کد خبر: ۴۸۶۳۱۳
زمان انتشار: ۱۵:۲۳     ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۰
نگاه عوامانه به ماجرای اینروزهای بازار ارز و خودرو؛
گاهی اوقات ، مقادیری ارز و سکه طلا در بازار تزریق می شود، یا سهام برخی شرکت ها عرضه می شود و... اتفاقاتی تدارک می شود که حس "حال خوب"(!) را به بازار تزریق می کند. بعدش هم می گویند؛ دیدید مذاکره چه قدر مهم و تاثیر گذار است، بازار واکنش مثبت نشان داد؟!
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598-محمد ایمانی/ برخی مدیران  و رسانه های همسو، سالهاست به جای تاکید بر تدابیر درون زا و مدیریت میدانی، "مذاکره درمانی اقتصاد" را پیشه خود کرده اند! درست در مقاطعی که آمریکایی ها با بی اعتنایی برخورد می کنند، اینها خبر خوش توافق  منتشر می کنند تا مثلا به بازار آرامش بدهند(!)

گاهی اوقات هم، مقادیری ارز و سکه طلا در بازار تزریق می شود، یا سهام برخی شرکت ها  عرضه می شود و... اتفاقاتی تدارک می شود که حس "حال خوب"(!) را به بازار تزریق می کند. بعدش هم می گویند؛ دیدید مذاکره چه قدر مهم و تاثیر گذار است، بازار واکنش مثبت نشان داد؟!

اقتصاد را شرطی سازی می کنند، بی آن که به ظرفیت های داخلی رونق تولید، افزایش عرضه، مبارزه با سوداگری کاذب و تنظیم واقعی بازار اهتمام کنند. عملا با معتاد سازی و سلب اختیار ملی در برخی مدیریت ها مواجهیم.

جزو همان فضا سازی ها، کاهش مختصر قیمت دلار و خودرو در بازار طی چند روز اخیر بود. همزمان گفته شد، چون دورنمای مثبتی در مذاکرات پدیدار شده، بازار هم واکنش مثبت نشان داده است!

اهل فن "سیاست، دیپلماسی و امنیت ملی"می دانند که انگاره سازی‌های وابسته گرایانه و شرطی کننده، چه قدر برای کشور خطرناک است. اما نگاه عوامانه به ماجرا هم، تعجب و تردید مخاطب را بر می انگیزد.

درست در روزهایی که القا می شد قیمت دلار و خودرو پایین آمده، خودرو رسما گران شد! شورای رقابت که اکثریت اعضای آن، دولتی هستنند، دیروز قیمت محصولات ایران خودرو و سایپا را  ۸/۲ و ۸/۹ درصد گران کرد. شورا، هر سه ماه یکبار، درباره افزایش قیمت تصمیم می گیرد.

اگر واقعا توافقی به نفع کشور در وین پدید آمده بود، و توافق کذایی هم باید جور تدابیر درونزای دولت را بکشد، چرا قبل از همه، شورای دولتی، چنین انگاره ای را باور نکرده و بر خلاف لوازم آن (کاهش قیمت) عمل نمود؟!

می‌گویند خروس قصه ها، تا روباه را دید که نزدیک می آید، بالای درخت پرید. روباه گفت "چرا ترسیدی؟ مگر نشنیده ای که شیر دستور داده، حیوانات با هم دوست باشند و به هم آسیب نزنند؟ حالا شرایط فرق کرده. دیگر روزگار، روزگار گفتمان است. بیا پایین، گفت و گو کنیم؛ گل بگوییم و گل بشنویم"!

خروس، به انکار و تردید پرداخت و روباه، مشغول توجیه شد. اما خروس، گردن کشیده بود و به دور دست نگاه می کرد. روباه پرسید "به کجا نگاه می کنی؟". خروس گفت "از دور حیوانی به این سو می دود و گوشهای بزرگ و دم دراز دارد . نمی دانم سگ است یا گرگ". روباه گفت "با این نشانه ها، حتما سگ گلّه است؛ من زودتر بروم".

خروس پرسید "مگر نگفتی که روزگار آینده، روزگار رفاقت و گفتمان است و همه با هم رفیق و فامیل شده اند؟!".  روباه پاسخ داد "چرا، همین طور است؛ اما می ترسم سگ چوپان هم مثل تو در بیابان بوده و از تحولات جدید بی خبر باشد"!
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها