کد خبر: ۷۹۴۴
زمان انتشار: ۱۳:۰۰     ۱۶ دی ۱۳۸۹
چندي است مطالبي درخصوص حضور و نقش آفريني طيف سياسي منتظري و باند مهدي هاشمي معدوم در مؤسسه‌ي تنظيم و نشر آثار امام(ره) در رسانه‌هاي گروهي از جمله سايت‌هاي اينترنتي و فضاي مجازي مطرح گرديده است. اين عناصر وابسته به طيف منتظري، در مقاطع حساس موجب عدم موضع‌گيري صريح و شفاف مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام(ره) در دفاع از انديشه‌هاي آن امام سفر کرده و پيرمراد ملت ايران شده‌اند.

به گزارش 598 به نقل از  بی باک، يکي از افراد طيف سياسي منحرف منتظري که هم‌اکنون متصدي امور بين‌المللي(امور شبه قاره) مؤسسه نشر آثار امام(ره) مي‌باشد، سيد سراج‌الدين موسوي است. سراج‌الدين موسوي (با نام سابق سيد اسماعيل موسوي کوشکي) از اعضاي شوراي مرکزي مجمع روحانيون مبارز و همچنين عضو شوراي مرکزي مجمع محققين و مدرسين قم مي‌باشد. سراج از همراهان و دوستان شهيد محمد منتظري است که سوابق مبارزاتي در پاکستان، لبنان و عراق را دارد. وي در جريان مبارزات قبل از انقلاب دو بار در سال‌هاي 54 و 57 توسط ساواک دستگير شده و پس از پيروزي انقلاب اسلامي با حکم امام راحل عظيم‌الشأن (ره) به مدت 5 سال(1364تا1369) فرماندهي کميته انقلاب اسلامي را به عهده داشته است. در سال 1369 و پس از ادغام کميته انقلاب اسلامي با ساير نيروهاي انتظامي و تشکيل نيروي انتظامي، به شدت از اين مسئله ناراحت و مغموم گشته و با اعتراض به اين موضوع، اين حرکت را مخلوط ساختن پاسداران و فرزندان امام(ره) را که مصداق يک ليوان آب زلال هستند، در يک بشکه آلوده توصيف کرد.

  پس از از ارتحال حضرت امام(ره) و هم‌چنين انحلال کميته انقلاب اسلامي، در سال 1369 سراج‌الدين موسوي مسئوليت خانه فرهنگ ايران در پاکستان را با حکم سيد محمد خاتمي وزير ارشاد وقت برعهده گرفت. هم‌زمان مسئوليت نمايندگي نشر آثار حضرت امام را در پاکستان و شبه قاره هند برعهده داشت، هم‌چنين مسئول دفتر بنياد شهيد در پاکستان بود. نامبرده پس از بازگشت از پاکستان به دليل نفوذ در مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام(ره) به عنوان سرپرست امور بين‌الملل آن مجموعه مشغول شده و بعدها در دولت اصلاحات از سال 1377 تا پايان دولت اصلاحات، به عنوان سفيرايران در پاکستان فعاليت داشت.

سراج‌الدين موسوي از ابتداي انتصاب به عنوان رايزن فرهنگي در پاکستان، به تبليغ و ترويج منتظري در آن کشور پرداخته تا جايي که برخي ميهمانان خارجي جمهوري اسلامي از کشور پاکستان نسبت به اين مسئله ابراز نگراني مي‌کردند. سراج‌الدين موسوي در زمان تصدي مسئوليت خانه فرهنگ ايران در پاکستان خط کاري خود را در خانه فرهنگ پياده کرده و توجهي به خطوط ترسيم شده توسط نظام  جمهوري اسلامي نداشته است. وي در اين مقطع به جمع‌آوري تدريجي عکس‌هاي مقام معظم رهبري از خانه فرهنگ مي‌پردازد. براي مثال در مراسم سخنراني همسر مرحوم سيد احمد خميني در کراچي در خانه فرهنگ ايران به مناسبت روز زن، سراج‌الدين موسوي دستور مي‌دهد عکس رهبر معظم انقلاب و امام(ره) را که به يک اندازه در سالن آمفي‌تئاتر نصب شده بود پايين آورده و يک عکس بزرگ از امام(ره) را که با خود از ايران برده بود به جاي آن‌ها نصب کنند.

   موسوي در مدت مسئوليت رايزني فرهنگي در پاکستان، ارتباطي با سفارت کشورمان در پاکستان و کنسولگري ايران در کراچي نداشته و ضمن عمل به نظرات خود موجب نارضايتي سفير وقت جمهوري اسلامي در پاکستان شده بود. در همين ايام آقاي دکتر ولايتي وزير امورخارجه وقت علت انتخاب سراج‌الدين موسوي را از سيد محمد خاتمي وزير وقت فرهنگ و ارشاد اسلامي سوال مي‌کند که خاتمي مي‌گويد: "من هم راضي نبودم، لکن به من سفارش شده بود."

سراج‌الدين موسوي از ابتداي دهه‌ي 70 به صورت علني به گسترش حضور خويش در دفتر منتظري و ارتباط با عناصر شاخص طيف منتظري مانند فضل‌الله صلواتي، سعيد منتظري، جعفر سعيديان و... پرداخته است. نامبرده از سال 1374 به صورت منسجم جلساتي با عناصر طيف منتظري از جمله عبدالله نوري، حسن ابراهيمي، محمدحسين شريعتي اردستاني، سيد مهدي ميرلوحي، حجازي، قدرت‌الله عليخاني، محمد عبداللهيان، ايازي و محمد عبايي داشته و پس از ارتحال مرحوم سيد احمد خميني، ارتباطات وي با منتظري بيشتر شده و با ارتباط نزديکي که با حاج احمد‌آقا داشت باعث شد اين شايعه که يادگار امام(ره) در اواخر عمر از برخورد با منتظري پشيمان شده، قوت بگيرد. در همين زمينه مستنداتي دال بر جمع‌آوري وجوهات براي منتظري و ارائه آن‌ها به صورت روپيه و دلار براي تأمين بخشي از مخارج دفتر منتظري و شهريه‌هاي پرداختي نامبرده وجود دارد. 
  در سال 1371 و پس از عدم موفقيت مجمع روحانيون در جريان انتخابات چهارمين دوره‌ مجلس شوراي اسلامي، سراج‌الدين موسوي ضمن متهم کردن نظام به مهندسي انتخابات، اظهار داشته است: "ما احساس‌مان اين است که از اول مي‌خواستند اين‌طور شود، آدم برداشت مي‌کند که تصميم اين بوده است."

 شايان ذکر است نامبرده از ابتداي انتصاب حضرت آيت‌الله خامنه‌اي به عنوان رهبري نظام، با ايشان مخالف بوده و با انتشار شايعات سراسر کذب درخصوص معظم له سعي در تخريب وجهه‌ي ايشان داشته است.

   حضور سراج‌الدين موسوي در دو صحنه‌ي سياسي ـ ديني در تهران و قم جالب توجه بوده و بايد به اثرگذاري و نقش جدي نامبرده در بسط جريان سياسي منتظري اشاره نمود، درخصوص علاقه وافر سراج به منتظري گفتني است که پس از عزل منتظري از قائم مقام رهبري توسط حضرت امام(ره)، وي براي چند روز کميته را رها کرده و از شدت ناراحتي مدتي به سيستان و بلوچستان مي‌رود، چون جريان عزل منتظري برايش قابل هضم نبوده، لذا نمي‌تواند تحمل کند و به قول خودش سر به بيابان مي‌گذارد. سراج الدين موسوي به صراحت از هواداران  سر سخت مرحوم منتظري بوده است. نزديکي وي به منتظري به حدي بود که  پس از اينکه منتظري از حکم دادگاه در مورد مهدي هاشمي(برادر دامادش) اطلاع يافت، براي پيشگيري از اجراي حکم، توسط سراج الدين موسوي يادداشتي را براي امام ره ارسال نمود.جالب اينکه حتي نامه (6/1/68) امام خميني به منتظري هم او را به تجديدنظر در اين گرايش وا نداشت. شايد همين علاقه به مرحوم منتظري بود که موجب شد وي به وصلت دختر خود با بيت مرحوم منتظري رضايت داده ودختر وي عروس سيد هادي هاشمي داماد  منتظري شود.

  موسوي داراي گرايشات تند سياسي مي‌باشد، چنان‌که در اسفندماه سال 1382 اين موضوع را مطرح کرده که مهدي کروبي توان اداره مجمع روحانيون را ندارد. در برخي از جلسات نيز از نحوه‌ي اداره مجلس ششم توسط محمدرضا خاتمي تجليل کرده و آن را بهتر از کروبي ارزيابي مي‌کرد. در ارتباط با تقابل دولت اصلاحات با نظام ج.ا.ا اظهار داشته است:"...به نظر من مردم اگر الآن بفهمند حکومت آقاي خاتمي را اذيت مي‌کند، حرکت مي‌کنند... حتي الآن اگر خاتمي و وزرايش محکم بايستند طرف مقابل(نظام) را مي‌شود متلاشي کرد. يک وقتي آقاي خاتمي که در قم سخنراني مي‌کرد، پاسدارهايش مي‌لرزيدند و او را بعد از سخنراني به سرعت به منزل ما در قم مي‌آوردند. فضاي بدي بود، ولي الآن اين‌طور نيست عليرغم تمام بلا‌ها، دستاورهايي هم بوده است..."

سراج‌الدين موسوي در تاريخ 19/12/82 در يک جلسه عمومي تحليل مباحث سياسي در شهر مقدس قم در خصوص آينده اصلاح‌طلبان و عبور از خاتمي ـ کروبي اظهار داشته است:"...ما دو، سه ساعت با آقايان کروبي و محتشمي صحبت کرديم. نهايتاً آقاي کروبي عصباني شد و گفت من اين راه(همراهي با نظام) را مي‌روم و تمام اين حرکات را جزء حکومت ديني مي‌دانم و راه آن بچه‌ها(اصلاح‌طلبان)‌را غلط مي‌دانم. من و امام جماراني به او گفتيم اگر شما اين‌طور مي‌دانيد، پس ما نيستيم.... من به کروبي گفتم ما ديگر حاضر نيستيم. ولي الآن اين بچه‌ها(اصلاح‌طلبان) مظلوم واقع شده‌اند و شما داريد تاخت و تاز مي‌کنيد.... به نظر من ما نبايد به دنبال ضعف‌ها باشيم چون اين مطلوب جناح مقابل است. آقايان کروبي و خاتمي هرکاري کرده‌اند، من فکر مي‌کنم اين‌ها ديگر توان جمع‌ کردن بچه‌ها را ندارند و من به ذهنم مي‌رسد اگر يک جبهه‌اي تشکيل شود که تمام گروه‌ها باشند و آقاي موسوي خوئيني‌ها وارد اين جبهه شود و سکولارها هم باشند و گفتگو صورت گيرد، کار جمع و جور مي‌شود.... ما بايد سراغ يک فرد غير از خاتمي و کروبي برويم حال بعضي مي‌گويند اين فرد ميرحسين موسوي باشد، ولي بايد دنبال يک فرد ثالثي رفت که غيرحکومتي باشد، چون بچه‌ها از کروبي و خاتمي چوب خورده‌اند..."
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها