کد خبر: ۴۵۰۸۷۴
زمان انتشار: ۰۹:۵۵     ۱۳ دی ۱۳۹۷
یادداشت/
سید جعفر قناد باشی

1. «مایک پمپئو» وزیر امور خارجه آمریکا و «بنیامین نتانیاهو»، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی که برای شرکت در مراسم تحلیف «ژائر بولسونارو»، نخست‌وزیر جدید برزیل به این کشور سفر کرده بودند، دیدار و گفتگویی با یکدیگر داشتند و در مورد موضوعات گوناگون ازجمله جمهوری اسلامی یاوه‌سرایی کردند. وزارت امور خارجه آمریکا با انتشار بیانیه‌ای در خصوص این دیدار که در پی تصمیم «دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهور آمریکا برای خروج نیروهای آمریکایی از سوریه انجام شد، اعلام کرد که محور گفت‌وگوهای این دو، تقویت همکاری در زمینه‌های امنیتی و اطلاعاتی و انجام عملیات مشترک در سوریه و نقاط دیگر برای جلوگیری از به‌اصطلاح  تحرکات ایران بوده است. در این گفتگوها همچنین در مورد تحریم‌های ایران نیز سخن به میان آمد؛ راهکاری که ناکارآمدی آن اکنون بر همه ثابت‌شده است.

2. آمریکا در حالی از تقویت همکاری امنیتی و اطلاعاتی در سوریه با صهیونیست‌ها علیه ایران سخن به میان آورده است که یکی از دلایل عمده فرار واشنگتن از این کشور، به دست‌وپا زدن آن‌ها در باتلاق مشکلات اقتصادی بازمی‌گردد. رئیس‌جمهور آمریکا مکرراً گفته است که کشورش در غرب آسیا هفت تریلیون دلار هزینه کرده؛ بدون اینکه عایدی و منفعتی داشته باشد. تحلیل آمار و ارقام و شاخص‌های اقتصاد به‌اصطلاح برتر دنیا نیز نشان می‌دهد که اظهارات پمپئو بلوفی بیش نیست و آمریکا نمی‌تواند از پس هزینه‌های ماجراجویی جدید، این بار در حوزه امنیتی و اطلاعاتی برآید. از یاد نبریم که آمریکا با تمام ادعای خود در خصوص رشد اقتصادی، کشوری بدهکار به نظام بانکی و پولی بین‌المللی است. دفتر بودجه کنگره پیش‌بینی کرده است که در صورت ادامه این روند، بدهکاری واشنگتن به نهادهای بین‌المللی، 36 درصد از بودجه سال 2030، 58 درصد از بودجه سال ۲۰۴۰ و درنهایت ۸۵ درصد از بودجه سال ۲۰۵۰ این کشور را تشکیل خواهد داد. صندوق بین‌المللی پول هم طی برآوردی اعلام کرده است که برای حفظ توان موجود آمریکا به‌منظور بازپرداخت بدهی‌ها به‌صورت منظم، مالیات‌ها باید دو برابر شوند و چنانچه این اتفاق بیفتد، این امر به معنای افت معاش و اقتصاد خانواده‌ها و سقوط آن‌ها از سطح متوسط به سطح کم‌درآمد جامعه است.
علاوه بر این، آمریکا برای شروع جنگی جدید یا همکاری امنیتی – اطلاعاتی به بودجه بیشتری نیاز دارد و این بودجه از سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی پولی استقراض می‌شود. برخی کارشناسان اقتصاد جهانی اظهار کرده‌اند که حتی اگر همین روند ادامه یابد و هیچ بدهی جدیدی به آن اضافه نشود، آمریکا تا سال ۲۰۵۰ نمی‌تواند قرض خود را تسویه کند. این یعنی واشنگتن در صورت افزایش بدهی، به کشوری بحران‌زده و ورشکسته تبدیل خواهد شد. در چنین شرایطی، امکان ایجاد جبهه‌ای جدید برای لشکرکشی نیروهای نظامی کاخ سفید فراهم نمی‌شود و گمانه‌زنی برخی مبنی بر انتقال بحران از سوریه به ایران و کلید خوردن جنگ با کشورمان، تقریباً صفر است.
3. گنده‌گویی پمپئو که پیش‌ازاین نیز تصمیم آمریکا برای خروج از سوریه را بی‌تأثیر بر همکاری واشنگتن - تل‌آویو و تلاش‌ها برای مبارزه با جمهوری اسلامی دانسته بود و همچنین احتمال لشکرکشی پنتاگون به نقطه‌ای دیگر از یادآوری این نکته روشن می‌شود که «کمیسیون استراتژی دفاع ملی» (سازمان مشورتی کنگره آمریکا در امور نظامی و استراتژیک) یک ماه پیش در گزارشی نسبت به «بحران امنیت ملی» و «ضعف نظامی» این کشور هشدار داد و نتیجه‌گیری کرد که آمریکا به دلیل کاهش برتری تاریخی خود دچار بحران امنیت ملی شده و وزارت دفاع این کشور نه به لحاظ مالی و نه از جنبه استراتژیک توان پیروزی در مناقشات و جنگ‌های چندجانبه را نخواهد داشت. در گزارش کمیسیون استراتژی دفاع ملی همچنین آمده است که: «ارتش آمریکا در درگیری‌های آینده می‌تواند تلفات غیرقابل‌قبول و زیادی را متحمل شود و بسیاری از منابع و دارایی‌های مهم خود را در جنگ از دست بدهد.» با این حساب، لاف در غریبی آمریکا فاقد فکت و فاکتورهای واقعی است و ارزشی جز فرافکنی و تأمین سوخت برای عملیات روانی ندارد.
4. صهیونیست‌ها از تشدید عملیات خود علیه نیروهای مستشاری ایران در سوریه پس از خروج آمریکا خبر داده‌اند و نتانیاهو در دیدار اخیرش با پمپئو، کپی برابر اصل این اظهارات را تکرار کرد. ادعای گزاف صهیونیست‌ها در حالی مطرح می‌شود که اسرائیل از جنگ 51 روزه به جنگ دو روزه رسید؛ آن‌هم با خواهش و التماس از کشور ثالث برای توقف موشک‌باران شهرها و شهرک‌های صهیونیستی از سوی مقاومت! گزارش شبکه صهیونیستی «کان» درباره توان پوشالی ارتش این رژیم خواندنی است. این شبکه در تابستان امسال طی گزارشی به نقل از واحد نظارت در وزارت امنیت داخلی اسرائیل اعلام کرد که واحدهای نظامی شامل نیروی هوایی، ارتش زمینی و سلاح زرهی این رژیم در صورت بروز جنگ، به‌هیچ‌وجه با یکدیگر هماهنگ نیستند. طبق این گزارش، از دیگر نقاط ضعف ارتش این رژیم، عدم صلاحیت افرادی است که در سمت‌هایی در مراکز «نظامی- عملیاتی» گمارده شده‌اند؛ ضمن اینکه ارتش از کمبود نیرو رنج می‌برد که این امر، تأثیر منفی بر آمادگی این رژیم داشته است. در این گزارش همچنین از قول یکی از ژنرال‌های سابق صهیونیست نقل‌شده که وی از شدت نگرانی و تردید در خصوص آمادگی ارتش اسرائیل برای جنگ در آینده، خواب خوش ندارد و همواره در اضطراب به سر می‌برد!
5. روی دیگر سکه اما افزایش توان نظامی ایران در برابر هرگونه تعرض به منافعش است؛ خواه این تعرض و تهدید از جانب صهیونیست‌ها و آمریکا یا از سوی کوتوله‌های منطقه باشد. بر اساس گزارش «شاخص توان نظامی 2018» که در پایگاه اینترنتی «گلوبال فایر پاور» منتشر شد، ایران در رتبه‌ای بالاتر از رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی منطقه قرارگرفته و در مقوله توانمندی حمله به رژیم صهیونیستی از مزیت‌های روشنی در حوزه پرتاب موشک و نیروهای دریایی برخوردار است. تعداد زیردریایی‌های ایران پنج برابر تل‌آویو است و می‌تواند عاملی مهم در توانمندی‌های حملات ثانویه باشد. نیروی نظامی ذخیره کشورمان سیزده برابر ارتش رژیم اشغالگر قدس است؛ این در حالی است که شمار نیروهای نظامی فعال ایران بیش از سه برابر نیروهای نظامی فعال صهیونیست‌هاست.
6. افول قدرت نظامی آمریکا و صهیونیسم کم بود، اعتراضات داخلی و رو شدن مفاسد نتانیاهو و ترامپ هم به آن افزوده‌شده است. این دو می‌خواستند که از طریق شلیک تحریم‌ها، جمهوری اسلامی را وادار به دست کشیدن از مؤلفه‌های قدرتش کند (موشکی و منطقه‌ای) اما تیرشان کمانه کرد! دو هفته پیش بود که جلیقه زردهای اسرائیلی در اعتراض به اوضاع نابسامان معیشتی به خیابان‌های بیت‌المقدس ریختند و فریاد سر دادند. گرانی مواد غذایی و افزایش هزینه‌های زندگی، کارد را به استخوان شهرک‌نشینان رساند و آن‌ها را به خیابان‌ها کشاند، به‌نحوی‌که خواستار برکناری نتانیاهو شدند. در آمریکا هم اعتراضات به‌گونه‌ای دیگر سر باز کرده و روزی نیست که در اطراف‌واکناف این کشور، تجمعی و تظاهراتی اعتراض‌آمیز به معضلات فراگیر ازجمله قانون حمل سلاح، آمار بالای کشته‌شدگان در حوادث تیراندازی و تبعیض نژادی برگزار نشود و معترضین خواستار استعفا یا استیضاح ترامپ نگردند. از برآیند آنچه شرح آن گذشت باید نتیجه گرفت که قدرت و هژمونی آمریکا در ابعاد خرد و کلان در حال افول است. این سرازیری و افول تنها مختص کدخدا نیست بلکه صهیونیست‌ها و حکومت‌های اقماری و قرون‌وسطایی منطقه هم به این بلیه دچار شده‌اند؛ همان‌گونه که از هم‌اکنون، نشانه‌ها و شواهد آن هویدا و نمایان شده و در آینده‌ای نه‌چندان دور شاهد آن خواهیم بود.


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها