کد خبر: ۷۷۲۹۲
زمان انتشار: ۰۴:۰۲     ۱۴ شهريور ۱۳۹۱
فرهاد آييش كه اين روزها به‌عنوان دراماتورژ و بازيگر در نمايش «كلمه، سكوت،‌كلمه» حضور دارد، گفت: اگر شوراي حمايت از كارهاي ما حمايت نكند تئاتر را كنار مي‌گذارم چون با اين وضعيت نمي‌توان ادامه داد.
ايسنا، اين هنرمند تئاتر در نشستي خبري كه ـ 13 شهريورماه ـ در خانه هنرمندان ايران برگزار شد با بيان اين مطلب ادامه داد: براي اجراي اين نمايش حاضر شديم ده ميليون تومان هم ضرر بدهيم چون به تئاتر عشق داشتيم اما فقط ما نيستيم بلكه بايد پاسخگوي بچه‌هاي گروه هم باشيم و با اين شرايط انرژي گروه به هدر مي‌رود.

آييش با اشاره به مشكلات اقتصادي تئاتري‌ها تصريح كرد: خنده دار است گروهي يك سال كار كند و بعد چهل ميليون تومان هم ضرر بدهد. پيش از اين شهرداري منطقه شش و مديريت فرهنگي شهرداري گفته بودند از نمايش ما حمايت مي‌كنند اما تاكنون چنين نكردند. ما با هزينه خودمان صد صندلي به تماشاخانه اضافه كرده‌ايم اما حتي اگر هر شب هم سالن‌مان پر بشود باز هم 40 ميليون تومان ضرر مي‌كنيم در حالي كه بازيگران ما نصف دستمزدشان را مي‌گيرند و با اين شرايط ناچاريم ماشين‌مان را بفروشيم تا بيشتر از اين ضرر نكنيم.

اين هنرمند تئاتر كه سال‌ها در خارج از كشور در تئاترهاي خصوصي فعاليت كرده است تاكيد كرد: از نظر اقتصادي با يك مشكل بزرگ روبرو هستيم، نمي‌توان به يك باره خصوصي‌سازي كرد چون تئاتر از بين مي‌رود. بايد در كشور ما اتفاقي تركيبي بيفتد. يعني اگر گروهي با گيشه اجرا مي‌رود تعداد اجراهايش طوري باشد كه بتواند هزينه‌هاي كار را تامين كند. اگر ما به جاي يك ماه دو ماه اجرا داشتيم مي‌توانستيم دستمزد بچه‌هاي گروهمان را بدهيم.

اين نمايشنامه‌نويس يادآور شد: من و مائده جزو نخستين كساني بوديم كه كارمان را با گيشه اجرا كرديم. چون سال‌ها خارج از كشور تئاتر خصوصي كار كرده بوديم و دوست داشتيم در ايران هم هيجان گيشه را داشته باشيم. درست است كه مخاطب تئاتر هم خاص است اما بايد اين مخاطب را راضي كرد. وقتي نگران راضي كردن تماشاگر باشيد هميشه هيجان داريد. البته خطر بسيار بزرگي هم وجود دارد كه تئاتر تجاري شود. مثلا در آمريكا سانسور گيشه بيداد مي‌كند چون هر سال سليقه جامعه عوض مي‌شود و اگر پاسخگوي آن نباشيد نابود مي‌شويد.

اين هنرمند كه اجراي نمايش‌هايي همچون «هفت شب با ميهمان ناخوانده» و «گزارش به آكادمي» را در كارنامه هنري‌اش ثبت كرده يادآور شد: از همان آغاز ورودمان به ايران نمايش‌هايمان را با گيشه اجرا كرديم و گاهي مديران دلشان به حالمان مي‌سوخت اما خجالت مي‌كشيديم از بخش دولتي بودجه بگيريم. خوشبختانه هميشه نمايش‌هايمان مخاطب داشت و فروش‌مان خوب بود. خوب است هنرمند نگران گيشه هم باشد اما در وضعيت فعلي، تكيه صرف به گيشه باعث زيان‌هاي چند ميليون توماني مي‌شود.

در همين زمينه مائده طهماسبي مترجم ، طراح و كارگردان نمايش «كلمه،سكوت،كلمه» گفت: تئاتر خصوصي چارچوب دارد. به عنوان مثال تئاتر آزاد واقعا خصوصي است و مميزي‌هايش خيلي كمتر است اما تئاتر تماشاخانه‌ي ايرانشهر نيمه‌خصوصي است.

طهماسبي با اشاره به هزينه بالاي دكور نمايشش ادامه داد: دوست داشتم تماشاگر به محض ورود به سالن با يك زيبايي خاص روبرو شود، مي‌شد از يك دكور ساده‌تر استفاده كرد اما من دكوري زيبا مي‌خواستم كه با كار ما هماهنگ باشد و هزينه ساخت اين دكور 45 ميليون تومان شد.

در ادامه اين نشست، فرهاد آييش درباره دراماتورژي و ويرايش متن نمايش «كلمه، سكوت،‌كلمه» توضيح داد: دوستاني كه در خارج از كشور داشتيم به ما گفته بودند سليقه ما به «ديويد آيوز» نزديك است و ما از اين راه با آثار اين نويسنده آشنا شديم. هر دو بعد از خواندن نمايشنامه‌هاي او هيجان‌زده شديم و مائده تعدادي از آن‌ها را ترجمه كرد.

وي معتقد است: متن‌هاي ديويد آيوز به آثار او شباهت زيادي دارد. آيوز به شدت به بازي با كلمات و زمان علاقمند است و اين براي ما بسيار جذاب بود. همچنان كه در چند دهه گذشته بحث زبان در مباحث روشنفكري غربي بسيار مرسوم شده كه آيا زبان مي‌تواند نيازهاي بشر را پاسخ دهد يا بيشتر مايه سوء تفاهم است و اين چنين است كه در برخي از اين آثار ديالوگ و كلام خيلي كمرنگ شده اما نويسنده‌اي مانند آيوز در عين حال كه از زبان استفاده مي‌كند آن را به سخره مي‌گيرد.

اين بازيگر تئاتر خاطرنشان كرد: از سوي ديگر بحث زمان در آثار او بسيار مهم است. اينكه چگونه با زمان بازي مي‌كند و علاوه بر اين دو، نوشته‌هايش نوعي كمدي آبزود است كه مورد علاقه ماست و همه اينها باعث شد تا آثار او را براي اجرا انتخاب كنيم.

وي ادامه داد: معمولا وقتي نوشته‌اي از خودم را اجرا مي‌كنم، خيلي برايم لذت‌بخش‌تر است تا متن نويسنده ديگري را به صحنه بياورم. اما اين نمايشنامه را به شدت متعلق به خود احساس كردم.

آييش در پاسخ به اين پرسش كه چرا متني جديد يا متني از نوشته‌هاي قبلي خودش را اجرا نمي‌كند توضيح داد: اجراي يك متن براي بار اول نوعي حس بكر و چالش دارد، در درون آدم طوفاني عظيم رخ مي‌دهد اما وقتي دوباره همان كار را اجرا مي‌كنيد بيشتر به خاطر يك نياز فرهنگي است ولي من هميشه دنبال چالش جديد هستم و خيلي انگيزه ندارم كارهاي قبلي‌ام را دوباره اجرا كنم. با اين حال قرار است اواسط مهرماه نمايش «هفت شب با ميهمان ناخوانده» را بعد از 18 سال دوباره به صحنه بياوريم.

در تكميل اين توضيحات مائده طهماسبي اجراي دوباره آثار نمايشي موفق را ضرورتي بزرگ در تئاتر ايران دانست و گفت: نسل بزرگي از تماشاگران امروز نمايش‌هاي قبلي را نديده‌اند اما اجراي دوباره اين آثار نيازمند انگيزه و حمايت است و ما اميدواريم بتوانيم دوباره كارهاي قبلي‌مان را اجرا كنيم.

او در پاسخ به پرسشي درباره تفاوت اجراي نمايش در تماشاخانه ايرانشهر و مجموعه تئاتر شهر تصريح كرد: ما هميشه در خارج و داخل كشور روي پاي خودمان ايستاده بوديم اما در ايران بايد از هفت خوان رستم بگذريم تا اجرا بگيريم. هميشه به دنبال گروه عاشقي بوديم كه بتوانند انرژي بگذارند و اين انرژي به تماشاگر هم منتقل شود و آن‌ها هم از كار ما استقبال كنند، هيچ يك از كارهاي ما با قرارداد تئاتر دولتي اجرا نشده است.

طهماسبي در پاسخ به پرسشي ديگر درباره انتخاب بازيگران نمايشش گفت: اين موضوع هميشه جنجال‌برانگيز بوده است. براي ما هميشه گروه حرف اول را مي‌زنند اگر بازيگر براي تماشاگر شناخته شده باشد طبيعتا تماشاگران بيشتري براي ديدن آن نمايش مي‌آيند. خوشبختانه هميشه بازيگران ما خوش درخشيدند هرچند در برخورد اول در مقابلشان گارد گرفته مي‌شد به هر حال بازيگر، بازيگر است و اگر خوش بنشيند نشانگر موفقيت كارگردان است.

كارگردان نمايش «خانواده تت» ادامه داد: در حال حاضر كه تئاتري‌ها بيشتر خصوصي و نيازمند تماشاگران بيشتري هستند واژه استفاده از بازيگر مرسوم شده كه بار منفي دارد. بايد ببينيم به چه بازيگري به نقش مورد نظر ما علاقمند است و برايش مايه مي‌گذارد. حضور بازيگر چهره هميشه جواب نمي‌دهد چون بايد آن بازيگر به نقش بخورد.

وي با ارائه توضيحاتي درباره سه نمايشنامه انتخابي‌اش از مجموعه نمايشنامه‌هاي كوتاه ديويد آيوز اضافه كرد: اين نمايش در همفكري و همكاري با گروه شكل گرفت مثل ساختماني بود كه با هم ساختيمش و همه اينها خيلي هيجان داشت.

مائده طهماسبي در پاسخ به پرسشي ديگر درباره هماهنگ بودن اين نمايش با نياز مخاطبان امروز تئاتر گفت: سال‌هاي 70 اجراي نمايشنامه خارجي ممنوع بود اما همان اندازه كه متن ايراني لازم است بايد آثار معاصر جهان هم اجرا شود در كنار اينها اجراي آثار كلاسيك و اقتباسي هم بسيار مهم است. نبايد خودمان براي نمايشنامه‌ها محدوديت بگذاريم.

در ادامه اين نشست، سينا رازاني بازيگر اين نمايش با اشاره به مشكلات اقتصادي تئاتر كه منجر به كمرنگ شدن حضور هنرمندان حرفه‌اي مي‌شود گفت: هر هنرمند تا جايي مي‌تواند تحمل كند اما آرام آرام رويكرد هنري‌اش تغيير مي‌كند، مسايل مالي يك بعد بسيار مهم است. وقتي به هنرمندي حرفه‌اي تبديل مي‌شويم هنرمان حرفه‌ي ما مي‌شود كه بايد از طريق آن گذران زندگي كنيم اما در حال حاضر چنين اتفاقي در تئاتر ما نمي‌افتد.

اميرحسين رستمي ديگر بازيگر اين نمايش كه با اين اثر دومين حضور خود را در تئاتر تجربه مي‌كند با اشاره به تفاوت‌ بازيگري در تئاتر و آثار تصويري گفت: دنياي تئاتر بسيار جذاب‌تر از دنياي تصوير است. تئاتر خيلي بي‌رحم‌تر است چون اصلا فرصت اشتباه نيست بسيار زيبا و لذت‌بخش است.

او در عين حال خاطرنشان كرد: ميان بازيگران تئاتر و تصوير تفاوتي قائل نمي‌شوم چون قرار نيست در كار تصوير كم‌فروشي كنيم اما در تئاتر بازيگر خيلي پخته‌تر مي‌شود به همين دليل لازم است هر بازيگر تصويري دست كم سالي يكي دو بار در تئاتر كار كند چون در تئاتر هر لحظه در حال آموختن است و هم هميشه دوست داشته‌ام با گروه خوب تئاتري كار كنم كه از آن‌ها بياموزم.

سپس سهيل پيغمبري آهنگساز اين اثر نمايشي كه در يك پروژه موسيقي با فرهاد آييش همكاري داشته است، ادامه داد: چون نمايش ما پرديالوگ است مقدار كمتري موسيقي مي‌طلبد. البته موسيقي اين كار طراحي شده است و من بيشتر از يك سري ملودي‌هاي شنيده شده استفاده كردم. با اينكه تجربه صحنه تئاتر در مقايسه با موسيقي سخت‌تر است ولي تجربه بسيار خوبي براي من بود.

به گزارش ايسنا، در پايان اين نشست، فرهاد آييش درباره مخالفت برخي از تئاتري‌ها با حضور بازيگران سينما در تئاتر گفت: ما به اندازه كافي نبايد داريم، ديگر خودمان نبايد‌هاي ديگري اضافه نكنيم. صحنه تئاتر نيازمند بازيگري است كه خوب بازي كند. اين احترام به مخاطب است و اين رابطه دو طرفه است يعني بازيگر تئاتر بايد در سينما خوب بازي كند.

وي ادامه داد: با همه مشكلاتي كه داريم وقتي به تئاتر كشورمان مي‌نگرم مي‌بينم قدم به قدم رشد مي‌كند. تئاتر ما با تمام ايرادهايش يك موهبت است. مديراني داشته‌ايم مانند حسين پاكدل كه واقعا باعث رشد تئاتر شده‌اند. مشكل ما بنيادين است و نمي‌شود مدام به همه فحش داد. گروه‌ها ناراحتند كه نمايش‌هايشان اجراهاي محدودي دارد اما مدير تماشاخانه مجبور است يك سالن را به چندين گروه بدهد، وضعيت تئاتر ما مانند مادري است كه مي‌خواهد يك سيب را بين 12 بچه قسمت كند.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها