أمیرالمؤمنین علی علیه السلام: اِعلَموا أنَّ الأمَلَ یُسهی العَقلَ و یُنسی الذِّکرَ ***بدانید که آرزو خرد را دچار غفلت می سازد و یاد خدا را به فراموشی می سپارد. ***

امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام: منْ أَحَدَّ سِنَانَ الْغَضَبِ لِلَّهِ، قَوِيَ عَلَى قَتْلِ أَشِدَّاءِ الْبَاطِلِ. *** هر كه سر نيزه خشم خود را بخاطر خدا تيز كند، در نابود كردن سخت ترين باطلها توانا بود.

      
کد خبر: ۴۶۱۰۰۴
زمان انتشار: ۰۹:۴۸     ۱۷ شهريور ۱۳۹۸

1- اینکه مردم از کربلا چه درسی بگیرند و بر سر کدام مظلومیت اشک بریزند، به تبیین علمای دین برمی‌گردد.

همانطور که روایات بسیاری بر اجر اشک و عزاداری و زیارت ائمه (ع) به ویژه سیدالشهداء (ع) دلالت دارند، روایات بسیاری هم شرط قبولی تمام اعمال از جمله زیارت را، تقوا داشتن، اجتناب از محارم و انجام فرائض می‌دانند. وظیفه عالم دینی بیان هر دو دسته است. هرکدام که گفته نشود یا کمرنگ بیان شود، باعث انحراف در دین است. گاهی آنقدر از ثواب اشک برای مخاطب گفته می‌شود که مستمع بعد از روضه جری بر گناه می‌شود! این تلقی مخاطب، یعنی انحراف از مکتب ولایت سیدالشهداء (علیه‌السلام).

لذا اینکه هر ساله عاشورا تکرار می‌شود؛ ولی مخاطب نسبت به قبل محرم، رشد چشمگیری ندارد، ریشه‌اش در تبیین غیرعالمانه از عاشوراست.

2- مجلس ذکر اهل بیت، بیش از آنکه بر پایه ذکر مصیبت ایشان باشد، باید بر پایه تبیین صحیح ولایت حضرات، مطالبات و خواسته‌های ایشان از شیعیان باشد. مجلس ذکر اهل بیت، باید مجلس توحید و تقرب به خداوند باشد، نه مجلسی که معاذالله بوی اباحه‌گری و غلو بدهد. مجلس ذکر اهل بیت، باید مجلسی باشد که مستمع آن به عمق معرفت اباعبدالله برسد، نه اینکه صرفا آه و اشک و زدن سینه باشد. سینه‌زن حسین، وقتی از مجلس بیرون می‌رود، باید احساس کند شوق برای بندگی و اطاعت در او دوچندان شده است.

3- عاشورا، تنها یک نبرد نیست، بلکه نوعی سبک زندگی است که هدفش اوج رضایت و تقرب الهی است. اگر از عاشورا گفته شود ولی از چگونگی کسب رضایت الهی در تمام عرصه‌های زندگی چیزی گفته نشود، کربلا ناقص تبیین شده است.

اینکه نتیجه این اشک و عزاداری چه شود و چه تأثیری بر ایمان و رفتار مردم بگذارد، به تحلیل و نگاه مداح و منبری برمی‌گردد؛ چون مردم، کربلا را از دید واعظ و روضه‌خوان می‌بینند. در نتیجه هرچه ایشان کربلا را عمیق فهمیده باشند، باعث رشد بینش مردم می‌شوند.

4- عاشورا، سالروز حماسه‌ای جاویدان برای تاریخ شیعه است؛ و باید به قدر یک حماسه درباره آن گفت و شنید. عاشورا، فقط یک روز نبود، بلکه یک تاریخ ظلم‌ستیزی و حق‌خواهی بود. پس روضه‌ها و نوحه‌های کربلا باید حماسی و انقلابی خوانده شوند. عاشورا احساسات هم دارد و باید گفته شود؛ اما احساساتی که زیر چتر عقلانیت باشد. تبیین صحیح عاشورا آن است که هر سه مؤلفه حماسه، عقلانیت و احساسات در کنار یکدیگر بیان شوند. مکتب سیدالشهدا (علیه السلام) اگر از عقلانیت تهی، و فقط به احساسات ختم شود، نتیجه‌اش اباحه‌گری و معنویت‌های کاذب است.

متأسفانه برخی شأن آن را در حد مسائلی صرفا احساسی پایین می‌آورند. به عنوان نمونه، مسئله بعضی از روضه‌ها و نوحه‌ها فقط این است که «چرا در کربلا، حضرت عباس (ع) که قمر بنی هاشم و پهلوان عرب است، به شهادت می‌رسد. یا غربت حضرت زینب (س) را تنها از زاویه برادر بودن می‌بینند و غربت حضرت علی اکبر (ع) فقط جوان بودن و رعنا بودن ایشان است.»

5- عظمت عاشورا و مصیبت‌های آن، در مسئله «ولایت و ظلم ستیزی» است. غصه اصلی حضرت عباس این بود که وقتی می‌رود، امام زمانش را چه کسی یاری دهد. غربت اصلی حضرت زینب در روی تل، به شهادت رسیدن امام زمانش در اوج عدالتخواهی و ظلم‌ستیزی است، نه اینکه فقط برادرش شهید می‌شود. و سینه‌زن حسین (ع) اگر به این حد از معرفت نرسد، کربلا را درک نکرده است.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها