کد خبر: ۸۲۵۲۸
زمان انتشار: ۱۲:۵۳     ۰۹ مهر ۱۳۹۱
بررسی اوضاع اقتصادی کشور در شرايط اقتصاد مقاومتي سال‌های پایانی جنگ/

گروه اقتصادي ـ مهدی مهرپور: «قطعنامه را هم كه امام قبول كرد، به خاطر اين فشارها نبود. قبول قطعنامه از طرف امام، به خاطر فهرست مشكلاتى بود كه مسئولين آن روزِ امورِ اقتصادى كشورْ مقابلِ روىِ او گذاشتند و نشان دادند كه كشور نمى‌كِشد و نمى‌تواند جنگ را با اين همه هزينه، ادامه دهد. امام مجبور شد و قطعنامه را پذيرفت. پذيرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود؛ به خاطر هجوم دشمن نبود؛ به خاطر تهديد امريكا نبود؛ به خاطر اين نبود كه امريكا ممكن است در امر جنگ دخالت كند. چون امريكا، قبل از آن هم در امر جنگ دخالت مى‌كرد. وانگهى؛ اگر همه دنيا در امر جنگ دخالت مى‌كردند، امام رضوان‌اللَّه عليه، كسى نبود كه رو برگرداند. بر نمى‌گشت! آن، يك مسأله داخلى بود؛ مسأله ديگرى بود.» بيانات رهبر معظم انقلاب در اجتماع زائران مرقد امام خمينى(ره)، 14/3/1375


همه چیز برای آن که نشان داده شود وضعیت اقتصادی کشور به گونه‌ای نیست که جنگ ادامه یابد، آماده است. برخی از مسئولان اقتصادی کشور در گزارش‌هایی که به نخست‌وزیر وقت ارائه می‌دهند تاکید دارند که هر چه زودتر باید جنگ را تمام کنیم، اوضاع خراب است و وضعیت اقتصادی کشور به گونه‌ای نیست که بتوان جنگ را ادامه داد. نخست‌وزیر وقت که خود ابتکار عمل را به دست گرفته با استناد به گزارش‌های مسئولان اقتصادی دولت، گزارش بلندبالایی را از وضعیت اقتصادی کشور تهیه کرده و در آن با اشاره به سقوط شاخص‌های کلان اقتصادی خطاب به حضرت امام خمینی (ره) می‌نویسد: «وضعیت نگران‌کننده است؛ نفتمان را نمی‌خرند! تجهیزات نظامی به پایان رسید! درآمد کشور نیز کاهش یافته و ذخایر ارزی رو به پایان است. دیگر کشور را نمی‌توان اداره کرد! هر چه زودتر باید جنگ را تمام کنیم...»
اینها تصویری از آن روزهای جامعه ایران به اذعان مقامات وقت است. تصویری که به اذعان مسئولان اسبق دولت وقت، مسئولان و شخص نخست‌وزیر را بر آن داشت تا با القای مکرر آن به مجموعه نظام این نکته را جا بیاندازند که «جنگ باید هر چه زودتر تمام شود چرا که اداره مملکت با وضعیت موجود، امکان‌پذیر نیست.» اما سوال این است که آیا واقعا شرایط اقتصادی ایران در آن سال‌ها به گونه‌ای بود که کشور توان مقابله با جنگ عراق را نداشت؟

 مشکلی نداشتیم
وزیر اقتصاد دولت موسوی در اظهارنظری در مورد اقتصاد دوران جنگ می‌گوید: «حوزه اقتصاد هیچ‌گاه مانع از ادامه جنگ نشد. ما از نظر اقتصادی توان اداره جنگ را داشتیم و بخش اقتصادی هیچ‌گاه موجب آسیب به بخش دفاعی کشور نشد.» محمد جواد ایروانی در واکنش به کسانی که می‌گفتند اقتصاد کشور توان اداره جنگ را ندارد می‌گوید: «بند به عنوان وزیر اقتصاد آن سال‌ها به جرات تاکید می‌کنم که ما توان اداره جنگ را داشتیم. مگر با 7/5 میلیارد دلار درآمد ارزی، بسیاری از طرح‌های زیربنایی و کارخانجات بزرگ را تخصیص ندادیم؟ مگر بازسازی پالایشگاه‌ها، نیروگاه‌ها و کارخانجات مهم نظیر کارخانجات سیمان، لاستیک و ... در زمان جنگ و هم‌زمان با جنگ صورت نمی‌گرفت؟ مگر بسیاری از دستاوردهای صنعتی و علمی معلول این دوران سخت نبود؟ البته متاسفانه باید گفت هیچ‌گاه از دستاوردهای دوران جنگ در حوزه اقتصاد، دفاع نشده که این یک ضعف بسیار اساسی است
وی درباره نامه نخست‌وزیر وقت به امام خمینی (ره) درباره وضعیت بد اقتصادی آن روزها نیز می‌گوید: «نامه آقای میرحسین به امام (ره) چند بند داشت که یکی از بندها درباره وضعیت بد اقتصادی بود.» ایروانی می‌گوید: «ما می‌توانستیم ....»


 آیا واقعا وضعیت، ناگوار بود؟
اما در این میان، سوال این است که آیا واقعا شاخص‌های کلان اقتصادی کشور نامناسب بود یا این تصمیم‌گیران دولتی بودند که وضعیت را آن گونه اسفبار نشان می‌دادند؟
آمارها نشان می‌دهد درآمدهای نفتی در سال‌های پایانی جنگ همچون رقم سال‌های قبل از آن بود و تنها در سال 1366 به دلیل سقوط قیمت نفت، کاهش پیدا کرد. اما از طرف دیگر رقم درآمدهای مالیاتی دولت رشد مناسبی داشت که نشاندهنده آن بود که اقتصاد و تولید کشور دوران بی‌رونقی را نمی‌گذراندند. شرکت‌های دولتی و غیردولتی بخشی از درآمدهای خود را به صورت مالیات به دولت ارائه می‌دادند و در صورتی که وضعیت اقتصادی کشور طبق ادعای دولت موسوی، ناگوار بود، طبعا روند مالیات‌دهی شرکت‌ها و کارخانجات نیز باید کاهش می‌یافت. (نمودار 1)



 کاهش بودجه نظامی کشور به دستور میرحسین
شاید مهمترین نکته‌ای که برخی مسئولان سیاسی-اقتصادی وقت به سرکردگی میرحسین موسوی دنبال می‌کردند، نامناسب جلوه دادن شرایط جنگ و اقتصاد کشور بود. موسوی در سه سال پایانی جنگ که زمان شدت گرفتن دامنه دفاع مقدس بود، سهم امور دفاعی از کل بودجه دولت را نسبت به سال‌های قبل کاهش داد. شواهد تاریخی نشان می‌دهد در سال‌های پایانی جنگ دولت دست به هر کاری می‌زد تا جلوی ادامه جنگ را بگیرد. (نمودار 2)


یکی دیگر از شاخص‌های مهم، اندازه‌گیری نابرابری توزیع درآمد ضریب جینی است. این شاخص میزان توزیع عادلانه درآمد در کشور را اندازه‌گیری می‌کند. دامنه تغییرات این شاخص بین صفر و یک است. هرچه توزیع درآمد در جامعه ناعادلانه‌تر باشد، مقدار عددی ضریب جینی به یک نزدیک‌تر است. جدول بالا نشان می‌دهد ضریب جینی در سال‌های دفاع مقدس رو به بهبود بود و بر خلاف ادعاهای مسئولان وقت دولت موسوی است که مدعی بودند مردم از گسترش شکاف طبقاتی، گلایه‌مندند.

 گزارش‌های مسئولان اقتصادی 
روغنی زنجانی وزیر برنامه دولت موسوی در کتاب اقتصاد سیاسی ابعاد دیگری از خودباختگی مسئولان دولت موسوی را بیان کرده است: «من یک نامه ای را در سال 1365 به صورت دستی برای آقای موسوی نوشتم و در آن استدلال کردم که نمی توانیم جنگ را ادامه دهیم. آن چه الآن می توانم به شما بگویم، این است که من استدلال کرده بودم ما 2 راه حل در پیش رو داریم. یا جنگ را را تمام کنیم و نظام را حفظ کنیم و یا این که جنگ را با اهدافی که تعریف کرده ایم که نتیجه آن فروپاشی نظام و قهرمانانه کنار رفتن است، پیش ببریم. ولی معلوم نیست که قهرمانانه باشد. این نامه را آقای موسوی به آقای هاشمی رفسنجانی هم نشان دادند، ایشان در آن زمان فرمانده جنگ بودند
وزیر کابینه موسوی با ترسیم این فضا به بحث استعفا اشاره می کند و می‌افزاید: «آقای موسوی قصد استعفا داشت که من هم به دنبال ایشان استعفا دادم. اما امام خیلی عصبانی شدند. اگر درست یادم باشد سال 66 بود. امام عصبانی شد که به چه حقی استعفا داده اید. من باید نظر دهم. من برای آقای موسوی نامه نوشتم که در این شرایط اصلاً نمی شود کار کرد. ما یک چیزهایی می گوییم. آقایان در نظام چیز دیگری می گویند و عمل می کنند. وقتی من نمی توانم کار کنم، بروم بهتر است. وقتی آقایان حرف آدم را گوش نمی دهند یعنی من مؤثر نیستم. پس باید بروم. آقای موسوی به من تلفن زد که آیا هنوز روی استعفای خود هستید. گفتم هستم
وزیر برنامه دولت موسوی در ادامه با اشاره به احتمال ایجاد نارضایتی بین مردم و آسیب دیدن مشروعیت نظام در فضای تداوم جنگ می گوید: «من همه اینها را در آن نامه نوشتم. امام با عصبانیت استعفای آقای موسوی را نپذیرفتند و ما برگشتیم به سراغ داستان های خودمان... من تمام این گزارش ها را به طور مرتب به آقای موسوی می دادم. یک روز آقای موسوی تلفن کرد که آیا شما آن مسائل اقتصادی را که درباره جنگ برای من نوشتید، می توانید برای امام هم بنویسید؟ گفتم چرا نمی توانم. گفت هر چه که فکر می کنی بنویس. گفتم می نویسم... روزی که قرار شد قطعنامه پذیرفته شود، ما در دفتر آقای خامنه ای جمع شدیم. رؤسای سه قوه و فرماندهان ارتش و سپاه هم بودند. مرحوم حاج احمد آقا هم بود. امام جمعه های کلیدی کشور هم حضور داشتند. آقای مهدوی کنی هم بود. گزارش من و وزیر اقتصاد دارایی ارائه شد و ضبط هم شد
آن سیاهنمایی‌ها درباره اوضاع اقتصادی کشور در حالی است که دولت موسوی با اتخاذ سیاست پرهزینه کوپنیسم، نقش اصلی را در خالی کردن خزانه کشور داشت. در آن دوران، دولت ساده‌ترین راهکار را برای اداره کشور برگزیده بود: توزیع کوپن برای همه چیز. هرچند این سیاست، لذت کوتاه‌مدتی داشت اما در بلندمدت به زیان اقتصاد کشور بود و تبعات آن را هنوز هم اقتصاد ایران می‌پردازد. مرور وقایع اقتصاد دوران جنگ، برای اوضاع کنونی کشور که در یک جنگ اقتصادی با غرب به سرمی‌بریم، بسیار آموزنده است. تجارب دولت موسوی نشان می‌دهد که جنگ اقتصادی، مجاهدان اقتصادی می‌خواهد، نه مدیرانی که برای فرار از سختی‌ها به فکر استعفا بیافتند و در برابر تحریم‌ها و فشارهای خارجی، وا دهند و از «شعب ابی طالب» بودن اوضاع کشور سخن بگویند
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۲
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۵:۱۰ - ۰۹ مهر ۱۳۹۱
۱
۰
مقاله و تحلیل آبکی تان دقیقا به درد عمتان می خورد
پاسخ
راد
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۸:۵۶ - ۱۰ مهر ۱۳۹۱
۱
۰
واقعاً چه قدر سیاسی کاری می کنید!!!!!
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها