کد خبر: ۵۴۹۴۷۹
زمان انتشار: ۱۱:۲۵     ۰۳ دی ۱۴۰۴
اصلاح فساد

دکتر جلیلی: مبارزه با فساد یعنی نه خودت دچار فساد شوی، نه بگذاری دیگران فساد را رواج دهند

خدا به فساد مهلت نمی‌دهد. قرآن از فساد عاد و ارم و ثمود و فرعون یاد می‌کند که چگونه عذاب را بر آنان سرازیر کرد. باید دانست، مبارزه با فساد وظیفه‌ای است از سمت خدا که بر دوش ماست، وظیفه‌ای که پیامبران برای آن از خدا یاری می‌خواستند

به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری 598، مبارزه با فساد یعنی نه خودت دچار فساد شوی، نه بگذاری دیگران فساد را رواج دهند» این را سعید جلیلی در جلسۀ 126 حکمت سیاسی گفت؛ جلسۀ فساد و اصلاح.
اصلاح مانند صدق از همان اصطلاحات است که همه مدعی آن‌اند، حتی خود مفسدان! برخی خدا را فریب می‌دهند و می‌پندارند خیلی زرنگ‌اند، حال آن که خودشان سرشان کلاه رفته: «يُخادِعونَ اللَّهَ وَالَّذينَ آمَنوا وَما يَخدَعونَ إِلّا أَنفُسَهُم وَما يَشعُرونَ.
وقتی به آنها بگویی فساد نکن، قیافۀ اصلاح می‌گیرند که اصلا ما دنبال اصلاحیم: «وَإِذا قيلَ لَهُم لا تُفسِدوا فِي الأَرضِ قالوا إِنَّما نَحنُ مُصلِحونَ.

وقتی مفسدان دیگران را به فساد متهم می‌کنند

بلکه دیگران را مفسد می‌دانند، مثل سران قوم فرعون که نگران بودند مباد موسی فساد کند!
«وَقالَ المَلَأُ مِن قَومِ فِرعَونَ أَتَذَرُ موسىٰ وَقَومَهُ لِيُفسِدوا فِي الأَرضِ»
یا خود فرعون که نگران بود موسی مناسباتش را به هم بریزد: «إِنّي أَخافُ أَن يُبَدِّلَ دينَكُم أَو أَن يُظهِرَ فِي الأَرضِ الفَسادَ»
حال آن که فساد از خود او بود: «إِنَّهُ كانَ مِنَ المُفسِدينَ».
مثل ترامپ که امروز هر که نخواهد مناسباتش را بپذیرد یا بخواهد نظم آمریکاپسند را به هم بزند تهدید می‌نامد. سند راهبرد امنیت ملی آمریکا را که خوانده‌اید؟

برابری‌سازی میان صالح و مفسد ممنوع

اصلاح و فساد بحثی نیست که آن را به تکثرگرایی حواله کرد؛ مصلح و فاسد را به یک چشم نباید دید:
«أَم نَجعَلُ الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ كَالمُفسِدينَ فِي الأَرضِ».
صالح را از مفسد می‌توان شناخت. خدا صالح را از مفسد می‌شناسد؛ حتی میان آنان که ادعای ایمان دارند:
«وَمِنهُم مَن يُؤمِنُ بِهِ وَمِنهُم مَن لا يُؤمِنُ بِهِ ۚ وَرَبُّكَ أَعلَمُ بِالمُفسِدينَ».
فساد خروج از وضع معتدل است؛ اگر امری از وضع معتدل خود خارج شد، دچار فساد است؛ چه میوه باشد، چه یک جامعه، چه کل هستی.

فساد در مقیاس هستی‌شناختی

قرآن دو رب را برای هستی نمی‌پذیرد، چراکه هستی اگر دو خدا داشت فاسد می‌شد:
«لَو كانَ فيهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا».
چنان‌که اگر حق قرار باشد از هوای نفس این و آن پیروی کند، نیز از زمین تا آسمان و هر که در آن است را فساد خواهد گرفت:
«وَلَوِ اتَّبَعَ الحَقُّ أَهواءَهُم لَفَسَدَتِ السَّماواتُ وَالأَرضُ وَمَن فيهِنَّ».
خدا جهان را با اصلاح سرشته است، ولی با خروج از این عهد فطری است که فساد در جهان ظاهر می‌شود:
«ظَهَرَ الفَسادُ فِي البَرِّ وَالبَحرِ بِما كَسَبَت أَيدِي النّاسِ».

ریشه فساد در انسان و نسبت آن با فطرت

فساد در انسان با خروج از فطرت رخ می‌دهد. کلید فهم فساد در جوامع انسانی توجه به مفهوم فطرت است.
آنگاه که خدا آدم را سرشت و او را جانشین خود در زمین گماشت، فرشتگان گفتند او خون خواهد ریخت و فساد خواهد کرد:
«قالوا أَتَجعَلُ فيها مَن يُفسِدُ فيها وَيَسفِكُ الدِّماءَ»
اما خدا چیزی می‌دانست که آنان نمی‌دانستند: «إِنّي أَعلَمُ ما لا تَعلَمونَ».
طبیعت انسان او را به زیاده‌خواهی می‌کشاند، اما وضع معتدل انسانی را با فطرت او باید شناخت.

پیمان فطری و نسبت آن با ظهور فساد

فطرت انسان ذات عین فقر او به خداوند است که آن را با آیۀ عهد الست می‌شناسیم:
«وَأَشهَدَهُم عَلىٰ أَنفُسِهِم أَلَستُ بِرَبِّكُم ۖ قالوا بَلىٰ ۛ شَهِدنا».
بدین گونه، فطرت انسان با پذیرش پروردگاری خدا سرشته شده است.
دین نیز مطابق همین سرشت است: «فِطرَتَ اللَّهِ الَّتي فَطَرَ النّاسَ عَلَيها».
این همان پیمان فطری است که خدا از انسان برای آن میثاق گرفته است؛ همان پیمان که با نقض آن فساد در زمین ظاهر می‌شود:
«الَّذينَ يَنقُضونَ عَهدَ اللَّهِ مِن بَعدِ ميثاقِهِ … وَيُفسِدونَ فِي الأَرضِ».

تدبیر الهی در برابر گسترش فساد

چه باید کرد؟
در برابر این فساد گستری در زمین، خداوند رب العالمین بی‌تفاوت نمی‌نشیند.
خدا جهان را بی‌خود نیافریده که آن را به بازی بگیرد.
در برابر مفسدان، پروردگار تدبیری دارد.
تدبیر پروردگار جلوی فساد برخی را با برخی دیگر می‌گیرد:
«وَلَولا دَفعُ اللَّهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعضٍ لَفَسَدَتِ الأَرضُ وَلـٰكِنَّ اللَّهَ ذو فَضلٍ عَلَى العالَمينَ».
و به فساد مهلت نمی‌دهد و تازیانه‌هایش را بر سرشان سرازیر می‌کند:
«فَأَكثَروا فيهَا الفَسادَ فَصَبَّ عَلَيهِم رَبُّكَ سَوطَ عَذابٍ إِنَّ رَبَّكَ لَبِالمِرصادِ».

دیدگاه علامه طباطبایی درباره فطرت، تعاون و فساد

از شاهکارهای علامه طباطبایی در المیزان توضیح همین سنن الهی در برابر فساد است.
علامه همکاری و تعاون را ویژگی فطری انسان می‌داند؛ در برابر، زیاده‌خواهی خروج از این فطرت و سرمنشأ فساد است:
«كَلّا إِنَّ الإِنسانَ لَيَطغىٰ أَن رَآهُ استَغنىٰ»
«الَّذينَ طَغَوا فِي البِلادِ فَأَكثَروا فيهَا الفَسادَ».
فسادی که همۀ جامعۀ انسانی را در بر می‌تواند بگیرد.
از این رو، باید هم برخی در برابر برخی دیگر بایستند و نگذارند بعد از اصلاح، فساد پدید آید:
«وَلا تُفسِدوا فِي الأَرضِ بَعدَ إِصلاحِها».

هشدارهای الهی و وظیفه انسان

خدا به فساد مهلت نمی‌دهد. قرآن از فساد عاد و ارم و ثمود و فرعون یاد می‌کند که چگونه عذاب را بر آنان سرازیر کرد، می‌‌گوید:
«إِنَّ رَبَّكَ لَبِالمِرصادِ»؛ یعنی خدای امروز نیز همان خداست.
باید دانست، مبارزه با فساد وظیفه‌ای است از سمت خدا که بر دوش ماست؛ وظیفه‌ای که پیامبران برای آن از خدا یاری می‌خواستند:
«قالَ رَبِّ انصُرني عَلَى القَومِ المُفسِدينَ».
وظیفه‌ای که خدا از آن بازخواست می‌کند:
«فَلَولا كانَ مِنَ القُرونِ مِن قَبلِكُم أُولو بَقِيَّةٍ يَنهَونَ عَنِ الفَسادِ فِي الأَرضِ إِلّا قَليلًا مِمَّن أَنجَينا مِنهُم».

اخبار ویژه
نظرات بینندگان
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
آخرین اخبار پربازدید ها
نیازمندیها
09107726603 تماس یا پیام در پیام رسان های ایتا و تلگرام