برچسب ها - پانسمان
مادر شهیدان خالقی‌پور گفت: دعوای بین برادرها بالا گرفته بود. فهمیدم برای اینکه هر دو باهم به یک گردان نروند دعوا شده... رسول می‌گفت هر دو برادر شهید می‌شوند، مادر گناه دارد؛ به او رحم کن و نیا.
کد خبر: ۱۱۴۱۹۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۱/۲۹

آن فرهنگ باید احیا شود که مهریه دختران یک دوره تفسیر المیزان بود. مهریه دختر و دو عروس من هم تامین مخارج ازدواج پنج دختر فقیر است. امروز نباید بگذاریم مسابقه اشرافیت و رفاه‌طلبی با توجیه مذهبی یا روشنفکری باب شود.
کد خبر: ۱۱۲۳۶۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۱/۱۹

وارد خانه شدیم اما هیچ وسیله‌ای برای بستن زخم‌ها و یا جلوگیری از خونریزی مجروحان نداشت. با چادر، لباس و روسری زخم‌ها را می‌بستم ...
کد خبر: ۱۱۰۹۰۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۱/۱۳

یک بار نوع پانسمان ، یک بار خونی بودن لباس و بار دیگر بند نیامدن خونریزی بهانه‌ای برای جلوگیری از حضورم در زمین شد
کد خبر: ۱۰۷۷۱۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۱/۰۱

این بار به سرعت مرا به اتاق «تمشیت» بردند و منوچهری به همه جای بدنم کتک می‌زد. تا جایی که شلاق به چشم راستم خورد و خون زد بیرون.
کد خبر: ۱۰۶۸۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۰/۲۶

بازی مهران مدیری در سریال «قلب یخی» منجر به حادثه‌ای شد که وی را مجبور کرد تا با دستکش در سریال جدیدش مقابل دوربین برود.
کد خبر: ۱۰۲۶۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۰/۰۶

از بانه تا ماووت/
یکی از بچه‌های بسیج از کنار جاده عبور کرد تا خودش را به نوک قله برساند؛ هنوز چند قدمی نرفته بود که یکی از پاهایش بر روی هوا پرت شد و خود روی زمین افتاد.
کد خبر: ۱۰۰۷۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۹/۲۸

کد خبر: ۹۳۵۸۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۲۵

گفته مي‌شود او بازي پرسپوليس با پيكان را از دست داده و در بازي تيم ملي مقابل ازبكستان مي‌تواند با استفاده از آتل مخصوص به ميدان برود
کد خبر: ۸۸۹۶۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۰۶

برای« نفیسه روشن» بازیگری بسیار جد‌‌‌ی‌تر از آن بود‌‌‌ كه با د‌‌‌رس خواند‌‌‌ن د‌‌‌ر یك رشته د‌‌‌یگر فراموش شود‌‌‌؛ د‌‌‌ختر مهربان و سربه زیر سریال‌های تلویزیونی اگرچه حقوق خواند‌‌‌ه اما پای علاقه‌اش به بازیگری از همان روزهای اول وسط كشید‌‌‌ه شد‌‌‌ه تا حالا او بعد‌‌‌ از این‌همه سال یكی از بازیگران شناخته‌شد‌‌‌ه تلویزیون باشد‌‌‌.
کد خبر: ۸۴۲۲۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۷/۱۷

کد خبر: ۸۴۱۲۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۷/۱۶

ادامه این وضع به نفع همین مگس ها است كه از خونابه رتزاق می کنند
هفته نامه آسمان در شماره اخیر خود مقاله ای به قلم عباس عبدی در رابطه با دستگیری فرزند هاشمی منتشر کرد و نوشت: " به نفع دستگاه قضایی هم هست تا از فشارهای سیاسی و تبلیغی مربوط به این موضوع خارج شود، با رعایت موقعیت آقای هاشمی دادگاه منصفانه ای را برگزار كند باز بودن هر پرونده قضایی، مثل باز بودن روی زخمی است كه از آن خونابه بیرون می آید و مگس ها وحشرات موذی روی آن می نشینند. ادامه این وضع فقط به نفع همین مگس ها و حشرات موذی است كه می خواهند از كنار این خونابه های زخم ارتزاق كنند."
کد خبر: ۸۳۲۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۷/۱۲

با وجود هشدار وزیر بهداشت عربستان مبنی بر ورود ویروس ناشناخته "کورونا ویروس‌ها" به عربستان اما ارائه آخرین خدمات بهداشتی و درمانی توسط مرکز پزشکی حج و زیارت، خطری زائران ایرانی سرزمین وحی را تهدید نمی کند.
کد خبر: ۸۳۱۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۷/۱۱

کد خبر: ۶۹۵۰۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۵/۰۶

کاتبی گفت: در ماه رمضان سال 1360 برق انديمشك بر اثر موشك‌باران عراق قطع شد. در آن زمان آب بيمارستان‌ها از طريق پمپ‌هايي كه با برق كار مي‌كردند تامين مي‌شد. هوا به شدت گرم بود و هيچ وسيله خنك كننده‌اي نداشتيم. براي آنكه بتوانيم گرما را تحمل كنيم بر روي كاشي‌هاي بيمارستان مي‌خوابيديم تا كمي از حرارت بدنمان كاسته شود و چون احساس مي‌كرديم كه شايد كاشي‌ها براثر ريختن خون مجروحان نجس شده باشد خدا خدا مي‌كرديم كه برق تا زمان افطار وصل شود.
کد خبر: ۶۹۰۲۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۵/۰۳

ترس و وحشت در بین منافقین بیش از اندازه بود هنگامی که درگیری سختی و عرصه بر آنها تنگ شده بود اکثر خودکشی کرده و سعی داشتند که خود را به گونه‌ای از بین ببرند تا اسیر جمهوری اسلامی نشوند.
کد خبر: ۶۷۸۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۴/۲۷

کد خبر: ۶۷۱۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۴/۲۴

نگاهي به زندگي حاجي بخشي از لابلاي خاطراتش
سال 59 و در ميتينگ گروهک ها در ميدان آزادي، اولين باري بود که شعار معروف "ما شاء الله/حزب الله" را سر دادم. " اين درگيري ها در روزهاي گرم تابستان سال 1359 به اوج خود رسيده بود.
کد خبر: ۶۶۴۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۴/۲۰

در خاطرات شخصیت‌های سیاسی گاه نکاتی به چشم می‌خورد، که گوشه‌هایی از زندگی خصوصی آنان را به تصویر می‌کشد.
کد خبر: ۶۵۵۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۴/۱۷

خلبان با عصبانیت گفت: «آقا ما را مسخره کردید؟ من برادر قمی را می‌خواهم و با او کار دارم. یکی از نیروها رفت و قمی را صدا کرد. خلبان با چشمانی سراسر حیرت و تعجب قمی را برانداز می‌کرد و با قمی راهی پیران‌شهر شدند.
کد خبر: ۶۵۲۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۴/۱۴

جدیدترین اخبار پربازدید ها