کد خبر: ۴۰۰۳۴
زمان انتشار: ۱۱:۳۳     ۲۴ بهمن ۱۳۹۰
قبل از طلوع آفتاب با هواپیما به امیدیه رسیدم. شهید بابایی پرسید: چرا تو آمدی؟ من هم جواب دادم: این فرد مشکلی داشته. وقتی من این جواب را دادم، شهید بابایی رو به من کرد و گفت: برادر من، فردا جواب خدا را چگونه خواهید داد؟

فارس، امیر سرتیپ دوم خلبان بازنشسته سیداسماعیل موسوی، جانشین پایگاه چهارم شکاری دزفول و یکی از خلبانان هواپیمای ـ اف 5 ـ شرکت‌کننده در «عملیات والفجر8» به مناسبت سالگرد این عملیات، جزئیاتی از مانور «سلیمان خاطر» را که مقدمه‌ای برای انجام این عملیات بود، به همراه چگونگی شرکت خلبانان نیروی هوایی در عملیات و خاطرات خود از آن بیان کرد.

 

در زمان انجام «عملیات والفجر8»، من جانشین پایگاه چهارم شکاری دزفول بودم. اما قبل از انجام این عملیات به دستور شهید عباس بابایی که در آن زمان معاون عملیات نیروی هوایی بود، مانوری با نام «سلیمان خاطر» با به کارگیری بیشتر هواپیماهای نیروی هوایی ارتش از جمله پایگاه‌های تبریز و همدان در «میدان تیر منطقه امیدیه» با موفقیت انجام شد. هدایت این مانور به‌عهده شهید عباس بابایی بود و نیروی هوایی جدیدترین تاکتیک‌های هوایی و ابتکاری خود را به نمایش گذاشت. البته تا پایان «مانور سلیمان خاطر» نمی‌دانستیم که این مانور مقدمه‌ای برای «عملیات والفجر8» است و پس از پایان عملیات، شهید بابایی به خاطر اعتمادی که به من داشت به صورت سربسته من را از انجام عملیاتی بزرگی در آینده آگاه کرد.

 

پس از گذشت یک هفته از پایان مانور هوایی «سلیمان خاطر»، «عملیات والفجر8» آغاز شد و نیروی هوایی ارتش در طول عملیات روزانه بیش از 50 سورتی پرواز با استفاده از تاکتیک‌های جدید انجام می‌داد و بعد از این عملیات بود که کلید سبک جدید عملیات در نیروی هوایی زده شد.

 

نیروی هوایی در عملیات والفجر8 علاوه بر بمباران، شناسایی و انهدام نیروهای دشمن، با استفاده از تدابیر ابتکاری شهید منصور ستاری و شهید بابایی و پیش‌بینی سایت‌های موشکی متحرک و جابجایی سایت‌ها در طول 24 ساعت شبانه‌روز، حدود 50 فروند از هواپیماهای دشمن را سرنگون کرد و بیشترین پشتیبانی را در این عملیات از رزمندگان انجام داد. البته در آن عملیات، خلبانانی مانند شهید منصور آزاد به شهادت رسید و خلبان قاسم ورزدار نیز به اسارت دشمن درآمد.

 

حدود دو ماه از آغاز عملیات والفجر8 می‌گذشت اما پشتیبانی نیروی هوایی از رزمندگان حتی در شرایط آب و هوایی بسیار سخت منطقه ادامه داشت. نیروی هوایی علاوه بر انجام عملیات‌های هوایی، در جهت انهدام نیروهای دشمن و بمباران مواضع عراقی‌ها، کار سوخت‌رسانی هوایی، ترابری تاکتیکی، انتقال و جابجایی نیروها به منطقه و حمل مجروحین را با استفاده از هواپیماهای c130 و 407 به خوبی انجام می‌داد.

 

علاوه بر موارد یاد شده، خلبانان نیروی هوایی در مأموریت‌های روزانه خود با عکسبرداری هوایی از آخرین وضعیت عملیات، همواره راهگشا و کارساز بودند. بعد از عملیات نیز نیروی هوایی با گسترش سایت‌های راداری خود در داخل مرز، نقش پشتیبانی از پدافند نیروها را به خوبی انجام داد و همه توان خود را برای تثبیت مواضع نیروهای خودی به کار گرفت. در هر حال نمی‌توان گفت که نقش نیروی هوایی ارتش در این عملیات تنها پشتیبانی از عملیات و نیروها بوده است چرا که نیروی هوایی نقشی بیش از پشتیبانی در این عملیات داشت.

 

شهید اردستانی در مرحله‌ای از عملیات و شرایط بسیار بد منطقه که فرماندهانی همچون محسن رضایی و رحیم صفوی از سرانجام عملیات و رزمندگانی که در مخمصه دشمن افتاده بودند، نگرانی داشتند بدون هماهنگی با شهید بابایی در عصر یک روز طوفانی عملیاتی انجام داد که همان عملیات فتح‌الفتوحی برای ادامه عملیات والفجر8 شد. شهید اردستانی در شرایطی عملیات کرد که آب و هوا بسیار نامساعد بود و به شدت باران می‌بارید. در آن شرایط وقتی این شهید اقدام به پرواز و انجام عملیات کرد، شهید بابایی نیز به وحشت افتاده بود.

 

***

 

من در عملیات والفجر8 به عنوان خلبان هواپیمای اف- 5 داوطلب شدم از دزفول به امیدیه (محل استقرار خلبانان عملیات‌کننده در والفجر 8)بروم. این در حالی بود که ما هنوز اطلاع کاملی از چگونگی و زمان آغاز عملیات نداشتیم ولی چون از شرایط و قرائن فهمیده بودم که عملیاتی انجام خواهد شد با هماهنگی فرمانده پایگاه دزفول به امیدیه رفتم ولی شهید بابایی تا من را در آنجا دید بلافاصله دستور داد که به دزفول برگردم و خلبان دیگری به جای من به امیدیه منتقل شود. هرچه تلاش کردم او را منصرف کنم، قانع نشد و گفت که در آنجا به تو نیاز بیشتری است. بنابراین علی‌رغم میل باطنی، به دستور شهید بابایی مجبور شدم به پایگاه دزفول برگردم. پس از بازگشت به پایگاه دزفول، خلبانی را که شهید بابایی خواسته بود به جای من به پایگاه امیدیه برود، در جریان قرار دادم ولی فرزند این خلبان با یک بیماری سخت مواجه شده بود بنابراین هماهنگ کردیم که قبل از طلوع آفتاب من به جای او به دزفول بروم و این خلبان نیز فردای آن روز خود را به پایگاه دزفول برساند.

 

من قبل از طلوع آفتاب با هواپیمای اف- 5 به امیدیه رسیدم. شهید بابایی دوباره پرسید چرا تو آمدی و چرا خلبانی که می‌خواستم نیامد؟ که من هم جواب دادم این فرد مشکلی داشته و صبح خود را به امیدیه می‌رساند. وقتی من این جواب را دادم شهید بابایی رو به من کرد و گفت: برادر من، فردا جواب خدا را چگونه خواهید داد؟ بعدها وقتی دلیل بیان این جمله را از این شهید بابایی پرسیدم گفت تا یک هواپیما بخواهد از دزفول بلند شود و در امیدیه فرود آید و دوباره سوخت بزند و آماده شود و پرواز کند دو ساعت طول می‌کشد و در این دو ساعت معلوم نیست چند نفر از بسیجی‌ها در منطقه شهید خواهند شد. شهید بابایی با محاسبه درست و دقیق، این عملیات بزرگ را هدایت کرد و در مسایل پیش ‌آمده سعی می‌کرد مشکلات را با آرامش حل کند.

 

در این عملیات شهادت خلبانی به نام «بزرگی» خاطره تلخی برای من بود. از صبح روزی که به پرواز درآمده بود خبری از او نداشتیم. در طول این مدت، همسرش لحظه به لحظه با ما تماس می‌گفت و در جوابش می‌گفتم که در حال انجام عملیات است و برمی‌گردد. این در حالی بود که «لیدر» او نشسته بود و ما مطمئن بودیم که این خلبان دچار سانحه شده است ولی نمی‌دانستیم که شهید شده یا به اسارت نیروهای عراقی درآمده است. با این حال همسر این خلبان شهید آن قدر به پایگاه تلفن کرد که معاون عملیات گفت به او بگوییم که همسرش سالم است و من گفتم چرا این جواب را بدهیم در حالی که می‌دانیم این خلبان دچار سانحه شده است؟

 

پس از تلفن‌های ممتد همسر این خلبان شهید به پایگاه، مجبور شدیم تا ارتباط خود را با او قطع کنیم و متأسفانه پس از گذشت دو هفته، پیکر شهید بزرگی را در حالی که با لباس پرواز در آب افتاده بود، شناسایی کردیم.

 

***

 

«عملیات والفجر8» در ساعت 22:10 روز 20 بهمن‌ ماه سال 1364 با رمز «یا فاطمه ‌الزهرا (س)» آغاز و منجر به فتح بندر مهم و استراتژیکی «فاو» عراق شد.

 

در این عملیات 800 کیلومترمربع از زمین‌های دشمن آزاد شد و بیش از 5000 نفر از نیروهای آن کشته و زخمی و نزدیک به 3000 نفر به اسارت درآمدند. انهدام وسایل و تجهیزات دشمن در این عملیات قابل ملاحظه بود به گونه‌ای که بیش از 600 دستگاه تانک و نفربر، 500 دستگاه خودرو،150 قبضه توپ،45 فروند هواپیما، 10 فروند هلی‌کوپتر و سه ناوچه دشمن نابود شد.

 

به دنبال تحولات جدید و تغییر توازن به سود ایران، شورای امنیت سازمان ملل در سوم اسفند ماه 1364 به تهیه پیش‌نویس و صدور یک بیانیه مهم اقدام کرد ولی این پیش‌نویس با مخالفت آمریکا و فرانسه روبه‌رو شد. سرانجام پیروزی‌های به دست آمده در عملیات والفجر 8 و نیز اقدامات دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران منجر به آن شد که شورای امنیت در پیش‌نویس اولیه قطعنامه بعدیی به سوی خواست‌های به حق ایران گام بردارد.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها