کد خبر: ۴۸۳۰۸
زمان انتشار: ۲۰:۱۸     ۱۹ فروردين ۱۳۹۱
اظهاراتی از نوع آنچه گنجی می گوید، حکایت از تلاش مجدد اردوگاه ضدانقلاب برای بازنگری در روش ها و اصلاح ترفندها دارد. بدین معنا که شکست های مکرر موجب کوتاه آمدن این افراد از دشمنی با جمهوری اسلامی نشده است،

حماسه روزهای پایانی سال 1390، بزرگ تر از آن است که بازتاب های آن را تنها در اسفندماه سال گذشته دنبال کرد. به واقع حرکت عظیم ملت در خلق مشارکت 65 درصدی در انتخابات دور نهم مجلس شورای اسلامی، تحت بیشترین فشارهای دشمنان انقلاب اسلامی اعم از کشورهای سلطه گر غربی و ایادی داخلی آنان، شبیه به زمین لرزه ای است که پس لرزه های آن را باید در سال 1391 دنبال کرد.

اولین پس لرزه های این حماسه بزرگ اعترافاتی است که توسط برخی از تحلیلگران منسوب به اردوگاه فتنه در ایام تعطیلات نوروزی ارائه شده است. به عنوان نمونه «عباس عبدی» که در انتخابات خرداد 88 از مشاوران ستاد انتخاباتی مهدی کروبی بود و از فعالان مطبوعاتی دوران دوم خرداد به حساب می آید، در گفت وگویی تفصیلی با سایت «عصر ایران» به بررسی ابعاد مختلف انتخابات 12 اسفند پرداخت و در واکنش به تأثیر خط تحریم توسط اپوزیسیون گفت: «اگر انتخابات از سوی عده ای از گروه های سیاسی تحریم هم نمی شد، باز هم درصد مشارکت مردم همین درصد فعلی بود. یعنی کسی هم که در این انتخابات رأی نداده است، نه به دلیل ترویج ایده تحریم از سوی گروه های مخالف حکومت، بلکه به دلیل عدم تمایل خودش به شرکت در انتخابات، در آن شرکت نکرده است.»

عباس عبدی فتنه سبز را حرکتی تمامت خواهانه دانست که در تلاش است تا همه افراد را در زیر مجموعه خود تعریف کرده به نحوی که اجباراً باید خواسته های این افراد را پذیرفت! به گفته عبدی این انحصارطلبی تا بدانجاست که این جریان حتی حاضر است بیانیه ای جعلی به نام زندانیان سیاسی صادر کرده و از نام آنها سوء استفاده کند! اکبر گنجی نیز در مقاله ای با عنوان «بازنگری تجربه 90- 88»، به بازنگری عملکرد سه سال گذشته فتنه سبز پرداخته و با صراحت اعتراف می کند: «جنبش سبز که محصول مشارکت همگانی مخالفان بود، شکست خورد.»

در مورد این اظهارات می توان به ملاحظات زیر توجه داشت:

1- این اظهارات هرچند با مخالفت های شدیداللحن ضدانقلابیون خارج کشور و گردانندگان سایت های فتنه سبز همراه بود، اما حکایت از تحولات جدیدی است که پس از انتخابات 12 اسفندماه در حال شکل گیری است. اولین تحول در این بین، جدایی کامل اردوگاه اصلاح طلبانی است که مشی سران فتنه را در تلاش برای براندازی نظام اسلامی قبول ندارند. این افراد تا پیش از این در فضای جوسازی شده فتنه گران ناتوان از جدایی علنی از مسیر براندازانه بودند! لذا در رفتار ایشان همراهی با فتنه گران برانداز مشاهده می شد.

شکست «خط تحریم» به عنوان استراتژی انتخاباتی ضدانقلاب، فرصتی است تا این افراد خرج خود را به طور کامل از این اردوگاه جدا کرده و حرکت مستقل و متفاوتی را در سیاست دنبال کنند. این جدایی با حضور سیدمحمدخاتمی در پای صندوق رأی در 12 اسفند آشکارا کلید خورده و با تحلیل هایی از قبیل اظهارات عباس عبدی در حال تقویت است. سال 1391 بی شک، سال جدایی کامل این دو تفکر خواهد بود!

2- در مورد جریانی که با رهبری خاتمی در حال جداسازی خود از اردوگاه فتنه گران است، باید گفت که نباید فراموش کرد که این جریان بعد از گذشت نزدیک به سه سال همراهی با فتنه گران، به تازگی دم از جدایی زده است! به واقع در نگاه ملت، این افراد در بخش عمده ای از دشمنی ها و خطاهای گذشته فتنه گران با مشایعت و همراهی و سکوت خود مشارکت داشته و به همین اندازه مجرم و سهیمند! لذا این اظهارات هرچند کور سوی امیدی برای توبه از رفتار خیانت آمیز گذشته را تداعی می کند، اما بدان معنا نیست که این جریان بخواهد طلبکارانه خواستار فراموشی گذشته ها شده، بدون آنکه بخواهد سرمایه های به هدر رفته را جبران کند! به واقع جریان تواب برای کسب وجاهت از دست رفته خود و بازگشت به شرایط قبل از فتنه 88، راه طولانی را در پیش دارد که حضور در پای صندوق رأی تنها اولین گام آن بود.

3- اظهاراتی از نوع آنچه گنجی می گوید، حکایت از تلاش مجدد اردوگاه ضدانقلاب برای بازنگری در روش ها و اصلاح ترفندها دارد. بدین معنا که شکست های مکرر موجب کوتاه آمدن این افراد از دشمنی با جمهوری اسلامی نشده است، بلکه این افراد در تلاش برای احیای مجدد خود در قالب شیوه های جدید هستند که البته از چهره های سوخته ای که فلسفه وجودی خود را در ضدیت با انقلاب اسلامی تعریف کرده اند، نباید توقع دیگری داشت.

این مسئله در نوشته اکبر گنجی به خوبی قابل مشاهده است. وی در ادامه یادداشت مذکور با صراحت از پافشاری بر تداوم شیوه های کودتای مخملین یاد می کند و به همفکرانش توصیه می کند: «راهکار روشن بود: قدرتمندسازی مردم از طریق سازمان یابی، بسیج اجتماعی، نافرمانی مدنی، فلج کردن کار رژیم از طریق اعتصابات و اعتراضات، تشکیل میز مخالفان، مذاکره، برگزاری انتخابات آزاد منتهی به «انتقال قدرت» از زمامداران حاکم به مخالفان(در صورت پیروزی در انتخابات)، تغییر قانون اساسی.» نباید اشتباه کرد ادامه اصرار ضدانقلاب برای رویارویی با نظام از سر اراده و توانمندی آنها در امر مبارزه نیست. آنها برای حفظ مستمری ای که از استکبار می گیرند ناچارند پیوسته با چنین رویکرد و ادبیاتی بنویسند و موضع بگیرند. اجیر و اجیرکننده فعلاً یکدیگر را این طور پذیرفته اند تا بعد چه شود؟!

مهدى سعیدى

منبع : هفته نامه صبح صادق

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها