کد خبر: ۵۱۴۹۰
زمان انتشار: ۰۹:۵۴     ۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۱

 کابالا عرفان کاذب و منحرفیست که کم‌کم به فرقه پر طرفداری تبدیل گشته و روز به روز در حال گسترش است؛ بهترین وسیله برای گسترش این فرقه ضاله رسانه ای پر قدرت به نام هالیوود است، که از کودک تا بزرگسال و زن و مرد را می تواند در برابر تلویزیون و سینما و موسیقی میخ کوب کند.

 
به گزارش خبرنامه دانشجویان ایران؛ در این گزارش قصد داریم پرده ای از اسرار صهیونیست ها و عرفان(!) کاذب و انحرافی کابالا و "هالیوود" ابر رسانه در خدمت آن ها، برداریم. اما برای رسیدن به این مهم در ابتدای امر لازم است توضیحات و تاریخچه ای مختصر از همه ابعاد وجودی صهیونیست، کابالا و هالیوود را مطرح کنیم.
 
تعریف واژه صهیونیسم
 
واژه «صهیونیسم» برگرفته از «صهیون» (به عبری: ציון)، نام تپه‌ای در اورشلیم (که در تورات نیز به آن اشاره شده) است. ناتان برنبام برای اولین بار این کلمه را به معنای «ملی گرایی یهودی» در ژورنال «خود-رستگاری» به کار برد. صهیونیسم در ابتدا از مایه‌های مذهبی یهودیان برای اجتماع آنان در فلسطین وام می‌گرفت، با این حال صهیونیسم مدرن، بیشتر جنبشی سکولار است که بنا به ادعای خودشان در پاسخ به یهودستیزی‌های قرن ۱۹ در اروپا فعالیت می‌کند. از زمان پایه ریزی کشور اسرائیل، کلمهٴ «صهیونیسم» عموماً به معنای پشتیبانی کردن اسرائیل به عنوان کشوری برای یهودیان به کار می‌رود.
 
صهیونیسم یک جنبش سیاسی و ملی‌گراست که در اواخر سده ۱۹ میلادی شکل گرفت. عمده‌ترین هدف جنبش صهیونیسم، تشکیل کشوری برای یهودیان بود. این جنبش بر منابع تاریخی و مذهبی‌ای تکیه دارد که یهودیان را به سرزمین اسرائیل مرتبط می‌کند.[۱] این سرزمین همان فلسطین یا آنچه برخی آن را امروزه اسرائیل می نامند است که قوم یهود از حدود ۳۲۰۰ سال پیش تا سال ۲۰۰ میلادی (که امپراتوری روم آنها را پراکنده ساخت) در آن ساکن بوده‌اند.
 
انواع صهیونیسم
 
صهیونیسم، اعتقادات یهودیان پراکنده در سرتاسر جهان را تحت شعاع قرار می‌دهد و آنها را ترغیب به مهاجرت به فلسطین می‌نماید. به همین علت در ابتدا یهودیان با هر عقیده‌ای، چه چپ، چه راست، چه مذهبی و چه سکولار به این جنبش پیوستند. پس از مدتی که اختلافات عقیدتی در آنان بروز کرد صهیونیسم به شاخه‌های دیگری مانند «صهیونیسم مذهبی»*[۲]، «صهیونیسم سوسیال»*[۳]، و «صهیونیسم تجدیدنظر طلب»*[۴] تقسیم شد. با این حال تمام این شاخه‌ها در عقیدهٴ پایه یعنی بازگشت یهودیان به فلسطین و تشکیل دولت یهودی مشترکند.
 
مخالفت‌هایی با صهیونیسم در موارد مختلفی چون مخالفت‌های مذهبی، نحلهٔ فکری ملی‌گرای رقیب، و اختلاف عقیدهٔ سیاسی که این ایدئولوژی غیر اخلاقی یا غیر عملی می‌شمارد، بوجود آمده است.[۳[
 
سال ۱۹۷۴ میلادی مجمع عمومی سازمان ملل متحد با اکثریت آراء، مصوبه‌ای را به تصویب رساند که در آن صهیونیسم به عنوان شکلی از اشکال نژادپرستی معرفی شده بود. این مصوبه در پی شرط گذاری اسرائیل به حذف آن، برای شرکت در کنفرانس صلح مادرید در سال ۱۹۹۱، توسط سازمان ملل ملغی اعلام گردید.[۴[[۵[
 
مهاجرت یهودیان، پس از قرن‌ها پراکندگی
 
بازگشت به سرزمین مادری در بین نسل‌های مختلف یهودیان پراکنده همواره موضوعی با اهمیت تلقی می‌شده‌است. این علاقه، مخصوصاً خود را در دعاهای «عبور»*[۸[ و «یوم کیپور»*[۹[ نشان می‌دهد که مطابق سنت حاوی جملهٴ «سال بعد در اورشلیم» هستند. مهاجرت به اورشلیم طبق قوانین یهود*[۱۰[همواره عملی قابل ستایش محسوب شده‌است و به عنوان یک امر الهی در بیشتر نسخه‌های ۶۱۳ فرمان نیز آمده‌است. با این که چنین چیزی در نسخهٴ میمونیدز*[۱۱[ نیامده‌است، اما خود او در نوشته‌هایش ذکر می‌کند که بازگشت به اورشلیم برای یهودیان امری بی نهایت ضروری و مهم است*[۱۲[. از قرون وسطی و بعد از آن، تعدادی از یهودیان مشهور و بعضاً مریدان آنها به فلسطین مهاجرت نمودند. از بین آنها می‌توان به نامانیده*[۱۳[، یچل پاریس*[۱۴[ و صدها تن از شاگردانش، یوسف کارو*[۱۵[، مناشم مندل*[۱۶[ ویتبسک و ۳۰۰ تن از پیروانش، ویلنا گائن*[۱۷[ و بیش از ۵۰۰ تن از شاگردانش (به همراه خانواده هایشان) اشاره نمود.
 
صهیونیسم اولیه
 
پس از رنسانس فرهنگی یهودیان در قرن ۱۸ و ۱۹ میلادی که هاسکالا نامیده می‌شود، و در پی انقلاب فرانسه و گسترش عقاید لیبرال میان عده‌ای از یهودیان تازه از سلطه خارج شده، برای اولین بار طبقه‌ای از یهودیان سکولار به وجود آمد که دارای عقاید متداولی چون عقل گرایی، رمانتیسیم و از همه مهم تر ملی گرایی بودند. یهودیانی که یهودیگری را حداقل به معنای سنتی آن کنار گذاشته بودند، هویت جدیدی به عنوان یک ملت و بر اساس مصداق اروپایی آن برای یهودیان تشیکل دادند.
 
الهام بخش آنها در این فعالیت، فعالیت‌های ملی دیگر کشورها، از قبیل یگانگی آلمانی‌ها و ایتالیایی‌ها، و همچنین استقلال مجارستان و لهستان بود. آنها از خود می‌پرسیدند[در کجا؟[ که اگر ایتالیایی‌ها مستحق داشتن سرزمین مادری و میهن هستند، چرا یهودیان نباشند؟ پیش روی جدید در جنبش صهیونیسم در سالهای ۱۸۰۰، با تلاش نمایشنامه نویس، روزنامه‌نگار و دیپلمات متولد آمریکا، مردخای مانوئل نوح*[۱۸[ در سال ۱۸۲۰ ایجاد شد که در برقراری موطنی در گراند آیلند نیویورک*[۱۹[ برای یهودیان کوشید.
 
 
هرتسل؛ پيامبر صهيونيزم
 
جنبش "صهيونيزم" تا سال 1896، از انسجام كاملي برخوردار نبود و عمدتاً حول محور مهاجرت يهوديان به فلسطين و تشكيل شهرك‏ها و آبادي‏هاي يهودي‏نشين در اين سرزمين فعاليت مي‏كرد و برنامه آشكار خاصي در جهت تشكيل يك نظام سياسي مستقل در فلسطين را ارائه نداده بود، اما در اين سال، كتابي كوچك با نام "دولت يهود" منتشر شد كه بايد آن را "اولين اساسنامه تأسيس دولت يهودي" دانست.
 
نويسنده اين كتاب، شخصي بود به نام "بنيامين زيب بن ژاكوب هرتسل" كه در مطبوعات و محافل سياسي اروپا با نام "تئودور هرتسل" شناخته مي‏شد. وي در سال 1860، يعني چهار سال پس از پايان "جنگ‏هاي كريمه"، در اروپاي شرقي به دنيا آمد و 36 سال بعد با انتشار تنها كتاب خود، رهبري "جنبش صهيونيزم" را به دست گرفت. كتاب "دولت يهود" را "تورات صهيونيزم" نيز لقب داده‏اند، پس عجيب نخواهد بود كه عنصري مانند سوكولف، نويسنده اين كتاب را "پيامبر" نيز بنامد. او يك يهودي ثروتمند نبود و زندگي خود را نيز صرف بانكداري و رباخواري نكرد، بلكه در رشته حقوق ادامه تحصيل داد و از دانشگاه "وين" درجه دكترا اخذ نمود. پس از مدتي اشتغال به وكالت را رها كرد و به روزنامه‏نگاري پرداخت.
 
حضور او در فضاي مطبوعاتي پرحرارت در اروپاي قرن نوزدهم - كه مطبوعات دوران طلايي خود را طي مي‏كردند - باعث افزايش آگاهي‏هاي وي از تحولات پي‏درپي و تعيين كننده در شرق و غرب عالم شد. خود وي مدعي شده است، يك حادثه، مسير زندگي او را تغيير داد. اين حادثه در تاريخ به نام "ماجراي دريفوس" شهرت دارد. "ماجراي دريفوس" يكي از بحران‏هاي بزرگ فرانسه در سال‏هاي پاياني قرن نوزدهم بود.
 
در سال 1894 يك افسر يهودي به نام "آلفرد دريفوس" به اتهام تحويل مدارك سرّي به آلماني‌‏ها،در دادگاهي نظامي به حبس ابد محكوم شد. در جريان محاكمه اين افسر، موجي از احساسات ضديهودي، اروپا را فرا گرفت و تا پنج سال بعد كه مشخص شد "دريفوس" بي‏گناه بوده است، فضاي تهديدآميزي، حيات شهروندان يهودي اروپايي را مختل كرد و از سوي ديگر مجادلات سياسي، فرهنگي و نژادي در روزنامه‏ها ميان "طرفداران دريفوس" و "دشمنان دريفوس" چنان بالا گرفت كه آشفتگي‏هاي ناشي از آن، نظام حاكم بر فرانسه را هم مورد تهديد قرار داد.
 
در همين ايام تب‏آلود است كه "هرتسل" تمامي فعاليت‏هاي ادبي، سياسي و حقوقي خود را رها كرده و با احساس مسؤوليت در برابر وضعيت يهوديان، در پي چاره‏جويي براي آنان مي‏افتد. كتاب "دولت يهود" سه سال پيش از "تبرئه دريفوس" و در اوج فضاي ضديهودي منتشر شد و با توجه به اين كه مسأله يهوديان، در رأس اخبار اروپاي غربي قرار داشت، بازار پُررونقي پيدا كرد.
 
امتياز بزرگ كتاب كوچك "هرتسل"، پروراندن و پختن طرح ابتدايي "ايجاد يك حكومت يهودي" بود كه از ابتداي قرن، بارها توسط پيروان جنبش صهيونيزم مطرح شده بود. "هرتسل" نقشه خود را از نمونه‏هاي كمپاني‏هاي استعماري انگليسي الهام گرفته بود و به همين منظور به "سسيل رودز" يكي از معروف‏ترين استعمارگران انگليسي هم مراجعه كرد. هرتسل در سال 1902 در نامه‌اي به رودز، مي‏نويسد:
 
"خواهش مي‏كنم براي من نامه‏اي بنويسيد و بگوييد كه برنامه مرا [در كتاب دولت يهود[ بررسي كرده و آن را تأييد مي‏كنيد. آقاي رودز! شما از خودتان مي‏پرسيد كه چرا به شما مراجعه مي‏كنم، بايد بگويم به اين علت كه برنامه من نيز، يك برنامه استعماري است."
 
نقطه آغاز حركت "هرتسل" براي تحقق آرمان‌هايش در كتاب "دولت يهود"، كسب يك مجوز و فرمان استعماري از سوي يك قدرت غربي بود كه نقشه او را تضمين كند. "هرتسل" از اوايل فعاليت‏هاي صهيونيستي خود، منحصراً به فلسطين متوجه نبود. طبق ادبيات خاص استعماري در آن زمان، مسأله فقط عبارت بود از يافتن "يك فضاي خالي"، يعني يك سرزمين تحت سلطه غرب، كه بتوان در آن هيچ حسابي براي جمعيت بومي باز نكرد.
 
براي "هرتسل"، سرزمين فلسطين يكي از امكانات در بين بقيه بود. او با ذكاوت سياسي خاصي، انگشت روي نقاطي مي‏گذاشت كه باعث تحريك طمع‏هاي استعماري قدرت‏هاي استعمارگر شود و پيرامون آن سرزمين، به مذاكرات و گفتگوهاي پيگير و سماجت‏آميز دست مي‏زد و با زباني به مذاكره با سران اين قدرت‏ها مي‏نشست كه عطش استعماري آنان را دوچندان كند. به عنوان نمونه، "هرتسل" در ژانويه 1904 طي ديداري با "ويكتور امانوئل" پادشاه ايتاليا، به او گفت: "اگر او بتواند سلطان عبدالحميد را راضي به قبول حق خودمختاري صهيونيست‏ها در فلسطين كند، صهيونيست‏ها هم در عوض به ايتاليا كمك خواهند كرد تا بتواند ليبي را به اشغال خود درآورد".
وي در كتابش هم صراحتاً به وسوسه استعمارگران پرداخته و مي‏نويسد: "براي اروپا، ما قراول و نگهبان پيشرفته تمدن، در برابر بربريت خواهيم بود."
 
شهرتي كه كتاب "دولت يهود" براي وي فراهم كرد، برايش امكان برقراري ارتباطي وسيع با نخبگان سياسي، اجتماعي و اقتصادي يهودي را در سراسر عالم ايجاد كرد. او پيشنهاد برقراري يك كنفرانس بين‏المللي از صهيونيست‌ها را مطرح كرد و با پيگيري مصرّانه خود، يك سال پس از انتشار كتابش، اين كنفرانس را در شهر "بال" واقع در سوييس برگزار كرد.
 
اولين "كنگره صهيونيست‏ها" با شركت حدود 200 نماينده از تقريباً تمامي كشورهاي غربي در تاريخ 29 اوت 1897 افتتاح شد و در همان ابتداي كنگره، "هرتسل" به رياست آن انتخاب شد. طبيعي است كه دستور جلسه اين كنگره، محتويات كتاب "دولت يهود" بود. "هرتسل" درباره اين كنگره نوشته است:
 
"اگر بخواهم "كنگره بال" را در يك كلمه جمع كنم، بايد بگويم كه در بال، من كشور يهود را بنيان گذاشتم. اين را علني نخواهم گفت، چون اگر امروز چنين بگويم، جهان به من خواهد خنديد اما شايد در عرض پنج سال و مسلماً پنجاه سال آينده، همگان كشور يهود را خواهند ديد."
 
اين كه درست 50 سال بعد از "كنگره بال"، دولت اسرائيل اعلام موجوديت كرد، نشانه غيب‌گويي "هرتسل" نيست، بلكه از مطالعات عميق او و محاسبات دقيق و نبوغ‏آميزش پيرامون روابط استعماري جهان حكايت مي‏كند.
 
اعلاميه‏اي كه در پايان "كنگره بال" صادر شد، تقريباً به صورت اساسنامه حركت آينده "جنبش صهيونيزم" تا دوره موسوم به "قيموميت فلسطين" درآمد. نظر به اهميت اين اعلاميه، متن آن را در زير مي‏آوريم:
 
"هدف صهيونيزم، تأسيس موطني براي مردم يهود در فلسطين است كه قانون، امنيت آن را تأمين كند. كنگره براي دست يافتن به اين هدف، وسايل زير را پيشنهاد مي‏كند:
 
1تسريع مستعمره كردن فلسطين توسط كارگران كشاورزي و صنعتي يهود به روال مناسب
2سازمان‌دهي و گردآوري تمامي يهوديان به وسيله مؤسسات خاص محلي و بين‏المللي، متناسب با قوانين هر كشور
3تقويت و بارور كردن احساسات و وجدان ملي يهود
4برداشتن گام‏هاي مقدماتي مورد لزوم جهت كسب رضايت حكومت [عثماني[ براي رسيدن به هدف صهيونيزم".
 
علي‏رغم اين اعلاميه، "هرتسل" تمامي تلاش‏هاي ديپلماتيك خود را جهت عملي كردن "موطن يهود" بر روي فلسطين متمركز نكرد. او تمام سال‏هاي باقي‌مانده عمرش را به سفر و ارتباط‌گيري با كانون‏هاي قدرت سياسي و اقتصادي اروپا و دربار عثماني گذراند. او كه در كتاب "دولت يهود"، ميان آرژانتين و فلسطين مردد بود، پس از كنگره بال، تماس‏هاي مستقيم و غيرمستقيم با سلطان عثماني برقرار كرد و سعي كرد رضايت او را براي در اختيار گرفتن "فلسطين" جلب كند. در سال 1896 "هرتسل" از طريق يك واسطه نزديك به سلطان عثماني، به او پيشنهاد فروش فلسطين به يهوديان در ازاي دريافت بيست ميليون ليره عثماني را ارائه كرد. پاسخ سلطان عثماني، "عبدالحميد دوم" از اين قرار بود:
 
"اگر هرتسل به همان اندازه كه تو دوست من هستي، دوست تو باشد، به او نصحيت كن كه در اين راه، گام پيش ننهد. من نمي‏توانم يك وجب از سرزمينم را بفروشم، چون اين كشور تنها متعلق به من نيست، بلكه به ملت من تعلق دارد. افراد ملتم اين امپراتوري را با نثار خون خود به دست آوردند و آن را با خون خود آبياري كردند و پيش از آن كه كسي به آن دست‏اندازي كند، آن را با خون خود رنگين خواهيم كرد. بهتر است يهوديان ميليون‏ها ثروت خود را نزد خودشان نگه دارند. اگر امپراتوري سقوط كرد، شايد يهوديان بدون پرداخت هيچ‏گونه وجهي، فلسطين را به دست آورند ليكن اين سرزمين تقسيم نخواهد شد؛ مگر بر پيكر مرده ما و هرگز اجازه نخواهيم داد كالبد [زنده[ ما را بشكافند" (فحواي اين پاسخ، به خوبي نشان مي‏دهد كه طنين "ناقوس مرگ قريب‏الوقوع عثماني" به گوش سلطان آن هم رسيده است)
 
جواب سلطان، "هرتسل" را نااميد نكرد. اين يهودي سرسخت پس از پنج سال تلاش مداوم، موفق شد با واسطه كردن يكي از امراي اروپايي كه به سلطان عثماني بسيار نزديك بود، در تاريخ 18 مه سال1901 شخصاً به ديدار "عبدالحميد دوم" برود و حضوراً درخواست پيشين خود را مطرح كرده و پيشنهاد رشوه‏اي به مبلغ "پنج ميليون ليره طلاي انگليس" به شخص سلطان را بدهد اما عبدالحميد، خشمگين شد و دستور اخراج "هرتسل" را از كاخ سلطنتي صادر كرد.
 
"هرتسل" پيشنهادات وسوسه‏انگيز ديگري نيز از سوي صهيونيست‏ها به سلطان ارائه داد، از جمله: "تأسيس ناوگان دريايي عثماني، كمك به سلطان در تنظيم سياست اروپايي وي، تأسيس دانشگاه عثماني در بيت‏المقدس تا ديگر نياز به اعزام دانشجو به اروپا نباشد، بازپرداخت كليه بدهي‏هاي دولت عثماني، تقديم كمك‏هاي مالي جهت اجراي طرح‏هاي عمراني و پرداخت ماليات سالانه براي كمك به دولت جهت سر و سامان بخشيدن به اوضاع درهم ريخته اقتصادي. اما "عبدالحميد دوم" علي‏رغم شرايط بسيار دشوار حكومتش، دست صهيونيست‏ها را پس زد.
 
مخالفت تاريخي سلطان عثماني، "هرتسل" را به سوي گزينه‏هاي ديگر متوجه كرد كه عبارت بودند از "عراق و بين‏النهرين"، "قبرس"، "العريش" (واقع در صحراي سينا)، "اوگاندا"، "كنگو" و "موزامبيك".
 
در حين اين تلاش‏ها، "كنگره صهيونيست‏ها" هر ساله برگزار مي‏شد و شرايط و پيشنهادات جديد را مورد بررسي قرار مي‏داد. "هرتسل" در سوّم جولاي سال1904 بر اثر يك بيماري صعب‏العلاج مرد و فرجام تلاش هاي خود را نديد.
 
"هفتمين كنگره صهيونيست‏ها" يك سال پس از مرگ "هرتسل" برگزار شد و سرانجام با رد كردن تمامي گزينه‏هاي ديگر براي برپايي "دولت يهود"، نوك پيكان "صهيونيزم جهاني" را متوجه سرزمين فلسطين كرد و به اين ترتيب بايد آغاز روند قطعي اشغال فلسطين را سال 1905 دانست.
 
کابالا(قبالا)
 
"كابالا" نامي است كه بر تصوف يهودي اطلاق مي شود و تلفظ اروپايي "كباله" عبري است به معني "قديمي" و كهن. معتقدان و پيروان آيين كابالا(2) اين مكتب و فرقه را "دانش سري و پنهان" خاخام هاي يهودي مي خوانند و براي آن قدمتي بسيار قديمي قائلند به عنوان مثال، مي توان به گفته "مادام بلاواتسكي" رهبر فرقه "تئوسوفي" اشاره كرد كه مدعي است "كابالا" در اصل كتابي است رمزگونه كه از سوي خداوند به پيامبران آدم(علیه السلام)، نوح(علیه السلام)، ابراهيم(علیه السلام) و موسي(علیه السلام) نازل شد و حاوي دانش پنهان قوم بني اسراييل بود.
 
به ادعاي او، نه تنها پيامبران الهي بلكه تمامي شخصيتهاي مهم فرهنگي و سياسي و حتي نظامي تاريخ، مانند افلاطون، ارسطو و اسكندر و... دانش خود را از اين كتاب گرفته اند، حتي اين شخص معتقد است افرادي مانند "بيكن" و "نيوتون" از پيروان "كابالا" هستند. اين ادعاها نه تنها پذيرفتني نيست، بلكه با توجه به معيارهاي تاريخي و مذهبي هيچ پيشينه اي نمي توان يافت، اعتقاد يهوديت و يهوديان به جوانب عرفاني دين تحريف شده خود به "فيلواسكندراني" در اوايل قرن اول ميلادي باز مي گردد ولي او هم رهبر و پشتوانه مكتب جديد نبود، زيرا او هم انديشه هاي خود را محدود به تركيبي از انديشه هاي ديني يهود در قالب فلسفه يوناني و فرهنگ هلني كرد و اكثر محققان و پژوهشگران او را يك متفكر هلني مي دانند تا يك يهودي.
 
پيدايش كابالا
 
پيدايش كابالا باز مي گردد به اوايل قرن 13ميلادي كه مؤسس آن فردي به نام "اسحاق كور" (1160-1235) بود. او در بندري در جنوب فرانسه به نام بندر ناريون مي زيست، تعاليم عرفاني او براي كمال معنوي مراتب مختلفي قايل بود و سيري استعلايي را براي رسيدن به كمال مطلق پيشنهاد مي كرد و مفهوم "عين صوف" هم ساخته اوست. اين كلمه كه به معني لايتناهي است، در تمامي جملاتش به معني خداوند به كار برده است ولي بعدها به معني نظام هستي به طور عام به كار گرفته شد. (19)
 
دوران شهرت "اسحاق كور" مصادف است با سلطنت جيمزاول، شاه آراگون (1213-1276) (20) شاه آراگون در سال 637هجري- 1229ميلادي به دولتهاي اسلامي آندلس هجوم برد و موجي از جنگهاي صليبي را عليه اسپانياي اسلامي برانگيخت كه به "بازپس گيري" (21) شهرت يافت. بعد از اين درگيريها او به "جيمز فاتح" معروف شد و به يكي از قدرتهاي اروپايي بدل گشت.
 
وزير جيمز فاتح "يهودا لاوي" نام داشت و يهوديان ثروتمند زيادي در دربارش رفت و آمد داشتند و اين يهوديان يكي از بانيان تحريك جيمز فاتح براي اشغال اسپانيا بودند و عموماً تمامي حكومتهاي محلي بعد از اشغال اسپانيا به همين يهوديان واگذار شد.
 
يكي از اين يهوديان، "خاخام موسي بن نهمان" معروف به "نهمانيدس" بود. او بزرگترين مقام مذهبي يهود در اسپانيا بود به نحوي كه زماني او را به كلمه "ربي" به معني مطلق كلمه مي شناختند. با الهام از نظرات اسحاق كور در شهر گورنا يك مركز تصوف يهودي ايجاد كرد و همين مركز تصوف نقش اصلي را در اشاعه فرقه كابالا در اروپا برعهده گرفت. تأليفات "نهمانيدس" حدود 50 كتاب و رساله در زمينه تفسير تورات، فقه تلمودي و كابالاست و رساله هاي او تا سال 1325ميلادي، منبع اصلي تغذيه فكري كاباليستها بوده است.
 
تصوف كابالا مدعي شناخت خداوند، آفرينش و رازهاي نظام هستي بود. انديشمندان و گردآورندگان فرقه كابالا معتقدند كه كابالا مكمل تورات است و معتقدند خداوند اسراري را به طور شفاهي و خصوصي به موسي(علیه السلام) ابلاغ كرده است تا تنها در اختيار محرمان قوم برگزيده قرار دهد. آنها معتقدند كه دين يهود يك پوسته است و قلب آن "كابالا" ست. فرقه كابالا با اين ادعا كه در فضاي آن روز قاره اروپا كه ساحري و كيمياگري بازار گرمي داشت جاذبه اي بسيار شگفت يافت و تأثير و گسترش فراواني پيدا كرد.
 
فرقه سازان كابالا احيا و ترويج آرمانهاي مسيحي را به دست گرفتند و اين حركتها در تحريكات جنگ افروزانه صليبي قرن13 و حركتهاي شبه صليبي و نوصليبي قرنهاي بعد متبلور شد. هسته هاي كابالا با تمركز بر مناطق مختلف ايتاليا كه قلب مسيحيت جهان (واتيكان) نيز بود، شروع به ارايه پيشگويي هاي مختلفي درباره ظهور قريب الوقوع مسيح و استقرار سلطنت "ماشي يح" (مسيح) پيشگويي مي كردند. به عنوان نمونه، مي توان به "گرسونيدس"، نوه "نهمانيدس" اشاره كرد كه ظهور مسيح را در سال 1358 ميلادي پيش بيني كرد.
 
در اواخر قرن 13 موسي لئوني كتابي نوشت به نام ظهر به معني "جلال" و درخشش و او براي معتبركردن كتاب خود آن را منتسب به خاخامي به نام "شمعون بن يوحاي" كرد. اين كتاب اصل و مرجع فرقه كابالاست و شامل 24فصل است كه بخش عمده آن شرح گفتگوهاي "شمعون بن يوحاي" با مريدان و شاگردانش است كه مكاشفات خود و رازهاي هستي را فاش مي كند. مفاهيم اين كتاب سرشار از پيشگويي ها درباره سرنوشت و رسالت الهي و آينده قوم يهود است.
 
شکل گیری هالیوود
 
در اوایل 1910 کارگردانی بنام دی دبلیو گریفیث (D.W. Griffith) توسط کمپانی بیوگراف (Biograph) به همراه گروه بازیگرانش به West Coast فرستاده شدند. آنها شروع به فیلم برداری در زمینی خالی نزدیک خیابان جرجیا در مرکز شهر در لس انجلس کردند. سپس چندین مایل به سمت شمال به محلی بنام هالیوود سفر کرده و از فیلم سازی در آن جا لذت بردند. سپس گریفیث اولین فیلم هالیوودی را در کالیفرنیای قدیم (In Old California ) توسط کمپانی بیوگراف ساخت. بیوگراف چند ماه دیگر در آن جا ماند و قبل از بازگشت به نیویورک چند فیلم دیگر نیز ساخت.
 
در سال 1913 فیلم سازهای بسیاری پس از شنیدن درباره این مکان و برای امتناع از دست مزد هایی که توسط توماس ادیسون (او امتیاز پروسه ساخت فیلم را داشت) تحمیل می شد به غرب سرازیر شده و در لس انجلس در ایالت کالیفرنیا استودیوها رشد کردند. قبل از جنگ جهانی اول فیلم هایی در شهرهای از آمریکا ساخته شد ولی فیلمسازان با پیشرفت این صنعت به جنوب کالیفرنیا جذب شدند. آنها توسط آب و هوای معتدل و نور خورشید قابل اعتماد که امکان فیلم سازی در مناطق باز را در تمام طول سال می داد و نیز توسط مناظر مختلفی که در دسترس بود٬ جذب شدند.
 
بعدها مهاجران بسیاری مخصوصا یهودیان صنعت فیلم آمریکا را شناختند. آنها که به دلایل تبعیضات مذهبی از بعضی مشاغل دور مانده بودند، توانستند نشان خود را در یک تجارت جدید قرار دهند پس از پذیرش قیمت یک نیکل ( سکه 5 سنتی ) نمایش فیلم های کوتاهی در سالن های Storefront را به اجرا بگذارند. در طی چند سال، مردانی چون ساموئل گلدوین، کارل لامل، آدولف زوکور و برادران وارنر وارد بخش تولید این تجارت شده و تبدیل به سران تشکیلات بزرگی بنام استودیوهای فیلم شدند. بعد از جنگ جهانی اول کارگردانانی مانند: ارنست لوبیچ، آلفرد هیچکاک، فریتز لانگو و بازیگرای چون رادولف والنتینو، مرلین دیتریش، رونالد کلمن و چالز بویر از اروپا وارد این عرصه شدند. در بیشترین محبوبیت تصاویر متحرک در اواسط دهه 1940 استودیوها مجموعا در حدود 400 فیلم را در سال عرضه می کردند که هر هفته توسط تماشاگرانی از جمعیت نود میلیونی آمریکای دیده می شد.
 
عصر طلایی هالیوود
 
به اصطلاح عصر طلایی هالیوود که از پایان عصر صامت در اواخر دهه 1920 تا اواخر دهه 1940 به طول انجامید، فیلم هایی که از استودیوهای هالیوود عرضه می شدند همانند اتومبیل هایی بود که از خط تولید کمپانی هنری فورد بیرون می رفت.
 
هیچ دو فیلمی دقیقا مانند هم نبود ولی همگی یک فرمول را دنبال می کردند: وسترن، کمدی اسلپ استیک، فیلم نوار، موزیکال، کارتون های انیمیشن، بیوپیک ( تصویر بیوگرافی ) و ... و اغلب تیم تولید مشابهی بر روی فیلم هایی که بوسیله کمپانی مشابهی ساخته می شد کار می کردند. فیلمسازی همچنان یک تجارت بود و کمپانی های تصاویر متحرک با اداره کردن به اصطلاح سیستم استودیو پول می ساختند. استودیوهای بزرگ حقوق هزاران نفر را تامین می کرد و آنها در شهر های بزرگ و کوچک کشور صد ها سالن نمایش داشتند.
 
بسیاری از تاریخ نگاران سینما کارهای بسیار عالی سینمایی را که در این دوره ظهور کرد برای دسته بندی متذکر می شوند. یکی از دلایلی که چنین موضوعی را ممکن می سازد این بود که با اینکه فیلم های بسیاری ساخته می شد اما همه آنها نمی توانستند یک موفقیت بزرگ باشند.
 
یک استودیو می توانست بر روی فیلمی کم بودجه با یک فیلم نامه خوب و بازیگرانی ناشناس شرط بندی کند مانند «همشهری کین» به کارگردانی اورسن ولز که بصورت گسترده ای به عنوان بهترین فیلم همه دوران ها به آن نگریسته می شود و در شرایط دیگر کارگردانانی با اراده محکم مانند هوارد هاکس و فرانک کاپرا در استودیوها برای رسیدن به بینش هنری خودشان جنگ می کردند. نقطه اوج سیستم استودیویی می تواند سال 1939 باشد که شاهد عرضه شدن کلاسیک هایی مانند جادوگری از اوز (The Wizard of Oz )، برباد رفته(Gone with the Wind )، دلیجان (Stagecoach )، آقای اسمیت به واشنگتن می رود (Mr. Smith Goes to Washington )، تنها فرشتگان بال دارند (Only Angels Have Wings )، نینوشکا (Ninotchka ) و نیمه شب ( Midnight ) بود. در میان بقیه فیلم های عصر طلایی که تا به امروز کلاسیک باقی مانده اند: کازابلانکا ( Casablanca )، چه زندگی محشری (It's a Wonderful Life )، نسخه اصلی کینگ کنگ (King Kong ) و سفید برفی و هفت کوتوله ( Snow White and the Seven Dwarfs)
 
هالیوود جدید یا سینمای پست – کلاسیک
 
هالیوود جدید و سینمای پست - کلاسیک عباراتی هستند که برای توصیف دوره ای که به دنبال نادیده گرفتن سیستم استودیو در دهه 50 - 60 و در اواخر کد تولید(22) استفاده و با تمایل بیشتری برای دراماتیزه کردن موضوعاتی مانند جنسیت و خشونت و نبز با ظهور اهمیت فیلم های بلاکباستر(23) تعریف می شود. اصطلاحی که برای توضیح روش های در حال تغییر روایت داستان در هالیوود جدید استفاده شد.
 
این موضع همواره مورد بحث قرار می گرفت که پیشرفت هایی در درام و شخصیت پردازی که در تصور تماشاگر در دوره عصر کلاسیک/طلایی بدست آمده بود: شرح وقایع به ترتیب زمانی ممکن است به زحمت جلو برود، خط داستانی ممکن است با پایان های پیچیده روبرو شود و خط ها بین بازیگر اصلی و بازیگر مقابل ممکن است محو شود.
 
افسانه ای به نام گولم
 
در قرون وسطی ،نوعی حسیدی گری در آلمان و شرق اروپا پدیدار و همراه با افسانه هایی از خلق موجودی زنده توسط برخی عرفای یهود به نام ((گولم)) در میان مردمان رایج شد .
 
شخصیت ((گولم)) در فیلم های هالیوودی، نمونه ای از ورود عرفان یهودی به سینماست.
 
((گولم)) موجودی است که از خاک مرطوب یا گل یا چوب یا فلزی توسط خاخام یا عارف یهودی ساخته شده و به زبان عبری بر روی پیشانی اش کلمه ایمت ((Emet)) نوشته می شود . این کلمه که در عرفان یهود، اسم اعظم خداست و با نوشته شدن این کلمه بر پیشانی این موجود ، او زنده می شود و به خدمت خاخام یا عارف یهودی در می آید و خواسته های یهودیان را بر روی زمین انجام می دهد و در نهایت، زمانی که بخواهند این موجود بمیرد، روی پیشانی اش کلمه ((met)) که به زبان عبری به معنی مرگ است، نوشته می شود و او میمیرد و یا ((E)) ابتدای کلمه اسم اعظم برداشته می شود .
 
فیلم های زیادی با محوریت این موضوع ساخته شده است ، از جمله مجموعه فیلم های صامت ((گولم)) اثر پل وگنر که چندفیلم سلسله ای است و مشهورترین فیلم ((او چگونه به دنیا آمد)) اثر گوس که در سال 1920 ساخته شد در سال 1936 ، کارگردانی به نام جولین دویویر فیلمی به همین نام ، یعنی ((گولم)) ساخت. مجموعه پویا نمایی ((فراتر از بت من)) که در این فیلم ((گولن)) حریف بتمن است و هیولایی به نام GLM که در واقع ، حروف اختصاری ((گولم)) است، وجود دارد و انسانی او را کنترل می کند .
 
مهم ترین مبانی تفکرات قبالا
 
-           تجسم خدا ، حضور خدا در بین قوم خود ، انسان گونگی خدا ، میراث یهودیت منحرف برای قبالا .
-           تفکرات مسیح گرایانه و آخر الزمانی و منجی گرایانه با غلبه تفکرات گنوسیان و یهودیت انحرافی ماده گرا ، تقابل خیر و شر را نیز در آثار کابالایی ، با شدت بیشتری می توان دید در این راستا ، اینان می گویند که یهود برترین بشر است و باید بر غلبه بر شیاطین ، در سرزمین موعود و با اسارت مسلمانان ، دولت یهودی را در عرض موعود ادعایی ، پایه گذاری کنند تا زمینه تکمیل خلقت و ایجاد بهشت زمینی و تاسیس پادشاهی جهانی داوودی یهود ایجاد شود . این اساطیر التقاطی یهودی مشرکانه ، به توضیح در جای خود نیاز دارد .
-           پاگانیسم و چند گانه پرستی و شرک باستان و دو خدا گرایی با تاکید بر قدرت شیطان و شر گرایی .
-           حلول گرایی و پانتئیسم و دئیسم و گم شدن قدرت خدا و حاکمیت بشر یهودی بر سرنوشت جهان .
-           گنوسیسم یا گنوسیه (ثنویت ، دو مبدا خیر و شر در آیین گنوسی و زردشتی و آخرالزمان گرایی و فرجام شناسی گنوسیستی)
-           نگاه به جهان شر و قدرتمند بودن اهریمن و شیطان گرایی و شیطان پرستی و مخالفت جدی با مسلمانان و مسیحیان به مثابه یاران شیطان و محور شیطانی در جهان (به غلبه شر بر خیر در فلسفه مدرن ، در نتیجه تاثیر پذیری از یهودیان و مسیحیان قبالایی ، باید به طور جدی ، در یبازبینی و تاریخی و غرب شناسی عمیق توجه شود و همچنین باید نقش خاندان یهودی لوی (لاوی) ، پایه گذاران و مروجین قبالاییسم و توهم شیطان پرستی متاخر ، بررسی شود)
-           مکاتب عرفانی و فلسفی یونانی (هلنیستی) و اسلام صوفی و بابل ایران و مصر و جنوب اروپای باستان .
-           میل بر تسلط بر عالم از طریق فهم راز های آن و یافتن راه های میان بر برای حاکمیت مطلوب یهود بر جهان .
-           سحر و جادو گری و علوم غریبه و تکیه بر اساطیر و اوهام خاورمیانه و اروپا .
-           ریاضیات قبالایی و حروف گرایی و علوم کمی و ریاضیاتی برای تسلط عالم .
-           آدم قدمون (انسان اصلی) و ابر انسان و گولم که دست ساخته و همیار کابالیست ها برای بسط قدرتشان در میان مردم است .
-           تحقیر زن و هم سنخ دانستن آن در برخی فرقه های آن قبالا با شیطان و تاکید بر مسائل جنسی و سکس های مجازی و موسیقی های مهیج و خضوع در برابر شیطان مؤنث .
-           تاثیر پذیری از معماری فراعنه و قیصرها و پادشاهان دنیا پرست و محوریت توسعه تمدن مادی .
-           تاکید بر راز آمیز بودن دین و توجه تاویلات هرمونتیکی و قرائات متععد طبق میل عالمان قبالایی .
-           تاکید بر تقدس ذاتی و برتری زبان عبری بر دیگر زبان ها و تلاش برای کشف اسرار درونی حروف عبری و کلمات تورات .
-           غیب گرایی و تاکید بر وجود انرژی ها و موجودات متا فیزیکی که به جز افراد انتخاب شده و قابلیت دار ، نمی توانند آن ها را درک کنند .
 
افراد و ادوار موثر بر قبالا
 
در نگاهی اجمالی ، می توان ادوار و افراد موثر بر جغرافیای نضج و بسط قبالا را چنین تلخیص کرد:
-           اندیشه های عرفانی و صوفیانه در خاورمیانه باستان مانند گنوسیسم و میتراییسم و مطالعه اساطیر ایران و هند و بابل باستان؛
-           مطالعه دقیق اندیشه های مصر و یونان و روم و نوافلاطونیان و مشائیان و اشراقیان و تعامل با یهودیت؛
-           مطالعه دقیق تاریخ انحراف یهودیت و تاثیر پذیری یهود از ملل اطراف ؛
-           مطالعه احوال و آثار حسیدیسم در قرون وسطی در شرق اروپا و آلمان ؛
-           قبالای اسحاق کور؛
-           قبالای نهماندیس؛
-           قبالای لوریایی ؛
-           کابالیسم در خاورمیانه و شمال ٱفریقا ؛
-           قبالای شبتای زوی و فرقه دونمه ؛ مسیح یهودی ، مسلمان مصلحتی ، سکس قبالایی ؛
-           قبالای فرانکیسم و پرستش جنسی زن و گسترش سکس و ارتباط با فراماسونری ؛
-           عرفان جدید یهود ؛
-           قبالای فیلیپ برگ و احیای فرقه کابالا و ارتباط چشمگیر قبالاییان با صهیونیسم یهودی و مسیحی آمریکا و اسرائیل ؛
-           قبالای مسیحی و قبالاییست های مسیحی یهودی (اوانجلیست)
 
دیدگاه قبالا درباره آخرالزمان
 
در ساطیر، درباره واپسین روزگار قبالایی آمده است که در آخرالزمان ، یهودیان دولت الهی اسرائیل را در سرزمین موعود به پایتختی بیت المقدس یا اورشلیم تاسیس می کنند و همه مردم دنیا به یهود که قوم برگزیده خدا هستند ، خدمت خواهند کرد . در واقع ، حتی معاد نیز در یهودیت و به تبع آن ، در تصوف یهودی ، منحرف شده است و آنان به معاد مادی قائل هستند . آن ها بر این باورند که تمام یهودیانی که تورات می خواندند ، به بهشت می روند و بقیه مردم هم در صورت خدمت به یهودیان است که لیاقت بهشت را می یابند . حتی در صدر اسلام ، یهودی ها به پیامبر اسلام می گفتند که ما یهودیان به جهنم نمی رویم . مگر بعضی از ما ، این مطلب در قرآن آمده است . در پاسخ این افراد ، آیه ای نازل شد که اگر چنین ادعا می کنید ، پس آرزوی مرگ کنید . البته ، یهودیان دنیا پرست اند و باز در قرآن کریم آمده است : (( که آن دنیا طلبان ، هرگز آرزوی مرگ نمی کنند و آرزو دارند هزار سال عمر کنند . ))
 
نظریه جنگ آرماگدون در راستای اعتقادات انحرافی قبالا
 
«تپه شریفان» در لغت عربی ، همان « هرمجیدون » می شود که غربی ها آن را « آرماگدون » یا همان «صحرای مگیدو» گویند. آنها می گویند که ما قبالاییان، سپاهیان خدا هستیم که صهیونیست های مسیحی نیز در کنار ما می جنگند و مسلمانان، ستون فقرات ارتش شیطان هستند . این مفهوم را مستقیم یا غیر مستقیم ،‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ در فیلم ها و مستند های زیادی مانند : «امگا کد» و «پایان روزگار» و «آرماگدون» و «طالع نحس» و «پسر جهنمی» و «ارباب حلقه ها» و «هری پاتر» و «300» و «پیشگویی های نوسترداموس درباره 2012» نیز به تصویر کشیده اند . جالب است بدانید با نام هایی شبیه به آرماگدون و پایان روزگار ، بعضا حدود 20 فیلم و مستند تا کنون تولید شده است .
 
اندیشه آرماگدون در این پازل برنامه ریزی تعریف می شود . قطعا صهیونیست هایی که اکنون اکثریت قریب به اتفاق ابر شرکت های چند ملیتی را در اختیار دارند ، نیاز دارند که با ترساندن مردم جهان ، روح آنها را به هم بریزند و با توهم پراکنی ، ذهن جهانیان را آشفته کنند تا عملیات مهندسی و کنترل ذهن آدمیان را انجام دهند و کالاهای خود را به خورد آدمیان ترسیده و مصرف گرا بدهند .
 
تاثیر محصولات قبالایی بر جامعه
 
درباره خاص تصوف یهودی می توان گفت که در اثر دیدن محصولات قبالایی هالیوود و رمان های کابالیستی ، به اجمال تاثیرات منفی زیر در جامعه به وجود می آید که بنده به ذکر اجمالی آنها در این مجال اکتفا می کنم :
 
-           رواج شرک و اسطوره و وهم بشر به جای خط توحید ناب ابراهیمی و فراموشی مبدا واقعی خلقت و رواج دئیسم ؛
-           کم تاثیر دانستن خداوند متعال در هستی و دادن قدرت وهم آلود و زیاد به شیطان یا شیاطین و ترویج شیطان گرایی یهودی ؛
-           فراموشی معاد ادیان ابراهیمی و تسلط دنیا خواهی و توجیه گناه و وهم قدرت شرارت در جهان ؛
-           تسلط اساطیر یهودی و صهیونیستی و کابالایی بر قلب و عقل مردمان ، مانند قوم برگزیده و سرزمین موعود و ... ؛
-           تسلط جادو و خرافه و حروف گرایی بر دل آدمیان و دور شدن از مسیر اسلام ناب ؛
-           سیطره گفتمان عرفان های سکولار و دوری از خط اصیل عرفان حماسی اسلام ؛
-           سیطره لذت گرایی و دنیا طلبی و سرمایه داری و گسترش کمیت گرایی و ماده گرایی در زندگی بشر ؛
-           دوری از شریعت و احکام الهی و تمسک به طناب پوسیده طریقت و معرفت جادویی ؛
-           نزدیکی به سکس نامشروع و موسیقی های محرک و رقص های حیوانی و توجیه شهوت رانی ؛
-           نگاه شیطانی به جنس مؤنث و هم سنخ دانستن زن و شیطان و استفاده ابزاری از زن ؛
-           دور شدن از معارف به حق تشیع و افتادن در دام اساطیر و علم نماهای یونانی و رومی و مصری و ایران باستان و بابل قدیم ؛
-           توجیه گفتمان صهیونیستی برای تسلط بر جهان اسلام به بهانه مبارزه با شیطان و «سیترااهرا»
-           توجیه مظلومیت تاریخی یهودیان و لزوم باور داشت به تقدس ذاتی اینان و قدرت خارق العاده حروف عبری و قوم یهود .
 
نفوذ کابالا بر هالیوود
 
در دوران معاصر، د رامریکا و رژیم غاصب صهیونیستی ، مراکز بزرگی درباره تصوف یهودی متمایل به صهیونیسم بر پا شده است که مشغول ترویج آرمان های مادی و مسیح گرایانه یهودی هستند . گر چه یهودیت دینی بسته است ، ولی آرمان های دنیا گرایانه خود را از طریق فلاسفه و جامعه شناسان و روانشناسان و اقتصاددانان یهودی یا یهود زده ، در 4 قرن اخیر ، به شدت رواج داده است و فاصله زندگی و اندیشه بشر را از آسمان ، هر چه بیشتر ، دور کرده است .
 
اخیرا ، فرقه کابالای فیلیپ برگ در هالیوود نفوذ جدی کرده است و نسل جدید جهانی را با سحر و سکس و خشونت و ترس، در دامن توهمات و خلسه هنر صهیونیستی، انداخته است و با پیوستن بسیاری از چهره های به نام عالم فحشا و فوتبال و فریب به این فرقه ، بعد تبلیغاتی خاصی به آن بخشیده است.
 
البته ، برخی کابالیست های قدیمی و علمای یهودی ضد صهیون ، با این جعلیات جدید در تصوف یهودی مخالف اند ؛ ولی بوق های تبلیغاتی صهیونیان ، به فکر منافع ارباب خویش اند ، نه مصونیت ادیان از این انحرافات . دستگاه های فرهنگی و سیاسی و امنیتی ما مسلمانان باید از این غفلت خود خواسته بیرون آیند و با شناخت جدی دشمن و به دور از شعار زدگی ، این فعالیت ها را رصد کنند و متوجه دام های پیش رو باشند .
 
تصور عرفان یهود از خدا در فیلم های قبالایی هالیوود
 
دنیایی که عرفان یهود ترسیم می کند دنیایی است که در آن دنیا ، دست خدا بسته است. تصور عرفان یهود از خدا یک خدای بازنشسته است ، خدایی که انسان را آفرید و کنار گذاشت و بشر ، خودش باید از خود مواظبت کند. این ها تفکرات اومانیستی و دئیستی و سکولاریستی و ماتریالیستی عرفان یهود است که در فیلم «هری پاتر» به وضوح دیده می شود در این فیلم به اعتقاد بسیاری از کارشناسان و افرادی مانند خانم سیا ساتر «cia satter» که دکترای عرفان دارد و متخصص هنر و رقص عرفانی و عرفان یهود است . به این مسئله اشاره دارد که این فیلم به مضامین قبالایی بسیار نزدیک است .
 
البته، این مضامین در فیلم های بسیار زیادی مانند «کتابچه اسپایدر وایک» و «ارباب حلقه ها» نیز دیده می شود. حروف گرایی و عدد گرایی و سحر و جادو در فیلم هایی همچون «پی» و «فصل زنبور عسل یا اشرار حروف» با وضوح بیشتری دیده می شود .
 
حرف آخر
 
درباره سینمای متاثر از کابالیسم ، البته باید در مجالی وسیع تر توضیحات لازم ارائه شود که فعلا از حوصله این مقاله خارج است. این قبیل بحث ها باید جدی گرفته شود و در دانشکده های علوم اجتماعی و ارتباطات و ادیان و سینماهای ما تدریس شود . واقعا غفلت عجیبی درباره بحث صهیون پژوهی و دشمن شناسی و تاریخ غرب در جامعه ما وجود دارد . تا زمانی که دشمن یا رقیب را به خوبی نشناسیم ، نمی توانیم او را دقیق رصد کنیم و آمادگی مواجهه موثر و فعالانه را داشته باشیم . امید که این مطلب راهی برای طالبان حقیقت بگشاید .
      
 
 
پی نوشت ها:
1- Religious Zionism
2- Social Zionism
3- Revisionist Zionism
4- Nathan Bernbaum
5کتاب خروج باب یکم- آیات ۱ الی ۱۸
6- Self Emancipation, ۱۹۸۰
7صهیونیسم در مقابل یهودستیزی:«صهیونیست‌های سیاسی، صهیونیسم را پاسخ یهودیان به یهودستیزی می‌دانند. آنها معتقدند که یهودیان می‌بایست هر چه زودتر کشور مستقلی برای خود داشته باشند تا از آزار و خطرات دیگران برای تشکل‌های یهودی در امان باشند.» (Wylen, Stephen M. Settings of Silver: An Introduction to Judaism, Second Edition, Paulist Press, ۲۰۰۰, p. ۳۹۲صهیونیسم جنبش ملی یهودیان برای بازگشت به سرزمین مادری آنهاست که در پاسخ به یهودی ستیزی‌های اروپای غربی و آزار و خشونت علیه آنان در اروپای شرقی به وجود آمد.»(Calaprice, Alice. The Einstein Almanac, Johns Hopkins University Press, ۲۰۰۴, p. xvi)«پاسخ عمده به یهودی ستیزی، ظهور صهیونیسم در اواخر قرن نوزدهم و تحت رهبری تئودور هرتزل بود.»(Matustik, Martin J. and Westphal, Merold. Kierkegaard in Post/Modernity, Indiana University Press, ۱۹۹۵, p. ۱۷۸صهیونیسم در پاسخ به یهودی ستیزی (که بیشتر در روسیه رخ می‌داد) به وجود آمد. با این حال وقتی بدترین کابوس یهودیان در اروپای غربی تحت کنترل نازی‌ها به و قوع پیوست، این جنبش اوج گرفت.»(Hollis, Rosemary. The Israeli-Palestinian road block: can Europeans make a difference?, International Affairs ۸۰۲ (۲۰۰۴), p. ۱۹۸).
8- Great Jewish Revolt
9- Bar Kokhba's Revolt
10- Passover:دعا ومراسمی که یادبود خارج شدن عبریان از مصر و گذر آنان را از دریای سرخ گرامی می‌دارد. این مهاجرت به تفصیل در سفر خروج تورات آمده‌است.
11- Yom Kippur
12- Halakhah یا قوانین یهود که که تا قرن پنجم میلادی بر اساس تلمود و پس از آن میدراش و دیگر تفاسیر کتاب مقدس نوشته شده‌اند
13- :Mamonides فیلسوف و پزشک یهودی قرن ۱۲
14- «هر که در سرزمین اسرائیل زندگی کند بدون گناه باقی خواهد ماند.»(Hilchos Melachim ۵:۱۲۱۳اگر برده‌ای یهودی بخواهد به سرزمین اسرائیل مهاجرت کند، اربابش نیز باید با او برود، یا او را به فردی بفروشد که با او به اسرائیل برود»(Hilchos Avadim ۸:۹)او همچنین در (Hilchos Avadim ۸:۱۰)اظهار می‌کند که اگر برده‌ای یهودی به سرزمین اسرائیل بگریزد، دادگاه یهودی او را آزاد خواهد کرد.در تلمود(Kesubos ۱۱۰نیز لیستی از دلایل که به عنوان فرمان اسکان در اسرائیل تلقی می‌شود وجود دارد.
15- Nahmanides عالم اسپانیایی قرن ۱۲ و رهبر مذهبی یهودیان
16- Yechiel of Paris
17- Yosef Karo
18- (Menachem Mendel (of Vitebsk
19دايره المعارف يهود/ جود ائيكا/ جلد 6/ ص 535 و جلد 9 ص 35و36
20تشابه عمدي نام شاه آرگون (پادشاه افسانه اي فيلم ارباب حلقه ها كه ناجي تمامي سرزمينهاي كتاب تالكين است) با نام شاه آرگون قرن 12ميلادي كه با فتح اندلس به "جيمز فاتح" تغيير نام پيدا كرد، مسلماً از روي مبناي سهوي نبوده است.
21- Reconqusta
22کد تولید مشخص می کرد که چه فیلمی از نظر اخلاقی قابل تایید برای مخاطب عام است و چه فیلمی این صلاحیت را ندارد.
23بلاکباستر به فیلم هایی گفته می شود که در هالیوود با بودجه زیاد و استفاده از ستارگان بازیگری برای جلب توجه عموم ساخته می شود هر چند ممکن است بسیار بی ارزش نیز باشند.
 
 
منابع و ماخذ :
1مصاحبه با محمد حسین فرج نژاد ، نویسنده کتاب «اسطوره های صهیونیستی در سینما» درمجله سینما رسانه به شماره 430 
2- com/zion .wikipedia
3- Wikipedia.com/Hollywood
4- Wikipedia.com/cabala
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها