أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى(علق 14) * * * آیا او ندانست که خداوند (همه اعمالش را) می‌بیند؟! * * * نداند او که همانا خدای می‌بیند/همه هرآنچه به هستی به امر خود افزود

      
کد خبر: ۴۱۲۶۶۵
زمان انتشار: ۰۹:۵۲     ۲۴ بهمن ۱۳۹۵
بنیاد ضد ایرانی دفاع از دموکراسی در طی یادداشتی به قلم کارشناس ارشد خود «John Cappello» با ارائه راهکاری تلاش کرده مدلی ارائه دهد تا دولت مشروع سوریه را به سمت سقوط حرکت داده و راهی جدید برای نفوذ بیشتر رژیم صهیونیستی در سوریه فراهم کند.

به گزارش پایگاه 598 به نقل از پایگاه تبیین، بنیاد ضد ایرانی دفاع از دموکراسی در طی یادداشتی به قلم کارشناس ارشد خود «John Cappello» با ارائه راهکاری تلاش کرده مدلی ارائه دهد تا دولت مشروع سوریه را به سمت سقوط حرکت داده و راهی جدید برای نفوذ بیشتر رژیم صهیونیستی در سوریه فراهم کند. در ادامه ترجمه این راهکار ارائه شده است.

پیش‌نویس دستور اجرایی دونالد ترامپ به وزارت خارجه و پنتاگون فرمان می‌دهد ظرف 90 روز برنامه‌ای برای ایجاد مناطق امن در سوریه تدوین کنند.

بیش از شش سال است که کارشناسان سیاست‌گذاری دربارۀ راه‌حل‌های ممکن برای خاتمه دادن به ویرانی و پایان جنگ داخلی بحث کرده‌اند. هیچ‌یک نظر واشنگتون را جلب نکرده‌اند. نظر به سابقۀ جنجالی بحث‌های پیشین دربارۀ راه‌اندازی مناطق امن، رویکرد سنجیده‌تری نیز هست که الزامات و اولویت‌های ویژۀ ترامپ را برآورده می‌کند.

از آنجا که تا کنون از اجرای 17 طرح صلح جلوگیری شده است، سخت می‌توان به کارآمدی دیپلماسی خوش‌بین بود. با این همه بازیگر متفاوت که دستور کارهای بسیار متفاوت و معارض را پی گرفته‌اند، به دشواری می‌توان به یک راه‌حل ملی جامع و فراگیر دست یافت.

افراد مختلف در چپ و راست از کاخ سفید خواسته‌اند «برنامۀ دوم» یعنی جایگزینی برای گفتگوهای ناموفق صلح با روسیه را پی بگیرد.

ولی وقتی دولت اوباما در قدرت بود، اصرار داشت موضعش «بهترین گزینه در بین همۀ گزینه‌های بدِ ممکن» است و از اتخاذ رویکردی جدی‌تر اجتناب می‌کرد.

برخی از کسانی که صدایشان بسیار به گوش می‌رسد، خواستار حضور قوی‌تر ایالات متحده در سوریه شده‌اند تا جلوی کشتار جمعی را بگیرد، که این کار یعنی بسط مداخلۀ مستقیم ایالات متحده در مناقشه. این حرف، واکنش شدید انزواگرایانی را به دنبال داشته که ماجراجویی‌های ناکام در عراق را گواهی بر آن می‌دانند که نباید پای ایالات متحده به جنگ‌های جدید غرب آسیا کشانده شود.

یک پاسخ به انزواگرایان، ایدۀ منطقۀ پروازممنوع یا منطقۀ امن است. روی کاغذ، این کار لزوماً به حضور سنگین ایالات متحده نیاز ندارد. مشکل اینجاست که به جز چند استثناء، جزئیات چندانی دربارۀ شکل و شمایل منطقۀ پروازممنوع یا امن، محل ایجاد آن، نحوۀ اِعمال آن، و اهداف خاص اجرای این طرح ارائه نشده است.

در نتیجه، مناطق پروازممنوع و امن مانند شعارهای مبهم سوژۀ بحث شده‌اند.

در این همهمه، صدای استراتژی کُند و پایین‌به‌بالا به گوش نمی‌رسد: تلاشی جامع که با قطعه‌ای نه‌چندان بزرگ از قلمرو سوریه آغاز می‌شود که با تعهد درازمدت به امنیت، حکم‌رانی و کمک انسان‌دوستانه، در آنجا بتوان موفقیت را تکرار کرد.

توانمندسازی شرکای محلی برای تأمین امنیت و توسعۀ ساختارهای حکم‌رانی مشروع و فراگیر، و سپس تکرار این تلاش‌ها در قلمروها مجاور، می‌تواند در نهایت جایگزین مشروعی برای رژیم اسد فراهم سازد.

ایجاد «نواحی خودحفاظتی» (Self Protection Areas) به ساختارهای اقتصادی و اجتماعی، نهادهای حکم‌رانی و کمک انسان‌دوستانه نیاز دارد.

بواقع ایجاد یک «ناحیۀ خودحفاظتی» مستلزم آن است که رهبران محلی بتوانند غذا، جان‌پناه، آب آشامیدنی سالم، مراقبت پزشکی، بهداشت، مدرسه، خدمات سلامت، و کمک انسان‌دوستانه تأمین کنند. شورشیان، با نشان دادن اینکه می‌توانند ساختارهای حکم‌رانی مناسب را ساخته و خدمات و ثبات را در نواحی تحت کنترل خود ایجاد کنند، یک جایگزین برای رژیم ارائه می‌دهند.

و هدف نباید صرفاً ایجاد یک پناهنگاه برای غیرنظامیان و آوارگان باشد، بلکه باید تأمین فضایی به دور از گروه‌های جهادی سلفی و دیگر گروه‌های تندرو باشد.

ایجاد تکه‌پاره‌هایی از وضعیت عادی [در قلمرو این کشور] به معارضان میانه‌روی سوریه امکان می‌دهد به جای گروه‌های خشنی که منابع مالی خوبی دارند، یک جایگزینِ امکان‌پذیر ایجاد و عرضه نمایند. گروه‌های معارضی که فاقد ساختارهای نهادی مشروع و مؤثر باشند، ناگزیر در اتحادهای خود دمدمی‌مزاج شده و همان نزاع‌های درونی بر آنها حاکم می‌شود که مدتهاست دامن شورشیان سوریه را گرفته است.

هم‌اکنون نیز «خود-حکم‌رانی» در برخی نواحی محدود دیده می‌شود که موفقیت‌اش تمام و کمال نبوده است. در ناحیه‌هایی که رژیم اسد از کنترل‌شان دست برداشته است، از جمله بخش‌هایی از استان‌های درعا، قنیطره، ریف دمشق و السویدا در جنوب سوریه، شوراهای محلی شکل گرفته‌اند.

سعی این شوراها بر آن است که نیاز به سازمان‌دهی اجتماعی و حاکمیتی را برآورده کنند، ولی این گروه‌ها برای ایجاد و حفظ ساختارهای نهادی مؤثر به کمک بیشتری نیاز دارند.

آنها نیازمند ارتباطات بهتر با سایر گروه‌هایی هستند که ساختارهای مشابهی شکل داده‌اند، با این امید که نواحی خودحافظتی مجاور به هم پیوند بخورند تا جایگزینی برای رژیم اسد ارائه شود. همچنین آنها باید از تجارب یکدیگر درس گرفته و به هم کمک نمایند.

موفقیت تک‌تک آنهاست که در نهایت موفقیت کلی رویکرد «نواحی خودحفاظتی» را تعیین می‌کند.

رویکرد «نواحی خودحفاظتی» را نباید تلاشی برای تجزیۀ سوریه دید. بلکه هدفش ایجاد نهادهایی است که امکان تکرار و پیاده‌سازی‌شان در مناطق مختلف، یکی پس از دیگری، وجود داشته باشد.

بواقع اینها نهادهای جدیدی نیستند؛ بلکه ایجاد دوبارۀ شهردارهای محلی‌اند، که اولین گام از یک تلاش چندمرحله‌ای به سوی بازسازی دولت سوریه است. هدف آن است که، به مرور زمان، تمام سوریه دوباره کارآیی لازم را بیابد.

اولین گام در اجرای این برنامه، شناسایی محل‌هایی است که موفقیت در آنها ممکن است. این شرایط هم‌اکنون در سوریه وجود دارند. ارتش اسرائیل چند شریک سوری یافته که آماده‌اند تا سرنوشت خود را به دست بگیرند.

تلاش‌های انسان‌دوستانۀ! ارتش اسرائیل به آنها کمک کرده تا در عین اینکه مجموعه‌ای از منافع مشترک را شکل می‌دهند، ارتباط و همکاری با یکدیگر پیدا کنند. ائتلافی به رهبری ایالات متحده، با تأمین آموزش عملی و نظری، تجهیزات و دیگر پشتیبانی‌ها، می‌تواند فعالیت‌های جاری اسرائیل را تکمیل کند. شوراهای موقت محلی، مبنایی برای نمایندگی و مشروعیت می‌سازند.

در همین حال که اسرائیل همچنان خلأهای بشردوستانه! در سوریه را پُر کرده و به شرکای محلی کمک می‌کند «نواحی خودحفاظتی» ایجاد کنند، رهبری ایالات متحده برای بسط این تلاش‌ها ضرورت دارد. و خبر خوب آنکه این کار، ریسک چندانی ندارد.

برای رهبری ایالات متحده، نیازی به حضور نظامی وسیع نیست. در عوض باید پشتیبانی مُدام و کافی عرضه کنیم تا محلی‌ها بتوانند از پس حفاظت و حکم‌رانی خود برآیند. این پشتیبانی در قالب آموزش، تجهیز و حفاظت (فیزیکی و دیپلماتیکی) خواهد بود، اما هیچ‌یک از اینها مستلزم عملیات نیروهای آمریکایی در یک منطقۀ جنگی نیست.

اینها درس‌هایی‌اند که از تلاش‌های ضدشورش سابق ایالات متحده آموخته‌ایم؛ تلاش‌هایی که هرچند کاملاً مشابه این وضعیت نیستند، می‌توانند رویه‌های موفقیت‌آمیز را نشان دهند.

به عنوان نمونه در ویتنام، برنامۀ «عملیات مدنی و حمایت از توسعۀ انقلابی» (CORDS) که به دنبال حفاظت و جلب نظر جمعیت غیرنظامی بود، هرجا تمرکز محلی خود را حفظ کرد موفق بود.

در عراق و افغانستان، «تیم‌های بازسازی موقتی» (Provisional Reconstruction Teams) ایجاد شدند تا دسترسی و مشروعیت حکومت مرکزی را گسترش داده و نیاز به اجرای عملیات‌های ثبات‌سازی با محوریت «حکم‌رانی خوب» را برآورده کنند. مؤثرترین نمونه‌های این تیم‌ها آنهایی بودند که نیازهای محلی را تشخیص داده و به جای امنیت، بر حکم‌رانی و توسعه تمرکز کردند.

«نواحی خودحفاظتی» این مفاهیم را در سطح جدیدی پیاده می‌کنند. این نواحی به ایالات متحده امکان می‌دهند که با شکل‌دهیِ آیندۀ سوریه، آن هم به نرمی، تأثیر استراتژیک خود را بگذارد.

با طراحی و تدوین یک فرآیند تکرارپذیر که در سطح محلی پیاده می‌شود، و با در نظر گرفتن پیچیدگی‌های منحصربفرد محلی، «نواحی خودحفاظتی» می‌توانند به مقامات شهرداری کمک کنند تا ایجاد دوبارۀ نظم و وضعیت عادی در کشوری را آغاز نمایند که مدت‌هاست رنج می‌کشد.

پی نوشت:

• این مطلب، صرفاً جهت اطلاعِ مخاطبان، نخبگان، اساتید، دانشجویان، تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران ترجمه شده و الزاماً منعکس‌کننده‌ی مواضع و دیدگاه‌های اندیشکده راهبردی تبیین نیست.
• پیوند اصل گزارش در پایگاه «بنیاد دفاع از دموکراسی»:
http://www.defenddemocracy.org/media-hit/john-cappello-trump-needs-a-new-approach-to-syria-bottom-up-defense/
• مترجم: گروه رصد اندیشکده راهبردی تبیین
TelegramWhatsAppFacebookTwitterGoogle+SMS



نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها