
پایگاه خبری 598: کشور سوریه این روزها در حال تجربه دور جدیدی از درگیریهای داخلی است. دروزیهای جنوب که با سقوط دولت بشار اسد سودای ایجاد حکومتی خودمختار و مستقل به سرشان زده است، با نزدیکی به رژیم صهیونیستی در حال تحقق این رویای خود هستند.
رژیم صهیونیستی نیز که اساس حاکمیتش بر پایه اشغالگری بنا شده و در طول عمر نکبتبار خود همواره به بهانههای مختلف خاک همسایگانش را مورد تهاجم و اشغال قرار میداده، از این فرصت کمال استفاده را کرد و پیشروی خود در خاک سوریه با توجیه حمایت از «برادران دروزی» پیش برد.
در مقابل حکومت نوپای جولانی که گمان میکرد با نزدیکی به اروپا و آمریکا میتواند خود را از گزند رژیم صهیونیستی در امان نگه دارد و مانع تجزیه کشورش شود، با حملات این رژیم به ساختمان وزارت دفاع، محوطه کاخ ریاست جمهوری و نیروها و فرماندهانش دچار شوک شد و با عقبنشینی از مناطق دروزینشین سویداء در عمل میدان را خالی کرد.
اما چرا جولانی و حکومت نوپایش میتواند عبرتی برای ما و دیگر افرادی باشد که آمال خود با تکیه بر دیوار آمریکا و متحدانش بنا نهادهاند؟! بخوانید:
۱- سوریه تا پیش از سقوط دولت اسد عملا به چند منطقه تقسیم شده بود. اگرچه بخش عمده کشور در سیطره دولت مرکزی سوریه بود، اما به دلیل توافقهای صورت گرفته در آستانه و سوچی، بخشهای شمالی و شرق فرات این کشور همچنان در تصرف مسلحین تکفیری و نیروهای کرد وابسته به آمریکا قرار داشت.
نیروهای مستقر در این مناطق، اما غالبا با یکدیگر متحد نبودند و هریک با گرایشهای سیاسی، عقیدتی و قومی ساز خود را میزدند؛ سازی که هر از گاهی با شلیک گلوله در مناطق اشغالی شمال سوریه به صدا در میآمد و حاکی از درگیریهای خونین میان مخالفان دولت بشار اسد بود.
در این میان یک گروه به دلیل جذب جهادیهای خارجی و داشتن شبکه منطقهای در سایر کشورها نسبت به دیگر رقبا برتری داشت که امروز از این گروه با نام «هیئت تحریر شام» به سرکردگی ابومحمد الجولانی یاد میشود. موسسان هیئت تحریر شام در روزگاری نه چندان دور، جزئی از شبکه القاعده در عراق بودند و در این کشور تحت نظر و فرماندهی ابوبکر البغدادی با آمریکا و دولت عراق میجنگیدند.
پس از آغاز بحران سوریه در سال ۲۰۱۱، جولانی از سوی القاعده مامور به اشغال سوریه میشود و گروهی را تحت عنوان «جبهة نصرة أهل الشام» تشکیل میدهد؛ این گروه، اما به دلیل اختلافات البغدادی با سرکرده جدید القاعده یعنی ایمن الظواهری مورد تایید وی قرار نمیگیرد و این سرآغاز جدایی جولانی و بغدادی از یکدیگر میشود.
البته این همه ماجرای جولانی نیست و وی نیز با دگردیسیهای چند باره، استقلال گروه خود را از القاعده اعلام کرده و با فاصله گرفتن از دیگر گروههای جهادی زیر مجموعه القاعده در سوریه، در کنار تغییر نام گروهش به «جبهه فتح الشام» و سپس هیئت تحریر شام سعی میکند تا چهره جدیدی از خود و گروهش را به نمایش بگذارد.
البته این تغییر چهره همچنان خوشایند دیگر گروههای مسلح مخالف دولت بشار اسد تحت عنوان ارتش آزاد سوریه واقع نمیشود و درگیریهای خونین این گروهها با جولانی بر سر حکومت منطقه ادلب و بخشهایی از استان حلب طی سالهای بعد توافق با دولت مرکزی سوریه ادامهدار میشود.
درگیری که همواره غلبه تحریر الشام بر دیگر گروهها را در پی دارد و همین موضوع باعث میشود تا ترکیه و کشورهای غربی از مسلحین معارض با دولت اسد قطع امید کرده و بار دیگر برای رسیدن به اهداف خود به جهادیهای استحاله شده هیئت تحریر الشام روی بیاورند.
۲- پس از سقوط دولت اسد، مهاجمین هیئت تحریر الشام عرصه را برای انتقام جویی باز دیدند؛ اما آماج این انتقام نظامیان سابق سوریه نبودند و پیش از آنان، این مردم سوریه از اقلیت دینی و مذهبی بودند که مورد تعرض و حمله اعضای تحریر الشام قرار گرفتند.
مهاجمین تحریر الشام در وهله اول و در حالی که هنوز پایتخت سقوط نکرده است، به مناطق شیعهنشین شهر حمص هجوم بردند و با کشتار مردم بیدفاع، باعث فرار دستهجمعی آنان از در خانه و کاشانه خود به سمت کشور لبنان شدند.
هرچند جولانی و همدستانش برای جلب توجه کشورهای غربی سعی کردند این جنایات را محکوم کنند، اما پس از اشغال دمشق، این جنایات تکرار شد و هرکسی که رنگ و بوی از نمادهای جبهه مقاومت داشت به قتل میرسید یا دست کم مورد آزار و اذیت قرار میگرفت.
این جنایات در کنار تعقیب کارکنان دولت سابق سوریه تا جایی ادامه داشت که عدهای از نظامیان سابق سوریه دست به اسلحه شدند و در برخی مناطق سوریه از جمله دو استان ساحلینشین طرطوس و لاذقیه دست به قیام زدند.
نیروهای جولانی، اما این قیامها را با خشنترین شیوهها شامل قتل، تجاوز و مثله کردن علیه مردم بیدفاع پاسخ دادند و با انتشار تصاویر جنایاتشان این پیام را به دیگر مردم سوریه منتقل کردند که هرگونه تمرد از حکومت جدید چه عواقبی میتواند برای آنان داشته باشد.
۳- همزمان با این جنایات، رژیم صهیونیستی تمامی زیرساختهای نظامی سوریه را مورد هدف قرار داد و به گفته وزارت دفاع این رژیم جعلی، تنها در یک شب بزرگترین حمله هوایی تاریخ خود را در سوریه انجام داد.
این حملات، اما به نابودی زیرساختها محدود نماند و این رژیم جعلی با لشکرکشی به جنوب سوریه و تسخیر ارتفاعات تا ۲۵ کیلومتری شهر دمشق پیشروی کرد و هماکنون نیز با اغوای دروزیهای سوری در حال حکمرانی در جنوب سوریه است.
منطقه التنف واقع در شرق کشور سوریه و بخشهای از منطقه شرق فرات نیز کماکان در اشغال نیروهای آمریکایی است و این نیروها با بهکارگیری تعدادی مزدور سوری یک شعاع ۴۵ کیلومتری در دور پایگاه خود در این منطقه کشیدهاند و حتی پس از استقرار حکومت جدید سوریه حاضر به تخلیه این مناطق نشدهاند.
البته که این همه ماجرا نیست و ترکیه اگرچه خود را حامی دولت جدید سوریه و پشتیبان اصلی جولانی میداند، با این وجود این کشور نیز همچنان پایگاههای خود را در شمال سوریه حفظ کرده و به بهانه مبارزه با گروههای مسلح کُرد موسوم به YPJ و YPG همچنان به ماجراجویی در این کشور ادامه میدهد.
اما شاید جالبترین حضور یک نیروی خارجی در کشور سوریه پس از روی کار آمدن جولانی، حضور ارتش روسیه در این کشور باشد. روسیه که در کنار ایران مسبب بسیاری از اتفاقات سوریه و دشمنی با مردم این کشور معرفی میشد، پس از فرار بشار اسد همچنان در پایگاه هوایی الحمیمیم واقع در جنوب شهر لاذقیه حضور دارد و جولانی نیز این موضوع را پذیرفته است.
قابل توجه اینکه جولانی روزی معتقد بود باید با آن جنگید و آن را از منطقه بیرون راند و سران کشورهای عربی که با آمریکا متحد و همراه هستند، به او جزیه یا به عبارتی باج میدهند تا از شر زورگوییهایش در امان باشند.
۴- اما مراد از این نوشتار این است که بگوییمسوریه امروز یک «آیینه عبرت» برای تمامی کسانی است که گمان میکنند با تغییر در عقیده و تکیه به غرب میتوانند به اهداف خود در براندازی و روی کار آمدن یک نظام حکمرانی جدید در ایران _با این فرض که هیچ اتفاقی نمیافتد و جایی تجزیه نمیشود و خون بیگناهی بر زمین نمیریزد_ است.
به خصوص وقتی در نظر داشته باشیم که کشور ما نیز با دارا بودن تنوع قومیتی و در درجه کمتر مذهبی، از دیرباز شاهد فعالیت گروهکهای تجزیهطلب بوده و در برهههای زمانی مختلف با این گروهکها دست و پنجه نرم کرده است و از طرفی دارای مناطقی است که چشم طمع برخی همسایگانش به آن دوخته شده است.
همسایگانی که برخی از آناناز مجاری بینالمللی و به صورت رسمی _ادعای حاکمیت امارات بر جزایر سهگانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک_ و برخی دیگر نیز از مجاری غیررسمی مانند ادعاهای شبکههای تلویزیونی و اظهارات مقامات دونپایه آن کشور _نظیر موشدوانیهای کشور آذربایجان و ترکیه در خصوص اشغال خاک استانهای آذرینشین کشورمان_ خواهان تیکه تیکه کردن خاک کشورمان هستند.
دشمن بدخو و دیوسیرت نیز ما پیشتر این خط را از طریق حمایت از گروهکهای تجزیهطلب مسلح پیش برده و در جنگ دوازده روزه با حمله مستقیم به قوای نظامی و انتظامی به دنبال عملیاتی کردن این خط در داخل کشورمان است.