
به گزارش پایگاه خبری 598، به مناسبت دهه امامت و ولایت، شعری از شاعر انقلابی، برادر هادی اصفهانیمقدم تقدیم میگردد:
عجب عمری، سراسر عشقبازی
به راه عاشقان، هم سرفرازی
جوانی در کنار شیرمردان
گرفتیم درس، از آن مردِ مردان
همه آماده و هوشیار بودیم
ز عشق او، همه تبدار بودیم
به رخسارش اگر نگاهی مینمودیم
ز اشک چشم، ترانه میسرودیم
به گفتارش همه دلبسته بودیم
به رفتارش همه وابسته بودیم
تمام گرمی جبهه عیان بود
که از سوز دل آن مهربان بود
همه طوفان، همه موج خروشان
به دور او، همه چون شیر غُرّان
ندای عاشقی از او شنیدیم
بد و خوبِ زمان را ما بدیدیم
چو رفت از بین ما، نایب دگر شد
خدا لطفی نمود، سایه به سر شد
به راهش ما برفتیم بیکموکاست
همه عشق زمانه، بر دل ماست
دوباره دشمنی خیرهسر آمد
نه روبهرو، که از پشتِ سر آمد
خدا را شکر بودیم در کنارش
محاسنها سفید، جانها نثارش
قسم خوردیم که او تنها نماند
کنارش سر دهیم، تنها نماند
محاسنها سفید و موی و ابرو
اشارت کن، مرا با تیغ ابرو
خودم تنها نیایم، با پسرها
کنیم یاری تو را، فرزند زهرا
چو جمله شصت بهسر آمد به ظاهر
مثال ما، بُود "ابن مظاهر"
بگفتند جمله ما را بازنشستند
به کانون آمدهها، کی نشستند؟
اگر روزی قرارگاه کربلا بود
کنون نام شهید، "نینوا" بود
ز هادی گر بخواهند یک وصیت:
بمان یارِ ولایت با بصیرت
آری، بیش از چهل سال از انقلاب اسلامی میگذرد؛ و هر روز آن برای گهوارهنشانهای چهلویکی، نشانیست از عهد با ولایت.
آن جوانان هشت سال دفاع مقدس، امروز نیز با شور و شعور در رکاب ولایت هستند و خواهند بود:
یا پرچم را به صاحب اصلیاش، حضرت صاحبالزمان (عج) تحویل خواهند داد،
و یا در خون خود خواهند غلطید.
سر ولیالله سلامت باد.
ملتمس دعای خیر – هادی