کد خبر: ۴۹۶۷۳
زمان انتشار: ۱۰:۲۹     ۲۷ فروردين ۱۳۹۱
مروری بر عملکرد چند ماه اخیر رسانه های وابسته به این سازمان نشان می دهد که نام خلیج فارس از ادبیات این سازمان حذف شده و جای آن را عنوان جعلی خلیج گرفته است.

روزنامه کیهان امروز یکشنبه 27/1/91 در ستون اخبار ویژه خود نوشت: سایت های اینترنتی وابسته به سازمان منافقین از واژه «خلیج» به جای عنوان خلیج فارس استفاده می کنند.

مروری بر عملکرد چند ماه اخیر رسانه های وابسته به این سازمان نشان می دهد که نام خلیج فارس از ادبیات این سازمان حذف شده و جای آن را عنوان جعلی خلیج گرفته است. ظاهرا امریه جدید سران سازمان به سایت های وابسته پس از آن صادر شده که آنها به فعالیت برای استخبارات رژیم سعودی در کنار تروریست های سلفی تن داده اند. اخبار جدید منتشره در رسانه های غربی از این همکاری ها حکایت می کند. بنابر برخی گزارش های دیگر، دولت عربستان با انتقال بخشی از اخراج شدگان پادگان اشرف به این کشور موافقت کرده است.

سازمان منافقین بالغ بر دو دهه در خدمت استخبارات رژیم صدام قرار داشت اما پس از سرنگونی صدام و روی کار آمدن اسلامگرایان متحد ایران، در انزوا قرار گرفت.

پذیرفتن ننگ نوکری آل سعود از سوی فرقه تروریستی رجوی در حالی است که رژیم سعودی به عنوان یکی از مرتجع ترین و منفورترین رژیم های منطقه به شمار می رود.

بزک کردن رفقا برای آمریکا یک تراژدی بزرگ است

«کنفرانس ها و نشست های اپوزیسیون واقعاً تبدیل به یک تراژدی بزرگ شده است.»

شبکه تلویزیونی کانال یک وابسته به طیفی از ضدانقلاب خارج نشین، مطلب فوق را از قول سیامک شجاعی عنوان کرد. نامبرده که در آمریکا اقامت دارد، درباره میتینگ ها ونشست های گاه به گاه مخالفان در آمریکا و اروپا از جمله در مریلند واشنگتن گفت: از این جلسات بسیار تشکیل شده است. طی یکسال برخی از این ها مشتاق شدند که خودشان را بزک کنند و کاندیدای عضویت در شورای احتمالی شوند تا به خارجی ها بگویند که ما هستیم، بیایید به سراغ ما و حمایتمان کنید. این واقعاً یک تراژدی بزرگ است.»

وی ادامه داد: «عده ای از همین آقایان زمانی به محمدرضا شاه پهلوی خرده می گرفتند که به آمریکایی ها خیلی نزدیک است و دستش در دست آن هاست. اما الان ما متأسفانه می بینیم که از اصلاح طلب گرفته تا کمونیست قبلی و فعلی، همه دوان دوان خودشان را می رسانند به کعبه واشنگتن که بتوانند در مقابل آمریکایی ها خودشان را بزک کنند و حتی حاضرند به عنوان دست نشانده آمریکا وارد عملیات نظامی هم بشوند.»

شجاعی با کنایه اضافه کرد: «از این کنفرانس ها بسیار بوده، بعضی هایشان پشت درهای بسته و بعضی ها در هتل ها؛ حتی در نمایش های تلویزیونی هم میزگردهایی شبیه به اینها انجام می شود. فقط کم مانده است که جلسه بگذارند و از جمهوری اسلامی دعوت کنند که بیایند و برایشان کنفرانس بدهند با این موضوع که چطور می شود دوباره به ایران برگشت؟!»

وی گفت: «آنچه مسلم است اینکه مردم ایران به این خودشیفتگی ها، خودباختگی ها و خودفروشی ها توجه نمی کنند و قطعاً سرنوشت نهایی در داخل کشور تعیین می شود اما به اعتقاد من، این یک شرمندگی و شرمساری تاریخی است که ما می بینیم رجال به اصطلاح سیاسی ما در هیبت اپوزیسیون، حتی در ممالک آزاد هم از اصول اولیه دموکراسی نمی توانند جانبداری کنند».

اداره اپوزیسیون توسط نفوذی های رژیم نوبر است

گردهمایی چندی پیش شماری از مخالفان در مریلند واشنگتن هر چند که طبق معمول این نشست های محفلی به نتیجه در زمینه احیای اپوزیسیون منجر نشد اما بحث های شنیدنی و خواندنی را در میان آنها موجب شده است.

پایگاه اینترنتی گویانیوز درباره نشست مذکور و مصاحبه یکی از برگزارکنندگان می نویسد: آخرین سؤال مجری در برنامه افق از آقای گنج بخش این بود که بسیاری از ما خواسته اند بپرسیم چرا فلان گروه های سیاسی در نشست واشنگتن حضور نداشتند و پاسخ جناب گنج بخش پاسخی بود بر بسیاری از چراهای اپوزیسیون. ایشان فرمود این مورد را از خانم حقیقت جو بپرسید بیشتر در جریان این مسائل نشست هستند!

وظیفه خویش دانستیم از خانم حقیقت جو و دیگر اصلاح طلبان عزیز، سپاس ویژه داشته باشیم که زحمت کشیده اند اپوزیسیون را مرهون رحمت خویش قرار داده، ضمن مهاجرت به خارج کشور، برای اپوزیسیون نظام اسلامی نشست برگزار می کنند که هیچ، مدعوین این نشست را نیز ظاهرا تعیین می کنند!

این رسانه وابسته به اپوزیسیون می افزاید: اپوزیسیون نظام اسلامی باید از خود بپرسد که 33 سال فعالیت سیاسی با نام «مبارزه» برای اپوزیسیون متکثر از مشروطه خواه تا جمهوری خواه، از چپ تا راست باید حاصلش این باشد که نشست یا جلسه سیاسی به نام مخالفین جمهوری اسلامی توسط افرادی مانند خانم حقیقت جو سازماندهی شود؟ البته که خانم حقیقت جو بسیار قابل احترام و گرامی هستند ولی شخصی هست که تا چندی پیش نماینده مجلس اسلامی بوده، مدعی اصلاح طلبی بوده، قاعدتا نمی تواند تعیین کننده مدعوین و شرکت کنندگان باشد.

گویانیوز همچنین نوشت: اپوزیسیون نظام اسلامی به علت نداشتن کار تشکیلاتی و سازمان یافتگی منسجم، اینقدر به دور خودش پیچیده که در خویش گم شده است و آدرس اهداف و آرمان های خودش را فراموش کرده است. گویی اصلا نمی دانند با چه چیزی مبارزه کرده اند و از چه آرمان هایی دفاع می کنند و اصولا چرا لقب اپوزیسیون می گیرند؟

این سایت اینترنتی با اظهار تعجب می نویسد: دانشگاه های آمریکا به تازگی پذیرای دوستان به ظاهر جدا شده از نظام با عنوان هایی مانند استاد افتخاری یا استاد میهمان شده اند. حال کار کردن در کتابخانه کنگره یا دفتر فلان مقام سابق آمریکایی که برای جداشدگان از نظام و اصلاح طلبان عزیز که شغلی عادی به حساب می آید. حتی شنیده ام جناب موسویان (سفیر در آلمان در زمان ماجرای میکونوس) در آمریکا استاد میهمان شده که این از عجایب قدرت دموکراسی آمریکا هست!! (چون به عنوان شخصی که در دانشگاه اینجا برای ادامه تحصیل آمده ام شاهدم چقدر سخت است پذیرش یا بورس گرفتن برای دانشگاه های اینجا چه رسد به طرفه العینی استاد میهمان شدن!)

شبکه بالاترین نیز با اشاره به حضور برخی افراد تجزیه طلب در کنار برخی از اصلاح طلبان در نشست مورد بحث نوشت: این جور نشست ها تنها موجب از بین رفتن قبح تجزیه طلبی و هرز رفتن بودجه های براندازی رژیم می شود که حالا خرج لاس زدن با رژیم می شود. چه اپوزیسیون نوبری داریم.

اما آرین وطنخواه مجری شبکه سلطنت طلب ایران آریایی، در گزارشی گفت: منتظر کسانی که در واشنگتن و برلین می نشینند و کنفرانس های آنچنانی برگزار می کنند نباشید و به آنها فکر نکنید قسم به اهورامزدا که شما را سرکار گذاشته اند و فقط به فکر خودشان هستند آنها در این سن و سالی که هستند به واسطه این کارها مشغولیت هایی برای خود درست کرده اند و هیچ غلطی هم نمی توانند بکنند چرا که قدرت و شعور این کار را ندارند که بخواهند کاری بکنند. به آنها باید گفت شما رفوزه هستید.

با هم دعوا می کنیم پس هستیم!

یکی از همکاران فتنه سبز تحریم انتخابات مجلس را انفعال توصیف کرد و خواستار شرکت در مرحله دوم انتخابات شد.

مهدی خزعلی خواستار آن شده که مخالفان به جای انفعال، در انتخابات شرکت کرده و لااقل به [...] رأی دهند.

انتشار این پیشنهاد مهدی خزعلی، با خشم و اعتراض شدید شبکه صهیونیستی بالاترین مواجه شد که طی چندماه گذشته از مواضع تند و رادیکال نامبرده حمایت و تمجید می کرد. بالاترین نوشت: آیا وقت آن نرسیده که طرفداران جنبش سبز واقعیت را قبول کنند؟ امروز طبق معمول هر روز در حال چک کردن اخبار بودیم که با خبر دعوت مهدی خزعلی از طرفداران جنبش سبز برای شرکت در انتخابات برخورد کردیم. این خبر زیاد تعجب برانگیز نبود چرا که خزعلی بخشی از بدنه این نظام می باشد و تغییر نظام برای بسیاری از اینان اگر به معنی دادگاه و زندان نباشد قطعا به معنای پایان عمر سیاسی و به نوعی خودکشی سیاسی می باشد ولی نکته جالب توجه برای دودستگی ایجاد شده بین طرفداران دیروز مهدی خزعلی بود. دودستگی معنادار و تامل برانگیز. کسانی که بر سر دو راهی رای دادن و ندادن گیر کرده اند. یکی این درخواست مهدی خزعلی را حرکتی رو به جلو و اعتراضی میداند و دیگری این حرکت را خیانت به جنبش قلمداد میکند. آیا وقت آن نرسیده که کسانی که فریب این بازی های پشت پرده اصلاح طلبان را خورده اند به خود بیایند؟

بالاترین افزود: در ماه گذشته ما شاهد اتفاقات جالب و زنجیره ای در رسانه های داخلی و خارجی اپوزیسیون اصلاح طلب بودیم. سرسلسله این اتفاقات مقاله جرس بازوی رسانه ای خارج کشور اصلاح طلبان در مورد رضا پهلوی بود. در این مقاله جرس که توسط اصلاح طلبان لندن نشین اداره میشود برخلاف اصول حرفه ای خبرنگاری و به طور معنادار و جهت یافته ای سعی در تخریب چهره رضا پهلوی کرده بود. مقاله خزعلی درباره شرکت در انتخابات و رأی دادن به [...] مکمل همان حرکت اصلاح طلبان می باشد. آنها در برابر نظام عقب نشینی کرده اند.

گفتنی است پیش از این سایت بالاترین اعتراف کرده بود که درگیری گروههای اپوزیسیون با یکدیگر در بن بست ها شدت می گیرد و توضیح داده بود که گویا وقتی به بن بست می رسیم وقت زیاد می آوریم و این اوقات فراغت را با درگیری با یکدیگر پر می کنیم!

عبداله نوری: قرار نبود خاتمی رأی بدهد

عبداله نوری از یأس و بی برنامگی نیروهای اصلاح طلب و جنبش سبز خبر داد. او همچنین از شرکت خاتمی در انتخابات مجلس انتقاد کرد.

وی در دیداری که ارگان حلقه لندن (جرس) گزارشی از آن را منتشر کرده، از خاتمی انتقاد کرد و گفت: برداشت من هم در مذاکره با آقای خاتمی این بود که ایشان بدون محقق شدن شرایطی که اعلام کرده بود در انتخابات شرکت نخواهد کرد. به هر حال اگر ایشان از ابتدا بنای شرکت شخصی می داشت بهتر بود از قبل در بیانات خود شرایط شخصی خویش را از بحث جمعی جدا می کرد تا سوءتفاهمی به وجود نیاید و یا اصولا آن شرایط را بیان نمی کرد.

وی همچنین در مورد توجیهات مطرح شده درخصوص رای دادن خاتمی گفت: آنچه برای توجیه رأی دادن بیان شده چنانچه درست باشد در ارتباط با تمامی افراد صادق است و این توجیهات در روز رای گیری به یکباره ظاهر نشده است و از قبل هم می شد با همین توجیهات به گونه دیگری رفتار نمود.»

نوری در این ملاقات می گوید: وقتی یک برنامه سیاسی روشن، پشتوانه مطالبات نباشد، نتیجه ای جز یأس و ملال ندارد و یأس و بی برنامگی در نیروهای تحولخواه [ اسم مستعار محافل برانداز فعال در فتنه سبز] یکی از مشکلات اساسی آنهاست. مشکل این نیروها که ذیل عناوین مختلفی مانند جنبش سبز با اصلاح طلب فعالیت می کنند این است که «به دلیل افراطی گری نمی دانند در چنین جوی چه چیزی بخواهند که هم باعث ریزش طرفداران نشود و هم حاکمیت را به بی اعتمادی بیشتر دچار نکند؟»

وزیر کشور معزول دولت اصلاحات با بیان اینکه «حاکمیت نیازی به مصالحه با مخالفان نمی بیند» گفت: حاکمیت احساس می کند طرف مقابلش به چیزی کمتر از نابودی و خلع ید کامل او از قدرت رضایت نمی دهد و حتی هدف نهایی اش از ورود به قدرت یا شرکت در انتخابات هم همین است. طبیعتا تا وقتی چنین احساسی وجود داشته باشد مجالی برای فعالیت به نیروهای منتقد و معترض نخواهد داد و روشن است که حاکمیت با نیرویی که فکر می کند خواهان نابودی کامل اوست دست به مصالحه نخواهد زد، ضمن اینکه طرف مقابل حاکمیت نیز هیچگاه مصالحه را به طور واقعی در دستور کار خود قرار نداده است چرا که چنین دستور کاری مخالفانی هم دارد. آنها اینگونه می اندیشند که در هر گونه تعامل و مذاکره ای با حکومت بر سر اختلافات، برنده به صورت یکطرفه حکومت خواهد بود.

 خرج هر ناو گران قیمت آمریکا یک مین ارزان قیمت ایران است

تاکتیک جنگ نامتقارن ایران به گونه ای است که می تواند یک ناو جنگی میلیارددلاری آمریکا را با یک مین ارزان قیمت غرق کند.

روزنامه آمریکایی وال استریت ژورنال با انتشار این مطلب نوشت: تشکیلات نظامی دریایی ایران می تواند برای آمریکا خطرناک باشد. فرماندهان نیروی دریایی آمریکا مستقر در خلیج فارس بر این باورند که قایق های گشت زنی ایران در تنگه هرمز می توانند در صورت بروز حمله، شلیک های دوربردی که از ناوهای آمریکایی به سمت اهداف ایرانی انجام می شود را خنثی کنند. افسران نیروی دریایی آمریکا می گویند در صورتی که جنگی پدید آید، ایران با جنگاورهای دریایی خود در تنگه هرمز مین گذاری می کند یا اینکه اهداف نیروی دریایی آمریکا را با قایق های کوچک هدف قرار می دهد.

روزنامه آمریکایی اضافه می کند: این تهدیدها که در عرصه سیاست به جنگ های نامتقارن مشهور است می تواند به اندازه بمب گذاری های جاده ای در عراق و افغانستان خطرناک و غیر قابل پیش بینی باشد، چرا که یک مین ارزان قیمت می تواند به یک ناو جنگی میلیارد دلاری خسارت وارد کرده یا اینکه آن را کاملا غرق کند. در چنین سناریوهایی، ارتش آمریکا با موضوع زمان بر و مخاطره آمیز باز کردن راه های انتقال نفت به بازارهای بین المللی مواجه خواهد بود.

وال استریت ژورنال در ادامه گزارش خود خاطر نشان می کند: ایران برای بستن تنگه هرمز یا سخت گیری بر ناوهای آمریکایی، 5 هزار مین دریایی در اختیار دارد که می تواند اهدافی را هوشمندانه منهدم کند. اسکات ترور، کارشناس مین می گوید تشخیص محل و پاکسازی مین ها یک بازی موش و گربه برای نیروی دریایی آمریکاست. به گفته وی مین های دریایی مانند مین های زمینی بسیار خطرناک هستند. زیر دریایی های ایران نیز از دیگر تهدیدهای پیش روست که می توانند برای حمله مورد استفاده قرار گیرند.

این روزنامه همچنین خاطر نشان کرد: تحلیلگران می گویند قایق های تندروی نیروی دریایی ایران از قابلیت حمل ابزارهای جنگی و موشک برخوردارند. اما جمهوری اسلامی می تواند از کشتی های کوچک تجاری نیز برای مین گذاری یا پرتاب موشک استفاده کند و در این صورت شناسایی چنین تهدیدهایی بسیار دشوار خواهد بود.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها