کد خبر: ۳۶۶۷۱۸
زمان انتشار: ۰۹:۰۷     ۱۵ اسفند ۱۳۹۴
نامه حضرت سلیمان به بلقیس ملکه سباء و دعوت او به توحید و یکتا پرستی را باید یکی از مهمترین دعوت های قرآنی در قالب نامه به شمارآورد.

نامه حضرت سلیمان به بلقیس ملکه سباء و دعوت او به توحید و یکتا پرستی را باید یکی از مهمترین دعوت های قرآنی در قالب نامه به شمارآورد. سلیمان سعی کرد تا دراین نامه کوتاه اماعمیق، همگان را به سوی خدا فراخواند. مقاله حاضر به تبیین این ماجرا از زبان قرآن و مفسرین می‌پردازد.

جریان نامه حضرت سلیمان به بلقیس ملکه سباء در سوره مبارکه نمل ذکر شده است.

در آیه 20 این سوره آمده است: «وَ تَفَقَّدَ الطَّیْرَ فَقالَ ما لِیَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ کانَ مِنَ الْغائِبینَ»: و جویاى مرغان شد و گفت: چرا هدهد را نمى‌بینم مگر او غایب است.

چندان طول نکشید که هدهد به محضر سلیمان علیه السلام آمد، و عذر عدم حضور خود را به حضرت سلیمان علیه السلام آورد وبر اساس آیات 23-26 این چنین گزارش داد: «إِنّی وَجَدْتُ امْرَأَه تَمْلِکُهُمْ وَ أُوتِیَتْ مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ لَها عَرْشٌ عَظیمٌ. وَجَدْتُها وَ قَوْمَها یَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللّهِ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبیلِ فَهُمْ لا یَهْتَدُونَ أَلاّ یَسْجُدُوا لِلّهِ الَّذی یُخْرِجُ الْخَبْ ءَ فِی السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ وَ یَعْلَمُ ما تُخْفُونَ وَ ما تُعْلِنُونَ. اللّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظیمِ»: من از سرزمین سبأ، (واقع در یمن) یک خبر قطعی آورده‎ام. من زنی را دیدم که بر مردم (یمن) حکومت می‎کند و همه چیز مخصوصاً تخت عظیمی را در اختیار دارد. من دیدم آن زن و ملتش خورشید را می‎پرستند و برای غیر خدا سجده می‎نمایند، و شیطان اعمال آنها را در نظرشان زینت داده و از راه راست باز داشته است و آن‌ها هدایت نخواهند شد، چرا که آنها خدا را پرستش نمی‎کنند. . . ! آن خداوندی که معبودی جز او نیست و پروردگار و صاحب عرش عظیم است.

عکس‌العمل حضرت سلیمان در برابر این ادعای هدهد این بود که به او گفت: «باید تحقیق کنم تا صدق و کذب سخنت را دریابم. »ـ قالَ سَنَنْظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْکاذِبینَ،(نمل/27)

سپس برای آزمودن او، نامه ای را به او سپرد وگفت: «اذْهَبْ بِکِتابی هذا فَأَلْقِهْ إِلَیْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ ما ذا یَرْجِعُونَ»(نمل/28 ): اینک نامه مرا به جانب آنان ببر و پاسخ آنان را بیاور تا بنگرى پاسخ چه مى‌دهند.

نامه حضرت سلیمان علیه السلام به ملکه سبا (بلقیس)، نامه کوتاه اما بسیار پر معنا بود. حضرت سلیمان بلقیس را دعوت به توحید کرد. در این نامه چنین آمده بود:

«إِنَّهُ مِنْ سُلَیْمانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ. أَلاّ تَعْلُوا عَلَیَّ وَ أْتُونی مُسْلِمینَ»(نمل، 30 تا 31): به نام خداوند بخشنده مهربان توصیه من این است که برتری جویی نسبت به من نکنید و به سوی من بیایید و تسلیم حق گردید.»

ملکه سباء نیز در گفتگو با سیصد و دوازده مشاور خویش و مشورت با آنان، نامه سلیمان را با عنوان «کتاب کریم» توصیف می‌نماید: «قالَتْ یا أَیُّهَا الْمَلآُ إِنّی أُلْقِیَ إِلَیَّ کِتابٌ کَریمٌ»(نمل/29): اى بزرگان مملکت نامه اى گرامى نزدم افکنده‌اند. علت کرامتش را نیز در ادامه بیان می‌کند: «انه من سلیمان». علت کرامتش این است که این نامه از ناحیه سلیمان است، چون ملکه سباء از جبروت سلیمان خبر داشت و مى‌دانست که چه سلطنتى عظیم و شوکتى عجیب دارد، به شهادت این‌که در چند آیه بعد از ملکه سباء حکایت مى کند که وقتى عرش خود را در کاخ سلیمان دید گفت: «وَ أُوتینَا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِها وَ کُنّا مُسْلِمینَ» (نمل/42) - ما قبلا از شوکت سلیمان خبر داشتیم و تسلیم او بودیم.

در ابتدا بلقیس، حضرت سلیمان را با فرستادن هدایائی گران بها آزمود (مفسران در مورد نوع این هدیه، گزارش های متعددی را بیان کرده‌اند) و پس از آن که متوجه شد که هدف سلیمان الهی است و نه کشورگشائی، به او ایمان آورد. طبق برخی نقل‌ها او با حضرت سلیمان(ع) ازدواج کرد.

نکته‌های ناب:

1. اولین نکته در مورد علل کریم بودن این نامه است که بلقیس هم به آن اشاره نموده است. در این مورد چند علت و نشانه ذکر شده است. اول اینکه در ابتدای نامه آمده است: (و انه بسم اللّه الرحمن الرحیم) یعنى این نامه به نام خدا آغاز شده و به این جهت نیز کریم است.

برخی از مفسرین می‌گویند:

از آنجا که تسلط و سلطه بر دیگران جایز نیست مگر اینکه به نام خدا و براى ترویج امر دین و توحید باشد، سلیمان (ع) برخلاف رویه سلاطین جبار که هر کارى را به نام خود آنجا مى‌کنند و نام خود را بر بالاى نامه‌ها مى‌نویسند، نام خدا را سرآغاز نامه قرار داد. از این رو بلقیس چون خود پادشاه بود، دریافت که شأن صاحب نامه از شأن یک پادشاه بالاتر است بنابراین گفت نامه‌اى بزرگ و گرامى به من رسیده است.

2. آنچه در آیات فوق در مورد نامه سلیمان به مردم سبا آمده الگوئى است براى طرز نامه نگارى که گاه از مسائل مهم و سرنوشت ساز است، با نام خداوند رحمان و رحیم شروع مى‌شود و با دو جمله حساب شده جان سخن را بیان مى‌کند.

از تواریخ اسلامى و روایات به خوبى بر‌مى‌آید که پیشوایان بزرگ ما همیشه اصـرار داشـتـنـد نـامـه‌ها را فـشـرده و مـخـتصر، خالى از حشو و زوائد و کاملا حساب شده بنگارند.

مخصوصاً این نکته قابل توجه است که در شرائط آن زمان که فرستادن یک نامه به وسیله یک پیک مخصوص، گاه هـفـتـه‌هـا طـول مى‌کشید و هزینه‌ها داشت تا به مقصد برسـد، در عین حال نهایت اختصار به کار مى‌رفت که نمونه‌هاى آن را در نامه‌هاى پیامبر اسلام به خسرو پرویز و قیصر روم و مانند آن مى‌توان ملاحظه کرد.

اصولا نـامه انسان دلیل بر چگونگى شخصیت او اسـت هـمـانـگونه که پیام‌آور و رسول انسان چنین است، چنان که در نهج‌البلاغه از على‌(علیه‌السلام) مى‌خوانیم:

«رسولک ترجمان عقلک و کتابک ابلغ من ینطق عنک»: فرستاده تو

بازگو کننده عقل تو است و نامه‌ات گویاترین چیزى است که از تو سخن مى‌گوید.

امام صادق (عـلیـه‌السلام) مى‌فرماید: «یستدل بکتاب الرجل على عقله، و موضع بصیرته، و برسوله على فهمه و فطنته»: نامه انسان دلیلى است بر میزان عقل او و مقدار بصیرت او و فرستاده او نشانه‌اى است از مقدار فهم و ذکاوت او.

ذکر این نکته نیز لازم است که از روایات اسلامى استفاده مى شود که پاسخ نامه لازم است همانگونه که پاسخ سلام.

در حدیثى از امام صادق (علیه‌السلام ) مى‌خوانیم که فرمود: «رد جواب الکتاب واجب کوجوب رد السلام»: پاسخ نامه واجب است همانگونه که پاسخ سلام واجب مى‌باشد.

3. مضمون نامه نیز علیرغم کوتاه بودن، بسیار رسا بود. در این نامه آمده است:

به نام خداوند بخشنده مهربان . . . (انه من سلیمان و انه بسم الله الرحمن الرحیم)

توصیه‌ام بـه شما این است برترى جوئى در برابر من نکنید، و به سوى من آئید و تسلیم حق شوید (الا تعلوا على و أتونى مسلمین. )

البته در برخی از تفاسیر آمده است که بعید به نظر مى‌رسد که سلیمان نامه را با همین عبارات و الفاظ عربى نوشته باشد، بنابراین جمله‌هاى فـوق مى‌توانند نقل به معنى و یا به صورت خلاصه و فشرده نامه سلیمان بوده باشد که ملکه سبا براى ملت خود بازگو کرد، با این همه اما مضمون این نامه در واقع سه جمله بیش نبود:

یک جمله نام خدا و بیان وصف رحمانیت و رحیمیت او.

جمله دوم توصیه به کنترل هواى نفس و ترک برترى جوئى که سرچشمه بسیارى از مفاسد فردى و اجتماعى است.

و سوم تسلیم در برابر حق شدن.

این‌که سلیمان (علیه‌السلام) پیغمبرى بوده که کارش دعوت به سوى اسلام است، منافات با این معنا که ما براى کلمه مسلمین کردیم ندارد، براى این که او علاوه بر مقام رسالت، پادشاه نیز بود، و وقتى مردم را به‌طور مطلق دعوت به انقیاد و فرمانبردارى کند، قهرا دعوت به پذیرفتن دین توحید نیز کرده است همچنان که سرانجام ملکه سباء به اسلام کشیده شد و قرآن کریم کلام او را در هنگام اسلام آوردنش حکایت کرده که گفت: (و اسلمت مع سلیمان لله رب العالمین).

آرى، چکیده پیام سلیمان و نامه اش این بود که باید ملکه «سبا» و مردمش درست بیندیشند و اسلام را برگزینند و نزد سلیمان بروند.

ملکه، و جامعه او براى نخستین بار بود که با نام بلند و با عظمت «اللّه» آشنا مى شدند و این براى آنان بسیار سرنوشت ساز بود.

به هر حال نامه سلیمان این بود که ملکه «سبا» و مردمش باید سرکشى و خود بزرگ بینى پیشه نساخته و فرمانبردار خدا شوند و به ذات پاک و همتاى او که آفریدگار و تدبیرگر هستى است، ایمان آورند.

آرى، راه و رسم پیامبران همین گونه بود که نامه ها را کوتاه و رسا مى نوشتند و در نوشته هاى خود مردم را به سوى خدا و عدل و داد فرا مى خواندند.

منابع و مآخذ:

1. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان.

2. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان.

3. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه.

4. قرائتی، محسن، تفسیر نور.

5. رضوی، سید جواد، قصه‌های قرآن.

6. داستان‌های قرآن و تاریخ انبیا در المیزان، گردآوری و تدوین: حسین فعال عراقی.

7. رسولى محلاتى، سید هاشم، تاریخ انبیاء.

حجت‌الاسلام علی‌اکبر عالمیان

فصلنامه فرهنگ پویا شماره 30.


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها