به گزارش پایگاه 598، فارس به قلم هادي محمدي نوشت: روزهاي اول براي شروع مذاكره با امريكا و 1+5 حرفهاي زيادي زده شد و به جز گره خوردن همه حوايج ملت و دولت و سپس توصيف نتايج مذاكره به بازي فوتبال و اينكه چيزي نزديك به هم را در حاصل بازي بايد انتظار داشت و چقدر سرزنشها كه نصيب تيمهاي قبلي مذاكره نشد و آنها را افرادي دانستند كه درك صحيحي از نظام بينالملل ندارند و بازيگران و جامعه بينالملل را نميشناسند!! آنقدر اين خودشفيتگي ريشه در جان برخي دوانده كه اكنون هم توفيق اقتصاد مقاومتي را به برجام و نتايج آن گره ميزنند!!
اين يعني اقتصاد مقاومتي را هم نفهميدهاند و يا هنوز اصرار دارند كه حيات و ممات كشور را بايد به مذاكره و عدم تقابل با آمريكا و غرب مرتبط بدانند. آقايان افاضه كردند كه ما با جهان سر جنگ نداريم و چه تعابيري نسبت به امريكا كه آنها را نرم كند ولي همزمان از سوي مقامات آمريكايي، تاكيد بر عدم اعتماد به ايران، معيوب بودن ژن ايراني و حقه باز بودن ايرانيها و اينكه در برجام، مبنا بر راستي آزمايي است! مبنا بر راستي آزمايي است! از سوي مقامات آمريكايي شنيده شد. به هر حال پس از سه سال مذاكره و توافق و بيش از 7 ماه از اجرايي شدن برجام، در نقطهاي هستيم كه آن تحريمهايي كه قرار بود يكباره و بدون تاخير برداشته شود، هنوز باقي هستند و بنا به تعبير مكرر مقامات مذاكره كننده، نتيجه برجام تقريبا هيچ است!!
البته روشن است كه عدهاي چرا ناشيانه و شايد گستاخانه از كرامات برجام براي ايران سخن ميگويند و در همين اواخر دنبال نمره دادن به برجام و رفتار برجامي امريكا هستند ولي توضيح نميدهند كه چرا برجام براي ما تقريبا هيچ شده است؟! اگر بگوئيم تيم مذاكره كننده، در گزارشهايي كه به رهبري هم دادهاند، رعايت صداقت را نكردهاند و همواره با بزرگنمايي و يا ارائه توهمهاي خود از نتايج برجام، شرايط فعلي را توليد كردهاند زياده نگفتهايم، آمارهاي من در آوردي را تكرار ميكنند!! و تا به حال چند بار از ركود عبور كردهايم، تورم را يك رقمي و اقتصاد را با رشد 4.4 سامان دادهاند ولي آن مردمي كه از برجام خوشحال هستند!! از بركات برجام محروم هستند و همان تقريبا هيچ را با گوشت و پوست احساس ميكنند.
اينكه به برجام نمره خوبي دادهاند، جاي سوال اصلي است و اينكه امريكا بدعهدي ميكند چندان كشف بزرگي نكردهاند كه از ابتدا هم رهبري هشدار داده بودند.
مسئله ايناست كه مذاكره كننده ايراني كه خود را سرداران ديپلماسي نامگذاري كردند چرا متوجه نشدند كه در مقابل تعهدات كاملا دقيق و قابل اندازه گيري كه به امريكا در بر چيدن دستاوردهاي هستهاي دادهاند، چرا تعهدات دقيق براي طرف امريكايي دريافت نكردهاند و اقدامات بخشنامهاي كاخ سفيد را كافي دانستهاند!؟
اين موضوع آنقدر روشن است كه اگر دكتر روحاني به امريكا واقعا بدبين بود كه در سخنراني آخر ياسوج تاكيد كردند، بايد مثل تحليلگر BBC تا زمانيكه موانع بانكي تجارت خارجي برطرف نميشد، توقف غني سازي 20 درصد را نميپذيرفتند، اينكه ما بيش از دو ميليون بشكه نفت صادر ميكنيم، در زمانيكه نميتوانيم پول آنرا در دسترس قرار دهيم چه اهميتي دارد؟! تمام آن چيزي كه اصول و مباني مذاكره بوده و از سوي دلسوزان تاكيد شده، از سوي تيم مذاكره كننده، حتي شنيده هم نشده و دقيقا هر چه رهبري از ابتدا تاكيد كردند، نقطه مقابل آنرا به دليل خوشبيني و اعتماد به امريكا و اصل دانستن مذاكره و هر توافقي با امريكا و 1+5، اجرا كردهاند. اكنون هم در مقابل تاكيد رهبري و همه دلسوزان مبني بر اينكه برجامهاي ديگري را انجام نخواهيم داد و تيم مذاكره كننده در ظاهر آنرا قبول دارد، ولي وزير اقتصاد در زير توافق بانكي، امضا گذاشته كه طبق ادبيات آنها بايد، پولشويي و مبارزه با تروريسم (از نگاه آنها) و گزارش از كليه عمليات بانكي جاري و يا درخواست شد از سوي آنها، بعنوان يك تعهد اجرا شود كه تقريبا برجام جديدي خواهد بود.
اگرچه شوراي عالي امنيت ملي از يك منظر و مجلس شوراي اسلامي از زاويهاي ديگر در قبال محتوا و روندهاي برجام و برجامهاي جديد و بي سروصدا، مسئوليت دارند و بايد با استدلال و روشني پاسخگوي اهمال در مذاكره و بي مسئوليتي در قبال بدعهدي آمريكا و تمايل برخي براي تكرار برجامهاي بي سروصدا باشند ولي مردم با بصيرت ميتوانند با تكيه بر جايگاه واقعي و قدرتمند خود كه همه دستگاهها وظيفه خدمت به آنها را داشته و بايد منافع آنها را تامين كنند از ارائه تصوير وارونه و راندن كشور و ملت به دام و ابزارهاي استعماري دشمن، از وقوع فاجعه ملي، اقتصادي و سياسي و فرهنگي و امنيتي جلوگيري كنند. همانگونه كه مقامات مداخله گر امريكايي علناً تاكيد كردند، از هم اكنون نگران نتيجه انتخابات يكسال بعد در ايران هستند، در ايران نيز برخي دستگاههاي مسئول به جاي اهتمام به مطالبات فوري و معيشتي و اقتصادي، در حال تدارك برگهاي سياسي براي تبليغات خود هستند و فضاي كشور را به جاي پرداختن به تلاشهاي اقتصاد مقاومتي و جهادي، مصروف شرايط فرمايشي و بي ثمر براي مردم و كشور ميكنند.
اگر سه سال گذشته بهاي سنگيني به مردم و نظام در مديريت كلان تحميل كرده، نميتوان نسبت به بازيها و يا رويكردهاي عنادگونه و در مقابل نظام و رهبري و منافع مردم و يا بي تدبيري و سستي در اداره كشور، در جايگاه تماشاچي غيرفعال نشست.