه استخدام شده گسترش پیدا نمیکرد، وقتی در ارتباط با ظلم به این بزرگی که مقام معظم رهبری هم فرمایشاتی داشتند، کار مؤثری انجام نمیشود و ظالم هزینهای نمیپردازد. خوب این موضوع اشاعه مییابد.
خوب شما برای برطرف شدن این ظلم چه کردهاید و چه میتوانید بکنید؟ بالاخره اینها در زمان شما و دکتر زاهدی بورسیه و پذیرش شدند.
دانشجو: اولاً، بله در دوره من و جناب آقای دکتر زاهدی بوده ولی بورسیه دولت جمهوری اسلامی ایران شدهاند و نه بورسیه اینجانب و دکتر زاهدی.
ثانیاً ببینید برای مصاحبهای که با شما داشتم و گفتم پرداختی که از طرف نهاد به وزرا صورت میگرفت در این دوره (دوره یازدهم) براساس آنچه در رسانهها آمده است 400 درصد افزایش یافته است، از طرف معاون حقوقی رئیس جمهور علیه اینجانب طرح شکایت شد.
در مورد زمینی که اصلاً به اینجانب ربطی نداشت و فقط به نیابت از شورای شهر و با توجه به انحلال شورا آن را ابلاغ کرده بودم مصاحبه کردند و تیتر زدند که پای فلانی در زمینخواری باز شد، و انواع و اقسام موضوعات دیگر طرح شکایت شد ولی من در کارها، با خدا معامله کردهام و قائل به تُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ هستم. شاید اینها تصورشان این بود که با طرح این شکایتها من محافظهکار میشوم و دیگر موضعگیری نمیکنم.
یکبار قبل از خطبههای نماز جمعه تهران دعوت شدم و صحبت کردم، از طرف برخی دولتیها ستاد نماز جمعه را تحت فشار گذاشته و مصاحبه هم کردند.
دروغ بزرگ بورسیههای خلاف قانون را علم کردند و دو سال تمام بر طبل آن کوبیدند. این کارها هنوز هم ادامه دارد.
اما من همینجا اعلام میکنم اگر جایی احساس کنم که از گفتمان امام و رهبری فاصله گرفته میشود چه در سیاست داخلی باشد و چه در ارتباط با سیاست خارجی حداقل کاری که میتوانم بکنم این است که محافظهکاری را کنار گذاشته و موضعگیری کنم. این کار را کردهام و با این ترفندها نه تنها منفعل نمیشوم بلکه مصممتر از گذشته میشوم.
یاد فرمایش یکی از علمای برجسته میافتم که وقتی خدمتشان رسیدم، فرمودند: برای کارهای بزرگ سنگها و سدهای بزرگ جلو راه میگذارند. یکی دیگر از علما هم فرمودند ذره آهنی بپوش و به خدا توکل کن. ذره آهنی که گیر نیاوردم ولی با خدا معامله کردهام و از شایعهپراکنیهای داخلی و خارجی، تخریب شخصیتهای داخلی و خارجی، شکایتهای داخلی و خارجی هم ترسی ندارم. فقط از خداوند میترسم که وظیفه و تکلیف خودم را اشتباه تشخیص بدهم یا به تکلیف درست عمل نکنم.
در مورد بورسیهها هم تشخیص من این است که باید موضع حق را بگویم. البته بدیهی است موضعی که به نظر من حق میرسد این است که بورسیهها باید در دانشگاهها و به عنوان عضو هیأت علمی جایابی و شاغل شوند. الان هم که فقط میتوانم بگویم و کار دیگری از من ساخته نیست.
آقای دانشجو از اوضاع دانشگاههای دخترانهای که راهاندازی کردید، خبر دارید؟
دانشجو: از ابتدای انقلاب فقط دانشگاه الزهرا را داشتیم که این هم در قبل از انقلاب تأسیس شده بود و با نام دیگری فعالیت میکرد. دانشگاه تکجنسیتی (پسرانه یا دخترانه) تکلیفی است که در "سند دانشگاه اسلامی" برای وزارت علوم دیده شده است. تکلیف شده است که در هر استان حداقل یک دانشگاه دخترانه باید ایجاد شود تا اگر کسی خواست حق انتخاب داشته باشد.
خوب من هم این تکلیف را انجام دادم، یعنی سعی کردم انجام دهم و فکر میکنم حدود 25 دانشگاه دخترانه دولتی و غیردولتی راهاندازی شد تا دانشجویان حق انتخاب داشته باشند.
الان هم نمیدانم در چه وضعیتی هستند؟ اما شنیدهام که دارند ادغام میشوند. این را بگویم که وقتی چیزی را شورای عالی انقلاب فرهنگی تکلیف میکند (چون سند مذکور به تصویب این شورا رسیده است)، باید سؤال کرد که چرا اجرا نمیشود؟ نه اینکه اگر کسی آن را اجرا کرد بپرسند چرا داری به آن عمل میکنی!
چند تا دانشگاه هم بود که آنها را از دانشگاههای دارای رشتههای خاص تبدیل به دانشگاههای جامع کردید. مثل دانشگاه علوم پایه دامغان که با اضافهکردن دانشکده فنی مهندسی و دانشکده هنر آن را تبدیل به دانشگاه جامع کردید. الان این دانشگاهها چه وضعیتی دارند؟
دانشجو: الان دارند میگویند آمایش سرزمین، آمایش سرزمینی آموزش عالی را میخواهند انجام دهند. این در حالی است که در دوره مسئولیت اینجانب، جناب آقای دکتر نادریمنش یک تیم خبره را جمع کرد و با همکاری همه دانشگاهها و مسئولین استانها این آمایش را انجام داد، آن را مجلد کرد و در شورای عالی انقلاب فرهنگی از آن رونمایی شد.
وضع موجود، وضع مطلوب براساس استعدادهای بالقوة سرزمینی و جغرافیایی و فعالیتهایی که قرار است در هر استان اعم از صنعتی، کشاورزی، هنری و... صورت بگیرد و همچنین چگونگی رسیدن از وضع موجود به وضع مطلوب مدّنظر آمایش بود.
براساس این آمایش و استعدادهای بالقوه و تاریخی که مثلاً در دامغان وجود دارد، دانشکده هنر در آنجا راهاندازی شد. دامغان شهر صد دروازه بوده است و بناهای تاریخی و استعدادهای هنری و میراث فرهنگی زیادی در آنجا هست.
ضمناً برخی رشتههای فنی و مهندسی هم براساس صنایعی که قرار بود در این شهر راهاندازی شود یا در حال فعالیت بود راهاندازی شد.
حتی قرار بود دانشکده علوم پزشکی هم در این شهر راهاندازی شود، چون واقعاً نیاز بود ولی عدهای کارشکنی کردند و نگذاشتند و نهایتاً دانشکده داروسازی راهاندازی شد.
برخی شهرهای دیگر هم همین وضعیت را داشت، یعنی براساس آمایش قابلیت تبدیل دانشگاه از یک رشته خاص به دانشگاه جامع وجود داشت لذا انجام شد.
در اردبیل یک دانشکده فناوریهای نوین تأسیس شد، در شاهرود پردیس فناوریهای نوین ایجاد شد و دانشگاه با اضافهشدن چند رشته از دانشگاه مهندسی تبدیل به دانشگاه جامع شد. در خیلی از شهرها و دانشگاهها دانشکدههای علوم و فناوریهای نوین ایجاد شد. اما حالا وضعیت اینها چگونه است، واقعاً نمیدانم.
در برخی از شهرها مثلاً دامغان به بهانه اینکه وقتی علوم پایه بودند رتبه داشتند و حالا که دانشگاه جامع شدهاند جایگاه ندارند، شنیدهام دارند آن را چند تکه میکنند که قسمتی را به سمنان ببرند و قسمتی را هم به شاهرود.
به نظر میرسد اینها بهانه باشد چون مثل این میماند که شما بگویید من چون در محلة خودمان بین سه نفر که در مسابقه دو شرکت میکنند نفر سوم هستم و رتبه دارم دیگر در مسابقات کشوری و جهانی و المپیک شرکت نمیکنم.
اگر استعدادی وجود دارد و شهر مستعد هست باید تلاش شود که دانشگاهش گسترش یابد و بعد هم تلاش شود اعضاء هیأت علمی بومی و غیر بومی مناسب جذب کرد تا رتبهآور شود، نه اینکه دانشگاه را از بین ببریم. مگر اینکه ادعا شود هیچ استعدادی وجود ندارد یا اینکه اشباع شده باشد، که این هم واقعیت ندارد.
دانشکدههای علوم و فنون نوین برای چه موضوع و هدف خاصی تشکیل شدند؟دانشجو: در دنیا دانشگاهها در حال راهاندازی رشتههایی هستند که چندمنظوره است یا به عبارتی میان رشتهای است. میان رشتهایها خصوصاً برای فناوریهای نوین یک امر حیاتی و یک باید است. مثلاً در فناوریهای فضایی مثل ماهواره، یا همین فناوری هستهای، رشتههای متفاوت نقش اساسی دارند و باید در کنار هم قرار گرفته میان رشتهایهای خودشان را بهوجود بیاورند.
دانشکدههای فناوریهای نوین یا علوم و فنون نوین برای همین منظور راهاندازی شد که البته ابتدا باید از دانشکدههای دیگر و اعضاء هیأت علمی آنها استفاده میکردند تا خودشان بتوانند عضو هیأت علمی مورد نیازشان را جذب کنند، دانشکدههای بسیار کاربردی در میان رشتهایها در شهرهایی مثل اردبیل، شاهرود و همین تهران (دانشگاه تهران، دانشگاه علم و صنعت و...) با عنوان دانشکدههای فناوریهای نوین، راهاندازی شد و با فعالیت همین دانشکدهها بود که ایران در علوم میانرشتهای که امروزه تمام دنیا به دنبال پیشرفت در آن هستند با تولید 1448 مستند علمی در سال 2012 میلادی توانست رتبه چهارم را در دنیا کسب کند که با توجه به عمر علوم میان رشتهای در ایران واقعاً شگفتانگیز بود و غرب را به هراس انداخته بود.
رتبه چهارم در دنیا آن هم در این مدت کوتاه باید آنها را به هراس میانداخت. البته متأسفانه در سال 2014 تولید علم در این علوم به 490 مستند علمی رسید و رتبه ایران به رتبه 13 در دنیا تنزل پیدا کرد. در طول دو سال به جای آنکه با پشتیبانی از این علوم بتوانیم خودمان را به اول تا سوم برسانیم با یک افت شگفتانگیز به رتبه 13 در دنیا تنزل یافتیم.
* پرداختن به حاشیه به جای وظیفه نرخ رشد تولید علم را کاهش داد
خوب چرا اینجوری شد؟
دانشجو: این فقط مربوط به علوم میان رشتهای نیست هر چند در این علوم افت بیشتر از علوم دیگر بوده ولی در اکثر رشتههایی که تحت پوشش وزارت علوم هست این افت به چشم میخورد و این در حالی است که علوم پزشکی در سر جمع تولید علم در ایران را نسبت به جهان جبران کرده است اما باز هم نهایتاً نرخ رشد تولید علم و درصد پیشرفت در سال 2014 نسبت به 2012، منفی ثبت شده است. چرایی آن هم کاملاً واضح است. پرداختن به حاشیهها به جای پرداختن به متن عمدهترین دلیل این نزول است.
راستی از یکتا چه خبر؟
دانشجو: یکتا یک جبهه گفتمانی است و همانطور که همیشه گفتهایم در مسیر قانون و در راستای گفتمان امام و رهبری و گفتمان انقلابی آن هم انقلاب اسلامی و ارزشهای اسلامی حرکت میکند و دغدغه دارد. در حال حاضر هم در انتخابات پیش رو در خانواده اصولگرایی یعنی جایی که به آن تعلق دارد فعالیت میکند و همه دوستداران انقلاب و نظام جمهوری اسلامی را به حضور در انتخابات 7 اسفند و انتخاب افرادی که گفتمان امام و رهبری که به نظر من همان "یَکفُر بِالطّاغوتِ وَ یُؤمِن بِاللهِ" است را دنبال میکنند رأی بدهند تا موتور محرکه انقلاب و نظام پرشتابتر کار کند و آینده و پیشرفت کشور تضمین شود.
* برجام یک چه گلی به سر وضعیت اقتصادی مردم زد که حالا گفتار درمانی برجام 2 را نزدیک انتخابات زمزمه میکنند
به عنوان آخرین سؤال، نظرتان درباره برجام 2 چیست؟
دانشجو: شنیدم که مسئولان دولتی از برجام 2 صحبت میکنند، برجام یک چه گلی به سر وضعیت اقتصادی مردم زد جز وعدههای دراز مدتی که حال و احوال آن هم معلوم نیست، حالا باز گفتار درمانی برجام 2 را نزدیک انتخابات زمزمه میکنند.
منطقیتر این نیست که صبر کنند، ببینند فرجام برجام برای این ملت چه خواهد بود؟ برای اقتصاد و مردم چه خواهد داشت، برای اوضاع سیاسی منطقه و امنیت منطقه چه دارد و بعد در مورد برجام 2 صحبت شود.
اصلا ببینیم که این آیا الگوی خوبی بوده و آمریکا که روز 22 بهمن همه تنفر و انزجار خود را نسبت به آن اعلام کردند، به وعدههای خودش عمل میکند؟ و تازه اگر عمل بکند آیا نتیجهای برای مردم خواهد داشت؟ بعد میشود درباره الگو برداری آن هم نه با این روشها بلکه با روشهای جدید تصمیمگیری کرد.
از اینکه به سؤالات پاسخ دادید متشکریم، در انتها صحبتی ندارید؟
دانشجو: نه، من هم از شما تشکر میکنم، هر چند شاید حرفهایی که در این مصاحبه هم زدم باز به مذاق بعضیها خوش نیاید و بروند شکایت کنند. ولی من علاوه بر اینکه یک عضو هیأت علمی هستم به عنوان یک فعال سیاسی هم شناخته میشوم و نظر سیاسی خودم را میگویم، حالا این نظر و نقدهای سیاسی میتواند از دید بعضیها درست نباشد یا واقعیت نداشته باشد، اما من همانطور که عرض کردم اگر جایی احساس کنم انحرافی از گفتمان امام و رهبری که همان گفتمان انقلاب است به وجود آمده یا در شرف به وجود آمدن است نقد سیاسی و نظر خودم را براساس باورهایم گفتهام و از این به بعد هم خواهد گفت.