کد خبر: ۸۸۲۹۱
زمان انتشار: ۱۰:۴۸     ۰۳ آبان ۱۳۹۱
رهبر انقلاب، يكشنبه گذشته در ديدار جوانان استان خراسان شمالي با طرح سوالاتي در خصوص سبك زندگي ما در كشور و اشاره به ضعف تشريح سبك زندگي منطبق با اسلام و تمدن غني ايراني خواستار توجه بيشتر به اين بخش از پيشرفت شدند و آن را متن پيشرفت خواندند:«اگر پيشرفت همه جانبه را به معناي تمدن سازي نوين اسلامي بگيريم اين تمدن داراي دو بخش ابزاري - و «حقيقي و اساسي» خواهد بود كه سبك زندگي بخش حقيقي آن را تشكيل مي دهد.»
 
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»،  ايشان با اشاره به توجه عميق اسلام به مفهوم سبك و فرهنگ زندگي افزودند: «در معارف اسلامي، اصطلاح عقل معاش در مفهوم جامع خود، مترادف مفهوم سبك و فرهنگ زندگي است و در قرآن كريم نيز آيات فراواني در اين زمينه وجود دارد...» خود ايشان هم مباحث مطرح شده را تنها يك آغاز براي بحث هاي كارشناسي و تبادل نظر دانستند؛ به عبارتي اين چراغ اولي بود كه رهبري روشن كردند و حالا بايد باقي اصحاب نظر به ويژه تريبون دارها آن را پيگيري كنند؛ مانند رسانه ها.
 
«تكرار» هم يك اصل مهم در امر جريان سازي رسانه اي است به صورتي كه اگر اصول زندگي بهتر در رسانه هاي ما به طور پيوسته و با هدف هم افزايي توليد و تكرار شود، تاثير خود را به راحتي در زندگي مردم مي گذارد. نسل سوم امروز كمي اين مساله را باز كرده و معتقد است رسيدن ايران به قله تمدن با شعار و سخنراني و همايش و آمار ميله اي محقق نمي شود، بايد متن زندگي مردم و عنصر اوليه اجتماع يعني «آدم ها» خود را واحدي براي تشكيل و نيل به تمدن نوين بدانند در غير اين صورت نماي بيروني و دروني تمدني ما به شدت با هم متناقض خواهد بود. تحريريه نسل سوم هشدار در همين ابتداي كار!
 
 
هر عزيمتي و هر تغييري و هر تحولي با دو مسير انحرافي سروكار دارد؛ افراط و تفريط. يا به عبارت ديگر، مخالف صددرصد و موافق بي هدف. عده اي از هم اكنون «سبك زندگي» را منطبق با فرهنگ ايران برداشت مي كنند و عده اي منطبق بر آموزه هاي اسلامي كه در واقع سبك زندگي ايراني در جمهوري اسلامي مانند خود نوع حكومت؛ تركيبي از هردو آن هاست.
 
اين يك اشتباه فاحش است كه فرهنگ ايراني را بدون اسلام مرور كنيم و اسلام را منهاي ايران امروز در جهان معرفي نماييم. ايران و اسلام امروز در هم تنيده شده اند و سبك زندگي مطلوب در جمهوري اسلامي بايد برداشتي از اين واقعيت باشد. ضمن اينكه آموزه هاي اسلامي بسياري از آموزه هاي مثبت ايراني را هم شامل مي شود. يكي از مسيرهاي انحرافي براي تاخير در تعمير سبك زندگي همين دعواي ايراني - اسلامي است.
 
 مسير دوم هم اتكاي صددرصدي به فرهنگ غربي است. سبك زندگي در ايران مطمئنا با سبك زندگي در هر كشور ديگري متفاوت است و بحثي نمي ماند براي اينكه تاكيد كنيم كه سبك زندگي بايد به شكل بومي ارائه شود تا پذيرفته و اجرا شود. تفكر غلطي كه مسير تمدن سازي ما از جاده غرب و يا شرق مي‌گذرد، هرگز ما را به مقصد نمي رساند، ما براي رسيدن، مي توانيم از مسيرهاي موجود آنها استفاده كنيم اما بايد خط ويژه خودمان را داشته باشيم. غرب تا 3هزار سال ديگر هم مفهوم «سفره» و بركت سفره را درك نخواهد كرد حتي اگر محققان برجسته اش بر تاثير در كنار هم غذاخوردن يك خانواده تاكيد كنند.
 
از اين دست نافهمي ها و نقطه كورها در سبك زندگي غربي زياد است اگرچه نكات مثبت فراواني هم در فرهنگ زندگي آنها ديده مي شود كه بايد بعد از بومي سازي وارد زندگي ما شود نه اينكه اول آپارتمان نشيني در كشور رشد كند و بعد كم كم ببينيم نمي شود ما مثل غرب در مجتمع هايي بدون اينكه به كسي كاري داشته باشيم زندگي كنيم و از زندگي لذت ببريم... يادمان باشد كه اسلام عزيز براي كوتاه كردن ناخن هاي دست و پا هم برنامه دارد و هيچ برنامه اي هم بدون تفكر و هدف نبوده است؛ حالا و بعد از گذشت قرن ها دارند مي فهمند كه فلسفه برخي دستورات اسلام چه بوده است. مثل فلسفه شانه زدن موها با چوب عاج و نشسته آب خوردن در شب و عدم استفاده طلا براي مردان و... لطفا بعضي ها بي خيال شوند.
 
همواره بعد از بيان مطالبات جديد رهبري، برخي سازمان ها، نهادها و حتي برخي بنگاه هاي خصوصي خيلي زود دست به كار مي شوند. در واقع بدون طراحي نقشه، برآوردها و راهبردها، بازتاب رفتارها و عملكردها، يكراست مي روند سراغ ساخت و ساز! اين عده كه به «سري دوزهاي كاسب و يا تخريب كنندگان مضامين جديد» مشهورند، هميشه مي خواهند اولين باشند براي همين خيلي از ايده هاي خوب را در كمترين زمان ممكن زخمي كرده و گاه طوري عمل مي كنند كه بسياري از نخبگان ديگر براي خلق ايده هاي خود، پا پيش نگذارند. مطالبه درباره تمدن سازي نبايد از جنس «شعار سال» به توليد انبوه برخي مواد و محصولات فله اي و كليشه اي براي بيلان كاري منجر شود.
 
فرهنگ و ديگر هيچ بي ترديد يكي از راه هاي ترويج سبك زندگي و تشريح سبك مورد نظر اسلام و منطبق با نياز كشور ـ به ويژه درخصوص مباحث اخلاقي - استفاده از ابزارهاي آموزشي و فرهنگي است. و در اين ميان رسانه، آوردگاه هاي فرهنگي هنري و «كتاب» بواسطه در دسترس بودن و بي واسطه بودن آموزه هايش نقش ويژه اي دارد. همچنان كه نگاهي به آمار انتشار و فروش كتاب هاي آموزشي در حوزه سبك زندگي كه عمدتا كتب ترجمه شده غربي و با اسلوب روانشناسي غير بومي هستند، و رويكرد عمومي به اين كتاب ها، نشان از تشنگي مردم براي دانستن و افزايش آگاهي هاي معيشتي است كه گاه در قالب كتاب هاي موفقيت و راه هاي افزايش ثروت و قدرت جاي مي گيرد و گاه در قالب كتب آموزش زندگي بهتر و بهبود روابط عاطفي زوج ها و خانواده.
 
توليد و فروش بالاي اين گونه كتاب ها با هر نوع نيتي، يك اميد و دلواپسي توامان است؛ اميد به وجود داشتن روحيه فراگيري از سوي مردم و دلواپسي نسبت به غيربومي بودن اكثر مطالب منتشر شده و البته تكراري در اين حوزه و موجود در بازار. بر اين اساس و با توجه به هشدارهاي صريح رهبري، به جرات مي‌توان گفت كه شاهكار آيت الله جوادي آملي كه دقيقا بر اساس همين نياز به دانايي در حوزه سبك زندگي در دنيا و بر اساس آيات و روايات وارده در ريزترين شئون زندگي انسان نوشته شده، يكي از معبرهاي راهگشا در اشاره رهبري است.
 
«مفاتيح الحيات» يا كليدهايي براي زندگي بهتر در دنيا را جلد دوم مفاتيح يا همان آداب زندگي بر اساس آيات قرآن و روايات معصومان(ع) مي دانند كه بي ترديد بخش قابل ملاحظه اي از مطالبه رهبر انقلاب در خصوص سبك زندگي را برطرف مي كند. كتابي كه در 4 بخش تدوين شده: «ارتباط انسان با خود، ارتباط انسان با ديگران، ارتباط انسان با طبيعت و ارتباط انسان با حيوانات». بيش از يك صد عنوان كتاب حديثي و 6 هزار حديث براي اين كتاب ارزشمند مورد استفاده قرار گرفته و حدود 14 هزار عنوان تهيه شده است تا بتوان از تمام اين احاديث، احاديث مرتبط را استخراج كرد. كتاب از فصل هاي متعددي تشكيل شده و در هر فصل احاديث معتبري در خصوص موضوعات آن فصل ارائه شده كه متن عربي و منبع اين احاديث نيز در پاورقي صفحات درج شده است.
 
اغراق نيست اگر بگوييم اين كتاب بايد در كنار قرآن و مفاتيح الجنان و نهج البلاغه، در خانه هر ايراني باشد؛ كتابي كه ساده ترين اصول زندگي از آداب معاشرت و رفتار با والدين و فرزندان و همسر تا همسايه و همكار و دولتمردان را برايمان دسته بندي كرده؛ از آداب استراحت و كار و تفريح و مسافرت تا آداب خوردن و آشاميدن و پوشش و درختكاري و مردمداري و قرض دادن و معامله و تجارت...
 
قرار نيست انسان عاقل دين دار با ورد و جادو زندگي كند؛ اين امتياز(!؟) سبك زندگي غربي است كه مي‌خواهد براي پولدار شدن و يا آرامش داشتن در زندگي، «جمله» تحويل شما بدهد و رازهاي زندگي خوشبخت را به ما بياموزد. مگر زندگي يك گاوصندوق است كه با چند كلمه رمز انسان را به پول و ثروت و ...برساند؟
 
دستورات حوزه دين البته با عبور از صافي تحليل و تفسير درست، براي زندگي ما كارگشاست اما نه به آن معني كه اگر گفته شد سوره حمد براي گشايش در امور مناسب است، براي بازشدن همه گره هاي روزمره حمد بخوانيم و بعد بگوييم پس چي شد؟ سبك زندگي، آيين و آداب است؛ اسلوب است و اصول نه راه هاي دررو و ميان بر. پس مطمئنا آثاري چون 40 كليد خوشبختي، 52 راه زيبايي ابدي و 27 دعا براي طول عمر و...مقصد و مقصود ما نيست. مفاتيح الحيات هم شرح و تفسير دارد و هم قول هاي تخيلي رمال ها و كف بين ها را به مخاطب نمي دهد.
 
 
چمدانت را بردار! قورباغه ات را قورت بده! اين شعار اصلي طرفداران كتب روانشناسي و موفقيت براي دستيابي به بهترين هاست، حالا چه بهترين زندگي باشد و چه بهترين موقعيت شغلي و تحصيلي و ...مترجمان محترم اينگونه آثار از نويسندگاني چون برايان تريسي، آنتوني رابينز، راندا برن و... هرچقدر هم كه متون اين افراد را خوب ترجمه كنند بازهم «محتوا» غير بومي است! پرونده مشاوره يك زوج انگليسي درباره مشكلات رفتاري يكديگر واقعا چنددرصد مي تواند براي يك زوج ايراني راهگشا باشد وقتي آنها به خاطر يك مهماني شبانه و رقصيدن مرد خانواده با يك دختر ديگر، از هم دلخور مي شوند و مرد خانواده، استفاده بيش از حد مشروب را بهانه قرار مي دهد و...چه كسي پنير مرا دزديد، يك شاه كليد است براي آنها كه سبك زندگي ما را هدف گرفته اند و براي ما كه به راحتي آنها را به چهارديواري خود راه مي دهيم.
 
در سبك زندگي ايراني، غذاخوردن ايستاده در خيابان از كي رسم شده است؟ داشتن دو دست مبل و راحتي در هر خانه اي حتي آپارتمان اجاره اي 37 متري را چه كسي باب كرده؟ چگونه برپايي جشن عروسي در باغ و به صورت مختلط بين برخي از خانواده هاي ما مد شده است؟ در كدام بخش فرهنگ ايراني «طلاق» با برگزاري مراسم پرهزينه در يك تالار همراه بوده است؟ گردش تك نفره با سگ، از كجاي فرهنگ ما متولد شده است؟ و...
 
ما چقدر از گذشته و فرهنگ و اصول خود دوره شده ايم؟ مطمئنا بخش عمده اي از مشكلات سبك زندگي ما امروز به خاطر مشكلات اقتصادي و زندگي شهرنشيني و گرفتاري هاي روزمره است اما واقعا سبك زندگي ما اينگونه بوده است؟ در فرهنگ ما كسبه بازار چرا به «حبيب الله» مشهور هستند؟ چطور از قديم به ما مي گفتند صبح را با صدقه آغاز كنيد و شب را با قرائت قرآن به خواب برويد؟ چرا بسياري از پدربزرگ ها و مادربزرگ هاي ما هنوز هم هميشه با وضو از خانه خارج مي شوند؟ چرا فرهنگ سلام كردن در بين ما ايراني ها اينقدر اهميت دارد؟ در كجاي دنيا اين ادبيات شهري زيبا بين مشتري و مغازه دار، مسافر و راننده، شاگرد و معلم و...وجود دارد؟ فرهنگ سپاسگزاري را ما از كجا وارد سبك زندگي كرده ايم وقتي با صداي بلند «دست مريزاد» وارد نانوايي مي شويم و بعد سلام و احوال پرسي و دست آخر هم تشكر و خدا قوت...ما بايد قورباغه ها را كنار بگذاريم و چمدان هاي قديمي را باز كنيم؛ صندوقچه هاي ادب و متانت و زندگي را باز كنيم و دوباره پاي حرف هاي مادربزرگ و پدربزرگ بنشينيم تا بفهميم چرا آنها بدون اين همه ابزار كمكي، از زندگي بيشتر لذت مي بردند؟ كمتر بيمار و بدحال و افسرده بودند و عمرهاي طولاني با بركتي داشتند؟ بايد دوباره به بچه هايمان بياموزيم كه اگر در كوچه تكه ناني روي سنگفرش پياده رو ديد؛ بدون احساس حقارت، با افتخار آن را بردارد و بر بلندي بنشاند و يا به دست آب بدهد. حالا چه بايد كرد؟
 
مطمئنا نمي شود به اين سرعت نسخه نهايي و كليد طلايي را آماده كرد. اما مي شود راه رخنه ضدسبك ها را بست. ويترين اصلي هم رسانه ملي و تلويزيون است. اشكالي ندارد كه در دستورالعمل هايي ابلاغ شود كه در مجموعه هاي نمايشي ديگر از نوشابه استفاده نشود؛ به جاي آن دوغ و ماست و شير سر سفره ها ديده شود. اشكالي ندارد كه ابلاغ شود از تبليغات مصرفي جلوگيري شود مثل همين همراه اول و ايرانسل نازنين كه براي مصرف بيشتر مشتري نقشه كشيده اند و با هم مسابقه مي دهند! اشكالي ندارد ابلاغ شود كه فرهنگ صرفه جويي عاقلانه در تلويزيون تبليغ شود، در خانواده هاي ايراني رسم است كه بشقاب غذا ته مانده نداشته باشد و اگر غذاي يك نفر اضافه داشت، آن را دور نمي ريزند... اشكالي ندارد غيبت كردن و تهمت زدن و دروغ گفتن به جاي اينكه فقط در سريال هاي طنز براي خنداندن ديده شود در باقي مجموعه ها نيز ديده شود و مورد نكوهش قرار بگيرد. براي مصرف برق و گاز، تذكر مي دهيم براي اخلاق نيازي نيست؟ هيچ اشكالي ندارد تناقض هاي سبك زندگي را به رخ مردم بكشانيم تا خودشان آن را اصلاح كنند؛ اينكه دسته جمعي به كوه مي رويم و آنجا قليان مي كشيم! يا اينكه به سفر مي رويم براي تنفس و استراحت و آنجا سيگار مي كشيم و فست فود مصرف مي كنيم!
 
 درآمدمان 700هزار تومان است و يك ميليون و 200هزار تومان قسط داريم و تازه مي خواهيم يك ماشين قسطي هم بخريم و تلويزيون مان را از 21 اينچ به 47 اينچ ارتقا بدهيم...اين ها تناقض هاي كشنده سبك زندگي ما هستند...رسانه وظيفه دارد اين ها را نشان بدهد و زشتي اش را عيان كند تا «ماشين» نماد افتخار و شان اجتماعي محسوب نشود!
 
ضمن اينكه بهتر است برنامه ريزي براي ترويج و تدوين محصولات آموزشي سبك زندگي را، از كودكي و كودكان مان آغاز كنيم؛ فرزندان ما بايد با زندگي آبرومندانه و بدور از تكبر و غرور آشنا شوند و طعم زندگي را با همه تلخ و شيرينش بچشند. البته كه مراكز علمي و نرم افزاري كشور در تهيه اين مجموعه ها وظيفه سنگين تري دارند چرا كه دائره المعارف هاي همراه در حال حاضر بيشتر به كار مي آيد تا مجلدهاي قطور كتاب خانه اي...
 
در هر حال نكته اصلي اين است كه آداب كهن و رسوم ديرينه سرزمين با اخلاق و كشور با تمدن ما، ظرفيت سبك سازي و مرجعيت سبك زندگي در منطقه و چه بسا دنيا را دارد؛ كافي است كمي پهلوي مادربزرگ و يا پدربزرگ تان بنشينيد و او از برخي آداب زندگي در دوران خود و پدرانش برايتان بگويد...
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها