کد خبر: ۷۰۹۵۴
زمان انتشار: ۱۶:۴۲     ۱۲ مرداد ۱۳۹۱

روزنامه وطن امروز نوشت:

سريال‌هاي رمضاني و برنامه‌هاي نااميدکننده رسانه ملي، قبل و بعد از افطار در بوستان‌هاي مختلف با لودگي و لمپني‌‌هاي مجريان و گردانندگانش به قدر کافي کام مخاطب را تلخ مي‌کند و سريال‌هاي نااميدکننده تنها مجاري رسانه‌اي در نظام جمهوري اسلامي دامنه اين تلخکامي‌ها را صدچندان مي‌کند. هر سال با شروع ماه مبارک سريال‌هاي مناسبتي با ژست و اطوارهاي مختلف ظاهرا بخش مهمي از کنداکتور شبکه‌هاي مختلف را پرمي‌کنند. امسال در جريان رقابت پوچ رسانه‌اي، جريان راکد قصه‌هاي فصلي و نااميد‌کننده در امر توليد سريال‌هاي مناسبتي بيشتر از گذشته نمود پيدا کرده است. اهميت نداشتن جايگاه فيلمنامه و بررسي نشدنش توسط معاونت طرح و برنامه يکي از آسيب‌هاي امر توليد سريال‌هاي فصلي و مناسبتي است. مهم‌ترين و بهترين استناد براي ادعاهاي نگارنده، اظهارات نويسنده سريال «خداحافظ‌بچه» است که مدعي شده هنوز فيلمنامه سريالي که هر شب مردم به تماشايش مي‌نشينند تمام نشده است و بايد اين نقصان را به مجموعه عجايب چندگانه جهان هستي افزود تا بي‌در و پيکري معاونت طرح و برنامه بيش از پيش عيان شود.

 
در ميان سريال‌هاي نااميدکننده سيما در ايام ماه مبارک رمضان سريال «راز پنهان» نوشته و حاصل تلاش بي‌فايده فلورا سام از شبکه سراسري نسبت به سريال‌هايي که از ديگر شبکه‌ها پخش مي‌شود آزاردهنده‌تر و نازل‌تر است. فلورا سام، نويسنده و کارگردان فعلي سريال «راز پنهان» همسر مجيد اوجي، تهيه‌کننده است که سال‌ها با شبکه دوم سيما همکاري داشته‌اند و البته با تغيير مديريت در شبکه دوم و آمدن مهدي فرجي، مدير اين رسانه به شبکه سراسري تيم دونفره زن و شوهري به شبکه يک منتقل شدند و البته اين همکاري و جابه‌جا‌يي تهيه‌کننده همراه مدير شبکه به اندازه کافي شبهه‌برانگيز است و جاي سوال و ابهام فراوان دارد.
 
خاطرم هست زماني که فرجي مديريت شبکه دوم سيما را برعهده داشت اوجي– سام تصميم گرفتند سريال «تا رهايي» را توليد کنند، منتها معاونت طرح و برنامه در ابتدا طرح کلي سريال و بعدا فيلمنامه «تا رهايي» را تصويب نکرد اما اوجي بدون در نظر گرفتن خواست شوراي تصميم‌گيري در معاونت طرح و برنامه اين سريال را به توليد رساند، مدتي هم سريال بايکوت شد اما به محض اينکه فرجي به مديريت شبکه سراسري رسيد، آقايان از بلبشوي معاونت طرح و برنامه استفاده و بعد از 2 سال سريالي که ظاهرا براي شبکه دوم سيما توليد شده بود را از شبکه سراسري(يک) در محرم سال گذشته به پخش رساندند. حالا هم کار به جايي رسيده که در مناسبت‌هاي کاملا نزديک سام– اوجي به صورت متناوب با سرعتي مثال‌زدني سريال‌هاي آبکي و نازل توليد مي‌کنند و به واسطه لابي محکمي که با مدير شبکه دارند، آن را به پخش مي‌رسانند؛ سريال‌هاي نازلي نظير «تا رهايي»، «راز‌پنهان»، «ناز و نياز» و «توطئه فاميلي» که تنها فايده‌اي که دارند، افزايش مخاطبان فارسي‌وان است. اين سريال‌هاي نازل که پيرنگ‌هاي کليشه‌اي و نازلي دارند عمدتا سبب ريزش مخاطب و کاسته شدن منزلت رسانه ملي مي‌شوند. البته قرابت با مديريت شبکه سراسري توفيقي است که نصيب هر تهيه‌کننده‌اي نمي‌شود و قطعا ساخت اين سريال‌ها تنها فايده‌اش نصيب تهيه‌کننده مي‌شود. با توجه به اطلاعاتي که از رابطه اوجي و فرجي دارم قائل به اين هستم که سريال‌هاي تلويزيون تنها با زد و بندهاي اينچنيني ساخته مي‌شوند و مدير شبکه سراسري از ضعف‌هاي مشهود توليدات اوجي– سام به سادگي مي‌گذرد و اين توليدات نازل اجازه پخش در رسانه ملي را پيدا مي‌کنند. تقريبا از سريال «ماه‌عسل» به بعد نقطه عطفي در مجموعه آثار اوجي– سام ديده نمي‌شود، حال چطور اين گروه دونفره اجازه پيدا مي‌کنند در شبکه سراسري يکه‌تازي کنند خدا تنها بدان عالم است اما نکته و پرسشي که تقريبا به ذهن متبادر مي‌شود اين است که چرا مدير شبکه دوم سيما به شبکه سراسري منتقل مي‌شود و همان تهيه‌کننده و همه محصولات به اين شبکه سراسري ترانسفر مي‌شوند و با عرض‌اندام‌هاي آنچناني در شبکه سراسري، ديگر محصولاتشان از فيلتر معاونت طرح و برنامه نمي‌گذرد؟ از طرفي وضع نظارت در معاونت طرح و برنامه به قدري اسفبار است که اگر درباره اين حوزه اظهارنظر نکنيم بسيار بهتر است. البته لابي با مدير شبکه يک اصلا چيز بدي نيست اما اگر لابي منجر به مساله شود که صرفا تهيه‌کننده خاصي به صورت سفارشي فيلمنامه‌هاي ضعيف همسرش را بدل به سريال کند و همان آثار سطحي و نازل را به ملتي که کاربر رسانه ملي هستند، حقنه کند طبيعتا افکار عمومي به اين موضوع واکنش نشان خواهد داد اما نکته در اين است که نويسنده محترم اين سريال‌هاي نازل به صورت انفرادي در طول 2 سال حداقل 5‌سريال و ميني‌سريال را به نگارش درآورده که اين همه توان براي توليد حاصل قصه‌هايي با پيرنگ و تم‌هاي مشابه است و به صورت طبيعي توليدات اين نويسنده‌ها، پيرنگ‌ها و مولفه‌هاي روايي شبيه به يکديگر دارند و ماحصلش مي‌شود سريال احمقانه، مبتذل و سطحي‌نگري همچون «راز پنهان» که مقدمه روايي و هر فصل داستان فاقد منطق روايي و داده‌هاي دراماتيک درست است. 
 
 
جدا از اينکه سريال «راز پنهان» داراي ايرادات فرمي و محتوايي فراواني است، پيرنگ مشابهي هم با ديگر آثار فلورا سام بويژه سريال «تا رهايي» دارد. سام در نگارش فيلمنامه «راز پنهان» به همان کليشه قديمي و دستمالي شده چنگ‌اندازي مي‌کند؛ شخصيتي که در اثر يک تصادف يا حادثه (عمدتا تصادف) به فراموشي دچار مي‌شود و بعد از اينکه فراموشي براي شخصيت‌ محوري حاصل شد، چند خلافکار باسمه‌اي و فراکليشه‌اي مي‌خواهند از اين شخصيت سوءاستفاده کنند و حوادثي مرتبط براي او به وجود مي‌آيد. اين پيرنگ دقيقا پيرنگ و کليشه داستاني است که در سريال «تا رهايي» استفاده شده است. اين سريال محرم سال گذشته از شبکه سراسري به پخش رسيد و جالب اينجاست اگر رسانه ملي شکل قانونمند و هدفمندي براي تصويب فيلمنامه‌هايش داشته باشد، نبايد به هيچ‌وجه اجازه دهد 2 سريال با پيرنگ‌ها و کليشه‌هاي داستاني کاملا مشابه يک نويسنده به تصويب رسد و آن هم به فاصله کمي از رسانه ملي پخش شود. آيا واقعا مدير دلسوزي در معاونت طرح و برنامه پيدا مي‌شود که اجازه ندهد 2‌سريالي که تقريبا با هزينه گزافي ساخته شده و معاونت طرح و برنامه به دليل رابطه گرم تهيه‌کننده و مديريت شبکه سراسري از بازنگري جدي و اساسي در طرح و اصل فيلمنامه سر باز زده، در رسانه ملي توليد نشود. نمي‌دانم اين درد را با چه کسي مي‌توان در ميان گذاشت که در کشاکش جنگ نرم، آنچه امروز در جزيره رسانه‌اي آقايان به حراج گذاشته مي‌شود ارزش‌هاي اعتباري-رسانه‌اي نظام جمهوري اسلامي است و صدالبته اين رسانه با ساخت چنين آثار مبتذلي به شعور مخاطبش رسما توهين مي‌کند و او را به سمت شبکه‌هايي همچون فارسي‌وان، جم و من و تو هدايت مي‌کند. اين يادداشت به هيچ عنوان نقد اساسي سريال «راز پنهان» نيست بلکه هشداري به مديران شبکه سراسري است که وظيفه‌شان نسبت به ديگر شبکه‌ها صدچندان است و البته از آن قصور مي‌کنند. باور نگارنده به عنوان يک منتقد اين است که کليت سريال «راز پنهان» به اندازه يک قسمت از سريال اپيزوديک «شايد براي شما اتفاق بيفتد» ارزش محتوايي ندارد. آيا نزديکان آقاي فرجي به ايشان تذکر نمي‌دهند اين سريال اوجي
 
 
– سام شباهت فوق‌العاده به سريال «تا رهايي» دارد و نبايد آقايان فيلمنامه آن را تصويب کنند؟ 
 
 
 
اشکالات اساسي فيلمنامه
 
 
غير از اشاره‌اي که در اين متن به ديالوگ‌هاي مسلسل‌وار اين سريال شد، فيلمنامه‌نويس در همان بخش‌هاي ابتدايي به جاي اينکه سريال را داراي ضرب و ريتم کند، سعي کرده درام را از شکل روايي- ماجرايي به درامي خبري بدل کند و براي چنين دگرديسي نازلي، براي استحاله شخصيت اصلي به شکل ساده‌انگارانه‌اي «طرح و توطئه» را که بنيان بخش‌هاي ابتدايي قصه را تشکيل مي‌دهد، به صورت درام خبري درآورده است. عمده مشکل فلورا سام در توليد فيلمنامه‌هايش چه در شکل کمدي و چه در قالب درام‌هاي جدي مشکل پياده کردن بخش «طرح و توطئه» است. اين مساله بزرگ‌ترين آفت سريال‌هايي نظير «تا رهايي»، «توطئه خانوادگي» و «ناز و نياز» است. به دليل همين سطحي‌نگري در مقدمه‌چيني و وروديه داستان بدون گذشتن از بخش طرح و توطئه فيلمنامه هارموني و ريتيمش را از دست مي‌دهد.
 
 
كليشه‌ها و پيرنگ‌هاي مشابه
 
 
طراحي فرمي هم با سطحي‌نگري خاص همراه بوده است مثلا در آن بخشي که فرامرز (عليرضا جلالي‌تبار) با ميني‌بوس تصادف مي‌کند طراحي فرم تصادف نازل است يعني آن‌طور که نشان داده مي‌شود ميني‌بوس از مسير روبه‌رو‌‌يي منتها از سمت راست طرف مقابل از فاصله‌اي دور به سمت چپ روبه‌رو‌‌يي برخورد مي‌کند، هر مخاطب خردسالي درک مي‌کند که طراحي اين صحنه چقدر ساده‌انگارانه و سطحي است.
 
يا مثلا رابطه فرامرز و دخترش که دقيقا کپي- پيست ناصر محمودي (حسن جوهرچي) سريال «تا رهايي» است. ناصر محمودي و فرزندش در آن سريال رابطه مشابهي داشتند؛ رابطه پدر و فرزندي که ناصر تلاش مي‌کند آن را احيا کند، دقيقا بازنمود اين گرته‌برداري درباره رابطه فرامرز و دختر او است. نمونه‌اي که مثال زده شد دقيقا يک در ميان هزار است که چقدر کليشه‌هايي که مولفش خود سام است در فيلمنامه اين سريال موجود است.
 
مثلا خاطرم هست در سريال «تا رهايي» ناصر محمودي براي ماموريت 4 روزه‌اي خودش را آماده مي‌کرد تا به يک کشور اروپايي برود و در صحنه‌اي از فيلم مي‌بينيم که وي مشغول بستن چمدانش است، گويي سفر قندهار در پيش است و از همه خنده‌دارتر اين است که ناصر عکس فرزندش را به صورت قاب شده در چمدانش مي‌گذارد. واقعا فيلمنامه‌نويس‌ اين اثر از زمانه خويش عقب نيفتاده است. اغلب پدر و مادران عکس فرزندانشان را در گوشي‌هاي موبايل خود حمل مي‌کنند و دوره قاب و حمل قاب عکس‌هاي اينچنيني در سفرهاي 4 روزه گذشته است.
 
يا مي‌توانم به سير تحول شخصيت‌هايي اشاره کنم که دقيقا يک مسير مشابه را مي‌پيمايند، يعني دقيقا مسيري که فرامرز (سريال راز پنهان) براي متحول شدن طي مي‌کند همان مسير را با اندکي تغيير ابراهيم (حميدرضا پگاه) سريال «تا رهايي» مي‌پيمايد. عکس‌العمل‌هاي بدمن‌هاي اين 2 سريال هم که از جانب شخصي به نام شکيب مامور شده‌اند، به لحاظ شخصيت‌پردازي و چيدمان رابطه به منصور (پويا اميني) و سيامک (شهرام عبدلي) سريال «تا رهايي» نزديک هستند. طبقه‌بندي، نوع و مدل بدمن‌هاي مجموعه سريال‌هايي که سام به نگارش درآورده خلافکار‌هاي باسمه‌اي هستند که به هيچ دنياي تبهکاري تعلق ندارند و خود نويسندگان حداقل به دنبال تحقيقات ميداني در اين باره نرفته‌اند. از شباهت کليشه‌اي و آشکار وجود در سريال «راز پنهان»، شخصيت پليسي است که به قهرمان اصلي بسيار نزديک است و از لغزيدن و آسيب ديدنش جلوگيري به عمل مي‌آورد. سعيد (مهدي صبايي) که نقش پليس را در سريال «تا رهايي» ايفا مي‌کرد و رابطه گرمي با ناصر محمودي آن سريال داشت شباهت نزديک و قريبي به اميرعلي (کامران تفتي) و نوع رابطه‌اش با فرامرز دارد. تعدد شخصيت‌ها، خلاصه شدن درام در ديالوگ دونفره، اهميت بورژوايي خانواده، شخصيت‌هاي متضاد و طبقات اجتماعي متفاوت از «ماه‌عسل» به بعد در اغلب آثاري که سام به نگارش درآورده، کليشه‌پروري دامنه‌داري است که هيچگاه متوقف نمي‌شود. با اين همه شباهت و کليشه‌پروري بايد باز هم منتظر کليشه‌پروري‌هاي نزديکان به مدير شبکه ماند؟
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها